فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دروغی با عنوان *آمار شادترین کشورها*
پنج ملاک گذاشتن برای اندازه گیری این ملاک که ازوما شادی واقعی به وجود نمیاره. بله ممکنه رفاه به وجود بیاره ولی شادی خیر
۱. میزان دموکراسی
۲. سرانه تولید ناخالص داخلی
۳. امید به زندگی
۴. سخاوت
۵. برداشت مردم از فساد در دولتشون.
اینها ممکنه رفاه بیاره ولی شادی مقوله دیگری است.
از قضا میزان خودکشی در این کشورها بالاترین آمار جهان رو داره.
آیا واقعا ممکنه افراد شاد خودشون رو بُکُشن؟؟
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
📖 چگونه میتوانیم در بهشت، کنار امام زمان(عج) باشیم!
یک روایتی است که خیلی روایت فوق العاده ای است و حاصلش این است که #تلاوت قرآن را در پایان به ساحت #معصومین خصوصا به امام زمان هدیه کنید که برکات فراوانی دارد. یکی از اثراتش این است که در بهشت کنار معصومین خواهید بود.
این خیلی مقام بالایی است. همه درجات #بهشت، تنزل وجود معصومین است؛ اما اینکه انسان در کنار آنها باشد «أن یجعلنی معکم» فرمود این خاصیت این کار است.
استاد میرباقری
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عجايب_خلقت_انسان
💗 قلب انسان به طور معمول در هر سال سي و شش ميليون و هفتصدو نودو دو هزار بار مي تپد!!!!
💗 انرژي که از قلب انسان در هر دوازده ساعت منتشر مي شود ، براي بلند کردن يک وزنه ي 65 تني کافي است!!!!»
💗سرعت خوني که قلب پمپاژ مي کند ، 7500 کيلومتر در ساعت سرعت دارد!!! که می تواند مسير بين تهران و نيویورک را در يک ساعت بپيماید!!!!
💗 قلب در هر سال دو ميليون و ششصد هزار ليتر خون را پمپاژ مي کند که براي حمل آن حدود 81 تانکر بزرگ لازم است!!!!!
💗 ماهيچه هاي قلب جزء ضعيف ترين ماهيچه هاي بدن است!! پس چگونه چنين کار عظيم و سنگيني را انجام مي دهند! آن هم بدون استراحت!!!!!
💗 به راستي کدام فلز را مي شناسيد که سالي 36 ميليون بار به هم سایيده شود ، ولي از بين نرود!!!!
⁉️ چه کسي به ماهيچه هاي قلب دستور داده است که شما حق استراحت نداريد؟
❤ سپاس پروردگارم
❤ فتبارک الله
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/I9stSOq4fMC49mSfCUxQdW
در دعای ماه رمضان میگوییم:
«اللهم اغن كل فقير...»
این دعا فقط برای خواندن نیست؛ برای این است که همه خود را برای مبارزه با #فقر موظف بدانند.
همه باید خود را موظف به #مواسات بدانند.
مواسات یعنی هیچ خانواده مسلمان و هم میهن و محرومی را با درد و محرومیت تنها نگذاریم؛ به سراغ آنها برویم و دست کمک به سویشان دراز کنیم.
۱۳۸۱/۰۹/۱۵
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدح امام حسن (ع)
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است!
دعای زنده دلان صبح و شام یا حسن است
که موی تیره و روی سپید با حسن است
مبین ز نسل حسن هیچکس امام نشد
به حُسن بینی اگر هر امام را، حسن است
حسین میشنوم هرچه یاحسن گویم
دو کوه هست ولی کوه بی صدا حسن است
حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور
ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است!
بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت
بیا که کنیۀ شیرخدا اباحسن است
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
#زیارتنامه_امام_حسن_مجتبی_ع
آیت الله مشکینی:
مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید.
💖ولادت با سعادت کریم اهل بیت #امام_حسن_ع بر شما و خانواده گرامی باد
نماز و روزه هاتون قبول
التماس دعا
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
♦️حکایتی در کَرَم حضرت کریم ...
🍪 آمد بگذرد، دید یک غلام سیاهی یک گردهی نان دارد، یک سگی هم مقابلش؛
یک لقمه از این نان را خودش میخورد و یک لقمه را به سگ میدهد.
⁉ ️حضرت ایستاد تا گردهی نان تمام شد، غلام را خواست؛ فرمود: این رفتاری که کردی که یک لقمه خودت خوردی و یک لقمه به این سگ دادی، این رفتار از کجا بود؟ چجور بین خودت و این سگ این گردهی نان را قسمت کردی؟
🔰 گفت: یابن رسول الله! وقتی نگاه به چشمانش میکردم، حیا مرا گرفت؛ شرم کردم از این حیوان که نگاهش به این گردهی نان دوخته بود و من خودم بخورم و او را نادیده بگیرم؛ لذا باعث شد یک لقمه خودم بخورم یک لقمه به این سگ بدهم.
⁉ ️حضرت پرسید: تو که هستی؟
گفت: من غلامی هستم.
⁉ ️پرسید: غلام چه کسی هستی؟
گفت: غلام ابان بن عثمان.
فرمود: تو را به خدا قسم میدهم از همینجا نرو تا من برگردم؛ غلام نشست،
حضرت رفت و بعد از اندکی برگشت.
🌴 فرمود: من تو را از مولایت خریدم، در راه خدا آزادت کردم، این باغ را هم از مولایت خریدم به تو بخشیدم.
❇ ️حالا کرَم را ببین، عنایت را ببین، از همه کار دست میکشد تا برود مولای این غلام را پیدا کند، غلام را بخرد، آزاد کند، آن باغ و مزرعه را هم بخرد، همانجا به این غلام ببخشد!
💐 فرخنده میلاد باسعادت کریم اهلبیت، حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام تبریک و تهنیت باد!
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌍 نکات جالب در تبیین توسعه در حوزه های علمیه ایران در ۴۰ سالی که گذشت از زبان دکتر عطاالله مهاجرانی،درشبکه های خارج ازکشور
خوشتر آن باشد که سرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران👌
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
یک توصیه از آیت الله بهجت
رسیدن به محبت قرآن، هم از راه شناخت زیبایی ها و جاذبه های آن است و هم از راه خدمت به آن!
