#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#اعیاد_شعبانیه
#ترکیب_بند
با هر قنوتِ نمازم؛ در دست، دفتر گرفتم
پای مناجاتِ شعرم؛ مضمونی از سر گرفتم
اینجا که من ایستادم؛ درگاهِ دارُالاجابهست
صاحبحرم که بماند؛ من حاجت از در گرفتم
گفتم تهیدست هستم؛ دیدم قنوتم طلا شد
از خواهشِ کاه گفتم؛ یک کوه، از زر گرفتم
دستانِ سینهزنم را؛ از پینهی دستِ بابا
سرچشمهی اشکِ خود را؛ از شیرِ مادر گرفتم
من فطرسِ روضهگردم؛ با بالهای شکسته
زیر عَلم گریه کردم؛ از تیغهاش پَر گرفتم
در اولین شوقِ پرواز؛ آنقدر بالا پریدم
از آسمان هم گذشتم؛ آخر به گنبد رسیدم
تا روی گنبد پریدم؛ دیدم حرم نوحهخوان است
گلدسته تکبیر بر لب؛ میگفت وقتِ اذان است
اشکم فراتِ وضو شد؛ رو به ضریح ایستادم
گفتم همینجاست قبله؛ کعبه که سنگِ نشان است
این قلهی آرزوها؛ عرشِ برینِ زمین است
بالاتر از هر چه بالا؛ اینجا تهِ آسمان است
هر ریشه از فرش صحنش؛ در دستِ حبلالمتین است
اهل نجاتیم، زیرا؛ اینجا پُر از ریسمان است
هر چند ناخوانده بودم؛ اما مرا هم بغل کرد
ششگوشه مهماننواز و؛ با زائرش مهربان است
دستم ادب کرد و گفتم؛ آقا سلامٌ علیکم !
هر چند رویم سیاه است؛ اما سلامٌ علیکم !
در مدحِ تو لال بودم؛ وقتی مرا آفریدند
گفتم سلام ایهاالنّور !؛ وقتی صدا آفریدند
در یک نمازِ جماعت؛ پشتِ صفوفِ ملایک
بر تربتت سجده کردم؛ وقتی تو را آفریدند
گفتی که زوّار دورند؛ از خانهی عرشی من
این شد که روی زمین هم؛ یک کربلا آفریدند
در قعرِ چاهِ تباهی؛ پرواز، رویای من بود
پَر باز کردم همینکه؛ گنبدطلا آفریدند
تا اینکه چشمِ کریمت؛ دنبال سائل نگردد
دور و بر خانهات یک دنیا گدا آفریدند
وقتی تو را خلق کردند؛ بر خاکِ تربت دمیدی
قربانِ هویت مسیحا؛ ما را چه خوب آفریدی
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
ای زندهی عشق! ای قتیل عبرات!
آزادهی کربلا! اسیر کربات!
ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی
ما غرق گناهیم و تو کشتی نجات
#جواد_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#ولادت
#مناجات
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
دارم از رابطهی شاه و گدا میگویم
پشتِ این در «بده در راه خدا» میگویم
تا بیایند، همه همسفر اشک شویم ...
«هر که دارد هوس کربوبلا» میگویم
فطرس از راه برس؛ راه بلد میخواهم !
از پرِ نامهرسانِ تو مدد میخواهم
آسمانجُلتر از آنم که کبوتر باشم
آمدم در صفِ زوّار، که آخر باشم
سائلم؛ شغل من این است، فقط در بزنم
من فقط آمدهام دربدرِ در باشم
پشت این قافله ما را بدوانید فقط
دست ما را به ضریحش برسانید فقط
دستِ عرشی شدهی تربت او بر سرم است
هر چه افتاده در این جاذبه کارش کرم است
جنسِ گهوارهی ارباب، ضریحی از چوب
بندِ قنداقهاش از ریشه دخیلِ حرم است
شعر نه؛ واژهای از دفتر شاعرهایم
زائرِ اذن دخولِ لبِ زائرهایم
گرچه دور است، ولی حال و هوایش اینجاست
آجرِ روضهایِ بزمِ عزایش اینجاست
دستبوسان؛ به حرم؛ همنفسِ خوبانند
صفِ طولانیِ بوسیدنِ پایش اینجاست
هر کجاییم، کنار حرم اربابیم
خاک پاییم، غبار حرم اربابیم
خبری هست، همه عرش خبردار شده
«فطرس» آن قاصدکِ خسته که پر دار شده ...
... در دلِ قصهی آزادیِ خود میگوید ...
«باز هم حیدر کرار، پسردار شده»
ما هم این بین به مولودیِ باران رفتیم
یارمان آمد و ما نیز، به قربان رفتیم
مادر آب، به دامان؛ سر دریا دارد
پدر خاک، به لب؛ تربتِ اعلا دارد
بوی سیب آمده از راهِ طواف قبله
باد، همراه خودش عطرِ تنش را دارد
مادرِ آب، عطش را به بغل میگیرد
اشک میآید و لبخندِ لبش میمیرد
روضه نازل شد و در میکده باران آمد
صحبت از آب شد و آیهی عطشان آمد
مقتلِ ناطقِ این روضه؛ پس از باریدن ...
به تسلای دلِ مادر گریان آمد
مادرش روضه به لب «وای بُنَیَّ» میگفت
از سحر تا دل شب «وای بُنَیَّ» میگفت
خواهری در دل گودال، به سر خواهد زد
مادری ضجهای از داغِ پسر خواهد زد
لشکری میرسد و بر بدنِ تشنه لبی ...
خنجر و تیغ و عصا؛ سنگ و سپر خواهد زد
آسمان ریخت زمین؛ حضرت دریا افتاد
روضهخوان ! روضه نخوان؛ مادرش از پا افتاد
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
ما حوصله ی صف کشیِ حشر نداریم
باید که جنانْ دربِ دگر داشته باشد
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات
#اعیاد_شعبانیه
#قصیده
خواهان تو هرقدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد
جز گریه ی طفلانه ز من هیچ نیاید
دیوانه محال است خطر داشته باشد
با ما جگری هست که دست دگران نیست
از جرات ما کیست خبر داشته باشد؟!
اینجا که حرام است پریدن ز لب بام
رحم است بر آن مرغ، که پر داشته باشد
تیغ کرمِ تو، بِکُند کار خودش را
هر چند گدای تو سپر داشته باشد
در فضل تو امّید، برای چه نبندم؟
جایی که شب امّیدِ سحر داشته باشد
چون شمع سحرگاه مرا کشته ی خود کن
حیف است که گریان تو سر داشته باشد
بگشای در سینه ی ما را به رخ خویش
شاید که دلم میل سفر داشته باشد
می گریم و امید که آن روز بیاید
بنیادِ مرا سیل تو برداشته باشد
رحمت به گدایی که به غیر تو نَزَد روی
هرچند که خَلْقِ تو گهر داشته باشد
خورشیدِ قیامت چه کند سوختگان را
در شعله کجا شعله اثر داشته باشد؟
ما را سر این گریه به دوزخ نفروشند
حاشا که شرر هیزم تر داشته باشد
ما حوصله ی صف کشی حشر نداریم
باید که جنان درب دگر داشته باشد
ما را به صف حشر معطل نکن ای دوست
هر چند که خود قند و شکر داشته باشد
دانی ز چه رو زر طلبیدم ز در تو
چون وقت گدا قیمت زر داشته باشد
ما در تو گریزیم ز گرمای قیامت
مادر چو فراری ز پسر داشته باشد
جز گریه رهی نیست به سر منزل مقصود
هیهات که این خانه دو در داشته باشد
عدلش نرود زیر سوال آن شه حاکم
گر چند نفر را به نظر داشته باشد
گفتی که بیایید، ولی خَلق نشستند
درد است که شه سائل کر داشته باشد
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
هر گدایی که در این قافله حاتم نشود
هر غلامی که به درگاه تو مَحرم نشود
ما همه ریزه خورِ سفره ی الطافِ توایم
سایه ی لطفِ حسین از سَرِ ما کم نشود
از همان روز ازل نیز به جز ذکر شما
رمزِ مقبولیتِ توبه، فراهم نشود!
جمع عشّاق شما محفل خوبان باشد
خوب تر از تو کسی در همه عالم نشود
هرچه گشتیم در این جمع ندیدیم چرا؟
غافلی را که در این مدرسه آدم نشود!
#محسن_زعفرانیه
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#مدح
#اعیاد_شعبانیه
#ترکیب_بند
ما زیر دین خامس آل عبائیم
شکر خدا دیوانه کرببلاییم
زیر علامت داد زهرا نان ما را
در بهترین نقطه ازین عالم گداییم
اصلا خبر از درد بی درمان نداریم
تا گرم خدمت بین این دارالشفائیم
آن قدر مست از نام شیرین حسینیم
که بی نیاز از باده و میخانه هاییم
در این دو قطره اشک شد دریای غم ، غرق
دیوانه از این معجزات اشک هاییم
هر بنده باشد با کسی ، ما با حسینیم
دلداده ی پرچم ، سیاه یا حسینیم
پر کرده بوی سیب ، امشب کوچه ها را
دادند بر شیر خدا ، خون خدا را
زرگر شناسد قدر زر را ، پس نداند
جز فاطمه کس ، قدر مصباح الهدی را
شش ماهه دنیا آمده چون بیش از این ها
طاقت ندارد بی کسی مجتبی را
این طفل از روز نخست آفرینش
دیوانه کرده هم غریب هم آشنا را
این کیست که شد روضه خوان او خدا و
با ماجرایش پاک کرده انبیا را
نه شیعه ، نه زهرا ، نه حیدر ، نه پیمبر
او را خدا هم دوست دارد جور دیگر
ای نام تو حک گشته روی بال فطرس
تو آمدی و شد عوض اقبال فطرس
تو کیستی که تا دو چشمت باز گردید
یک لحظه طی شد ، راه چندین سال فطرس
آن حسرت و خانه به دوشی ها می ارزید
خوش بود چون حوا و آدم ، فال فطرس
دور سرت می گشت و می خوردند حسرت
یک عرش در آن لحظه ها ، بر حال فطرس
تو بال و پر دادی شکسته بال ها را
داری فراوان دور خود ، امثال فطرس
باز است بر عالم ، کرامت خانه تو
خوش عاقبت شد ، هر که شد دیوانه تو
قربان آن عاشق که درگیر حسین است
قربان آن ملکی که تسخیر حسین است
اصلا ندارد روز محشر گیر و داری
هر کس در این عالم دلش گیر حسین است
باید شود این گونه مصداق شجاعت
وقتی علی مرتضی ، پیر حسین است
سر داده و سر پیش ظالم خم نکرده
اسلام مدیون دل شیر حسین است
چشم زمین و آسمان جمعه به جمعه
در انتظار آخرین تیر حسین است
یک روز می گردد حسینی کل عالم
گیرد تمام این زمین بوی محرم
کردند غوغایی مسلمانان دینش
پیچیده در عالم صدای اربعینش
اعجاز یعنی اینکه او در نصف روزی
جا داد دنیا را میان سرزمینش
او کیست زرتشتی ، یهودی و مسیحی
گشتند مثل شیعیان صحرا نشینش
این گریه ها داده نتیجه ، دارد عالم
دیوانه می گردد از اسم دلنشینش
دنیا گلستان می شود وقتی شود پُر
از سینه زن های قیامت آفرینش
این عشق پاینده است تا روز قیامت
از ماه هم دل برده ، مصباح هدایت
او شهریار عالم و خوبان سپاهش
با آبروهای دو دنیا در پناهش
می خواست دست قاتلش را هم بگیرد
آری رسیده بر همه خیر و صلاحش
با دست خالی هیچ کس بیرون نیامد!
چه سفره ای انداخت او در قتلگاهش
خوردند نانش را ، نمکدان را شکستند
شد هلهله تنها جواب آه آهش
آه ای فرات بی وفا ، آتش بگیری
از تشنگی شد دود، عالم در نگاهش
گل بود ، تیر و سنگ و نیزه ، پرپرش کرد
ای بشکند دست کسی که بی سرش کرد
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#ترکیب_بند
مژده ای ناب تر از ناب به دنیا دادند
خبر از آمدن لیلی دل ها دادند
چه مبارک سحری گشت و چه فرخنده شبی
رحمت واسعه را هدیه به زهرا دادند
حسن دوم این خانه به دنیا آمد
شکر حق باز ولیعهد به مولا دادند
باز زهرا و علی معجزه کردند امروز
بین گهواره عجب معرکه ای جا دادند
او همان است که پای عَلَمش روز ازل
آن همه معجزه را یاد مسیحا دادند
این چه عشقی است که آرامش عالم را برد
این چه شوری است خدا بر دل شیدا دادند
عالَم پیر ! نخور غم که جوانی آمد
ساقیا باده بده عشق جهانی آمد
ای دل و دلبر و دلدار سلام آقاجان
حضرت سید و سالار سلام آقاجان
بوی سیب حرم کرببلا می آید
تا صدا می زنم هر بار سلام آقاجان
دل و دین همه را روی تو نه ، نام تو برد
یوسف حیدر کرار سلام آقا جان
ای وفادارترین عشق اباعبدالله
بهترین مونس و غمخوار سلام آقاجان
نا امید آمدم اما تو امیدم دادی
آی مهتاب شب تار سلام آقاجان
ای رفیق غم و شادی و من بیچاره
بهترین محرم اسرار سلام آقاجان
کرمت سنگ صبور دل ما نوکر هاست
لطف تو بیشتر از لطف پدر مادرهاست
آتش عشق تو از عالم ذر روشن بود
دست هر کس که کسی بود برین دامن بود
نه زمین بود نه لوح و نه قلم بود ولی
نام زیبای تو در عرش طنین افکن بود
چشم واکردی و دادند به فطرس پر و بال
اولین کار تو تقدیر عوض کردن بود
روز محشر چه جوابی به ابالفضل دهد
آن که با گریه کن مجلس تو دشمن بود
وقت مردن مدد حضرت زهرا گیرد
دست آن بنده که مشهور به سینه زن بود
جاودانه است کسی که شده مست جامت
مرده آن است که یکبار نبرده نامت
تو شدی شاه و چه خوب است که رعیت هستیم
در کرم خانه تو صاحب عزت هستیم
از خدا ما چه بخواهیم ازین بالاتر
سالیانی است که جارو کش هیئت هستیم
خوب و بد بودن ما ربط ندارد به کسی
هر چه هستیم سر سفره حضرت هستیم
می خورد غبطه به ما زاهد سجاده نشین
تا که با نام تو مشغول عبادت هستیم
روی ما هیچ دری بسته نگردد هرگز
تا که پشت درِ این بیت کرامت هستیم
کوله بار گنه از شانه ما بردارند
در همان ثانیه که زیر علامت هستیم
رحمت حضرت حق باد برین چشمه نور
ما کجا این همه خیر ، این همه عشق ، این همه شور
هر نفس اهل مناجات صدایت کردند
عرشیان سجده به ایوان طلایت کردند
هر کجا تا که شنیدند بهشت ، عشاقت
هوس علقمه و کرببلایت کردند
به خدا ظرفیت معجزه کردن دارند
آن جماعت که جوانی به فدایت کردند
سال ها پیش تر از آمدنت روی زمین
انبیا تک تکشان گریه برایت کردند
عرش هم کرببلا گشته ، ملائک از بس
گریه با فاطمه بر راس جدایت کردند
نه شدی غسل و کفن ، نه بدنت شد تشییع
تن بی سر ! ته گودال رهایت کردند
یک تنه فاطمه شد گریه کن و سینه زنت
《غسلت از خون گلو ، خاک بیابان کفنت 》
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
بارانِ رحمتی و خورشیدِ نور و روشنی
اَلمِنَّةُ لِلَّه که یک عمر است تو عشقِ منی
#حسین_ایمانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
ما هرچه خورده ايم به پای تو خورده ايم
پس از قضا به دست تو دادم حساب را
#محمد_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
آیینهی حقنمای عشق است حسین
در نای زمان، نوای عشق است حسین
بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف
فرهیخته ناخدای عشق است حسین
#محسن_حافظی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
هر کس به ره حسین بشْتافته است
آقایی عالمین را یافته است
در خلق، حسین بن علی بیهمتاست
این تافته را خدا جدا بافته است
#سید_روحالله_مؤید
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem