eitaa logo
شعر شیعه
7.6هزار دنبال‌کننده
611 عکس
214 ویدیو
23 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
نوری ز مشرق اَبَدیَّت بلند شد طوفان بی امان حقیقت بلند شد دنبال خاک بود خدا روز خلقتش برخاست شخص حیدر و تربت بلند شد کعبه جوابگوی علی‌دوست‌ها نبود... ایوان‌طلای مرقدِ حضرت بلند شد حَظّی میان هروله‌هامان نداشتیم... ذکرِ علی ز گوشه ی هیئت بلند شد وقتی که در به دست علی کَنده شد ز جا فریاد هرچه قلعه به حیرت بلند شد تا مرتضی گره به دو ابروی خود کشید در گردنِ بشر رگِ غیرت بلند شد گفتی:امیدتان؟!..،همه گفتیم:فاطمه مادر همیشه وقت شفاعت بلند شد این خاک،شیعه‌خانه‌ی ذُرّیّه ی علی است ایران همیشه پای ولایت بلند شد ما را گدای نیمه‌ی‌شعبان خویش کرد عطری که دور سفره ی غیبت بلند شد لب‌تشنگان چشمه‌ی جانیم تا ابد ما نان‌خورِ امام‌ِ زمانیم تا ابد پلکی بزن..،خزان "زمین" را بهار کن این سالخورده را به جوانی دچار کن اسفندها به یُمن شما عید می شود کهنه‌لباس جامعه را نونوار کن دلداده‌هات حسرت دلبر کشیده اند خود را برای این همه عاشق، نگار کن دُکّان دردِ دوری خود را بیا..،ببند غم را ز شغل دائمی اش برکنار کن هوش از سر همه بِبَرَد خنده های تو... روی نقاط ضعفِ دلِ شیعه کار کن گردن‌کشیِ یاغیِ عشق‌ات حکایتی است... ما را ذبیح ‌های دمِ ذوالفقار کن موری به پیشگاه سلیمان رسیده است ما را به روی فرش وصالت سوار کن کعبه به شوقِ تکیه ی تو ایستاده است فکری به حال خانه ی پروردگار کن مستت به جز شراب نجف، مِی نمی خورد این باده را نصیب گدای خُمار کن صحرانشین! کجای جهان خیمه‌گاه توست؟!... کُنجی برای گریه ی ما اختیار کن زهرم..،بگو بدل به عسل می کنی مرا آخر میان گریه،بغل می کنی مرا فقرِ مرا اگرچه جهانی جواب کرد دستت گرفت کاسه ی من را..،ثواب کرد بخشندگیِ تو به حسن‌جان کشیده است این لُطف را عمو‌ی کریمِ تو باب کرد روشن‌ترین توسل خورشیدها..،سلام! ذکرت دعای شبزده را مستجاب کرد نام تو رمز سروری کشور من است پیرِ خُمِین با دم تو انقلاب کرد وقتی که گفت نوح قبیله:خَدَمتُهُ... یعنی به روی نوکری ما حساب کرد ما نوکریم..،نوکر جدِّ غریب تو ما را به این لقب خودِ زهرا خطاب کرد " هیئت؛ کلاس درس ولایت‌شناسی است " روضه ، مرا به کار برایَت مُجاب کرد "یامهدی" است باطن هر "یاحسینِ" ما... پس سینه‌زن مسیرِ درست،انتخاب کرد قلبی که پای هجر نسوزد..،کباب باد آن مجلسی که از تو نگوید خراب باد دستم هنوز طرح کبوتر نمی کشید یعنی دلم به شوق شما پر نمی کشید قصدم خودِ تویی..،بخدا نان نخواستم بوی غذا مرا دمِ این در نمی کشید خیلی برای آمدنت کم گذاشتم وَرنه،خجالت این همه..،نوکر نمی کشید هرکس مُفید بود برایت..،"مُفید" شد غیر از تو را به مُصحَف و منبر نمی کشید عُمر پدر به دیدن روی تو قَد نداد از شِدَّتِ فراق تو دیگر..،نمی کشید غرق گناه بودم اگر فاطمه نبود دست مرا اگر خودِ مادر نمی کشید...!؟ ما غیر کربلا که به جایی نمی رویم میل گدا به اینور و آن‌وَر نمی کشید ▪️ ▪️ با چکمه روی سینه ی او می نشست شمر... از کار خویش دست هم آخر نمی کشید بعد از حسین بود..،سنان رفت در حرم... ای کاش ختم روضه به معجر نمی کشید پنجا‌ه‌سال‌پرده‌نشین پیرِ پیر شد با شمر،عمه‌جان شما هم مسیر شد @shia_poem
صبحی گره از زمانه ما خواهد شد راز گل سرخ برملا خواهد شد در راه عزیزی‌ست که با آمدنش هر قطب‌نما قبله‌نما خواهد شد --- ای حال خوش ای خوب‌تر از عید! بیا ای جانِ جهان‌گستر جاوید بیا امشب هم اگرچه خواب ما سنگین است باز اول صبح مثل خورشید بیا... --- در گردش بی امان، زمان در پی کیست اینگونه جهان، با هیجان در پی کیست دنبال که اینچنین زمین می‌گردد با این همه چشم، آسمان در پی کیست --- ای نور دریچه‌های پیوند! بیا ای ناب‌ترین صبح خداوند بیا آن آینه‌های صاف را یادت هست؟ آن آینه‌ها خاک گرفتند، بیا @shia_poem
سر ز پا نشناسم امشب از شعف می‌روم گه سامرا ، گاهی نجف بیقرار زلف حیرت فام یار میزنم پیمانه را با نام یار محرم اشک و پیاله نوشِ مست هستم امشب عاشق و مهدی پرست طوف خالِ حضرت چشمان او می‌کشم از سینۀ دیوانه "هــــو" همنوا با نغمۀ کروبیان می‌روم در اوج اوجِ لامکان جبرییل مدح ساغر می‌شوم باده نوش خــُـمّ حیــــدر می‌شوم می‌شوم حلاج و می‌گویم جنون ساقیا "إنـــّـا إلیـــه راجعـــون" "قل هو الله احد" خـــُـمّ و سبو میزنم پیمانه را با نام "هـــو" حضرت توحید، یا حبل المتین! نعبدوا ایــّـاک نعبد نستعین در مدیحت سِرّ سبحانَ الـــراء حرمت انشاء نامت "من تشاء" غایت الغایاتِ غیب ، ای آشکار! معنی "أحببَتُ" را آیینه دار حجّت و برهان "الله الجمیل" آفرینش را ظهور او دلیل برزخ الکبرایِ حکمت آفرین قوّت نقل از دم روح الامین گشته برپا پایه‌های بیستون چون تو هستی معنی "کن فیکون" ساحت چشم تو عرشِ کبریاست قامت عشق تو شرح "إنــّـما"ست خطّ و خال و عارض و گیسوی تو "إهـــدنـــا" یعنی خــَـمِ ابروی تو میشوم هم صحبت روح الامین می‌نویسم نام تو "فتح المبین" تا زمان خیبر یوم الظهور باشم از یاران بی‌پروای نور اصلاً امشب می‌نویسم بیقرار مستم و مجنون و محو و مِـیــگسار لام الف، "لا" ، لاجرم دیوانه‌ام ز عشق تو تاک و خــُـم و پیمانه‌ام جنب و جوش واژه‌ها در دفترم مست مست از جامِ عشقِ حیدرم شیعۀ چشم انتظار ذوالفقار معنی تَمــّــارم و سرمستِ دار کوکب دُرّی "یـــوقــَـد مِن شــَـجـَـر" یابن زهرا ، منجی نوعِ بشر هادِم ابــنیۀ شرک و نفاق مُصلح کلّ ، معنیِ حُسن الوِفاق آیه آیه در مقام عشق تو می‌نویسم با کلام عشق تو چشم یعقوب دلم، چشم انتظار صبح هجران تو را در شام تار بیخبر از خود ، جنون پیما شده همچو مجنون در پیِ لیلا شده در هوای بوی پیراهن غریب همنوا با نالــۀ " أ مَنّ یـُـجیب" روضه‌خوانِ روضه‌های کربلاست هاجر خشکیده کامِ نینواست می‌برَد نام تو را با لحن اشک در کنار علقمه سقــّـا و مَشک تشنه کامی لحظه‌های انتظار بیقراری در هوای زلف یار از حرم تا علقمه طوفان شده چشم غمگینِ غزل گریان شده در فراق آسمان محشر به پاست چشم زینب هم به سوی نیزه‌هاست "ما رأیـــتُ" گوی ، هنگام ظهور از کنار قتلگـــه وقت عبور لحظه‌های دیدنت را بیقرار می‌رود شام و تو را چشم انتظار خیمۀ چشم انتظاران را ببین دیدۀ غمگینِ باران را ببین "ربـّــنــا" از ما ، تو خود "آمین" بگو از حضور روضۀ یاسین بگو ما گرفتاریم و غافل از دعا یابن زهرا ! ای شفیعِ "ربــّــنا" ما رها از خویش و در بند دلیم آنفدر کاهل که از خود غافیلم دست ما و دامن احسانِتان ای فدای دیدۀ گریانتان @shia_poem
yeknet.ir_-_sorood_2_-_milad_imam_zaman_1400.01.08_-_amir_kermanshahi.mp3
5.99M
🌺 (عج) 🔆 💐با آفتاب قرارمدارمو گذاشتم 💐به مهتاب همه سفارشامو کردم 🎙 👏
AUD-20220314-WA0007.mp3
8.42M
: باصدای و شعری از : عبدالجبار کاکایی تنظیم‌کننده :کامران میرزایی هوا هوای دیدن توست / به لب رسیده جان خسته / یه بغض بی بهونه دارم / که راه گریه‌هامو بسته ... تهیه شده در واحد موسیقی موسسه منتظران منجی (علیه‌السلام) 🆔 @Ostad_shojae
صل الله علیک یا ذبیح العُریان علیه السلام روی بوم عشق نقشی از محبت می کشند عاشقانی که به پای یار زحمت می کشند جای درمان،درد بی درمان تقاضا می کنند غالباً عُشّاق اینگونه ریاضت می کشند "اشک"،مبنای شروع دردِدل با چشم هاست لال ها هرگاه لالی را به صحبت می کشند عالمی دارند با سوزِ مُدامِ پینه ها کوله‌برهایی که بر شانه "ملامت" می کشند آنقَدَر از سنگ های طعنه لذّت می برند طاقت آئینه ها را هم به حیرت می کشند کار هر روز مجانین گریه های بی حد است "آه" را هنگام اوقات فراغت می کشند روضه‌گردی‌کردنِ ما از دعای فاطمه است مادران، فرزندها را به ضیافت می کشند رزق را ارباب ها شخصاً تقبل می کنند سفره را تنها میان خانه، رعیت می کشند مهر تائیدی به نوکر بودن خود می زنند آن جبین هایی که خود را روی تُربت می کشند آن گلوهایی که در روضه مدارا می کنند مطمئناً در قیامت دادِ حسرت می کشند قُرب حق را در تَمَسُّک بر شَعائِر دیده اند که ملائک پر به پرهای علامت می کشند بی حسینش قید جنات عدن را می زند حوریان از گریه‌کُن با اینکه منّت می کشند روضه ای در روضه ی رضوان به پا خواهند کرد عرشیان را پای این ذکر مصیبت می کشند ▪️ ▪️ حیفِ این آقا که مُشتی بی حیا تا قتلگاه پیکر بی جان او را با جسارت می کشند روی هر سرپنجه ای یک تکّه نخ آویز بود... گرگ ها پیراهنش را وقت غارت..،می کشند بعد از او وای از زنان بی پناه خیمه ها... پرده پوشانش چه زجری در اسارت می کشند @shia_poem
أَقْبِلْ عَلَىَّ* ، خسته و نالانم از خودم آغوش باز کن که گریزانم از خودم آغوش باز کن که به سوی تو آمدم اقرار می‌کنم که پشیمانم از خودم غیر از تلف‌شدن چه نصیبی مرا ز عمر؟! آن‌گونه‌ام که سیر شده جانم از خودم پوشانده‌ام درونِ خودم را ز دیگران این ننگ را چگونه بپوشانم از خودم؟! از غیر خود چگونه شکایت کنم؟! که من مانند گردباد پریشانم از خودم از دیگران کناره گرفتن که سخت نیست توفیق دِه که روی بگردانم از خودم @shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ امیرالمومنین علی علیه السلام، خطبه 100 نهج البلاغه: أَلَا إِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَثَلِ نُجُومِ السَّمَاءِ، إِذَا خَوَى نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ، فَكَأَنَّكُمْ قَدْ تَكَامَلَتْ مِنَ اللَّهِ فِيكُمُ الصَّنَائِعُ وَ أَرَاكُمْ مَا كُنْتُمْ تَأْمُلُونَ. آگاه باشيد، مَثَل خاندان پیامبر چون ستارگان آسمان است.اگر ستاره اى غروب كند، ستاره ديگرى طلوع خواهد كرد (تا اینکه امام زمان ظهور کند). برای من آشکار است که با آمدن امام زمان، نعمت هاى خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو داريد خواهید رسید.
