#حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
#قصیده
لحظاتی که خدا خلقت دنیا می کرد
یاد از خال رخ حضرت مولا می کرد
عالمی بود اگر، عین عدم بود و فقط
مرتضی بود که با دست خود ابدا می کرد
از ازل حضرت حق با دم یا حیدر خود
در دل اهل یقین معرکه برپا می کرد
آن زمان حضرت جبریل امین در بر عرش
با سر زلف علی ناز به طوبا می کرد
گر نبود امر ید الله؛ مگر دست کلیم
اژدها را ز تن چوب ، هویدا می کرد
اگر آن چشم شفابخش علی یار نبود
کی مسیحا نظری بر زن نازا کرد
هر چه میخواند نبی از صحف قرآنش
مرتضی با عملش در دلش انشا می کرد
آن قدر عبد خدا بود که لبهای رسول
هرچه میگفت همان ثانیه اجرا می کرد
در دل کعبه به دنیا نمیامد که؛ نبی
تا ابد سجده بر آن مسجد الاقصی می کرد
هر کجا احمد مختار قدم بر می داشت
هر قدم در همه دم مدح علی را می کرد
میثم از نخله ی عشق علوی می، می خورد
و کفایت به عسلخانه ی خرما می کرد
جالب اینجاست که بابای عجایب همه وقت
تکیه بر تکیه گه حضرت زهرا می کرد
تا که از حضرت حق ، وحی غضب می آمد
حیدر آن را وسط معرکه معنا میکرد
در دل جنگ اگر تیغ هویدا می کرد
با دو حرکت همه را نصف ز پهنا می کرد
تا که از راس عدو کاسه ی سر می افتاد
صاحب سر قد خود را ز کمر تا می کرد
با همان نحوه ی شمشیر زنی پدرش
در دل علقمه عباس چه غوغا می کرد
نه ابالفضل و نه اکبر ، و نه قاسم بخدا
هر چه میکرد همان دست توانا می کرد
روز محشر که همه بر کرمش محتاجند
کاش پرونده ی ما را خودش امضا می کرد
#جعفر_ابوالفتحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شام_غریبان
#دوبیتی
تو را میشوید امشب دستِ دریا
تو را با اشکِ ما با اشکِ زهرا
نمیدانم چرا میگویم امشب
بریز آبِ روان آهسته اَسما
....
حسن زخمِ سرت را بست اُفتاد
لباسِ آخرت را بست اُفتاد
حسن حالِ مرا میدید پیشَت
دو چشمِ دخترت را بست اُفتاد
....
چگونه سَر کنم شب را عزیزم
چه سازم جانِ بر لب را عزیزم
بجای تو حسن ای کاش امشب
کفن میکرد زینب را عزیزم
....
به مادر گفتم ای جان رو مپوشان
شبیه فصلِ هجران رو مپوشان
خجالت میکشد بابا کنارت
تو پهلو را بپوشان رو مپوشان
....
حسن بگذار رویش را ببوسم
پریشانم که مویش را ببوسم
سفارش کرده بابا جایِ او هم
حسینش را گلویش را ببوسم
.....
دعایی کُن که بی بازو نگردد
لبِ گودال از پهلو نگردد
زدم بوسه بر این حنجر ولی تو
دعایی کن که پشت و رو نگردد
#حسن_لطفی ۹۸/۰۳/۰۶
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
میان بندگانت بدتر از من نیست! تنها من!
تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا... من
گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست
گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو تا من
تو در دستانِ پینه بسته، در اشک یتیمان و
به دنبالِ تو میگردم چرا عمریست اینجا من؟!
چه برکت دادی و شد سفره ام رنگین و رنگین تر
ندانستم اگر چه حرمتِ نان و نمک را من
به جایِ آبروریزی همیشه آبرو دادی
فقط شرمنده ام کردی! نمیدانم که آیا من-
تو را آنگونه که باید عبادت کرده ام یا نه!
مبادا بندگی کرده ست جنّ و إنس، إلّا من
پُر از خوف و رجایم، کار دستم داده عصیانم
چه محتاجم به غفرانِ تو بیش از پیش-ترها من
شبِ قدر است و بیمارِ گناهم؛ گوشۂ چشمی
تویی «نِعمَ الطّبیب» و سخت محتاجِ مداوا من
إلهي لاتؤدّبني... نبینم خشم و قهرت را
عذابم کن ولی یک لحظه سرسنگین نشو با من!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#غزل
امشب بخوانم ذاتِ پاک کبریا را
یارب ببخشا این گدای بی نوا را
تو خواندی و من آمدم برداری از من
سنگینیِ بارِ معاصی و خطا را
من نا امید از سفره ی احسان نیستم
وقتی که دارم خالقی مثلِ شما را
ابوابِ رحمت را به رویم می گشایی
یعنی تو بخشیدی به من حالِ دعا را
من در مجیر و افتتاح و جوشن قدر
در نامهایت یافتم عطرِ شفا را
من باورم که در شبِ پایانی ماه
با مهرِ توحیدی خود بخشی گدا را
آری یقین دارم که تو می بخشی امشب
هر گونه جرم و لغزشِ این مبتلا را
با لحنی محزون و دلی پر از اجابت
خواهم امیدِ رحمتِ بی انتها را
در این شبِ آخر بخوانم عاشقانه
با این دل خونم فقط نامِ خدا را
غرقِ امیدم از تو میخواهم کریما!
امشب براتِ هم نجف هم کربلا را
#هستی_محرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#مثنوی
شباي قدر گذشته و فرصتا داره مي گذره
مثه يه چشم به هم زدن اين شبا داره ميگذره
شباي قدر گذشته و تو حسرت لحظه هاشم
نكنه كه بين خوبات از قلم افتاده باشم
اگه كه بندتو هنوز نبخشيدي چيكار كنم
اگه زبونم لال ز من دست كشيدي چيكار كنم
شباي قدر گذشته و بارون حسرت مي بارم
به اين شباي پيش رو خدا هنوز اميد دارم
شباي قدر گذشته و تقديرمو رقم زدن
ايشالا چند تا كربلا براي من قلم زدن
ايشالا كه تو اين شبا حاجت من روا بشه
با سقوط آل سعود راه مدينه وا بشه
ايشالا شاملم شده نگاه لطف تو خدا
روزيم بشه به دفعات زيارت امام رضا
دارم ميون حاجتام يه آرزوي دلنشين
به من يه كربلا بده پاي پياده اربعين
كرببلا نزيكترين راه رسيدن به خداس
راه شبيه حر شدن برا تموم بنده هاس
شبهاي جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه
آيد به دشت كربلا .....
#رضا_تاجیک
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#غزل
ای که دیدار تو رویای شب تار من است
یک نگاه تو طبیب دل بیمار من است
گر به دادم نرسی می روم از دست، بیا
نامت آرامش این قلب گرفتار من است
همه جا بخشش و احسان و کرم کار تو است
کاسه لیسیِ درِ خانۀ تو کار من است
دانم ای دوست که بی ارزشم و بی قیمت
ولی آخر چه کسی جز تو خریدار من است
بگذری گر شبی از گوشۀ سجاده من
بنگری آهِ جگر سوز فقط یار من است
کاش آید سحری که تو لیاقت بدهی
بعد یک عمر دگر نوبت دیدار من است
ای عزیزِ همه عالم تو خودت می دانی
کوله باری ز گنه تحفۀ بازار من است
پسر فاطمه ما سائل درگاه توایم
کرمی کن که گدایان سر راه توایم
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#غزل
با "محبت" آمدی، صید کمندم کرده ای
با همین ترفند ساده، پایبندم کرده ای
بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود
در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای
بار سنگین گناهانم ذلیلم کرده بود
با نگاه رحمت خود سربلندم کرده ای
در پناه گرم آغوشت مرا جا داده ای
در پناه خود مصون از هر گزندم کرده ای
بیشتر از دیگران دارم صدایت می زنم
بیشتر از دیگران چون دردمندم کرده ای
راستش این است آقاجان اگر می خواهی ام
چون محب مادرت بودم، پسندم کرده ای
تا قیامت روزی ام از خوان زهرا می رسد
شاکرت هستم که بر او مستمندم کرده ای
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
همه ش براى خودت، آبرو به ما ندهيد
غذا زيادتر از جنبه گدا ندهيد
به درد عشق رسيدن دو سوم قرب است
هزار درد که داديد، پس دوا ندهيد
ميان درد دواى مرا قرار بده
که زندگى نمي ارزد اگر بلا ندهيد
محل گذاشتى و بى محلى ات کرديم
ازين به بعد بياييد رو به ما ندهيد
به سينه من محتاج دست رد بزنيد
ولى حواله من را به ناکجا ندهيد
نداشتن برکت داشت ضايعش کرديم
ازين به بعد به نااهل فقر را ندهيد
مرا به دردسر انداخت بى خدا بودن
به عبد غير خدا را تو را خدا ندهيد
براى سوخته فرقى نمي کند اصلاً
که آخرش بدهيدش جواب يا ندهيد
چو طفل سر به هوا شد، دواش تنبيه است
به من که سر به هوايم دو شب غذا ندهيد
در اختيار کسى نيست گريه، دست شماست
نمي دهند به ما گريه تا شما ندهيد
جهنم است بهشتى که آتشم نزند
به جان فاطمه از اين بهشت ها ندهيد
بيايد نامه ما را نخوانده پاره کنيد
بيايد نامه ما را به مرتضى ندهيد
اگر بناى تو اين است عده اى نروند
ازين به بعد به ما نيز کربلا ندهيد
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#شب_جمعه
#غزل
با یا علی، خدا را با اشک چشم خواندم
با فاطمه دعا را با اشک چشم خواندم
وقت اذان مغرب، چشمم به سفره تا خورد
آیات هل اتی را با اشک چشم خواندم
دل مرده بودم اما زنده شدم دوباره
تا ختم الانبیا را با اشک چشم خواندم
دیدم دلم گرفته، ذکر حسن گرفتم
با دوست ربنا را با اشک چشم خواندم
وقتی در اوج گرما بی تاب و تشنه بودم
سالار کربلا را با اشک چشم خواندم
فورا مرا خریدند، هربار پنج تن را
پنهان و آشکارا با اشک چشم خواندم
وقتی دلم شکست و یاد حسین کردم
با خویش روضه ها را با اشک چشم خواندم
عالم به گریه افتاد، تا شرح غارت آن
مظلوم سر جدا را با اشک چشم خواندم
حتی کفن نکردند آن پیکر رها را
جریان بوریا را با اشک چشم خواندم
از غربتش زبانم وقتی به لکنت افتاد
باقی ماجرا را با اشک چشم خواندم
#محمد_جواد_شیرازی
#شب_جمعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#شب_قدر
#غزل
من دلم را به هوای تو نگه داشته ام
کن قدم رنجه که جای تو نگه داشته ام
ترسم از اشک غمت چشم من افتد از کار
خانه ای را که برای تو نگه داشته ام
خاکسار توام و سر نکنم خم بر خلق
پاس خاک کف پای تو نگه داشته ام
روزگاری است که باغ دلم افسرده و باز
این چمن را به صفای تو نگه داشته ام
بر سر هر مژه ام ای به لب آب شهید
قطره ی اشک عزای تو نگه داشته ام
تا شود در کفنم مهر قبول طاعات
مهری از کرببلای تو نگه داشته ام
معرفت یافته ام از عرفاتت که هنوز
گوش جان را به دعای تو نگه داشته ام
گوش من پر بود از نغمه عاشورایت
اندر این ضبط صدای تو نگه داشته ام
تو بپا داشته ای پرچم دین را و خدا
گوید ای دوست لوای تو نگه داشته ام
تو مرا از نظر لطف میانداز حسین
من نه گر پاس وفای تو نگه داشته ام
#استاد_سید_رضا_مؤید
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
#وحید_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#غزل
سفره دارد جمع می گردد، گدا را عفو کن
باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن
دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم
یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن
بر در این خانه من بهر امیدی آمدم
پس، نگیر از من تو این حال و هوا را، عفو کن
دست خالی آمدم، با دست خالی می روم
یا کریم این روسیاهِ بی نوا را عفو کن
پیش مردم آبروی بنده ات را حفظ کن
خوب و بد، در هم بخر، ای یار، ما را عفو کن
جان آقای خراسان، جان سلطان غریب
هم وطن های علی، موسی الرضا را عفو کن
من گنهکار و تویی غفار، یا رب الحسین
جان اربابم بیا این بنده ها را عفو کن
بوده ام این روزها مصداق فابک للحسین
گریه کن های غم کرببلا را عفو کن
جان آن که دست و پا می زد به زیر تیغ و تیر
حُرّ توبه کرده ی بی ادعا را عفو کن
#وحید_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem