eitaa logo
شعر شیعه
8هزار دنبال‌کننده
743 عکس
263 ویدیو
31 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بگو حسین که این زنگ خانه ی زهراست بگو حسین که این اسم اسمِ خاص خداست بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است بگو حسین قند مکرّر لب‌هاست فقط به یک نفر آن‌هم حسین گفتم چشم من اختیار دلم دست سیدالشهداست به شکر اینکه به ما اذن نوکری داده تمام عمر اگر سجده اش کنیم سزاست من از حسین به غیر خودش نمیخواهم ز یار غیر خودش خواستن خطاست خطاست به چای روضه ارباب گفتیم شراب و استکان حسینیه نیز ساغر ماست آهای نوکر آقا مراقب خود باش! که در مسیر تو صدجور بازی دنیاست اگر حسین تو را رد کند زبانم لال پناهگاه تو از این به بعد کیست؟! کجاست؟! هزارسال به عرش است پرچم این شاه هزار قرن دگر نیز پرچمش بالاست به روز حشر که مردم فراری اند هم همه به دور حسینیم صحنه اش زیباست برای کرببلا ثبت نام در روضه ست بگو حسین قلم دست حضرت آقاست میان آن‌همه زخم و میان آن‌همه خون هنوز بر نی زیباییِ رخت پیداست.. @shia_poem
این خیمه این حصن حصین را دوست داریم این روضه های آتشین را دوست داریم با گریه های خود حماسه خلق کردیم اشک بصیرت آفرین را دوست داریم " اِنَّ مَعی رَبّی سَیَهدین " بر لب ما تکرار آیات مبین را دوست داریم " اَلعِزَّةُ لله "  نقش خاتم ماست همواره این نقش نگین را دوست داریم اسلام آل الله اسلام سیاسی ست ما اعتقادی اینچنین را دوست داریم " هَیهات مِنَّ الذِّلَّه " ما را رهنمون شد تبیین دستورات دین را دوست داریم دست ولیّ امر ما در دست مهدی ست این باور و فهم و یقین را دوست داریم ایران مان ملک امیرالمومنین است با جان و دل این سرزمین را دوست داریم فرمود پیغمبر یدالله است حیدر دست خدا در آستین را دوست داریم هرکس ندارد چشم دیدن کور گردد نسل امیرالمومنین را دوست داریم بین الفبا حا و سین و یا و نون را این حرف های دلنشین را دوست داریم بیش از هر آنچه عاشق نام حسینیم کار جنون است این طنین را دوست داریم با " اَلبَلاءُ لِلولا " مانوس هستیم سختی راه اربعین را دوست داریم شوق شهادت حسرت دیرینه ی ماست شمشیرهای در کمین را دوست داریم وقتی سر ما را به دامانش بگیرد آن لحظه های واپسین را دوست داریم با اینکه خیلی درهمش کردند اما مرثیه خوانی وزین را دوست داریم آن که سرش بر نیزه جسمش بر زمین است مرثیه خوانش حضرت روح الامین است @shia_poem
آنکه نرفت جانب شب رو سپید شد هرکس شهید بود هم آخر شهید شد ما را به سمت خویش بخوان مهربان ما هر کس شبیه آنکه به سویش دوید شد هر کس که دور ماند زِ یادت حقیر ماند هر کس که رُشد کرد کنارت رشید شد باید که تکیه بر تو کنم نه به حول خویش باید زِ هرچه غیر شما نا اُمید شد باید که ایستاد کمک کرد جان گذاشت باید برای عصر ظهورت مفید شد باورکنیم دست تو است آنچه می‌رسد هرچه اراده‌ی تو به آن پر کشید شد باور کنیم قدرت پوشالی است غیر باور کنیم آنچه زِ لطفت رسید شد اِن معیَّ ربیِ تو تا به ما رسید فرعون شکست و هیمنه‌ها نا پدید شد ما را نمی‌خرند در این راه بی دلیل هرکس شهید بود همانکس شهید شد قاسم که رفت جانب میدان قدی نداشت وقتی رسید خیمه‌ی نجمه رشید شد @shia_poem