عابس به روی پیکر مستش سری نداشت فطرس برای بال گشودن پری نداشت خالی تمام کیسهء عالم ز سیم و زر یعنی صدف به سینهء خود گوهری نداشت کوثر برای سینه زنانش نمی نوشت گر حضرت حسین، چنین دختری نداشت اصلاً بهشت را که خدا روی ما گشود چنگی به دل نمی زد اگر بی رقیه بود تا گریه کرد قلب سکون و سکوت ریخت نور یقین به دامن اهل ثبوت ریخت خاکش سرشته شد سحری با ترنّمِ اشکی که فاطمه ز جنان در قنوت ریخت با یاحسین او همه دیوانه تر شدیم بر عاشقان حوالهء شرط و شروط ریخت از نور او ستاره و خورشید، مستِ مست در محضر طواف رخش حورالعین نشست درپای گاهواره اش الماس می شکفت ذوق مسیح و صالح و الیاس می شکفت در پیچکی که ریشه به مویش دوانده بود هرلحظه لحظه بوته ای از یاس می شکفت با خنده های او بغل عمه زینبش گل از لبان حضرت عباس می شکفت این حوریه که روی لبش ذکر یارب است آیینهء رسالت فردای زینب است @shia_poem
زمان (عج) دارد زمـــــــان آمدنــــت دیــــــــــر مےشود دارد جوان سینــــــــه زنت پیر مےشود   وقتے بـــــه نامه عملم خیره می شوے اشڪ از دو دیـده‌ے تـــــــو سرازیر مےشود   ڪی این دلـ رمیـــــده‌ے من هم زُهیـــــروار در دام چشم‌هاے تــو تسخیر مےشود؟   این ڪشتی شڪسته‌ے طوفان معصیت بـــا ذوق دست تــــــوست ڪه تعمیر مےشود   حس میڪنم ڪه پاے دلم لحظه‌ے گنــــــــاه بـــــا حلقه‌هاے زلف تـو درگیــر مےشود   در قطره‌هــــاے اشڪ قنوت شب شمـــا عڪس ضریــــــح گمشـــده تڪثیـــــر @shia_poem
تا آبشار زلف تو را شب نوشته‌اند ما را اسیر خال روی لب نوشته‌اند در اعتکاف گیسوی تو سال‌های سال مشغول ذکر و سجده و یا رب نوشته‌اند در مسجد الحرام خم ابروان تو مثل فرشتگان مقرب نوشته‌اند در محضر نگاه الهی تو مرا در خیل نوکران مهذَب نوشته‌اند شب‌های جمعه که دل من مست کربلاست از اشتیاق وصل لبالب نوشته‌اند با یک نگاه مادرت اینجا رسیده‌ایم ما را دلی‌ست فاطمه‌مذهب...؛ نوشته‌اند: «از هر چه بگذری سخن دوست خوشتر است» ما را فدای دلبر زینب نوشته‌اند من را که بی‌ قرار حرم می‌کنی بس است اصلا مرا غبار حرم می‌کنی بس است شرط نزول کوثر رحمت دعای توست اصلاً تمام خلقت عالم برای توست بالاتری ز درک تمام جهانیان وقتی که انتهای جهان ابتدای توست حتی نداشت روح الامین اذن پر زدن آنجا که از ازل اثر رد پای توست بی‌حب تو کسی به سعادت نمی‌رسد رمز نجات اهل زمانه ولای توست آسوده خاطران هیاهوی محشریم وقتی رضای حضرت حق در رضای توست فردوس ماست تا به ابد روضة الحسین تنها بهشت اهل ولا، کربلای توست در آستانۀ تو کسی نا امید نیست صحن امیر علقمه، دار الشفای توست از ابتدای صبح ازل فضل می‌کنی ما را گدای دست اباالفضل می‌کنی وقتی که هست دوش نبی آسمان تو یعنی تو از پیمبری و او از آن تو فرزند خویش را به فدای تو کرده است بسته‌ست جان حضرت خاتم به جان تو معلوم کرد نزد همه حرمت تو را با بوسه‌های دم به دمش بر دهان تو فرمود هفت مرتبه تکبیر عشق را تا بشنود ترنم عشق از زبان تو آوای «من أحب حسینا» وزیده است هر روز پنج مرتبه از آستان تو ما از در حسینیه جایی نمی‌رویم هستیم تا همیشه فقط در امان تو هر شب نشسته فطرس اشکم به راه عشق آنجا که صبح می‌گذرد کاروان تو این اشک‌ها برای دلم توشه می‌شود اذن طواف مرقد شش‌گوشه می‌شود حال و هوای قلب من امشب کبوتری‌ست وقتی که کار صحن و سرای تو دلبری‌ست شب‌های جمعه عکس حرم زنده می‌شود تصویر رقص پرچم و گنبد چه محشری‌ست ما را اسیر عشق تو کرده، تفضلت با این حساب کار شما ذره‌پروری‌ست با تربت تو کام دلم را گشوده‌اند آقا ارادتم به شما ارث مادری‌ست در ماتم تو محفل اشک است چشم ما اصلا بنای هیأت ما روضه‌محوری‌ست ما سال‌هاست در غم تو گریه می‌کنیم هم‌ناله با محرم تو گریه می‌کنیم @shia_poem