از جمله تأكيدات حضرت آیت الله بهجت (ره) این بود كه به میزان محبت و خدمتی كه به ساحت قرآن انجام می دهید، قرآن با شما رابطه برقرار می كند و از شما دستگیری خواهد كرد.
این خدمت به قرآن می تواند در نظام فردی، اجتماعی و یا در نظام سیاسی و حقوق بشری باشد و به صورت های گوناگونی این خدمت تجلی یابد.
استاد عابدینی
کتاب: آداب انس با قرآن
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سعی کنیم امروز یک رفتار این شکلی داشته باشیم.
میشه شکل رفتارها را آرام آرام به این سمت برد.
یقینا زندگی هم برای خودمون و هم برای دیگران شیرینتر و آسون تر و قشنگتر میشه.
برای دیگران هم بفرستید
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
تقطیع
گفتگو با یک هموطن در هلند
محکم و با جدیت بهم گفت: من سال ۸۸ در ایران برانداز بودم!
کسی که تا آن روز آنچه از او دیده بودم در سه صفت خلاصه میشد: مؤمن، محجبه، انقلابی!
خندیدم و با تعجب گفتم: شوخی نکن!
گفت: باور کن!
گفتم: این همه تغییر... اینجا در هلند!...
گفت: ایران که بودم حسابی مخالف نظام بودم. فقط هم در این گروهها و شبکههای اجتماعی موافق با نظرات خودم عضو بودم.
مدام پیامهایی میآمد از قطعههایی از صحبتهای رهبر، حاجآقا فلانی و... که حرفهای مشکل داری بود و ما را بیشتر عصبی و تحریک میکرد...
میگفت این سالها گذشت تا من آمدم هلند. اصلا یکی از دلایلش برداشتن حجاب از سرم بود. وقتی هلند آمدم، دغدغههای کار و زندگی من را از شبکههای اجتماعی و اخبار ایران دور کرد. از فشار افکار دوستان و بمباران اخبار منفی و... کم کم تنها میشدم و فرصت تفکر بیشتر میشد. دیدن واقعیتهای زندگی در غرب هم بیتاثیر نبود. در کنارش ناگزیر بیشتر با همین محیط واقعی ارتباط میگرفتم که از تنهایی دربیایم و زمان بگذرد.
زمان گذشت تا یک شب در یک مراسم مذهبی ایرانی شرکت کردم. خیلی برای نگاه اعتقادی نبود. بیشتر بخاطر در جمع ایرانیها و چند همزبان بود. در این مراسم، حاج آقایی مسئول برگزاری بود که خیلی مهربان و خوش برخورد بود.
کم کم من را هم به جمعها دعوت میکردند و اصلا توجهی به پوشش و عقایدم نداشتند. من را در جمع خود راه میدادند و حتی مسئولیتهایی هم به من میسپردند.
این اولین تجربه من از حس خوب بین بچههای مذهبی بود. معمولا ما این نگاه را داشتیم که اینها ما را آدم حساب نمیکنند. فقط خودشان را قبول دارند...
کم کم که به این جمع نزدیکتر شدم. از ناراحتیها و دلخوریهایم می گفتم و نقد و اعتراض به صحبتهای رهبر یا فلان سخنران...
حاج آقا با حوصله گوش می داد و یک به یک جواب میداد. کمکم متوجه شدم خیلی از کلیپها و متنهایی که در آن گروهها پخش میشده، تقطیع شده بوده و اصل چیز دیگری است. تازه با اصل سخنرانیها و اصل صحبتها به واسطه راهنمایی این حاجآقا آشنا میشدم. و میدیدم هیچ حرف اشتباهی در این سخنان نیست. میفهمیدم که مدام صحبت های تقطیع شده به خورد ما میدادند و حتی خیلی مسائل از ریشه صحت نداشته.
کمکم زمان گذشت و به یک شخصیت دیگر تبدیل شدم...
با هیجان خاصی همه این حرفها را میگفت و من هم با هیجانی بیشتر به حرف هایش گوش میدادم.
امروز کلی فعالیت علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و دینی در هلند دارد و دستگیر خیلیهاست.
خالصانه به همه کمک میکند و در مسیر روشنگری به سبک همان حاجآقا عمل میکند.
از تجربههای تلخش در برخورد با زندگی واقعی خارجیها میگفت و اینکه برای او زندگی در غرب برعکس باعث افزایش ایمان و عقایدش شده و از او کسی ساخته که حتی مورد پذیرش و باور خانوادهاش نیست...
میگفت: با تمام تمسخرهایی که میشود. چه از طرف دوستان ایرانی، چه هلندی، حجابش را حفظ کرده و حفظ خواهد کرد. دستش را به روسریاش گرفت و خیلی جدی گفت: این حجاب، من را در بین هزاران لاابالی گری مردها در غرب حفظ کرده است. صرفا همین حجاب مانع نزدیک شدن مردها به من شده.
خیلی صحبت کردیم. تجربه خاصی بود.
حقیقتا هدایت دست خداست...
و برایش جغرافیا اهمیت ندارد.
کسی شایسته هدایت باشد، دستش را میگیرد.
واقعا به حال و روز و باور و تلاشش غبطه میخورم و احساس کوچکی میکنم...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در #هلند و فرانسه
@ninfrance
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/BIPzdtQWBT0B2T25BGzmfL
ملائکه کجا نازل میشوند ؟
همیشه فکر میکردم شب قدر یعنی شب نزول قرآن . ارزش شب قدر را به نزول قران میدانستم اما یک شب قدر حرفهایی را از یک استاد یاد گرفتم که همه چیز را در ذهنم به هم ریخت .
سوره قدر را تفسیر میکرد میگفت :
آیا نزول قرآن شب قدر را شب قدر کرده ؟ یا اینکه شب قدر شب قدر بوده و قرآن در آن نازل شده است ؟ مثل کسی که ازدواج خود را که یک کار مهمی است در یک وقت با برکتی قرار میدهد برکت ان وقت به ازدواج نیست . نزول قران یک کار مهم و بزرگی است اما در شب قدر اتفاق افتاده….
انا انزلناه فی لیلة القدر .
یعنی اول شب شب قدر بوده و بعد قرآن در آن نازل شده . دلیل بهتر آیات بعدی است که شروع میکند به توضیح چیستی شب قدر .
لیلة القدر خیر من الف شهر
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم
من کل امر
سلام هی حتی مطلع الفجر .
«انزلناه» فعل ماضی است یعنی نازل کردیم و تمام شد . اما در معرفی شب قدر میگوید «تنزل» فعل مضارع است یعنی هنوز نازل میکنیم یک عملی در این شب هر سال تکرار میشود و در توضیح عظمت این شب این عمل را بیان میکنند .
یادم است این حرفها بدجوری مرا گیج کرده بود این استاد چه میخواست بگوید جلسه سکوت محض بود و من یقین داشتم همه میخواستند بیشتر بشنوند . اما استاد آرام ولی محکم ادامه میداد :
«الملائکه» یعنی «کل ملائکه» این الف و لام در زبان عربی معنای «کل »میدهد . «الروح» همان رئیس ملائکه است در ان شب همه اینها متوجه زمین اند و فرود میآیند .چه واقعه ای رخ میدهد ؟ چه شده که همه دارودسته خدا در صحنه عالم متوجه زمین اند ؟
هر سال ؟ همه ؟ از تمام آسمانها؟ به سوی زمین ؟
https://chat.whatsapp.com/B9XsN6wk5wH6aO0xXr9sz3
یعنی هر خبری هست اینجاست و در عوالم بالا خبری نیست !
سوال اینجاست که اینها کجا نازل میشوند؟ منزل علیه کیست؟ به کجا میایند ؟
برای پاسخ خوب است اول بپرسیم اینها برای چه میآیند ؟
«من کل امر .»
یعنی چه ؟
یعنی برای تصمیم گیری برای همه چیز . این امر امر تکوینی است یعنی هر موجودی .
از این جا باید فهمید کجا میآیند .
حرفها علمی بود اما برای من مثل یک رمان شیرین و دلکش بود که دوست داشتم زودتر اخرش را بفهمم . با این تفاوت که این بار قضیه فرق میکرد قرار بود تکلیف مهمترین شبهای زندگیم را تعیین کنم باید میفهمیدم کجا باید بروم و چه باید بکنم ؟ منتظر بودم و باز استاد آرام آرام پیش میرفت و در صحنه خالی و بی هویت دلم سوال میکاشت و انگار میخواست همه را در یک لحظه به ثمر بنشاند با ارامش معنی داری پیش میرفت :
«من کل امر .»
«امر» چیست ؟
این امر دو جای دیگر در قرآن آمده: یکی «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» و دیگری «ائمة یهدون بامرنا .»
علامه طباطبایی از اولی این را استفاده میکند که معنای این «امر» هر شیئی است که وجود داشته باشد امر تکوینی . و از آن استفاده میکند که آیه «ائمة یهدون بامرنا» فصل امامت را بیان میکند یعنی وجه تمایز ائمه را نشان میدهد که آنها هدایت تکوینی میکنند همه موجودات عالم را .
و در شب قدر تکلیف کل امر است که مشخص میشود . ....
کم کم رنگ صورت استاد عوض میشد انگار موقع نتیجه گیری بود نتیجه ای که قبل از اینکه از زبان استاد بیان شود معلوم بود که دارد قلب خود او را میسوزاند . مگر ممکن است حرف قلب را بسوزاند نمیدانم . اما داشتم چیزهایی را نه فقط فهم بلکه احساس میکردم . استاد ادامه داد:
عزیزان ! آن رئیس حقیقی و ذاتی عالم آن خدای لا یزال همه را به سراغ فرمانده زمینی و خلیفه خود میفرستد همه متوجه ولی عصر هستند اوست که قرار است همه تصمیمات منجز و معلق عالم یعنی قضا و قدر به دستش برسد و از مجرای او جاری شود . شب شب اوست .یعنی چی ؟
یعنی رفیق من! اگر تا به صبح مناجات کنی و قران سر بگیری اما از او غافل باشی بیراهه میروی .
هیچ عملی بی رنگ فریاد درونی «یا صاحب الزمان» فایده ای ندارد بقیه همه بیراهه رفتن است .
مردم !بدانید باید به چه چیز بچسبید . کدام ریسمان را چنگ بزنید .
بعد با بیانی طعنه آمیز گفت : همه میایند پایین تو میخواهی تنها بروی بالا؟!
این ایام همه عطش دارند اما نمی دانند کدام حلقه را باید بگیرند . آن حلقه گم شده تو امام است چه بفهمی چه نفهمی .
یک عده خوابند و اصلا در حرکت نیستند یک عده اما در حرکتند ولی جهت را نمی دانند . راه اینجاست و بقیه راهها مسدود است .
شاید حسابی در کار بوده که شهادت مرد ولایت و امامت علی مظهر خلافت خدا در این شب ها رخ میدهد .
جالب بود دیگر کسی خیره خیره به استاد نگاه نمیکرد. کم کم سرها را پایین می انداختند وقت فکر کردن بود .
استاد میگفت :
حقیقت دین معرفت امام است معرفت امام و حجت خدا . شب قدر شب تجلی خلافت خلیفة الله است . خلافت او در این شب تجلی میکند . تمام گردانندگان عالم هستی «من کل امر » بر او نازل میشوند . بله حالا آن گردانندگان تحفه قران را پیش پیامبر آوردند جبرئیل دست خالی نیامد آن تحفه را
هم آورد و البته این اهمیت و ارزش قران را می رساند .
اشک از چشمهای استاد جاری شد خود استاد بیش از همه متحول بود اما همه در حال اندیشه بودند و سکوت سنگین آن جلسه گواه این موضوع بود :
نکند همه عالم از دیو و دد تا فرشته و جبرئیل متوجه او باشند و من و تو متوجه جای دیگر !
معقول نیست خلف است محال است سلام کنی و او جواب ندهد .
در تاریخ سراغ نداری سائلی دست پیش امام دراز کند و دست خالی برگردد زبان حال و قال شما این باشد :
..... یا ایها العزیز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجاة فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین.....
شبهای آخر ماه رمضان است و آن حرفها هنوز مرا سرگردان و آشفته کرده .
این ماه هم در حال تمام است
من کجا او را پیدا کنم ؟
او کجاست ؟
میزبان و مهماندار این مهمانی خدایی کجاست ؟
فقط این حرف استاد دائم در گوشم طنین انداز است که :
نکند همه عالم متوجه او باشند و تو متوجه جای دیگر؟!
علی مهدیان
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/B9XsN6wk5wH6aO0xXr9sz3
20 نکته برای احیاء شبهای قدر است.
1. شباهت قدر و قیامت را حس کنیم
اگر کمی تامل کنیم میتوانیم شباهت شب قدر و قیامت را احساس کنیم. شب قدر مانند روز قیامت است که سرنوشت آدمها مشخص میشود، تمام گذشتۀ انسان محاسبه و برای آینده برنامهریزی میشود، با این تفاوت که عذاب در کار نیست و آبروی کسی نمیرود و پس از آن فرصت بازگشت هم وجود دارد، اما رحمت خدا از سر و روی عالم میبارد.
2. امیدوار باشیم و به کم قانع نباشیم
خدای مهربان شبهای قدر را برای جبران همۀ کاستیهای ما قرار داده است، برای بخشش هیچ گناهی ناامید نباشیم و برای رسیدن به هر حاجتی امیدوار باشیم و در دعا به کم قانع نشویم. خدا هرچه را صلاح نباشد بدهد بهترش را خواهد داد و هیچ دعایی دور ریخته نمیشود و اگر توانستیم فقط خود «او» را از او بخواهیم.
3. بیقراری برای خدا
خداوند بزرگ خود فرموده است شب قدر بهتر از هزار ماه است. بیایید بهترین خاطرات عمر خود را در شبهای قدر رقم بزنیم و شب قدر را برای رسیدن به قرب خدا بیقراری کنیم و فقط در اندیشۀ آنچه او از ما میخواهد باشیم.
4. مؤمنان مثل گنهکاران، گنهکاران مثل مؤمنان
مؤمنان مانند گنهکاران با دستهای خالی به محضر خدا بروند و گنهکاران مانند مؤمنان با قلبی مطمئن به محبت و فضل خدا به دعا بپردازند. خدا اگر میخواست نبخشد، ما را صدا نمیزد و اگر میخواست سخت بگیرد، ثواب شب قدر را اینقدر بالا نمیبرد.
https://chat.whatsapp.com/B9XsN6wk5wH6aO0xXr9sz3
5. جلب محبت خدا با محبت به دیگران
برای دیگران دعا کنیم و دوستانمان را تک تک نام ببریم و محتاجان به دعا را فراموش نکنیم. وقتی خدا محبت ما را به دیگران ببیند، بیشتر به ما محبت خواهد کرد. دلهایمان را از کینهها خالی کنیم و همدیگر را در دل ببخشیم تا خدا هم با سهولت بیشتری ما را ببخشد.
6. بزرگوار باشیم
برای پیروزی و سرافرازی ملتمان دعا کنیم و برای عمران و آبادانی مملکتمان دعا کنیم و دعاهایمان را در دایرۀ تنگ خود و خانواده محدود نکنیم، زیرا خدا از بندگان با سعۀ صدر و بزرگوار خود خرسند میشود و به آنان بیشتر لطف میکند. برای محرومان جهان بهویژه مؤمنان مظلوم منطقه دعا کنیم و با دعا اشک داغداران را پاک کنیم و آنها را تسلی دهیم و با دعا از رزمندگان خط مقدم مقاومت پشتیبانی کنیم.
7. رسیدگی به نیازمندان، محبت به بستگان
برای مریضها بهویژه آنها که میشناسیم صمیمانه دعا کنیم و به فقیران رسیدگی کنیم و به بستگان محبتمان را یادآوری نماییم. قبل از آنکه کسی به ما التماس دعا بگوید، برایش ملتمسانه دعا کنیم.
8. محبت به والدین، دعا برای پدر معنوی جامعه
از بهترین کارها در شب قدر غفلت نکنیم؛ از پدر و مادر خود حلالیت بطلبیم و به آنها محبت کنیم و با اشک از آنها بخواهیم برای ما دعا کنند. اگر از این دنیا رفتهاند، حتماً برایشان خیراتی بفرستیم و برای علوّ مقامشان دعا کنیم. از اطرافیان حلالیت بطلبیم و تقاضای دعا کنیم. برای رهبری که پدر معنوی جامعه هستند دعا کنیم و برای استجابت دعاهای ایشان، که امام صادق(ع) دعا برای رهبری را سفارش فرمودهاند. (امالی صدوق، ص338)
9. طلب معیشت خوب و نابودی فقیرسازان
برای خود عافیت و معیشت خوب طلب کنید. مؤمنین باید بتوانند از زندگی خوب برخوردار باشند تا در اثر فقر و تنگی معیشت به گناه نیفتند و از ذکر خدا غافل نشوند. در همین جا برای نابودی مستکبران عالم که فقیرسازان جهانی هستند نیز دعا کنید.
10. حضور در جمع مردم
اگر میخواهیم شبهای قدر به عبادت در تنهایی بپردازیم، لااقل بخشی از شب را در میان جمع مردم حاضر باشیم تا به تواضع نزدیکتر باشد، و از نور نیّت مؤمنان بیبهره نگردیم. کم نیستند کسانی که در این شبها با خدا آشتی میکنند، آنگاه خدای مهربان به همۀ کسانی که در آنجا حضور دارند شادی و رحمت خود را تقسیم میکند. کم نیستند دلدادگانی که خدا هر که در کنار آنها باشد را مورد عنایت خاص خود قرار خواهد داد.
