eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
787 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ گفتی : چه دلگشاست افق در طلوع صبح گفتم که: چهره‌ی تو از آن دلگشاتر است |صبحتون بخیر 📜 @sheraneh_eitaa
میهمان داشتم شبی که گذشت نمک سفره مان محبت بود تا سحر بحث و گفتگو کردیم بحث درباره ی ولایت بود وارد خطبه ی غدیر شدیم بحث بالا گرفت روی "ولی" من به معنای پیشوا دیدم او به معنای دوستی علی گفتم: اصلاً بیا مرور کنیم! همه را جمع کرد پیغمبر بعد هم آن همه جهاز شتر روی هم ریختند و شد منبر با علی رفت روی منبر و گفت: "این علی است و من پیمبر دین پس اگر دوستدار من هستید با علی دوستی کنید!" همین؟! ■ خسته بودیم هر دو، از طرفی آن همه بحث هم نتیجه نداد میهمانم که راه دوری داشت صبح، بعد از نماز، راه افتاد صبر کردم، دوساعتی که گذشت خواستم از میانه ی جاده بازگردد به سمت من، گفتم: اتفاق مهمی افتاده هرچه اصرار کرد من گفتم با تو یک صحبت مهم دارم تا که برگشت گفت: جریان چیست؟ گفتم این است: "دوستت دارم"! گفت با خشم: " از میانه ی راه بازگرداندی ام برای همین؟! نکند واقعا زده به سرت؟!" گفتم: آرام! لحظه ای بنشین خواستم این قرار بیهوده به تو ثابت کند رسول الله حاجیان را برای گفتن این برنگرداند از میانه ی راه! تازه گیرم که گفته پیغمبر با علی دوستی کنید، ولی برو تاریخ را بخوان و ببین چه گذشته ست بعد او به علی! این که بعدش چه شد نپرس از من ماجرا جانگداز خواهد شد سفره ی دل اگر که باز کنم سفره ی روضه باز خواهد شد حال دیگر برو برادرجان راه دور است و جاده ناهموار باز اگر آمدی علی آباد قدمی هم به چشم ما بگذار برو دست خدا به همراهت راستی! قبر حضرت زهرا بعد عمری هنوز هم مخفی ست از بزرگان تان بپرس چرا ؟! 📜 @sheraneh_eitaa
هر که در راه عشق صادق نیست جز مرایی و جز منافق نیست 📜 @sheraneh_eitaa
بسم‌الله… عرش قیام می‌کند باز به احترام تو فرش به سجده می‌‌رود در عجب از مقام تو در دل داغ واژه‌ها کوچه مرور می‌شود دربه‌در است شاعر از غُصّه‌ی ناتمام تو کل جهان بنا شد از رحمت مادرانه‌ات پس خبر از چه می‌دهد صورت سرخ فام تو؟ سیلی و درب سوخته مردم دین فروخته این همه دید و آب شد از غمِ تو، امام تو خطبه چه خواندی ای ملک؟ راز چه گفتی از فدک؟ خُدعه چه روسیاه شد از اثر کلام تو در پی حق دویده‌ای طعنه به جان خریده‌ای خصم به تنگ آمد از گریه‌ی صبح و شام تو سوره‌ی قدر و کوثری وه که شهید پروری منجی عشق می‌رسد در پی انتقام تو چادر وصله‌دار خود بر سر ما کشیده‌ای ما همه شرمسار از این لطف علی الدوام تو 📜 @sheraneh_eitaa
قصه ام را به خدا کاش نهان می‌کردم قصه ام بدتر از آن شد که گمان می کردم قصه ام بغض شد و ابر شد و باران شد قصه یوسف شد و در چاه دلم پنهان شد ٫همه جا روشنیه نور خدای ازلی٫ قصه دارد خبر از خانه نشینی علی فاطمه می‌رود انگار علی میمیرد جان خود را وسط کوچه به کف میگیرد آخر غصه به هر قصه در آییم ای کاش در پی منتقم و منتظَر آییم ای کاش 📜 @sheraneh_eitaa
دل خیمه غم بر آتش تاب زده ست خونابه ز دیدگان ره خواب زده ست این تعبیه بین که دل برون آورده ست وین رنگ نگر که دیده بر آب زده ست 📜 @sheraneh_eitaa
jooya.gif
8.4K
میرزا دارا یا میرزا دارا بیک جویا تبریزی که اصل وی از تبریز است در کشمیر به دنیا آمد و در تبریز نشو و نما یافت و به سال ۱۱۱۰ یا ۱۱۱۸ه.ق درگذشت. در عهد عالمگیرشاه، مشهور و مورد احترام و اکرام وی وحاکمان ‏کشمیر قرار گرفت. جویا تبریزی از چهره‌های نامدار در سبک هندی است. او از مهم‌ترین شاگردان صائب تبریزی به شمار می‌آید. او خود در هند شاگردان زیادی را تربیت کرد که از آن جمله عبدالعلی طالع، عبدالعزیز ‏قبول و ملا ساطع را می‌توان نام برد. 📜 @sheraneh_eitaa
در آتش کین خانه ی مولا می سوخت از دودِ به پاخاسته دلها می سوخت یک لحظه به خود آمده، دیدم به خدا با محسن خود، فاطمه آنجا می سوخت 📜 @sheraneh_eitaa
خوبی تن ز فیض جان باشد رونق خانه، میهمان باشد قفل حیرت نهد نگه بر چشم دزد این خانه پاسبان باشد پیکرم را گداخت سوز درون شمع راتب در استخوان باشد هر که از خلق گوشه ای گیرد خانه بر دوش چون کمان باشد سینه شد پای تا سرم چو هدف تا خدنگ ترا نشان باشد می چکد خون ز چشم حیرانم زخم نابسته خون چکان باشد حسن، را تا ز ابرو و مژگان تیر، پیوسته در کمان باشد دل به پیکان او هماغوش است همچو مغزی که توامان باشد گرم رفتن بود ازان جان را یکی از نامها روان باشد تا خورد خون بکام خود، شب هجر غنچه آسا دلم، دهان باشد گر بود از غم تو چون سیماب در تنم اضطراب جان باشد ور نباشد ز پهلوی عشقت درد هم بر دلم، گران باشد ذکر هر کس حدیث عشق بود شمع سان آتشین زبان باشد قامت یار دلنشین من است در دلم، جای راستان باشد ان میان قصد طاقتم دارد طاقتی کاش در میان باشد چشم مخمور او در اول خط فتنهٔ آخر الزمان باشد شد شکسته خطش ز سایهٔ زلف شاخ ن ورسته ناتوان باشد بی تو خون چکیده از مژه ام بادهٔ صاف ارغوان باشد در حریم غمت کباب جگر مزهٔ بزم بیدلان باشد کار فرمای ابروت دم ناز چشم مست تو دلستان باشد بر دم تیغ ابروت انگشت مژه را بهر امتحان باشد ناله ام خلق را ز خویش برد پیش آهنگ کاروان باشد کف دریای اضطراب مرا در بدن بی تو استخوان باشد بی تکلف تن تو سیمین بر خوشتر از صد هزار جان باشد نو عروسیست مجلست کو را پرتو شمع پرنیان باشد کی بود کآن نگار سیمین تن در برم تنگ تر ز جان باشد بدنش را به جسم لاغر من نسبت مغز و استخوان باشد خودفروشی شعار اهل زمان بهر رنگینی دکان باشد غافل افتاده کاندرین سودا سود سرمایهٔ زیان باشد تنگ و تاریک از غبار ملال سینه ام همچو سرمه دان باشد چون دلم سرکند شکایت درد همه تن غنچه سان زبان باشد گشته عهدی که عاجز آزاری بسکه آیین آسمان باشد کاروان چون براه اندازد مور را بیم رهزنان باشد مینهم سر به درگهی که درو آسمان فرش آستان باشد می برم التجا به درگاهی که مطاع پیمبران باشد قرة العین مصطفی زهرا که شفیع جهانیان باشد در حمایت به خلق عرصهٔ حشر مهربان تر ز مادران باشد سایبان حریم منزلتش آسمانی بر آسمان باشد از چراغ وجود او دایم روشن این تیره خاکدان باشد در شفاعت به امت پدرش بسکه دلسوز و مهربان باشد سبزهٔ تربت مبارک او سر به سر بوی مادران باشد گرد نعلین زایر حرمش نور چشم جهانیان باشد فرق در عرش و کرسی قدرش از زمین تا به آسمان باشد پیکرم را ضعیف همچو کمان پوستی گر بر استخوان باشد تیر طعنم به جانب خصمش تا بود جان به تن روان باشد پدر نامدار توست آن کو سبب خلقت جهان باشد صاحب خانهٔ تو بعد رسول بهترین جهانیان باشد گرد راه دو نور دیدهٔ تو قرة العین انس و جان باشد دیگری در علو رتبهٔ جاه چون تو حاشا که در جهان باشد بر در مطبخ تو از انجم آسمان ریزه چین خوان باشد چون صدف در گلوی بدخواهت قطرهٔ آب استخوان باشد 📜 @sheraneh_eitaa
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعری بسیار زیبا در وصف حضرت زهرا(س) 📜 @sheraneh_eitaa
صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شد هر کجا شد حرف از بانو به نیکی یاد شد... او که جای خود، گلوبندش اسیر آزاد کرد حُر هم از یمن ادب بر نام او آزاد شد... معنی نازک برای روضه‌اش آورده‌ام وقت پروازش پرستویی اسیر باد شد با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بود دست او روزی‌رسان خانۀ صیاد شد این در آتش گرفته زود حاجت می‌دهد این در آتش گرفته پنجره‌فولاد شد روضۀ مظلومه بعد از رفتنش مکشوفه شد تا مصیبت‌خوان کوچه صورت مقداد شد... بعد پیغمبر اگر چه با تبسم قهر بود لحظه‌ای با دیدن تابوت، زهرا شاد شد اشک‌‌هایش گاه می‌گوید حسن، گاهی حسین گریه‌‌های آخرش موقوفۀ اولاد شد مریم آمد تا شریک گریۀ کوثر شود روضۀ او کاف و هاء و یاء و عین و صاد شد 📜 @sheraneh_eitaa
غم دوریِّ حرم برده قرارم چه کنم؟ رویِ تو ماه من است با شب تارم چه کنم؟ تو کس و کارِ دلِ مضطر و غمدیده‌ی من بی تو و عشق تو من بی کس و کارم چه کنم؟ شرف و عزت من نوکری کوی شماست گر نخواهی تو مرا پستم و خوارم چه کنم؟ جای من با تو هماناست به جنات نعیم حُبِّ تو گَر نَبُوَد آتش نارم چه کنم؟ بر خزان دل من مثل بهاری آقا بی تو پاییزم و بی باغ و بهارم چه کنم؟ <<از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند>> <<سخت دل‌بسته‌ی این ایل و تبارم چه کنم؟>> 📜 @sheraneh_eitaa