eitaa logo
🌸شکوفه های انقلاب 🌸
257 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
392 ویدیو
66 فایل
"کانال شکوفه های انقلاب 🌹آدرس کانال شکوفه های انقلاب در پیام رسان ایتا 👇👇 🇮🇷eitaa.com/shokofehaiEngelab40 ایتا https://eitaa.com/Reza_seidi برای تبادل 🌹🌹کپی آزاد با ذکر صلوات 🌹🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ باید باهاش حرف بزنیم! 🔻 حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید: «جریان چیه؟» گفتم: «از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه‌ی زننده سرِ کار میاد؛ با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره، مواضعش مخالف انقلابه و خانمش ! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد می‌کنم شورای انقلاب». با اصرارِ رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش‌ها بود، ولی ابراهیم نظر دیگری داشت؛ گفت: «باید باهاش حرف بزنیم». رفتیم درِ خانه‌اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد. از برخوردهای نامناسب با خانم‌ها گفت و از همسرش، از خونِ گفت و از اهداف . آن‌قدر زیبا حرف می‌زد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همان‌جا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با و ، می‌شه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید: «جناب رئیس بسیار تغییر کرده. اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده، حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه می‌کنه». 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از ❤️ _____________________ 🇮🇷@shokofehaiEngelab40 「شکوفه های انقلاب」
🎙️ | شهید آیت الله بهشتی 1⃣ 🔷 يادم مي‌آيد، آن وقتها شايد پانزده ساله بودم، و آغاز طلبگي‌ام بود از دبيرستان به حوزه آمده بودم با يكي دو نفر از طلاب ديگر كه با هم درس مي‌خوانديم، گاهي در خيابانها راه مي‌افتاديم كه چيزهايي را كه به نظرمان منكر مي‌رسيد جلويش را بگيريم و به اصطلاح نهي از منكر كنيم گاهي اوقات مي‌فهميديم كه نيش چند نفر، به آنها مؤثرتر است، ولي باز از چند نفر هم كاري ساخته نبود . يك جاهايي مي‌ديديم كه ديگر تيغمان نمي‌برد و نهي از منكرمان پر زور نيست . گاهي اتوبوس سوار مي‌شديم، مثلاً مي‌ديديم كه راننده يا كمك راننده اتوبوس شهري به اين و آن زور مي‌گويد، آن وقت يكي از ما مي‌گفت آقا، چرا اين طور مي‌كني؟ و قرار بود دوست ديگر ما در اتوبوس بگويد آقا، چرا چنين مي‌كني؟ كه گاهي هم موءثر واقع مي‌شد و گاهي هم زور ما دو سه نفري نمي‌رسيد و موءثر واقع نمي‌شد. يا مثلاً مي‌ديديم از مغازه‌اي صداي ترانه‌هاي زشت و فسادآور مي‌آيد، آن وقت يك كدام از ما جلو مي‌رفتيم و نصيحتش مي‌كرديم مي‌گفت برو دنبال كارت بگذار به كسب و كارمان برسيم؟ و بعد يكي ديگر از دوستان جلو مي‌رفت و پشتوانه ديگري مي‌شد كه گاهي مؤثر واقع مي‌شد و گاهي هم مؤثر واقع نمي‌شد مي‌فهميديم وقتي جماعت شويم، قوي‌تريم و يدالله مع الجماعه 🔷 اجتماع ما معمولاً 2 نفر، 3 نفر، يا 4 نفر مي‌شد كه خيلي پرتوان نبود و نمي‌توانستيم به جنگ فسادها و ظلمهاي گردن كلفت برويم. 📚 خاطرات ماندگار، صفحه ۳۷ _____________________ 🇮🇷@shokofehaiEngelab40 「شکوفه های انقلاب」