ای ترجمان روشن قرآن حسین جان شان نزول سوره ی انسان حسین جان شد مقتل تو قبة الاسلام در زمین سرّ خدا ؛ حقیقت پنهان حسین جان در بند جاهلیت و در کفر مطلق است هرکس نیاورد به تو ایمان حسین جان روز الست با تو خدا را شناختیم محکم ترین ادلّه و برهان حسین جان قصد طواف روی تو دارند انبیا ای صاحب شکوه فراوان حسین جان از سفره ی کرامت تو رزق می خوریم روزی رسان عالم امکان حسین جان جز حق مداری از بشریّت نخواستی مظلوم با صلابت دوران حسین جان معمار انقلاب بدهکار لطف تو ای مقتدای پیر جماران حسین جان ما با دعای خیر تو نزدیک قلّه ایم چشم امید ملت ایران حسین جان ای اسوه ی مقاومت و ایستادگی الگوی هر مجاهد لبنان حسین جان از بچه های خویش فقط تربیت کنیم سربازهای گوش به فرمان حسین جان لبیک یا حسین شعار قیام ماست نامت همیشه منشاء طوفان حسین جان جان بر کفان به شوق لقای تو جان دهند ذکر شریف جمع شهیدان حسین جان   مانند حاج اصغر زنجانی ات همه سر می دهیم جان سنه قوربان حسین جان "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" ؟ خلقی ست در عزای تو حیران حسین جان عمری به فرش روضه ی تو غبطه می خورد قالیچه ی جناب سلیمان حسین جان بدخواه روضه خیر نبیند هرآن که هست  در هر لباس و کسوت و عنوان حسین جان صاحب عزاست فاطمه و روضه آمدیم با دعوت خصوصی ایشان حسین جان "شکر خدا که در دهه ی آخرالزمان " در خدمت توییم کماکان حسین جان ما حاضریم گریه مان را در آوری ما را میان روضه بگریان حسین جان خولی و شمر و حرمله و اخنس و سنان زخمت زدند تک تک آنان حسین جان اصلا بنا نبود که عریان رها شوی بر روی ریگ های بیابان حسین جان @shia_poem
سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر مرا تدبیر کن آنگونه‌ای که دلبخواه توست تویی که می‌شناسی بی گمان از من مرا بهتر من و امید آغوشت، من و ترس جداماندن کجا داریم در عالم، از این خوف و رجا بهتر ندارد طفل جز آغوش مادر خانه‌ی امنی اگر آشفته شد دنیا، کجا از روضه‌ها بهتر اگر درمان نمی‌خواهم دلیلش لذت اشک است وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای دوست کجا پیدا کنم دیگر  از این دام بلا بهتر دعای شمر یا نفرین تو ؟ حر پاسخش را داد حسینا هست نفرین تو از صدها دعا بهتر اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه نمی‌بینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر هزاران مرحبا عابس، هزاران مرحبا بر جون جنون از مصلحت بهتر، عمل از ادعا بهتر شریعت با محبت فرق دارد فرق بسیاری وهب بود از هزاران شیعه‌ی پر مدعا بهتر تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلظی کرد به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد در آئین تو آری می‌شود خون از حنا بهتر خدا اینسان تو را می‌خواست زخمی، غرق خون، عریان خدا از خود برای تو ندارد خون‌بها بهتر تو را ای آیه‌ی تطهیر، آنان با وضو کشتند خدا دیگر چه باید می‌نوشت از إنما بهتر نمی‌دانم چه کرد آن تیر، آخر با تو ای مظلوم برای قلب تو آن زخم بدتر بود یا بهتر دلت پیش حرم، اما سرت یک سو، تنت یک سو تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی تو اصلاً کیستی ای از هزاران آشنا بهتر! @shia_poem
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی من راضی ام آنگونه که مولا بپسندد مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد از قافله دوریم ولی کاش از آن دور یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_ _یک بار بیاید به تماشا...بپسندد ما دغدغه داریم که ارباب ببیند ما دغدغه داریم که سقا بپسندد نه فکر حسابیم نه دنبال ثوابیم ما آمده ایم اُمّ ابیها بپسندد  بگذار بخندند به این زار زدن ها... می ارزد اگر زینب کبری بپسندد @shia_poem
ای که نامت حک شده بر لوحِ تقدیرم حسین(ع) سرنوشتم را ببین! خیلی زمینگیرم حسین(ع) بال و پرهایم شکسته، خسته ام از این قغس سالیانی میشود از زندگی سیرم حسین(ع) نفْس؛ این مکّارِ لاکِردار پاپیچم شده راحتم کن از اسارت! بینِ زنجیرم حسین(ع) دائماً باید-نباید! لحظه لحظه بازخواست... با خودم بیش از همه والله درگیرم حسین(ع) بینِ خوبانت خجالت میکشم از معصیت روسیاهم! تیره و تار است تصویرم حسین(ع) من همان کهنه گلیمَم که طلب کرده رفو از قضا در دستِ تو افتاده تعمیرم حسین(ع) خوب خواهم شد! ببین برگشته ام مانندِ حر درس هایِ کربلایت داده تغییرم حسین(ع) غیرِ هیئت؛ خوش نیامد به مَذاقم هیچ جا هیچکس اینجا نخواهد کرد تحقیرم حسین(ع) در میان روضه با هر قطره اشکم بارها چشم پوشی کرده ای از جرم و تقصیرم حسین(ع) از کراماتَت شنیدم؛ شد یقینم بیشتر مطمنّم حاجتم را از تو میگیرم حسین(ع) میزنی امضا شهادتنامه ام را عاقبت من برایت غرقِ خون! یکروز میمیرم حسین(ع)! @shia_poem
همراه اشتیاق نسیم صبا سحر سرمست می شویم ز بوی تو با سحر در انتظار روی تو و روزِ وصل تو با زلف تو خوشیم شب هجر تا سحر اهل وفا به یاد تو محتاج گریه اند با ناله ی شکسته دلان آشنا سحر ما را رساند لطف خدا شب اگر نجف ما را رساند لطف علی کربلا سحر اذن زیارت همه را فاطمه گرفت راضی نشد به اینکه نباشیم ما سحر پایین پای مرقد شش گوشه آمدیم از فرش آمدیم به عرش خدا سحر خون از گلوی تو به سر و روی ما زدند از بس صدا زدیم گلوی تو را سحر شش ماهه ات کجاست که ما را شفا دهد وقت اجابت است و زمان دعا سحر @shia_poem
حُزن شریفت ای دوست ! با قلب ما چه‌ها کرد تنها به غربت ما ، داغ تو اعتنا کرد ما دلخوشی نداریم ، غیر از حسین گفتن پس خوش‌به‌حال آنکه ، نام تو را صدا کرد تا لحظه ی وفاتم ، مدیون مادرم من دست مرا گرفت و ، در روضه‌ها رها کرد دنبال دسته هایت ، از کودکی دویدیم ما را از اهل دنیا ، تیغ عَلَم سوا کرد خِشت منازلِ ما ، تکیه به پرچمت داد الطافِ بیرق تو ، این خانه را بنا کرد سجّاده‌ی نمازم ، دارالشَّفای من شد مُهری که تربت توست ، درد مرا دوا کرد دار و ندار مایی ، سرمایه ی گدایی اشک تو چشم ما را ، مَشکی گران‌بها کرد نوکر برای گریه ، سیری نمی شناسد شوری اشک هیئت ، ما را خوش‌اشتها کرد از پادویی روضه ، بهتر چه افتخاری؟ یک کفش جفت کردم ، زهرا مرا دعا کرد در جاده‌ی شریعت ، شش‌گوشه مقصد ماست سِلکی که انبیا را ، راهی کربلا کرد خرجی اربعینم ، پیش ابوتراب است اسباب رفتنم را ، هر بار دست و پا کرد داغ تو را چشیدن ، ولله کار ما نیست حقِّ مصیبتت را ، زینب فقط ادا کرد ▪️ آیات پیکر تو ، در سطح دشت پخش است از بس که روی جسمت ، مرکب برو_بیا کرد از وضع کفن و دفنت ، این‌قدر می‌توان گفت: قوم بنی اسد را ، درگیر بوریا کرد @shia_poem
بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند کار من با گریه کردن راه می افتد فقط چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند خوش بحال زائرانی که برای اربعین کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند من بمیرم پای زین العابدین تاول زده آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند استخوان گردنش در بین راه آسیب دید وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند @shia_poem