11. دعای مناسب حال
از هر ذکر و دعایی که بیشتر دلتان را به خدا متوجه میکند استفاده کنید و متنهایی که میتواند احساس عالی و اشک جاری به شما بدهد را در نزد خود بخوانید، اگر چه اشک شرط مطلق استجابت نیست، اما بهترین شرایط استجابت را فراهم میکند.
https://chat.whatsapp.com/B9XsN6wk5wH6aO0xXr9sz3
12. کمی قرآن
در شبهای قدر که شب تولد ثقل اکبر و قرآن کریم است، خوب است قدری قرآن بخوانیم و جرعه جرعه آیاتش را بنوشیم. یکی از بهترین صورتهای قرآن خواندن قرائت قرآن در نماز است، از این مؤدبانهترین حالت قرآن خواندن غفلت نکنیم. اگر حفظ نیستیم، میتوانیم از رو بخوانیم.
13. تفکر و محاسبۀ نفس
فرصتی برای تفکر و محاسبۀ نفس بگذاریم. همین که دلمان از کوتاهیهایمان بگیرد و حسرت عمر از دست رفته را بخوریم، خدا ما را در آغوش خواهد گرفت و ما را نوازش خواهد کرد. خدا دوست دارد همۀ گذشتۀ ما را جبران
کند.
14. اندیشیدن به لحظۀ وداع و مرور وصیتنامه
فرصتی برای اندیشیدن به آخرت و لحظۀ وداعمان بگذ
اریم. وصیتنامههایمان را مرور کنیم و سفرِ با شکوه آخرت را جدی بگیریم. اگر احساس ترس یا تنهایی کردیم به خدا پناه ببریم تا او به ما آرامش بدهد، نه آنکه با غفلت از مرگ آرام بگیریم.
15. از فکر و ذکر علی(ع) غافل نشویم
بخش دیگری از فرصت تفکر، که از بالاترین عبادات است، را برای اندیشیدن دربارۀ امیرالمومنین(ع) و رنجهای او اختصاص دهیم و سعی کنیم لحظهای آن شخصیت مظلوم و محبوب پیامبر اعظم(ص) را از نظر دور نکنیم، رنجهایش را ذکر کنیم، غمش را در دل بپرورانیم، دور خانهاش پروانهوار بگردیم و تمام شب قدر را کنار فرزندان داغدار او عبادت کنیم.
16. محضر حضرت ولیعصر(عج)
لحظه لحظه شب قدر را پاس بداریم و از ابتدای شب خود را در محضر حضرت ولی عصر(ع) و در بارش رحمت خدا ببینیم. شبهای قدر تابستان کوتاه است. با کمتر غذا خوردن، آمادگی خود را برای بهره برداری بیشتر کنیم.
17. کمی مشارطه و برنامهریزی برای آینده
کمی هم در انتهای سحر با خود مشارطه کنید که در آینده چگونه رفتار بهتری خواهید داشت. برنامههایی مختصر ولی دائمی برای یکسال آیندۀ خود بریزید و از خدا کمک بخواهید که شما را در انجام آنها یاری فرماید. عزم برای تغییر رفتار، تثبیت کنندۀ توبه است.
18. شب قدر سوم، شب دعا برای ظهور
اگر شب نوزدهم را بیشتر برای توبه وقت میگذاریم و شب بیست و یکم را به دعا و عرض حاجت میپردازیم، بیایید شب بیست و سوم را به دعا برای نجات بشریت و ظهور مولای عزیزمان اختصاص بدهیم. از خانه برای او که صاحب خانه است خارج بشویم و زمان شب قدر خود را برای امام زمان(عج) بگذاریم، تا بتوانیم بگوییم «یابن الحسن ما بهترین اوقات خود را به تو اختصاص دادیم تو هم بهترین دعاهای خود را به ما اختصاص بده.»
وقتی برای ظهور با تمام وجود دعا میکنی، این امام زمان(ع) است که برای تو دعا میکند، وقتی برای غربت او اشک میریزی، آقای شما برای رنجهای شما اشک میریزد. وقتی در آسایش هستی و برای رنج مظلومان و محرومان عالم دعا میکنی، ملائکه به وجود تو افتخار میکنند.
19. دعا برای عاقبت بهخیری و شهادت
در خاتمه برای ختم بخیر شدن خود دعا کنیم و اگر کسی مایل بود برای «شهادت» خدا را التماس کند. دعا برای شهید شدن عمر کسی را کوتاه نمیکند، تنها بر معنویت و قدرت روحی افراد میافزاید و انسان را به سیدالشهدا(ع) نزدیک میکند.
20. زیارت امام حسین(ع)
راستی اگر کسی توانست، هر شب به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) برود و اگر نتوانست، از راه دور سه بار بگوید «صلی الله علیک یا اباعبدالله»، ثواب زیارت را به او خواهند داد. برای تمام شهیدان بهویژه شهدای قهرمان مدافع حرم درود و فاتحه بفرستیم که حیات و امنیت ما مدیون آنهاست.
پناهیان
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/B9XsN6wk5wH6aO0xXr9sz3
*اعمال مشترکه شبهای قدر*
اعمال شب های قدر دو نوع است:
یکی اعمالی که در هر سه شب باید انجام داد و دیگر اعمالی که ویژه به هر یک از شب های قدر است.
*اعمالی است که در هر سه شب باید انجام داد:*
*اوّل:غسل کردن.*
علاّمه مجلسی فرموده: بهتر است غسل این شب ها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.
*دوم:دو رکعت نماز*
در هر رکعت پس از سوره «حمد»، «هفت مرتبه» «توحید» خوانده و پس از فراغت از نماز «هفتاد مرتبه» بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ»
در روایت نبوی است: که از جای برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد... تا پایان روایت.
*سوم: دعا مخصوص همراه با قرآن گشوده*
قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:
*اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِکتابِک الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُک الْأَکبَرُ وَأَسْماؤُک الْحُسْنی وَمَا یخافُ وَیرْجی أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِک مِنَ النّارِ.*
خدایا؛ از تو می خواهم به حق کتاب نازل شده ات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگ ترت و نام های نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهی.
سپس هر حاجت که دارد بخواهد.
*چهارم: دعای قرآن به سر*
قرآن مجید را روی سر بگذارد و بگوید:
*اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّک عَلَیهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّک مِنْک.*
خدایا؛ به حق این قرآن و به حق کسی که آن را بر او فرستادی و به حق هر مؤمنی که او را در آن ستودی و به حق خود بر آنان، پس احدی شناساتر از تو به حق تو نیست.
سپس ده مرتبه بگو «بِکَ یَا اللّه»
و ده مرتبه «بِمُحَمَّدٍ»
وده مرتبه «بِعَلِیٍّ»
و ده مرتبه «بِفَاطِمَةَ»
و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ»
و ده مرتبه «بِالْحُسَیْنِ»
و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ»
و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ»
وده مرتبه «بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ»
و ده مرتبه «بِمُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ»
و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَی»
و ده مرتبه «بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ»
و ده مرتبه «بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ»
و ده مرتبه «بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ»
و ده مرتبه «بِالْحُجَّةِ».
پس هر حاجتی که داری از خدا بخواه.
https://chat.whatsapp.com/B9XsN6wk5wH6aO0xXr9sz3
*پنجم:حضرت سید الشهّدا(علیه السلام) را زیارت کند.*
در روایت آمده: هنگامی که شب قدر می شود، منادی از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می دهد که خدا هرکه را به زیارت مزار امام حسین(علیه السلام) آمده آمرزید.
*ششم:احیا*
این شب ها را احیا بدارد؛ روایت شده: هرکه شب قدر را اِحیا بدارد، گناهانش آمرزیده می شود، هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینی کوه ها و پیمانه دریاها باشد.
*هفتم: صد رکعت نماز*
صد رکعت نماز بجا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، «ده مرتبه» «توحید» بخواند.
*هشتم: دعای امام زین العابدین در شب قدر*
این دعا را بخواند:
*اللّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیتُ لَک عَبْداً داخِراً لَاأَمْلِک لِنَفْسِی نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا أَصْرِفُ عَنْها سُوءً، أَشْهَدُ بِذلِک عَلَی نَفْسِی، وَأَعْتَرِفُ لَک بِضَعْفِ قُوَّتِی، وَقِلَّةِ حِیلَتِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَجَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هذِهِ اللَّیلَةِ، وَأَتْمِمْ عَلَی مَا آتَیتَنِی فَإِنِّی عَبْدُک الْمِسکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ. اللّهُمَّ لَا تَجْعَلْنِی ناسِیاً لِذِکرِک فِیما أَوْلَیتَنِی، وَلا غافِلاً لِإِحْسانِک فِیما أَعْطَیتَنِی، وَلَا آیساً مِنْ إِجابَتِک وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ کنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخاءٍ أَوْ عافِیةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْماءَ إِنَّک سَمِیعُ الدُّعاءِ.*
خدایا؛ شام کردم درحالی که برای تو فقط بنده کوچک و خواری هستم که برای خویش سود و زیانی را اختیار ندارم و نمی توانم از خود پیش آمد بدی را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهی می دهم و در پیشگاهت به ناتوانی و کمی چاره ام اقرار می کنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادی وفا کن و آنچه را به من عنایت فرموده ای کامل ساز که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست و خوار توأم. خدایا مرا فراموش کننده ذکرت، در آنچه سزاوار آنم فرمودی قرار نده و نه فراموش کننده احسانت، در آنچه عطایم کردی و نه ناامید از اجابتت، گرچه زمانی طولانی گردد، چه در خوشی یا ناخوشی، یا سختی، یا آسانی، یا تندرستی، یا بلا، یا تنگدستی، یا نعمت، همانا تو شنونده دعایی.
کفعمی از امام زین العابدین(علیه السلام) روایت کرده که حضرت در ای
ن شب ها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود این دعا را می خواند؛ و علاّمه مجلسی فرموده: بهترین اعمال در این شب ها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوایج دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زنده اند و چه آنان که از دنیا رفته اند و خواندن اذکار و صلوات بر محمّد و آل محمّد(صلی الله علیه وآله) به هر اندازه که بتوان؛
و در بعضی از روایات وارد شده: دعای *جوشن کبیر* در این سه شب خوانده شود.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها در واتساپ
https://chat.whatsapp.com/B9XsN6wk5wH6aO0xXr9sz3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گنجشک هایی که چنین نقش زمینند
دلبندهای جان ختم المرسلین اند
پَرکَنده هستند و پراکنده؛ خدایا
این صحنه ها را کاش پیغمبر نبینند
جان می دهند و جُرم شان جرم کمی نیست
اینها محبان امیر المومنین اند
از شانه های خسته ی زینب بپرسید
کوچکترین تابوت ها، سنگین ترین اند
#محسن_رضوانی
خدایا در این شب قدر پیش تو شِکوه میکنیم از غیبت مولایمان و ظلمی که بر ما میرود. اللهم عجل لولیک الفرج...
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
هدایت شده از پاتوق بچه شیعه ها
امشب شب تقدیر است.
شب تقدیر شبی است که انسان باید جایگاه خودش را در این عالم بفهمد و بررسی کند.
باید ببیند به جمع خود، به وجود خود، به نیروهایی که دارد چه سازمانی داده است و برایش چه برنامهای ریخته است.
علی صفایی حائری
کتاب اخبات
پ ن: شاید مهمترین و با ارزشترین کارها در شب قدر محاسبه خود و برنامه ریزی برای آینده معنوی خود باشد.
دعاگو هستم. لطفا برام دعا کنید
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
اهمیت هر سه شب قدر
آیت الله بهجت قدس سره درباره سید بن طاووس قدس سره می گوید:
«سید ابن طاووس در تعبدیات و در کرامات، شاید مقدم بر همه باشد؛ بر همه. به حسب نظر بنده مقاماتش در معنویات و در تعبديات، اول اول است».
سید بن طاووس قدس سره درباره شب های قدر می گوید:
احادیث آشکاری در لزوم بزرگداشت این سه شب فرد، یعنی شب نوزدهم، بیست ویکم و بیست و سوم، می یافتم و چه بسا سبب این می شد که باور پیدا کنم تعظیم این سه شب، تنها برای آن است که احتمال دارد یکی از این سه شب، شب قدر باشد؛ ولی سپس در برخی از روایات یافتم که در هر کدام از این سه شب اسرار الهی نهفته و فوایدی برای بندگان اندوخته شده است.
