#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
چون ابر به هر باد پریشانم از این عشق
چون باد رها... بی سر و سامانم از این عشق
چون برگ به دستِ تبِ طوفانم از این عشق
بی چتر تهِ کوچهی بارانم از این عشق
سوگند دمِ حی علی العشق حسین است
نقش علمِ حی علی العشق حسین است
بُرد آن خمِ اَبرو منِ سجاده نشین را
چون ماه که حیران خودش کرد زمین را
نه کفر شناسد دلم از عشق نه دین را
دیوانه چه داند نه همان را نه همین را
ای شُکر که بر خانهی من راه تو اُفتاد
من خانه خرابت شدم ای خانهات آباد
یک بوسهی آتش پر پروانهی ما بُرد
سیل آمد و بر دوش خودش خانهی ما بُرد
طوفان شد و برقی زد و کاشانهی ما بُرد
این عشق رسید و دل دیوانهی ما بُرد
از روز ازل خاک نشینان حسینیم
عشق است اگر بیسر و سامان حسینیم
این کیست که آتش به گریبان من انداخت
این کیست که شعله به نیستان من انداخت
این کیست که آشوب به بنیان من انداخت
این کیست که جان بر رگِ بیجان من انداخت
بر آنکه دوچاریم حسین است حسین است
ما هرچه که داریم حسین است حسین است
ماییم و جنون تو که زنجیر نگشتیم
دورِ سرِ غیر از تو نفسگیر نگشتیم
ما جز به در خانهی تو پیر نگشتیم
هِی نام تو گفتیم ولی سیر نگشتیم
از هر نفس ما بس ما هست حسین است
این عشق تمام کس ما هست حسین است
ای هرچی خدا داشته پاشیده به پایت
ای هرچه علی داشته بخشیده برایت
ششگوشهی دل را که تراشیده خدایت
یک قبله فقط هست فقط کرب و بلایت
رفتیم و نوشتیم که جان در حرم توست
آرامترین جای جهان در حرم توست
ما را جگری بود دگر نیست دگر نیست
تاوان غم عشق به اما و اگر نیست
آن را که خبر از حرمت نیست خبر نیست
انگشت نما بودن ما جرم مگر نیست
با اشک تو آمیخت خدا آبو گِل ما
ای حضرتِ نزدیکتر از ما به دل ما
عیسی چه دمی داشت اگر داشت تو دادیش
موسی قدمی داشت اگر داشت تو دادیش
سینا حرمی داشت اگر داشت تو دادیش
یحیی که غمی داشت اگر داشت تو دادیش
یحییِ علی ای لب خشکیده دمت گرم
ای جان فقیران دو عالم حرمت گرم
بگذار که شب در خم گیسوی تو باشد
چشمان خدا رو به فراروی تو باشد
هر صبح علی خیره به اَبروی تو باشد
هرشب سرِ زهرا روی زانوی تو باشد
بگذار که زهرا بکشد شانه به مویت
بگذار حسن بوسه زند زیر گلویت
پشت درِ ششگوشهی تو جمع گدا جمع
شد بیت کرم گِرد تو در وقت دعا جمع
ای خاطرِ زهرا به نفسهای شما جمع
خوبان دوعالم همه در کرببلا جمع
تو که نفَسِ فاطمهای از چه شدی پخش
آقا تو حسین همهای از چه شدی پخش
از یاد، وهب بُرد کنارت وطنش را
حق داشت که عابس بدرد پیرهنش را
حُر غرقهی خون است ببینی کفنش را
جُون است بغل کردهای آقا بدنش را
ای شاه مزن سنگ بر آئینهی زینب
آهسته برو ای نفَس سینهی زینب
ای وای که زهرا أنا عطشان تو کشتش
تو نامده بودی أنا عریان تو کشتش
کوچه نه، حدیث لب و دندان تو کشتش
پهلو نه، غمِ حنجرِ سوزان تو کشتش
دنبال تو زینب چقدر تاب بیارد
رفته است برای تو کمی آب بیارد
برخیز ببین خواهرت اُفتاده عزیزم
بالای سرت مادرت اُفتاده عزیزم
از مستیِ نیزه سرت اُفتاده عزیزم
از ناقه زمین دخترت اُفتاده عزیزم
شب آمده داری خبر از حال رقیه ؟
زجر است که رفته است به دنبال رقیه
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#ولادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#ولادت_حضرت_عباس_علیه_السلام
#مثنوی
امشب به من فدا شدن آموخت فاطمه(س)
پیراهنِ سفید مرا دوخت فاطمه(س)
خورشیدِ دوّمش متولّد شده بیا...
حال تمام خَلق؛ مساعد شده بیا...
مادر شد و محبّتِ بر عالَمِیْن کرد
ذکر مدام ِ قلب مرا "یاحسین(ع)" کرد
از آفتاب؛ پُر شده پیمانهٔ علی(ع)
پُر رفت و آمد است عجب خانهٔ علی(ع)
از شیعیان گرفت نشانِ دقیق را
آنکس که در رکوع گرفته عقیق را
آمد میانِ خیلِ گدا بی معطّلی
تا که بگیرد عیدیِ جانانه از علی(ع)
وقت تبسّم است و شده صاحبِ پسر
اصلا پسر نگو و بگو سیّد البَشر
در آسمان به پاست هیاهو و وِلوله
پیچیده لحنِ شادی و آوایِ هلهله
تا که سریع کور شود چشم ِ هر بخیل
دورِ سرِ حسین(ع) دعا خوانده جبرئیل
ای پر شکستگان بشتابید..."پَر" رسید
فطرس شفا گرفت! نباشید ناامید
آدم رسید و توبه کنان گفت: بالحسین(ع)
بخشیده شد! گرفت امان! گفت: بالحسین(ع)
من هم گناهکارم و شرمنده آمدم
با قصدِ توبه، بوسه به قنداقه اش زدم
گفتم "حسین(ع)جان" و دلم بیهوا گرفت
اشکم چکید فوراً و چشمش مرا گرفت
یکباره؛ هفت پشتِ مرا داد آبرو
با یک نگاه قلبِ مرا کرد زیر و رو
حالا که راه داده مرا سرورِ زهیر
باید که نوکرانه شوم عاقبت بخیر
باشم در این مسیر الهی که مستدام
باشم خدا کنَد به أباالفضل(ع) با امام
مُحرم شدند آنکه شهیدان به دُورِ او
چرخیده ماه؛ هر شبِ شعبان به دُورِ او
آنکه همیشه با ادبِ ناب میرسد
یکروز بعدِ حضرت ارباب میرسد
آنکه قمر نشسته دو زانو مقابلش
جان میدهد برایِ دو ابرویِ مایِلش
اَبرویِ مایِلی که تبِ ذوالفقار داشت
هنگام رزم؛ یک غضبِ آشکار داشت
مثل پدر مسلّطِ بر دشمن و دلیر
شد "نافِذَ البَصیره" که دلها شود اسیر
ذُخرُالحسین(ع) خواندمش و نورِ منجلی
مسئولیت پذیر، قسم خوردهٔ ولي
طاقت نداشت! وای که می مُرد بی حسین(ع)
وابسته بود و آب نمیخورْد بی حسین(ع)
اثبات کرد حرفِ مرا شاهِ علقمه
لب تر نکرد و دید بلا بی مقدّمه
از چشم خود گذشت که غیرت عیان شود
تا که شهیدِ کرب و بلا جاودان شود
از دست هم گذشت که حاجت؛ روا کنَد
باب الحوائجی که نظر بر گدا کنَد
عیدِ ولادتش شده و ای دلِ فقیر
امشب برات؛ از یلِ أم البنین(س) بگیر
وقتِ سُرور آمد و دیدم امام را
یابن الحسین(ع) گفتم و دادم سلام را
مانند تاج؛ بر سرِ شعرم نشاندَمَش
نامش علی(ع)و حضرتِ سجاد(ع)خواندمش
عشقی به جز عبادت* و دعوت نداشت که!
عِلمش عمیق بود! نهایت نداشت که!
کارش طبابت و کلماتش خودِ شفا
پیچید نسخه را همه-در قالب دعا
نشرِ هر آنچه داشت برایش وظیفه شد
یک قطره از علوم ِ زلالش صحیفه شد
مشغولِ بنده-پروری و فکر محشر است
شوقِ نماز دارد و سجّاده محور است
شاگرد اوست!...معرفتِ بی ریا ببین
از برکتش دعایِ "أبوحمزه" را ببین
آنقدر اهلِ یاریِ هر مستمند بود
بر شانه؛ جایِ کیسهٔ اطعام شد کبود
درمان نداشت داغ دل و زخم ِ کاری اش
جانم فدایِ خلوتِ شب زنده داری اش
در سجده یادِ کرب و بلا سیلِ اشک داشت
بر چهره جای چشم؛ دو دریایِ مَشک داشت
سی سال گریه کرد هرآنجا که آب دید
سی سال...هر کجا که به دستی طناب دید
سی سال میلِ خوردنِ به آب و نان نداشت
هر جا خرابه دید نشست و توان نداشت...
سی سال پا به پایِ تمام ِ ستاره ها
با گریه خیره شد به لبِ شیرخواره ها
یادِ رقیه(س) کرد و گلِ غم به سینه کاشت
هر جا "سه ساله" دید که مویِ بلند داشت
در روضه گفت وای از آن کهنه پیرهن
شد آفتابِ داغ؛ برای پدر کفن!
* أبی نوح انصاری نقل میکند، روزی در خانه ای بودیم که علی بن الحسین(ع) هم در آنجا حضور داشت و در حال عبادت کردن بود و به سجده رفته بود، ناگهان خانه دچار حریق شد، دوبار به آن حضرت گفتند: «یابن رسول الله! النار; ای پسر رسول خدا! آتش!» ولی امام علیه السلام سر از سجده برنداشت تا آن که آتش خاموش شد، آنگاه به ایشان گفته شد: «ما الذی الهاک عنها؛ چه چیزی تو را از آتش غافل ساخت؟» آن حضرت فرمودند: «الهتنی عنها النار الاخری. آتش آخرت مرا از آن غافل ساخت»
📚 تهذیب الکمال،ص۳۸۹ بحار الانوار مجلسی،ص۸۰ مناقب ابن شهر آشوب،ص۱۶۳
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem