- نرو! نرو مادر جان!
+ به خدا قسم حتی اگر نروم، این ها دست از سر من برنمی دارند و مرا میکشند. این سفر من است. میخواهی قبر و محل شهادت من و یارانم را ببینی؟
ام سلمه چشمانش را کمی پاک کرد و وقتی امام حسین، دست بر چشمان او کشید به اذن الهی پردهها کنار رفت و شعاع دید او گسترش پیدا کرد و همه مسیر کربلا را دید.
وقتی امام، ام مسلمه را آرام و سفارشات دیگر را به ایشان و ام البنین کرد، در واقع مدینه النبی و اول پایگاه اسلام و انقلاب نبوی را به دو شیرزن سپرد و آن جا را ترک کرد. دو شیرزنی که در برهههای مختلف، اسلام و ولایت را حفظ و از کیان آن دفاع کرده بودند.
امام در واقع با قرار دادن آن دو بانو در مدینه و سفارشات لازم به آنان، عقبه حرکت سیاسی و انقلاب حسینی را محکم کرده و زار و زندگی خود و بنی هاشم را به آنان سپردند و با خیال آسوده از مدینه آهنگ رفتن کردند.
وقت رفتن از مدینه...
وقتی حضرت موسی با آن دو قِبطی درگیر شد و در حمایت از مظلوم، با نواختن بر صورت آن دو قِبطی آنها را به قتل رساند، از ترس فرعون مجبور به ترک مصر شد.
حال و هوای خاصی داشت امام حسین...
ایشان نیز شبانه ...
و به صورت مخفیانه...
و به دور از چشمان جاسوسان بنی امیه...
مثل موسی وقتی میخواست از مدینه مصر خارج شود...
همان آیهای را زیر لب تلاوت نمود که قرآن حکیم حکایت حال موسی و شروع انقلاب او را دارد: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»
حضرت با این حرکت، به همه فهماند که خودشان وارث موسی و دیگر انبیا الهی هستند و همچنین موسای زمان خود میباشند...
و یزید، وارث فرعون است و یاران یزید نیز مانند پیروان فرعون هستند...
و البته #یهود و وارثانش در همه زمان، دشمن مشترک همه انبیا و اولیا میباشند.
ادامه دارد...
#قبیله_عصیان
#حدادپور_جهرمی