از جمله در باب صوم کتاب کافی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود:
«در شب نوزدهم امور مقدر می شود و در شب بیست ویکم استوار می گردد و در شب بیست و سوم امضا می شود».
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
نکته ای جالب در باب تاخیر در استجابت دعا:
از امام صادق (ع) نقل است روزي حضرت ابراهیم (ع) در نزديكي بیت المقدس پیرمردی را دید.
حضرت با پیرمرد مشغول صحبت شدند و پرسیدند منزلت کجاست؟
پاسخ داد که منزلم پاي آن کوه است.
حضرت ابراهیم فرمودند مهمان هم میپذيري؟
پیرمرد تاملي کرد و گفت عیبی ندارد ولي مانعي در مسير هست که آبي است که عبور از آن مشکل است و قایق هم نداریم!
حضرت پرسیدند خودت چطور عبور میکني؟
پیرمرد حضرت ابراهیم را نمیشناخت ، جواب داد از روي آب رد میشوم!
حضرت فرمودند شاید ما هم رد شدیم.
به همراه هم به سمت آنجا رفتند تا به آب رسیدند.
پیرمرد عابد ازروي آب رد شد ، ناگهان دید که آن مهمان هم از روي آب عبور کرد!
پیرمرد تعجب کرد و مهمان را احترام کرد و به منزلش برد.
صبح روز بعد حضرت به عابد فرمودند دعايي کن که من آمین بگویم.
پیرمرد درد دلش باز شد و خطاب به حضرت گفت:
چه دعایی بکنم!؟ دعاي من مستجاب نمیشود! سي وپنج سال است حاجتی دارم اما مستجاب نمیشود!
حضرت پرسیدند حاجتت چیست؟
عابد پاسخ داد سی و پنج سال است از خدا دیدار ابراهیم خلیل را میخواهم اما مستجاب نمیشود!
حضرت فرمودند ابراهيم خليل من هستم!
بله ! يك سري بوده است که این عابد باید سی و پنج سال منتظر این خليل مي شد! در این سی و پنج سال ناله هایش او را به جایی رسانده بود که از روي آب رد میشد! عزیز من يك وقت صلاح ومصلحت در این است که بنده خيلي به در خانه ی خدا برود.
آیت الله فاطمی نیا
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
*داستانک*
*قضاوتهای حضرت علی ع*
باد موافق كه وزيد همه خوشحال شدند. ولوله اى در كشتى افتاد. به دستور ناخدا ملاحان با سرعت بادبانهاى بزرگ را برافراشتند. كشتى بحر پيما خسته از سكون چند روزه دل آبهاى نيلگون را شكافت و به مسيرخود ادامه داد.
شب هنگام كسى به جز ناخدا روى عرشه نبود. سكان بزرگ كشتى را در دست گرفته بود و گاه به گاه در ستاره هاى بيشمار آسمان خيره مى شد. نسيم خنكى مى وزيد و رطوبت دريا را براى گونه هاى چروكيده ناخدا به ارمغان مىآورد. در اين هنگام پيرمردى به او نزديك شد. از مسافران كشتى بود و عازم سفر حج. محاسنى سفيد و صورتى نورانى داشت.
ـ سلام ناخدا! خسته نباشى.
ـ عليكم السلام جناب شيخ
ـ كى به جده مى رسيم؟
ـ چيزى نمانده. امروز حوالى غروب جزاير فرسان را پشت سرگذاشتيم. اگر خدا يارى كند و باد موافق قطع نشود دو هفته ديگر در جده لنگر مى اندازيم. دعا كنيد.
ـ ان شإالله. ترسم از اين است بميرم و موفق به زيارت خانه خدا نشوم. از بصره كه حركت كرديم روز به روز و ساعت به ساعت شوقم افزون شده.
ناخدا دوباره نگاهش را به آسمان دوخت و با دقت ستاره ها را زير نظر گرفت.
ـ از ستاره ها چه استفاده اى مى كنيد؟
ـ جهت را تشخيص مى دهيم. اگر آن ها نبودند شايد به جاى پياده شدن در سواحل عربستان از خليج بنگال سر در مىآورديم!
پيرمرد تبسمى كرد و از ناخدا دور شد. به گوشه عرشه رفت و نگاهى به دريا انداخت. ناخدا او را زير نظر گرفت. پيرمرد با صفايى بود وقتى در بندر بصره مى خواست سوار كشتى شود مردم به او احترام زيادى مى گذاشتند. مى گفتند: از ياران حضرت على7 است.زمان آن حضرت را درك كرده(ع) اسمش اصبغ بن نباته است. پيرمرد برگشت. ناخدا پرسيد:
ـ جناب شيخ؟
ـ بله.
ـ من بيشتر عمرم را روى دريا گذرانده ام. خبر شهادت حضرت على(ع) را هم در زنگبار از زبان بازرگانى مصرى شنيدم. اصلا آن حضرت را زيارت نكردم. يعنى توفيقش را پيدا نكردم. در بصره از زبان مردم شنيدم كه شما جزو ياران آن حضرت بوده ايد. آيا اين مسإله حقيقت دارد؟
ـ اگر خدا قبول كند, بله!
ـ سوالى از شما دارم.
ـ بپرس.
ـ داستانهايى كه در مورد قضاوتهاى حضرت امير(ع) گفته مى شود, حقيقت دارد؟
ـ بله ناخدا. خود من در سرزمين شام شاهد يكى از شگفت ترين آنها بوده ام.
ـ برايم تعريف كنيد.
ـ مى گويم. مى گويم. اما دلم را آتش زدى ناخدا. مرا به ياد مولايم انداختى. داغ دلم تازه شد. دوباره به ياد محراب مسجد كوفه افتادم. خدا لعنت كند ابن ملجم مرادى را.
من وعده اى ديگر به همراه مولا به شام رفته بوديم. داخل مسجد شام بوديم. ناگاه صداى گريه جوانى بلند شد. مثل زنان فرزند مرده گريه مى كرد. عده زيادى گرد او جمع شدند.
امام مرا صدا زد:
ـ اصبغ
ـ بله يا اميرالمومنين.
ـ برو و علت گريه اين جوان را جويا شو.
ـ چشم مولاى من.
به سراغ جوان رفتم. هرچه از او پرسيدم چيزى نگفت. با عصبانيت گفتم:
ـ جوان حضرت على(ع) مرا فرستاده!
تا اين جمله را گفتم ساكت شد. اشكها را از پهناى صورتش پاك كرد و به من خيره شد.
ـ آقا كجاست؟
ـ بياباهم به نزد او برويم.
جوان را پيش حضرت بردم.
ـ فرزندم براى چه گريه مى كنى؟
جوان دست حضرت را گرفت و بر آن بوسه زد. حلقه اى بزرگ از جمعيت دورما حلقه زدند. سكوت سنگينى مسجد شام را فرا گرفت. همه منتظر بودند جوان سخن بگويد.
ـ يا اميرالمومنين! شريح قاضى درباره من و بر عليه من حكمى كرده كه نمى دانم آن داورى چيست؟
ـ قضيه را تعريف كن.
ـ پدر من بازرگان بود. با چند نفر ديگر از بازرگانان شام عازم مسافرت شد. مدتى بعد همسفران پدرم بازگشتند اما پدرم با آنها نبود. سراغ پدرم را گرفتم. گفتند: از دنيا رفته. از مال او سوال كردم. گفتند: مالى باقى نگذاشت. در حالى كه دروغ مى گفتند. آنها را نزد شريح قاضى بردم. شريح قسمشان داد. قسم خوردند. آنها را رها كرد. يا اميرالمومنين! من مى دانم پدرم مال زيادى به همراه برد.
ـ امروز حكمى مى كنم كه كسى قبل از من نكرده باشد, مگر داود پيامبر. حضرت به غلامش اشاره كرد.
ـ قنبر!
ـ بله آقاجان
ـ همراه اين جوان برو جماعتى را كه با پدرش همسفر بوده اند را حاضر كن.
ـ چشم
ـ قنبر و جوان رفتند و ساعتى بعد با همسفران بازرگان متوفى برگشتند. حضرت نگاهى طولانى به آن ها انداخت و گفت:
ـ شما چنين گمان مى كنيد كه من از كارتان اطلاعى ندارم. اگر چنين باشد من مردى جاهل و نادان هستم در كار شما!
به دستور حضرت على(ع) آن چند نفر را از هم جدا كردند. و هركدام را به نقطه اى دور در مسجد بردند. در اين هنگام حضرت خطاب به عبدالله ابن ابى رافع كاتب خود گفت:
ـ عبدالله من اين افراد را جداگانه احضار مى كنم و از آن ها سوالاتى مى پرسم. اقرار آن ها را بنويس.
انبوه جمعيت با دقت به صحنه نگاه مى كردند. حضرت به مردم گفت:
ـ هرگاه من تكبير گفتم شما نيز با صداى بلند تكبير بگوييد.
به دستور حضرت يكى از همسفران بازرگان را حاضر كردند. مولا سوالات متعددى از او پرسيد. او با مكث جواب مى
داد.
گيج شده بود. سوالات از اين قرار بود:
ـ چه روزى عازم سفرشديد؟ چند نفر بوديد؟ اين مسافرت در چه سالى, چه ماهى, چه روزى وچه ساعتى از شب يا روز آغاز شد؟ پدر اين پسر در كدام منزل مريض شد؟ مرض او چه بود؟ مرضش چند روز طول كشيد؟ دواى او چه بود و چه كسى پرستارى او را مى كرد؟ روز از دنيا رفت يا شب؟ چه ساعتى از دنيا رفت؟ چه كسى او را غسل داد و كفن كرد؟ چه كسى بر او نماز خواند؟ چه كسى او را دفن كرد؟ جنس پارچه كفنش چه بود؟
عبدالله ابن ابى رافع با دقت سوالات حضرت و جوابهاى مرد را مى نوشت. سوال و جواب كه تمام شد, حضرت بادست اشاره كرد. مرد را بردند. مولا تكبير گفت. مردم حاضر در مسجد شام نيز يكصدا تكبير گفتند. دومين متهم را حاضر كردند. بيچاره رنگ از صورتش پريده بود. صداى تكبير مردم را كه شنيده بود فكر كرده بود رفيقش اعتراف كرده اما سعى مى كرد خودش را خونسرد نشان بدهد. حضرت خطاب به او گفت:
ـ واى برتو گمان مى كنى من نمى دانم با پدر اين جوان چه كرده ايد؟ مولاى متقيان سوالات قبلى را از او هم پرسيد. جوابهايى كه مى داد با نفر قبل فرق داشت. آخر سرهم گريه اش گرفت و روى پاى حضرت افتاد.
ـ به خدا من كشتن پدر اين جوان را خوش نداشتم و از اين كار كراهت داشتم. مرا مجبور كردند. با آنان همدست شوم با اقرار مرد حضرت تكبير فرستاد. صداى تكبير مردم در مسجد پيچيد. سومين متهم را حاضر كردند. اعتراف كرد. همين طور چهارمى و پنجمى. در نهايت تمام آن پنج مرد در حضور شريح قاضى به قتل همسفر خود اعتراف كردند. و مالى را كه از مقتول ربوده بودند به پسرش بازگرداندند و خونبهاى او را هم پرداختند.
صبحت پيرمرد كه تمام شد ناخدا به شگفتى گفت:
ـ الله اكبر! عجب قضاوتى
ـ نا خدا! اين يك نمونه از صدها قضاوت حضرت على(ع) است. پيرمرد پس از گفتن اين جمله با قدمهايى آهسته دور شد و ناخدا را با شب و دريا و مولا تنها گذاشت.
منبع: قضاوتهاى اميرالمومنين(ع), ذبيح الله محلاتى.
*ایام شهادت علی ع بر شما تسلیت باد.*
*التماس دعا*
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی دیدنی و جالب از مستند «هندوستان» که توسط عباس موزون مجری و طراح برنامه «زندگی پس از زندگی»، ساخته شده
زنی در هند که پدرش ایرانی بود و یک عکس جالب روی دیوار خانهاش داشت.
جالبه ببینید.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
دعوتید به پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh