⁉️ در واپسین روزهای عمر رسول خدا...
1️⃣ کسی حق تخلف از لشکر اسامه را ندارد...
👊🏻 #پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اصرار دارد کسی از لشکر اسامه سرپیچی نکند.
💢 لشکر در خارج #مدینه اردو زده، پيامبر اکرم به «قيس بن سعد» و «حباب بن منذر» و گروهى از #انصار دستور داد به اردوگاه #اسامه بروند و به او بگويند پيامبر صلیاللهعلیهوآله، اجازهی تخلّف و بازگشت نمىدهد و هر چه زودتر بايد حركت کنید.
🖐🏻 ...قيس و حباب نزد #رسول_خدا بازگشتند و خبر حركت لشكر را به او گزارش كردند؛ ولى پيامبر اکرم فرمود: لشكر هنوز از جاى خود حركت نكرده است...!
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
2️⃣ «أَنْ تَخْلُوَ الْمَدِينَةُ مِنْهُمْ....»
❇️ #پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخواست کسی از منافقین در مدینه نباشد تا امر ولایت #علی_بن_ابی_طالب علیهالسلام تثبیت شود.
🔰 حذيفه گويد: (در بستر بيمارى) پيامبر صلّىاللهعليهوآلهوسلّم افرادی را كه بر عداوت با علی بن ابیطالب علیهالسلام بودند و اصرار مىورزيدند و گروهى از طلقاى منافق كه نزديک به چهار هزار نفر مىشدند، جمع كرد و اسامه را بر آنان امير كرد و دستور داد به سمت شام از شهر خارج شوند.
✋🏼 عرض كردند: يا رسول الله! ما تازه از سفر بازگشتهايم، اجازه بده چند روز كارهاى شخصى را انجام بدهيم.
💢 پيغمبر اجازه داد به مقدارى كه كارهاى لازم را انجام دهند در شهر بمانند و از سوى ديگر به اسامه دستور داد در بيرون شهر اردو بزند تا در آنجا منتظر آمدن ديگران بماند و پيغمبر صلّىاللهعلیهوآله خواست با اين كار مدينه از وجودشان خالى شود و كسى از منافقين در آنجا نماند.
♨️ اين گروه همچنان در مدينه ماندند و پيامبر خدا بارها دستور خروج مىداد تا به اسامه ملحق شوند و به سوى محل مأموريت خود حركت كنند.
⚫️ در اين موقع، بيمارى پيامبر صلّىاللهعليهوآلهوسلّم شدّت يافت؛ وقتى اين امر را مشاهده كردند، به توطئه روى آوردند تا از مدينه بيرون نروند.
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
3️⃣ «قَدْ نَزَلَتْ بِالْإِسْلَامِ نَازِلَةٌ وَ فِتْنَةٌ عَظِيمَةٌ مِنَ الْفِتَنِ...»
✋🏾 بلال اذان گفت...
🍂 عايشه صهيب را نزد پدرش فرستاد و گفت: بيمارى #پيامبر صلّىاللهعليهوآلهوسلّم شدّت يافته و #على عليهالسّلام سرگرم پرستارى از اوست؛ تو بر مردم نماز بگذار تا براى آينده، حجّتى داشته باشى!
⚫️ مردم در مسجد طبق معمول منتظر ورود پيامبر اکرم و احيانا على عليهالسّلام بودند كه ابىبكر وارد شد و گفت: پيغمبر دستور داده با مردم نماز بگذارم.
👈🏼 يكى از اصحاب گفت: تو در لشكر اسامه بودى، گمان نمىكنم كسى تو را امر به نماز كرده باشد.
☝🏾 مردم به بلال پيشنهاد كردند كه از پيامبر صلّىاللهعلیهوآله اجازه بگيرد...
📛 وقتى بلال جريان را به عرض پيامبر رساند، فرمود: مرا به مسجد ببريد؛ سوگند به خدا #فتنهاى براى اسلام روى داد.
❇️ سپس با همان حال بر على عليهالسّلام و فضل تكيه داد و پاهايش روى زمين كشيده مىشد، تا به #مسجد رفت...
📿 رداى ابىبكر را گرفت و او را كنار زد و در حال نشسته با مردم نماز خواند و بلال تكبير مىگفت...
📚 إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج۲، ص۳۳۹
4️⃣ توطئه آغاز شد...
💢 علیرغم تاکید #رسول_الله صلیاللهعلیهوآله به خروج افراد از مدینه و پیوستن به #لشکر_اسامه، افرادی نزد اسامه رفتند و گفتند: الآن خروج ما مصلحت نيست و نمىتوانيم مدينه را خالى كنيم، بهتر است در آنجا بمانيم.
⁉️ اسامه گفت: چرا؟
🍂 گفتند: چون #پيامبر صلّىاللهعلیهوآله بيمار است و بيماريش به مرحلهی خطر رسيده و اگر در شهر نمانيم، مسائلى روى مىدهد كه نمىتوان بعدا به اصلاح آنها اقدام كرد؛ پس منتظر مىمانيم تا وضعيّت پيامبر مشخص گردد و بعد حركت مىكنيم.
🔎 حذيفه گويد: اين گروه، افرادى را فرستادند تا كم و كيف حال پيامبر را به آنها گزارش نمايد.
♨️ مخفيانه نزد عايشه رفتند و او گفت: حال پيامبر صلّىاللهعلیهوآله وخيم است؛ شما در همانجا بمانيد تا خبر را ساعت به ساعت برايتان گزارش كنم.
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
5️⃣ شرّ عظیم وارد مدینه شد...
⚫️ بيمارى #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شدّت پيدا كرد.
🌃 عايشه «صهيب» را فرستاد تا به ابىبكر گزارش كند كه ديگر اميدى به پيامبر صلیاللهعلیهوآله باقى نمانده و بهتر است مخفيانه به مدينه بياييد؛ لذا گروهی از منافقان، شبانه وارد مدينه شدند.
♨️ پيغمبر فرمود: ديشب حادثهی بزرگى در شهر واقع شد.
⁉️ پرسيدند: چه حادثهاى؟
📛 فرمود: گروهى از لشكر اسامه بازگشتند و بدانيد كه من از آنها بيزارم.
⚠️ و سه بار اين جمله را تكرار كرد: واى بر شما! جيش اسامه را حركت دهيد.
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
◼️ #پیامبر_اکرم
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
▪️ آیتالله شبیری زنجانی:
«مخفی بودن قبر حضرت زهرا (س) از آیات بیّنات است»
❖ گاهی مصلحت ایجاب میکند که خداوند امری را به طور روشن و واضح بیان نکند. مثلاً در معلوم نبودن شب قدر مصلحتي است که ائمه علیهمالسلام آن شب را برای مردم تعیین نکردند.
در مشخص نبودن قبر مطهرّ حضرت زهرا عليهاالسلام [و روز شهادت آن حضرت] مصلحتي وجود دارد كه نشانگر مظلوميت آن حضرت است و مثل آيه بيّنه بايد ثابت و باقی بماند و از بين نرود. در برخی از روایات، حجرالأسود و امثال آن از آيات بيّنات شمرده شده است، يكي از آيات بيّنات نيز مسأله خفاء قبر حضرت زهرا «سلام الله علیها» است.
(قسمت پایانی درس خارج فقه/کتاب الخمس، 16 مهر 1374)
📌 تحقیق در محل قبر حضرت زهرا(س)
افزون بر خبر امام #صادق(ع) که می فرماید:
#فاطمه در خانه خود دفن گردید،
احمدبن ابی نَصر گويد:
«از امام #رضا(ع) درباره به قبر حضرت فاطمه(س) پرسيدم، امام فرمود:
در #خانه خود به خاك سپرده شد؛ چون بنی اميه مسجد را توسعه دادند، خانه، جزء #مسجد گردید.»
شیخ صدوق(م381ق) نیز، بر این باور است که حضرت فاطمه در خانه خود دفن گردیده است؛
📚ابن جعفر حمیری، قرب الاسناد، ص367.
📚کلینی، الکافی، ج1، ص461، ح9؛
📚شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص229.
📚ابن شبّه نمیری، تاریخ المدینه المنوره، ج1، ص106.
┄═•ஜ۩🌹۩ஜ•═┄
🆔https://eitaa.com/rejal_shobeiri
🆔http://eitaa.com/shobeiri
🌐https://t.me/shobeiri
📌 گزارشی از #خطبه_فدکیه
حضرت #زهرا(س)، 10 روز بعد از رحلت رسول الله(ص) به سمت مسجد رفت. ایشان در میان گروهی از انصار و مهاجران حاضر در #مسجد مدینه، از پشت پارچه ای که برای او آویخته بودند، آهی سوزناک کشید که مردم از شنیدن آن متأثر و گریه کردند.
اوضاع جلسه آشفته و پریشان گردید. ایشان کمی درنگ نمود تا اینکه جوش و خروش مردم فروکش کرد. آن حضرت بعد از حمد و ثنای الهی و فرستادن درود بر رسول الله(ص)، شروع به سخن کرد. بار دیگر حاضران در مسجد به #گریه افتادند.
بعد از حاکم شدن سکوت در جلسه، ایشان در خطبه خود که مشهور به فَدَکیه است، مجموعهای از معارف اسلامی در زمینههای #خداشناسی، #معادشناسی، #نبوت و #بعثت رسول الله(ص)، عظمت قرآن، #فلسفه_احکام و ولایت را بیان کرد.
ایشان ضمن بیان مواضع سیاسی علیه نظام حاکم و سرزنش مصادرهکنندگان فَدَک، همچنین بر ایجاد وحدت در جامعه اسلامی و دوری از تفرفه و نفاق، ذیل پذیرش #امامت و #ولایت اهل بیت(ع) تأکید کرد.
حضرت زهرا(س) در این خطبه با خواص اتمام حجت کرد و به مهمترین نکات لازم پیرامون غصب حق همسرش امیرمؤمنان #علی(ع) و بازگشت تاسف بار مردم به #جاهلیت پرداخت.
📚ابن طيفور، بلاغات النساء، ص24- 23.
📚جوهری، السقیفه و فدک، ص101- 98؛
📚ابن طيفور، بلاغات النساء، 31- 26.
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
ناامید نمیشود آنکه تو ناصرش باشی.
بعد از آنکه از جانب #خدای_متعال دستور آمد تا تمام درهایی که به سمت #مسجد_النبی باز بودند -جز درب خانه امیرالمومنین و حضرت زهرا(سلاماللهعلیهما)-بسته شوند، #عباس #عموی_پیامبر از آنحضرت تقاضا نمود تا از خداوند بخواهد که درب منزل وی نیز به مسجد باز بماند.
پیامبر فرمود: عموجان چنین کاری ممکن نیست.
عباس تقاضا نمود تا لااقل ناودانی از پشتبام خانهاش به مسجد باز باشد تا شرافتی نصیبش شود؛ پیامبر صلیاللهعلیهوآله قبول نموده و به مردم فرمود: این امتیاز را به عمویم دادهام، او را آزار نکنید که یادگار اجداد من است و هرکس او را اذیت کند و حقش را ضایع نماید #لعنت_خدا بر او باد.
زمان گذشت و این ناودان برجایش بود تا ایام خلیفهٔ دوم، عُمَر.
روزی عباس مریض شد و کنیزش لباس بر بالای بام میشست؛ آب لباس را از ناودان بیرون ریخت و مقداری از آب به جامهٔ خلیفه(که از آنجا میگذشت) رسید؛ خلیفه سخت خشمگین شد و به غلامش فرمان داد تا ناودان را از جایش بکند و داخل خانه عباس بیاندازد. دستور خلیفه عملی شد و بعد گفت: والله هر کس ناودان را نصب کند او را به قتل میرسانم.
عباس از این واقعه آزرده شد و به حال مرض با تکیه دادن بر عبدالله و عبیدالله، فرزندانش، بهطرف خانه #امیرالمؤمنین علیهالسلام رفت.
همینکه چشم امام به او افتاد که از شدت مرض میلرزید، متأثّر شد و فرمود: عموجان! چرا با اینحال آمدید؟ عباس، جریان تهدید خلیفه و کندن ناودان را شرح داد و گفت: مرا دو چشم بود یکی #پیامبر که از دست دادم و یکی شما؛ و با بودن شما فکر نمیکنم شرافتم از بین برود و مورد اذیت واقع شوم.
امام فرمود: عموجان به خانه برگرد که انشاءالله بزودی خواهی دید آنچه موجب خوشحالیات میشود فراهم میکنم.
امام به #قنبر فرمود: شمشیر مرا بیاور؛ پس شمشیر به کمر بست و از منزل خارج شد و به طرف #مسجد رهسپار شد و #ناودان را نصب کرد و فرمود: سوگند به حقّ صاحب این قبر و منبر(پیامبر)، هر که ناودان را بکند، گردن او و دستور دهندهاش را میزنم.
جریان نصب ناودان به گوش خلیفه رسید و او وارد مسجد شد و ناودان را بر جای خود دید و گفت: #ابوالحسن را نمیتوان خشمگین نمود، به جای قسمی که خوردم، کفاره میدهم!
فردایش امام علیهالسلام به خانهٔ عمویش رفت و از احوال ایشان پرسید. او گفت: پسر برادر! #تا_تو_را_دارم_حالم_خوب_است؛ امام فرمود: عموجان آسوده باش! سوگند به خدا اگر اهلزمین دربارهٔ ناودان با من دشمنی کنند با قدرت خداوندی نمیگذارم به شما ظلمی روا دارند.
#عباس بلند شد و پیشانی #امام را بوسید و عرض کرد: يا ابن أخي! ما خاب من أنت ناصره؛ #ناامید_نمیشود_کسی_که_تو_یاورش_باشی.
بحارالانوار- ج۳۰ ص۳۶۴
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
پاداش محبت به اهلبیت علیهمالسلام
محمد بن وليد کرماني میگويد:
به #امام_جواد عرض کردم: دوستان شما را بابت محبتی که به شما دارند چه پاداشی است؟
حضرت فرمود: #امام_صادق عليهالسلام خدمتکاری داشت که روزی هنگامی که امام به #مسجد رفته بود به نگاهبانی استر نشسته بود.
(در همان زمان) عدهای از #اهل_خراسان به ديدن امام آمدند.
يکی از آنها به خدمتکار گفت: من مال و ثروت زيادی در خراسان دارم. برو از امام اجازه بگیر و جای خودت را با من عوض کن؛ هر چه من دارم از آن تو و اين نگهبانی استر امام از آن من.
خدمتکار خرسند از اين پيشنهاد، گفت: بگذار از امام رخصت بگيرم.
سپس پيش امام آمد و عرض کرد: فدايتان شوم اگر خداوند خيری برای من پيش آورده باشد، شما از آن ممانعت میکنيد؟
امام فرمود: من که خود به تو #احسان میکنم، چگونه ممکن است مانع احسان ديگران شوم؟
خدمتکار پيشنهاد #مرد_خراسانی را عرض کرد و از امام رخصت رفتن گرفت.
امام فرمود: اگر تو از مصاحبت ما سير شدهای و او به اين مصاحبت راغب است، او را به جای تو قبول میکنيم.
خدمتکار، خرسند از اين رخصت، برخاست که برود. امام او را صدا کرد و فرمود:
از آنجا که مدت مصاحبت ما با هم زياد بوده است، دوست دارم تو را نصيحتی کنم و آنگاه انتخاب را به خودت واگذارم.
خدمتکار عرض کرد: بفرماييد.
امام فرمود: روز قيامت، #پيامبر_اکرم به #نور_خدا چنگ میزند، #اميرالمؤمنين به نور رسولالله متوسل میشود و #ائمه به نور اميرالمؤمنين و #شيعيان ایشان با #توسل به نور ائمه وارد #بهشت میشوند.
خدمتکار پس از شنيدن اين سخن امام عرض کرد: يابن رسولالله! من در خدمت شما میمانم و #آخرت را بر دنيا بر میگزينم.
خدمتکار وقتی برگشت مرد خراسانی از حال او ماجرا را دريافت، گفت: برگشتی ولی نه با آن حال که رفته بودی.
خدمتکار، فرمايش امام و علت انصراف خود را براي مرد خراسانی باز گفت.
#امام_صادق علیهالسلام، اما از #اخلاص و #محبت آن مرد خراسانی تقدير کرد و دعايش فرمود و هزار دينار نيز به خدمتکار فهيم خود هديه کرد.
محمد بن وليد کرمانی میگويد: به امام جواد عرض کردم: اگر زن و فرزندانم در #مکه نبودند، دوست داشتم مدت زیادی در خدمت شما میبودم.
امام جواد فرمودند: من هم علیرغم اندوه دوری با رفتنت موافقم.
محمدبن ولید میگوید پولی را که متعلق به خود حضرت بود به ایشان تقدیم کردم.
حضرت فرمودند پیش خودت بماند.
عرض کردم: اجازه بدهيد باشد.
امام با لبخندی شيرين فرمودند: بردار! به آن احتياج پيدا میکنی.
وقتي به #مکه بازگشتم، ديدم که بخش بزرگی از دارايیام از بين رفته است و به آن پول محتاج شدهام.
بحارالانوار،ج۵۰ ص۸۸
https://t.me/shobeiri
http://eitaa.com/shobeiri
✅برکات الهی برای اهالی مساجد
کسی که به #مسجد رفت و آمد دارد به یکی از هشت حقیقت می رسد:
«مَنْ اخْتَلَفَ إلَی المَسْجِدِ أصَابَ إحدَی الثَّمَانِ: أخاً مُسْتَفَاداً فِی اللَّهِ أو عِلْماً مُسْتَطْرَفاً أَوْ آیةً مُحْکمَةً أوْ رَحْمَةً مُنْتَظِرَةً أوْ کلِمَةً تَرُدُّهُ عَنِ رَدی أوْ یسْمَعُ کلِمَةً تَدُلُّهُ عَلی هُدی أوْ یترُک ذَنْباً خَشْیةً أوْ حَیاءً».
یافتن برادر دینی در راه خدا که از او سود معنوی و بهره الهی نصیبش می شود، یا دانشی جدید و تازه، یا آیه ای استوار و محکم، یا مهر و رحمتی قابل انتظار، یا سخنی که او را از گمراهی و ضلالت برگرداند، یا شنیدن حقیقتی که او را به سوی راه خدا راهنمایی نماید، یا گناهی را از ترس خدا یا شرم از او ترک کند.
📚 الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 389
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
هدایت شده از سید محمد جواد سید شبیری
⁉️ در واپسین روزهای عمر رسول خدا...
1️⃣ کسی حق تخلف از لشکر اسامه را ندارد...
👊🏻 #پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم اصرار دارد کسی از لشکر اسامه سرپیچی نکند.
💢 لشکر در خارج #مدینه اردو زده، پيامبر اکرم به «قيس بن سعد» و «حباب بن منذر» و گروهى از #انصار دستور داد به اردوگاه #اسامه بروند و به او بگويند پيامبر صلیاللهعلیهوآله، اجازهی تخلّف و بازگشت نمىدهد و هر چه زودتر بايد حركت کنید.
🖐🏻 ...قيس و حباب نزد #رسول_خدا بازگشتند و خبر حركت لشكر را به او گزارش كردند؛ ولى پيامبر اکرم فرمود: لشكر هنوز از جاى خود حركت نكرده است...!
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
2️⃣ «أَنْ تَخْلُوَ الْمَدِينَةُ مِنْهُمْ....»
❇️ #پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخواست کسی از منافقین در مدینه نباشد تا امر ولایت #علی_بن_ابی_طالب علیهالسلام تثبیت شود.
🔰 حذيفه گويد: (در بستر بيمارى) پيامبر صلّىاللهعليهوآلهوسلّم افرادی را كه بر عداوت با علی بن ابیطالب علیهالسلام بودند و اصرار مىورزيدند و گروهى از طلقاى منافق كه نزديک به چهار هزار نفر مىشدند، جمع كرد و اسامه را بر آنان امير كرد و دستور داد به سمت شام از شهر خارج شوند.
✋🏼 عرض كردند: يا رسول الله! ما تازه از سفر بازگشتهايم، اجازه بده چند روز كارهاى شخصى را انجام بدهيم.
💢 پيغمبر اجازه داد به مقدارى كه كارهاى لازم را انجام دهند در شهر بمانند و از سوى ديگر به اسامه دستور داد در بيرون شهر اردو بزند تا در آنجا منتظر آمدن ديگران بماند و پيغمبر صلّىاللهعلیهوآله خواست با اين كار مدينه از وجودشان خالى شود و كسى از منافقين در آنجا نماند.
♨️ اين گروه همچنان در مدينه ماندند و پيامبر خدا بارها دستور خروج مىداد تا به اسامه ملحق شوند و به سوى محل مأموريت خود حركت كنند.
⚫️ در اين موقع، بيمارى پيامبر صلّىاللهعليهوآلهوسلّم شدّت يافت؛ وقتى اين امر را مشاهده كردند، به توطئه روى آوردند تا از مدينه بيرون نروند.
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
3️⃣ «قَدْ نَزَلَتْ بِالْإِسْلَامِ نَازِلَةٌ وَ فِتْنَةٌ عَظِيمَةٌ مِنَ الْفِتَنِ...»
✋🏾 بلال اذان گفت...
🍂 عايشه صهيب را نزد پدرش فرستاد و گفت: بيمارى #پيامبر صلّىاللهعليهوآلهوسلّم شدّت يافته و #على عليهالسّلام سرگرم پرستارى از اوست؛ تو بر مردم نماز بگذار تا براى آينده، حجّتى داشته باشى!
⚫️ مردم در مسجد طبق معمول منتظر ورود پيامبر اکرم و احيانا على عليهالسّلام بودند كه ابىبكر وارد شد و گفت: پيغمبر دستور داده با مردم نماز بگذارم.
👈🏼 يكى از اصحاب گفت: تو در لشكر اسامه بودى، گمان نمىكنم كسى تو را امر به نماز كرده باشد.
☝🏾 مردم به بلال پيشنهاد كردند كه از پيامبر صلّىاللهعلیهوآله اجازه بگيرد...
📛 وقتى بلال جريان را به عرض پيامبر رساند، فرمود: مرا به مسجد ببريد؛ سوگند به خدا #فتنهاى براى اسلام روى داد.
❇️ سپس با همان حال بر على عليهالسّلام و فضل تكيه داد و پاهايش روى زمين كشيده مىشد، تا به #مسجد رفت...
📿 رداى ابىبكر را گرفت و او را كنار زد و در حال نشسته با مردم نماز خواند و بلال تكبير مىگفت...
📚 إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج۲، ص۳۳۹
4️⃣ توطئه آغاز شد...
💢 علیرغم تاکید #رسول_الله صلیاللهعلیهوآله به خروج افراد از مدینه و پیوستن به #لشکر_اسامه، افرادی نزد اسامه رفتند و گفتند: الآن خروج ما مصلحت نيست و نمىتوانيم مدينه را خالى كنيم، بهتر است در آنجا بمانيم.
⁉️ اسامه گفت: چرا؟
🍂 گفتند: چون #پيامبر صلّىاللهعلیهوآله بيمار است و بيماريش به مرحلهی خطر رسيده و اگر در شهر نمانيم، مسائلى روى مىدهد كه نمىتوان بعدا به اصلاح آنها اقدام كرد؛ پس منتظر مىمانيم تا وضعيّت پيامبر مشخص گردد و بعد حركت مىكنيم.
🔎 حذيفه گويد: اين گروه، افرادى را فرستادند تا كم و كيف حال پيامبر را به آنها گزارش نمايد.
♨️ مخفيانه نزد عايشه رفتند و او گفت: حال پيامبر صلّىاللهعلیهوآله وخيم است؛ شما در همانجا بمانيد تا خبر را ساعت به ساعت برايتان گزارش كنم.
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
5️⃣ شرّ عظیم وارد مدینه شد...
⚫️ بيمارى #رسول_خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شدّت پيدا كرد.
🌃 عايشه «صهيب» را فرستاد تا به ابىبكر گزارش كند كه ديگر اميدى به پيامبر صلیاللهعلیهوآله باقى نمانده و بهتر است مخفيانه به مدينه بياييد؛ لذا گروهی از منافقان، شبانه وارد مدينه شدند.
♨️ پيغمبر فرمود: ديشب حادثهی بزرگى در شهر واقع شد.
⁉️ پرسيدند: چه حادثهاى؟
📛 فرمود: گروهى از لشكر اسامه بازگشتند و بدانيد كه من از آنها بيزارم.
⚠️ و سه بار اين جمله را تكرار كرد: واى بر شما! جيش اسامه را حركت دهيد.
📚 بحار الأنوار، ج۲۸، ص۱۰۷
◼️ #پیامبر_اکرم
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
📌با کودکانی که موقع #نماز در #مسجد حاضر میشوند، چه کنیم؟
📍عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ الصِّبْيَانِ إِذَا صَفُّوا فِي الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ قَالَ:
«لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَيْنَهُمْ.»
🕋از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:
از امام باقر(علیهالسلام) درباره #کودکان نابالغی که در صفوف نمازهای واجب (یومیه) میایستند، سؤال کردم.
حضرت فرمود:
آنان را از جماعت نماز واجب نرانید، بلکه میانشان جدایی بیندازید.
(یعنی بینشان بایستید تا اتصال صفوف جماعت برقرار شود.)
📚کلینی، الكافي، ج۳، ص۴۰۹.
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
http://eitaa.com/shobeiri
https://t.me/shobeiri
نام مبارک حضرت امام #مهدی علیهالسلام در کتیبههای #مسجد شریف #نبوی
● متاسفانه این #کتیبه دستخوش #تحریف حکومت #سعودی قرار گرفته و کلمه "حی" که اشاره به زندهبودن امام عصر دارد و از ترکیب جالب و بدیع حرف "ی" مهدی با "ح" محمد پدید آمده، به طرز ناشیانهای مورد تخریب قرار گرفته است.
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
🔸کانال سید محمد جواد سید شبیری🔹
https://eitaa.com/joinchat/3426615298C027fb4c4be ایتا
https://t.me/shobeiri تلگرام
📌ایمان مردم شیراز در قرن چهارم
مردم #شیراز مجلس قرائت و #ختم_قرآن را در صبح روز #جمعه باشکوه برگزار می کنند. روز جمعه #مسجد جامع ایشان پررونق است و #نماز در آن می گذارند.
اهل شیراز هر روز بعد از نماز عصر تا به هنگام نماز مغرب به پیش #علما و دانشمندان خود جمع می شوند. این کار در صبحگاهان نیز انجام می شود.
در روز جمعه در چند جا گرد هم می آیند. پس از برگزارى #نمازجمعه در مسجد جامع، #تكبير می گويند و با #صلوات بر پيامبر به دور منبر مىگردند.
📚مقدسی، أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم، ص439.
📲 ثواب انتشار این پیام با شما📿
┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄
🔸کانال سید محمد جواد سید شبیری🔹
https://eitaa.com/joinchat/3426615298C027fb4c4be ایتا
https://t.me/shobeiri تلگرام