eitaa logo
میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
459 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
22هزار ویدیو
989 فایل
🕯میعادگاه شهدای وَرجُوی 📌شهید پرور ترین روستای ایران آذربایجان شرقی ؛ ۶ کیلومتری جنوب مراغه پایگاه مقاومت بسیج شهید رجائی ورجوی @basij_varjovi صاحب امتیاز: 📡 پایگاه خبری ورجوی Www.varjovi.ir @varjovi ۰۹۳۵۴۳۲۱۲۹۴ | ارتباط با مدیر مسئول
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️بر اساس روایات اهل سنت منظور از «صراط المستقيم» در سوره فاتحه چيست؟ 🔹در «ششمين آيه » كه شبانه روز در نمازها قرائت می شود به خداوند عرضه مى داريم: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»؛ (ما را به هدايت كن)، راهى كه ما را به تو و به آنچه موجب تو است برساند، راهى جداى از راه كسانى كه تو آنها را فرو گرفته و همچنين جداى از راه . آری خدايا ما را هم به اين راه هدايت فرما و هم در اين راه ثابت و پايدار و برقرار دار. 🔹بى شك مفهوم بسيار وسيع و گسترده اى دارد و لذا بعضى آن را به معنى و بعضى و بعضى (ص) و (علیهم السلام) و بعضى به و بعضى به معنى «راه و روش انبياى الهى (علیهم السلام)» تفسير كرده اند كه هر كدام از اينها مى تواند بخشى از مفهوم وسيع آيه را تشكيل دهد. ولى در روايات متعّددى كه به طرق مختلف از (ص) نقل شده است، انگشت روى يكى از بارزترين مصاديق آن گذاشته شده؛ و آن راه و روش (ع) و يا و (ص) است. 🔹حاكم حسكانى در «شواهد التّنزيل» از جابر بن عبدالله انصارى از (ص) نقل مى كند كه فرمود: «اِنَّ اللهَ جَعَلَ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ اَبْنائَهُ حُجَجُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هُمْ اَبْوابُ الْعِلْمِ فى اُمَّتى، مَنْ اِهْتَدى بِهِم هُدِىَ اِلى صِراط مُسْتَقيم»؛ [۱] (خداوند (ع) و همسرش [فاطمه زهرا (س)] و فرزندان او را بر خلقش قرار داده و آنها در من هستند؛ هر كس به وسيله آنها شود، به هدايت شده است). 🔹و در حديث ديگرى از ابن عبّاس از (ص) چنين نقل مى كند كه به (ع) فرمود: «اَنْتَ الطَّريقُ الْواضِحُ وَ اَنْتَ الصِّراطُ الْمُسْتَقيمُ وَ اَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤمِنينَ!»؛ [۲] (تو راه روشن و و رهبر مؤمنان هستى). همچنین در حديث سوّمى از ابن عبّاس نقل مى كند كه در تفسير «اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقيم» مى گفت:  «قُولُوا ـ مَعاشِرَ الْعِبادِ ـ اِهْدِنا اِلى حُبِّ النَّبِىِّ وَ اَهْلَ بَيْتِهِ!»؛ [۳] (اى بندگان خدا بگوئيد خدايا ما را به پيامبر و او هدايت كن). 🔹در حديث چهارمى از ابوبريده در ذيل اين آيه نقل مى كند كه گفت: «منظور، (ص) و او است». [۴] اين حديث را علامّه ثعلبى در تفسيرش نيز آورده است. [۵] شيخ عبيدالله حنفى در كتاب «ارجح المطالب» نيز آن را از ابوهريره نقل كرده است. [۶] در حديث پنجمى كه در «شواهد التّنزيل» آمده از عبدالرّحمن بن زيد از پدرش در تفسير آيه «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» نقل مى كند كه گفت: «هَوَ النَّبِىُّ وَ مَنْ مَعَهُ وَ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِب وَ شيعَتُهُ». [۷] 🔹در منابع شيعه و پيروان مكتب اهل بيت نيز روايات متعدّدى در اين زمينه وارد شده، از جمله در روايتى از امام صادق (ع) در تفسير «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِم» آمده است كه فرمود: «يَعْنى مُحَمَّداً وَ ذُرِّيَّتَهُ»؛ [۸] (مقصود (ص) و او (عليهم السلام) است). به اين ترتيب و روشن‌ ترين مصاديق ، (ص) و (ع) و فرزندان او از نسل (س) است كه هر كس دست به دامن ولاى آنها زند و در خطّ آنها حركت كند، قدم در گذارده است كه او را به خدا نزديك و از و انحراف دور مى سازد. ● 📕پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، چ ششم، ج ۹، ص ۴۰۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/ تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا با توجه به آیه مباهله مى توان اثبات نمود که امام حسن (علیه السلام) فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله) است؟ 🔹خداوند متعال در قرآن کریم، آيه ۶۱ سوره آل عمران مى فرماید: «...فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَ أَبْنَآءَکُمْ وَ نِسَآءَنَا وَ نِسَآءَکُمْ...»؛ (بگو: ...بیایید ما خود را دعوت مى کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت مى نماییم، شما هم زنان خود را...). این آیه به صراحت مى فرماید: و (علیهم السلام) دو فرزند (صلى الله علیه و آله) هستند. 🔹رازى در تفسیر خود [۱] مى نویسد: دلالت مى کند بر اینکه و دو (صلى الله علیه و آله) هستند؛ زیرا آن حضرت وعده داد را (براى مباهله) بخواند، و و را آورد، پس این دو او هستند. و یکى از مواردى که این مطلب (نوه دخترى فرزند انسان محسوب مى شود) را تأکید مى کند سخن خداوند در آیات ۸۴ و ۸۵ سوره أنعام است: «وَ مِن ذُرِّیَّتِهِ دَاوُودَ وَ سُلَیْمانَ» تا آنجا که خداوند مى فرماید: «وَ یَحْیَى وَ عِیسَى»؛ 🔹زیرا معلوم است که نسبت به (علیهم السلام) به وسیله است؛ پس ثابت شد که گاهى ، نامیده مى شود؛ والله اعلم. و شاهد بر این و اینکه حقیقتاً فرزندِ پدرِ دختر است، این سخنان است که از (صلى الله علیه و آله) نقل شده: 1⃣«أخبرنی جبریل: أنّ ابنی هذا ـ یعنی الحسین ـ یُقتل»؛ ( به من خبر داد که این ـ یعنى ـ کشته مى شود) . و در روایتى دیگر آمده است: «إنّ اُمّتی ستقتل ابنی هذا» [۲]؛ (اُمّت من این را مى کشند) . 2⃣درباره (علیه السلام) فرمودند: «ابنی هذا سیّد»؛ [۳] (این آقا و سرور است). 3⃣به (علیه السلام) فرمودند: «أنت أخی وأبو وُلدی»؛ [۴] (تو برادر و هستى). 4⃣و سخن او (صلى الله علیه و آله): «المهدی من ولدی وجهه کالکوکب الدرّیّ»؛ [۵] ( از من، و صورتش مانند ستاره درخشان است). 5⃣و سخن او (صلى الله علیه و آله) : «هذان ابنای من أحبّهما فقد أحبّنی»؛ [۶] (این دو ـ یعنى و ـ دو من هستند؛ هرکس آنها را دوست بدارد مرا دوست داشته است). 6⃣و به (علیه السلام) فرمود: «أیّ شیء سمّیتَ إبنی؟ قال: ما کنتُ لأسبقک بذلک. فقال: وما أنا السابق ربّی فهبط جبریل، فقال: یا محمّد! إنّ ربّک یقرئک السلام و یقول لک: علیّ منک بمنزلة هارون من موسى لکن لا نبیّ بعدک، فسمّ ابنک هذا باسم ولد هارون»؛ [۷] ( را چه نام نهادى؟ گفت: من در این کار بر شما سبقت نمى گیرم. سپس فرمود: من هم از سبقت نمى گیرم؛ پس فرود آمد و گفت: اى محمّد! پروردگارت سلام مى رساند و مى فرمايد: على نسبت به تو مانند هارون نسبت به موسى است، امّا پیامبرى بعد از تو نیست؛ پس این فرزندت را به اسم فرزند هارون نامگذارى کن). 7⃣و سخن (علیه السلام) به ابوبکر وقتى بر منبر جدّش بود : «إنزل عن مجلس أبی»؛ (از جایگاه پایین بیا). ابوبکر گفت: «صدقت إنّه مجلس أبیک»؛ (راست گفتى اینجا جایگاه است). و در روایتى آمده است: «إنزل عن منبر أبی»؛ [۸] (از منبر پایین بیا). و ابوبکر گفت: «منبر أبیک لا منبر أبی»؛ (این منبر است نه منبر پدر من). 8⃣و سخن (علیه السلام) به عمر: «إنزل عن منبر أبی»؛ (از منبر پایین بیا). پس عمر گفت: «منبر أبیک لا منبر أبی مَنْ أمرک بهذا؟!»؛ [۹] (این منبر است نه منبر پدر من، چه کسى به تو امر کرده که چنین بگویى؟!). 🔹و اینها همه شاهدند بر اینکه (علیهم السلام)، (علیه السلام) محسوب مى شوند؛ و با وجود این شواهد از و چه چیز به برخى جرأت داده که آل الله را از (صلى الله علیه و آله) خارج کنند؟!. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/ تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️پاسخ امام علی (علیه السلام) برای ديدن خدايی كه ديده نمى شود چه بود؟ 🔹از روايات مختلف در شرح حال (ع) استفاده میشود كه حضرت بارها میفرمود: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»؛ (هر را كه میخواهید از من كنيد پيش از آنكه از ميان شما بروم) و به اين ترتيب خود را براى به هر - چه مربوط به و چه مردم باشد - بيان میفرمود؛ حتى بعد از آنكه ضربه هولناك بر فرق مباركش وارد شد در ملاقاتى كه با توده هاى مردم در بستر شهادتش داشت، همين جمله را تكرار فرمود!! 🔹از جمله مواردى كه حضرت اين جمله را بيان فرمود هنگامى بود كه بر كرسى خلافت ظاهرى نشست و براى مردم خطبه اى خواند و در ضمن آن خطبه، جمله «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی» را تكرار فرمود و بر اين معنا تأكيد كرد كه مخصوصاً از تمام و زمان و شأن نزول و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن با خبرم. در اين هنگام، «ذعلب يمانى» كه مردى شجاع و فصيح بود برخاست و سؤال كرد: ای آیا را دیده ای؟ و (عليه السلام) با زيبايى تمام به پاسخ او پرداخت؛ «أَفَاَعْبُدُ مَا لَا أَرَى؟» [۱] (آيا ممكن است كسى را كه نمى بينم كنم؟!). 🔹به اين معنا كه ، فرع بر است و درجاتى دارد كه بالاترين درجه آن است و حضرت در اين سخن به خود نظر دارد كه آن را همراه با مشاهده می‌شمرد. ذعلب در فكر فرو رفت كه منظور حضرت در اينجا كدام مشاهده است؟ آيا مشاهده حسّى است كه قائلان به جسميت خداوند (مجسّمه) عقيده دارند؟ يا مشاهده و میباشد كه چيزى برتر از مشاهده عقلى است؟ لذا بلافاصله سؤال كرد: «وَ كَيْفَ تَرَاهُ؟» (چگونه خدا را مى بينى؟) 🔹 (ع) در پاسخ او سخنى گفت و پرده از روى برداشت و همه حتى ذعلب را تحت قرار داد تا آنجا كه ذعلب در پايان اين سخن، مدهوش شد و بوى گلش چنانش مست كرد كه دامنش از دست برفت. حضرت چنين فرمود: «فقال: لَا تُدْرِكُهُ الْعُيُونَ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ، وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» ( هرگز او را آشكارا نبيند، اما با نیروی ، وى را درك میكند). منظور از حقايق ايمان، و است. 🔹براى توضيح اين سخن بايد به اين نكته توجّه كرد كه مشاهده بر سه گونه است: 1⃣ كه با چشم صورت میگیرد. 2⃣ كه انسان از طريق به آن میرسد و حقايقى را همچون آفتاب با چشم دل مى بيند؛ آنگونه ـ كه به گفته مرحوم مغنيه در «شرح نهج البلاغه» ـ كسانى مانند مشاهده كردند؛ از افتادن يك سيب از درخت به روى زمين، را كه هرگز با چشم سر ديده نمیشود مشاهده كرد و به آن پى برد. 3⃣ و درون كه يك نوع است؛ اما نه استدلالى. انسان با واقعيت موجود را مى بيند و آن را باور میكند، بى آنكه احتياج به استدلالى داشته باشد و اين درك و ديدى است كه تا انسان به آن نرسد فهم آن مشكل است. اين موضوع، نمونه هاى فراوانى در و دارد. 🔹درباره (ع) میخوانیم: خداوند و زمين را به او نشان داد: «وَ كَذَلِكَ نُرِى إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ». [۲] درباره (ع) میخوانيم: هنگامى كه برادران (ع)، پيراهن وى را در مصر از او گرفتند و حركت كردند، يعقوب (ع) گفت: «إِنِّى لاَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ» [۳] (من را احساس میكنم). 🔹در تاريخ اسلام آمده كه: « (ص) به هنگام حفر خندق، قبل از شروع جنگ احزاب، زمانى كه كلنگ را بر سنگى كه مانع پيشرفت كار خندق شده بود در سه نوبت فرو كوفت و جرقه هایى پريد، فرمود: من كاخ كسرى و قصر قيصر و قصرهاى صنعا در يمن را ديدم كه به روى اصحاب من گشوده میشود ». [۴] (ع) بارها در از خبر میدهد و در بعضى موارد میفرماید: «فلان گروه را مى بينم كه چنين و چنان خواهند كرد». 🔹حتى بعضى از به چنين كشف و شهودى نايل میشدند. داستان جوان پاكدلى كه صبحگاهان در صف جماعت پيامبر اكرم(ص) بود معروف است كه مى گفت: «هم اكنون بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در جهنم مى بينم!» و (ص) او را تصديق كرد و فرمود: اين «جوان، بنده اى است كه خداوند، قلبش را به روشن كرده است». [۵] و موارد ديگر كه شرح آن در خور كتاب مستقلى درباره كشف و شهود است و همگى دلالت بر اين میكند كه غير از مشاهده حسّى و عقلى، نوع ديگرى از شهود وجود دارد كه برتر از اينهاست. [۶] منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی منبع/ تبیین @shohadayevarjovi
⭕️حمله ایران به اسرائیل گامی بلند برای تحقق هدف ۲۵ ساله 🔸حمله ایران به در پاسخ به اسرائیل در حمله به ایران، یک بازی دو سر بُرد برای بوده است که ایران را به هدف خود برای نزدیک‌تر خواهد نمود. 🔹حمله به کنسولگری ایران، معامله دو سر باختی بود که سران این رژیم در قبال جمهوری اسلامی مرتکب شده و اینک با به اراضی اشغالی، اشتباه در این اقدام، بیشتر نمود پیدا کرده است که در همین زمینه، ذکر چند نکته برای اهمیت حمله ایران و باخت رژیم صهیونیستی قابل توجه است: 1⃣بیش از ۳۵ سال از آخرین باری که توانسته است به صورت مستقیم به این رژیم کند، گذشته است و آن هم حمله صدام به اراضی اشغالی بود. [۱] در همین زمان این رژیم با و توانسته بود، برای خود یک ایجاد کند، به صورتی که در مخیله هیچ کشوری نمی‌گنجید که می‌توان به سوی این رژیم با چشم چپ نگاه کرد؛ اما این اقدام ، هم هیمنه پوشالی را در هم ریخت و هم راه را برای اقدام سایر گروه‌های مقاومت علیه این رژیم و آسیب‌پذیر بودن آن هموار نمود. 2⃣هر چند عجیبی در های حامی این رژیم برای موفقیت‌آمیز نبودن حمله ایران صورت گرفته است، اما واقعیت این است که به اذعان طرفداران رژیم صهیونیستی در همین شبکه‌ها، «جمهوری اسلامی ایران» توانست در عملیات خود شده [۲] و خود در را مورد هدف قرار دهد، به صورتی که موجب تعجب کارشناسان و سران کشورهای مختلف شده است. [۳] 3⃣اهمیت دیگر این موضوع نقش داشتن برای مقابله با حمله ایران بوده است؛ باید گفت، به تنهایی قادر نبوده است که به حمله ایران پاسخ دهد و از خود در مقابل آن نماید؛ لذا با کمک برخی کشورها مانند و و... توانست حمله موشکی و پهپادی ایران را به صورت دفع نماید؛ ولی با این وجود، در رهگیری تمام موشک‌ها ناکام مانده و نتوانسته است به تنهایی از آسمان خود دفاع کند. [۴] 4⃣ حامی «رژیم صهیونیستی» که در چند روز گذشته و بعد از حمله به ، در یک جو سنگین رسانه‌ای مدعی شده بودند، توانایی و قدرت حمله را ندارد، اینک به سناریوهایی مانند حمله به تأسیسات اتمی ایران، حمله به زیرساخت‌های نفتی و... روی آورده و سخن از داشتن بمب اتم توسط رژیم صهیونیستی به میان آورده‌اند؛ امری که تنها این رژیم در قبال را نشان می‌دهد. 🔹البته این امر سابقه نیز داشته است و در حمله (جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳) هم، که وجود خود را در معرض می دانست، برای استفاده از سلاح اتمی آماده می‌شد؛ ولی حمایت کشورهای غربی باعث بقای این رژیم بعد از آن روز شد. [۵] 🔹اما باید خاطر نشان کرد، علی‌رغم تمام تبلیغات در مورد قدرت رژیم صهیونیستی، اینک تنها عامل بازدارنده آنها استفاده از سلاح هسته‌ای است و الا، و توانی برای این رژیم بدون حمایت وجود ندارد؛ لازم به ذکر است که اگر قدرت هسته‌ای یک عامل بازدارنده بود، نباید اقدامی علیه این رژیم انجام می‌شد؛ ولی واقعیت چیز دیگری را نمایان ساخت. 5⃣نکته دیگری که در این زمینه قابل ذکر است، نسبت به و البته عدم حمایت آمریکا از اسرائیل در صورت حمله به ایران [۶] و نیز درخواست از برای عدم اقدام علیه ایران است، [۷] امری که مقامات صهیونیستی را به شدت خشمگین نموده است. این موضع آمریکا نه از جهت تصمیم برای کم کردن منازعه، بلکه از سر و در اقدام مستقیم علیه ایران است، چرا که اهداف بسیاری از در های نقطه زن ایران قرار دارد که کار را برای آمریکا مشکل خواهد نمود؛ 🔹لذا سیاست‌مداران خواهان کاهش تنش از سوی شده و به محکومیت‌های لفظی بسنده کرده‌اند. بر همین اساس و برخلاف گفته‌ های تحلیلگران شبکه‌ های حامی رژیم صهیونیستی، به کنسولگری ایران نه تنها یک بوده است، بلکه برای رژیم صهیونیستی به یک بازی دو سر باخت تبدیل شده است که جمهوری اسلامی ایران را به و دینی خود برای نابودی این نزدیک‌تر خواهد نمود. نویسنده؛ حسنی ساطحی محمود منبع؛ وبسایت اندیشه برتر حوزه جنگ نرم ودشمن شناسی 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️از ديدگاه امام علی (علیه السلام) «غم و اندوه» چه آثار زیان باری دارد؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۴۳ تأثير غم و اندوه را در و انسان بيان میدارد و ميفرمايد: «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ» ( و اندوه نيمى از پيرى است). اشاره به اين كه غم و ، در موارد بسیار انسان را پير میكند، هرچند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد، موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل میرود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى میكند. منظور حضرت اين است كه انسان تا میتواند و را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد. 🔹البته انكار نمیتوان كرد اسباب غم و مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هرحال با آن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس میخوانيم كه میگفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكلتر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ...» [۱] بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آنحضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ [۲] (سوره هود و واقعه مرا پير كرد). 🔹گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره در مقابل و كينه توز و بى رحم داده است. ميدانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر (ص) را احاطه كرده بود. 🔹اما بسيارى از و اندوه، امورى هستند كه انسان میتواند خود را از آن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه غم و را زايل میكند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غمها است، هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور میرود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يكجا خفته اند و هيچكدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند پيدا میكند. 🔹در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيماریهاى جسمى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح و غم و ناشى میشود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوه ها ندارد، و اگر انسان عزم راسخ و داشته باشد میتواند خود را از آن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسانها براى فراموشىِ اسبابِ اينگونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند. 🔹شاعر عرب ميگويد: «ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ - قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ»؛ و شاعر فارسى زبان ميگويد: «از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن - فردا كه نيامدست فرياد نكن». در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث (عليه السلام) اخذ كرده اند، آنحضرت ميفرمايد: «در برابر امور دنيا و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس میكنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمیدانى چيست، بنابراين براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر پيشه كن و بر صبر نما». [۳] 🔹در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم ميكنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست ميكنيم و بر محروميت خود اشك میريزيم و گاه میگوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمیداديم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به از خود نگاه كنيد تا و خرم باشيد و نگاه به نكنيد تا و اندوهگين نشويد. [۴] 🔹البته بسيار میشود كه به هنگام ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران ميشويم، در حالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. ميفرمايد: «فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً» [۵] (چه بسا چيزى شما نباشد، و خداوند در آن قرار مى دهد). شاعر ميگويد: «جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد - كز اين نوشته تو يك روى صفحه میخوانى؛ به روى ديگر آن نهفته خداى - كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى». [۶] 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۱۳، ص ۱۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/ تبیین @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا «رحمان» و «رحیم» به یک معنا می باشند یا متفاوت اند؟ 🔹 و ؛ اين دو واژه از ماده گرفته شده، و معروف اين است كه كسى است كه رحمت اش عام است، و همگان را شامل مى شود، در حالى كه به كسى گفته مى شود كه رحمت اش خاص است؛ بنابراين سبب شده است كه فيض نعمت اش دوست و دشمن و مؤمن و كافر را شامل شود؛ ولى ايجاب مى كند كه را مشمول مواهب خاصّى در دنيا و آخرت قرار دهد كه دور افتادگان از خدا و بى خبران از آن محروم اند. 💠شاهد اين تفاوت امور زير است: 1⃣ صيغه مبالغه است و صفت مشبهه؛ و صيغه مبالغه تأكيد بيشترى را مى رساند، و دليل بر گستردگى اين نوع رحمت است. ولى بعضى هر دو را صفت مشبهه و يا هر دو را صيغه مبالغه دانسته اند، امّا با اين حال تصريح كرده اند كه مبالغه بيشترى را مى رساند. [۱] 2⃣بعضى نيز گفته اند: چون صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات و استمرار دارد مخصوص است، ولى كه صيغه مبالغه است چنين دلالتى ندارد. 3⃣ نام مخصوص خدا است و به غير او اطلاق نمى شود؛ در حالى كه هم به او گفته مى شود و هم به غير او؛ و اين دليل بر آن است كه مفهوم رحمت گسترده ترى است. 4⃣اين قاعده در ادبيات عرب معروف است كه «زيادةُ المبانى تَدُلُّ عَلى زِيادَةِ المَعانِى»؛ (يعنى واژه اى كه حروف اش بيشتر است مفهوم آن نيز بيشتر است) و چون پنج حرفى، و چهار حرفى است؛ بنابراين مفهوم «رحمان» وسعت بيشترى دارد. [۲] 5⃣اين تفاوت را بعضى افراد، از آيات نيز استفاده كرده اند. زيرا در قرآن غالباً به صورت مطلق آمده، در حالى كه در بسيارى از موارد مقيّد است. مانند: «إِنَّ اللهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ» [سوره بقره، آیه ۱۴۳] (زيرا خداوند نسبت به ، رئوف و است)؛ «وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً» [سوره احزاب، آیه ۴۳] (او نسبت به همواره مهربان بوده است)، «إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيماً» [سوره نساء، آیه ۲۹] (خداوند نسبت به شما است). در حالى كه بدون اين قيود ذكر شده و دليل بر او است. 6⃣بعضى از روايات نيز شاهد اين تفاوت است. در حديث پر معنايى از (عليه السلام) مى خوانيم: «الرَّحمنُ اِسْمٌ خاصٌ بِصِفَة عامَّة، وَالرَّحيمُ اسمٌ عامٌ بِصِفَة خاصَّة» [۳] ( اسم خاص است [مخصوص خداوند] امّا با وصفى عام ـ مفهوم رحمت اش دوست و دشمن را در بر مى گيرد ـ ولى اسم عام است به صفت خاص [اين اسم هم بر خداوند و هم غير او اطلاق مى شود، ولى مفهوم اش رحمتى است مخصوص مؤمنان]). 💠امّا با تمام اينها نمى توان انكار كرد كه گاهى اين دو واژه به يك معنا به كار مى رود؛ مانند آنچه در از امام حسين (عليه السلام) نقل شده است: «يا رحمنَ الدُّنيا وَالآخِرةَ وَ رَحِيْمَهُما» [۴] (اى خدايى كه رحمان دنيا و آخرت و رحيم هر دويى) ولى اين ممكن است يك استثنا بوده باشد؛ بنابراين منافاتى با تفاوت فوق ندارد. 📕پیام قرآن، ناصر، مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چ ۹، ۱۳۸۶ش، ج ۱، ص ۳۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/ تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تجسّم اعمال» در روایات اسلامی چگونه مطرح و بازتاب داده شده است؟ (بخش اول) 🔸در اعم از احاديثى كه از طرف شيعه يا اهل سنت رسيده است مسئله بازتاب گسترده اى دارد، به گونه اى كه مرحوم شيخ بهائى در يكى از سخنانش مى گويد: «تَجَسُّمُ الأعْمالِ فى النَّشْأَةِ الاُخْرَوِيَّةِ قَدْ وَرَدَ فى اَحادِيثَ مُتَكَثِّرَة مِنْ طُرُقِ الْمُخالِفِ وَ الْمُؤالِفِ» [۱] ( در جهان ديگر در احاديث زيادى از طرق موافقين و مخالفين نقل شده است). در اينجا از ميان آنها به احاديث زير قناعت مى كنيم: 1⃣در حديثى از (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم: «قيس بن عاصم» [صحابى مشهور] مى گويد با جماعتى از «بنى تميم» خدمت (صلی الله علیه و آله) رسيدم. عرض كردم: اى پيامبر خدا! ما را موعظه كن، موعظه اى كه از آن بهره مند شويم؛ زيرا ما جمعيتى هستيم كه از بيابان ها عبور مى كنيم [و دور از شهر زندگى داريم] (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِنَّ قَيْسُ! اِنَّ مَعَ الْعِزّ ذُلّاً وَ اِنَّ مَعَ الْحَيَاةِ مَوْتاً وَ اِنَّ مَعَ الدُّنْيَا آخِرَةً، فَاِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَسِيباً و اِنَّ لِكُلِّ اَجَلٍ كِتاباً وَ اِنَّهُ لَابُدَّ لَكَ يَا قَيْسُ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ اَنْتَ مَيِّتٌ، فَاِنْ كانَ كَريماً اَكْرَمَكَ وَ اِنْ كانَ لَئِيماً اَسْلَمَكَ، ثُمَّ لَا يُحْشَرُ اِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُحْشَرُ اِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْئَلُ اِلَّا عَنْهُ، فَلَا تَجْعَلْهُ اِلَّا صَالِحاً، فَاِنَّهُ اِنْ صَلُحَ آنَسْتَ بِهِ وَ اِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشْ اِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُكَ»؛ 🔹(اى قيس [همراه] با ، است و با ، و با ، و هر چيزى دارد و هر اجلى كتابى، اى قيس! تو خواهى داشت كه با تو مى شود؛ در حالى كه او است و تو با او دفن مى شوى در حالى كه تو ، اگر او باشد تو را گرامى مى دارد، و اگر باشد تو را [بدبختى] مى كند. او فقط با تو مى شود، تو نيز فقط با او و تنها از او مى شوى، پس آن را قرار ده؛ چرا كه اگر باشد موجب تو است و اگر باشد مايه تو است و او است!). 🔹جالب اينكه در ذيل اين روايت آمده است كه: «قيس بن عاصم عرضه داشت: يا ! دوست دارم اين كلام در قالب اشعارى ريخته شود تا به آن در برابر كسانى كه نزد ما هستند مفتخر باشم و آن را ذخيره كنم، (صلى الله عليه وآله) دستور داد حسان بن ثابت را حاضر كنند؛ ولى مردى بنام صلصال بن صلصال در خدمت حضرت حاضر بود، عرض كرد: اى رسول خدا! ابياتى به نظرم رسيده گمان مى كنم موافق مقصود قيس باشد، فرمود: بخوان! 🔹او اشعارى خواند كه بعضى از آن چنين است: «تَجَنَّبْ خَليطاً مِنْ مَقالِكَ اِنَّما قَرينُ الْفَتى فى الْقَبْرِ ما كانَ يَفْعَلُ؛ وَ لَنْ يَصْحَبَ الْاِنْسانَ مِنْ قَبْلِ مَوْتِهِ وَ مِنْ بَعْدِهِ اِلَّا الذَّى كانَ يَعْمَلُ!» (از بپرهيز كه همنشين انسان در ، اوست. و هيچ چيز قبل از مرگ و بعد از مرگ با انسان مصاحبت نمى كند مگر او). [۲] 2⃣در حديث ديگرى از ابو بصير از امام باقر يا امام صادق (عليهم السلام) آمده است: «هنگامى كه مى ميرد همراه او در شش صورت وارد مى شود كه يك صورت از همه زيباتر است... صورتى در طرف راست، صورتى در طرف چپ، صورتى در پيش رو، ديگرى در پشت سر، ديگرى در پائين پا و آن صورتى كه از همه زيباتر است او قرار مى گيرد، و هرگاه عذابى از سمت راست آيد صورت سمت راست مانع مى شود و همچنين از پنج جهت ديگر. 🔹صورتى كه از همه زيباتر است خطاب به بقيه كرده مى گويد: شما كيستيد؟ خدا جزاى خيرتان دهد، صورت طرف راست مى گويد: من و آن كه دست چپ است مى گويد من و آن كه پيش رو است مى گويد: و آنكه پشت سر است مى گويد: و عمره ام و آنكه پايين پاست مى گويد: من هستم كه نسبت به برادرانت كردى سپس آنها به آن صورت زيبا مى گويند: تو كيستى كه از همه زيباترى ... مى گويد: «اَنَا الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله)» [۳] (من ولايت آل محمّدم!)». ... منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ ۹، ج ۶، ص ۱۰۴ منبع/ تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام عسکری (علیه السلام) برای تثبیت امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه تدابیری اندیشیدند؟ 🔸 (عليه السلام) براى تثبيت امامت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از راههاى مختلف استفاده نمود كه در ذيل به آنها اشاره میكنيم: 💠«تعليمات و بيانات» 1⃣موسى بن جعفر بن وهب بغدادى مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَلَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله...» [۱] (گويا شما را مى بينم كه در حق من اختلاف خواهيد كرد. آگاه باشيد! هر كس به بعد از (صلى الله عليه و آله) اقرار كند، ولى منكر فرزند من شود، همانند آن است كه به جميع انبياى خدا و رسولان او اقرار كرده، ولى نبوت (صلى الله عليه و آله) را انكار كرده است...). 2⃣احمد بن اسحاق مى گويد: از (عليه السلام) شنيدم كه فرمود: «الْحَمْدُ لِله الَّذِی لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِيَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي ...» [۲] (ستايش خداوند را سزاست كه قبل از آنكه از دنيا رحلت كنم بعد از خودم را نشانم داد...). 3⃣در روز سوم ولادت (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، پدرش (عليه السلام) او را بر اصحاب خود عرضه كرد و فرمود: «هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالْاِنْتِظَارِ...» [۳] (اين فرزند، و شما بعد از من و من بر شما است؛ او است كه مردم در انتظار او به سر خواهند برد...). 💠«نشان دادن به خواص» 1⃣احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى مى گويد: «خدمت (عليه السلام) رسيدم تا از آن حضرت سؤال كنم؛ حضرت در ابتدا فرمود: اى احمد بن اسحاق! خداوند تبارك و تعالى هرگز را از زمان خلقت حضرت آدم (عليه السلام) تا روز از بر خلق خالى نگذاشته و نخواهد گذاشت؛ توسط است كه را از اهل زمين دفع مى كند، و به واسطه اوست كه نازل كرده و را بيرون مى آورد. آن گاه عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! و بعد از شما كيست؟ حضرت فوراً از جا بلند شد و داخل اتاق گشته، در حالى كه كودكى به مانند ماه پاره با حدود سه سال بر شانه خود داشت بر من وارد شد و فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر كرامت تو نزد خداوند عزوجل و نزد حجت هاى خداوند نبود اين فرزند را بر تو عرضه نمى كردم ...)». [۴] 2⃣شيخ صدوق از ابى غانم خادم نقل مى كند: «وُلِدَ لِأَبِي مُحَمَّدٍ (عليه السلام) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ يَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ هَذَا صَاحِبُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ...» [۵] (خداوند به (عليه السلام) فرزندى عنايت فرمود كه نام او را نهاد؛ در روز سوم از ولادتش او را به اصحابش عرضه داشت و فرمود: اين و شما و بعد از من است...). 3⃣معاوية بن حكيم و محمد بن ايوب بن نوح و محمد بن عثمان عمروى مى گويند: «عَرَضَ عَلَيْنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ (عليه السلام) وَ نَحْنُ فِي مَنْزِلِهِ وَ كُنَّا أَرْبَعِينَ رَجُلًا فَقَالَ هَذَا إِمَامُكُمْ مِنْ بَعْدِي وَ خَلِيفَتِی عَلَيْكُمْ أَطِيعُوهُ وَ لَا تَتَفَرَّقُوا مِنْ بَعْدِي فِي أَدْيَانِكُمْ فَتَهْلِكُوا أَمَا إِنَّكُمْ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا ...» [۶] (ما با چهل نفر در منزل (عليه السلام) بوديم كه آن حضرت خود را بر ما عرضه كرده و فرمود: اين و شما بعد از من است؛ او را كنيد و بعد از من در اديان خود متفرق نشويد كه هلاك خواهيد شد، بدانيد كه بعد از اين روز هرگز او را مشاهده نخواهيد كرد...). 4⃣يعقوب بن منقوش مى گويد: خدمت (عليه السلام) رسيدم در حالى كه كنار اتاقى كه بر درب آن پرده اى آويزان بود نشسته بودند. عرض كردم: اى آقاى من! صاحب امر [بعد از شما] كيست؟ فرمود: پرده را كنار بزن. كنار زدم، ناگهان كودكى با شمايلى خاص بر ما وارد شد و بر دامان (عليه السلام) نشست. حضرت فرمود: «هُوَ صَاحِبُكُمْ وَ اِمَامُكُمْ بَعْدِي...» [۷] (اين فرزند، و شما بعد از من است...). 📕موعودشناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چ۷ ۱۳۹۰ش ص۲۴۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/ تبیین @shohadayevarjovi