روز هفتم در کربلا چه گذشت
نامهاى از عبيداللّه بن زياد، براى عمر بن سعد آمد كه در آن نوشته بود: «امّا بعد، ميان حسين و يارانش و آب، مانع شو و نگذار قطرهاى از آن را بچشند».
عمر بن سعد، عَمرو بن حَجّاج را با پانصد سوار، روانه كرد و بر شريعه (آبْراهِ) فرات، فرود آمدند تا ميان حسين(ع) و يارانش و آب، مانع شوند و نگذارند قطرهاى از آن را بنوشند. اين، سه روز پيش از شهادت حسين(ع) بود.
عبداللّه بن ابى حُصَين با حسين(ع) رويارو شد و گفت: اى حسين! آيا به آب نمینگرى كه مانند سينۀ آسمان[، صاف و زلال] است؟! به خدا سوگند، قطرهاى از آن را نمیچشى تا تشنه بميرى!
حسين(ع) گفت: «خدايا! او را تشنه بميران و هيچ گاه، او را نيامرز».
روای این رخداد، یعنی حُمَيد بن مُسلم اَزْدِىّ میگوید: به خدا سوگند، پس از اين ماجراها، او را در بيماریاش، عيادت كردم. به خدايى كه هيچ خدايى به جز او نيست، سوگند؛ ديدم كه او آب مینوشد تا اين كه شكمش، پُر میشود و سپس، آنها را بالا میآورد، و مینوشد تا شكمش پُر میشود، امّا سيراب نمیشود! اين، كارِ او بود تا جانش به در رفت.
📚 تاريخ طبری: 5/412، أنساب الأشراف: 3/389؛ الإرشاد: 2/86
#یادکرد_مصیبت #عطش
#احکام
📚 تغییر نذر به جهت ویروس کرونا
💠 سوال: با توجه به شیوع #بیماری_کرونا و جلوگیری از تجمعات، اگر کسی در ایام #ماه_محرم در هیئات و تکایا، غذا #نذر کرده باشد، آیا تغییر این نذر امکان پذیر است؟
✅ جواب:اگر #صیغه_نذر را به نحو صحیح بر زبان جاری نکرده است تغییر آن مانع ندارد.
#احکام_نذر
#تغییر_نذر
🆔 @leader_ahkam
🆔 @smht11014
#احکام
📚 عمل نکردن به نذر به جهت کرونا
💠 سوال: فردی برای دهه #محرم سیصد پرس غذا نذر کرده و #صیغه_نذر را هم خوانده است، ولی با توجه به شرایط فعلی کرونا قصد دارد نذری ندهد، آیا تکلیفی بر عهده دارد؟
✅ جواب: تا زمانی که امکان عمل به #نذر با رعایت قوانین مربوطه و توصیه های بهداشتی، وجود داشته باشد، نمی تواند عمل به نذر را ترک کرده و یا آن را تغییر دهد.
#احکام_نذر
#تغییر_نذر
@leader_ahkam
🆔 @smht11014
🔶 #حدیث
🌷امام صادق علیهالسلام:
🔴السجود على طين قبر الحسين (ع) ينور الى الارض السابعة و من كان معه سبحة من طين قبر الحسين (ع) كتب مسبحا و ان لم يسبح بها ...
⚫️سجده بر تربت قبر حسين (ع) تا زمين هفتم را نور باران میكند و كسى كه تسبيحى از خاك مرقد حسين (ع) را با خود داشته باشد، تسبيح گوى حق محسوب میشود، اگرچه با آن تسبيح هم نگويد.
📚 وسائل الشيعه، ج ۳، ص ۶۰۸
💠وقایع روز هشتم محرم الحرام💠
✍ از مشهورترین وقایع روز هشتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری، دیدار امام حسین (ع) با عمربن سعد و ارشاد او بود. اما طمع حکومت ری وی را فریفته بود.
🌺 امام حسین (ع) به او فرمود: بدان که تو از گندم ملک ری نخواهی خورد.
عمر سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است.
✅ از دیگر وقایع این، روز تشنگی در خیمهها بود. در این روز سپاه امام حسين (ع) و خاندانش در محاصره شديد قرار داشتند، و عطش بر آنان غلبه کرد. امام(ع) دستور داد، پشت خیمه زمين را حفر کنند؛ به اعجاز آبى پديدار گرديد امام حسين (ع) و اولاد رسول خدا (ص) و اصحاب همگى سيراب شدند و مشكها را پر كردند بعد چشمه غائب شد.
🌹حضرت سكينه (س) فرزند اباعبدالله الحسين (ع) ميگويد: شب نهم مهتاب فضاي خيمه امام را روشن كرده بود ديدم پدرم ميان جمعيت ايستاده و خطاب به ياران و همراهان ميفرمايد: اي مردم! هر كدام از شما كه ميتواند بر تيزي شمشير و ضربات نيزهها صبر كند، با ما قيام نمايد وگرنه از ميان ما برود و خود را نجات دهد.
✅ سخنان امام به پايان نرسيده بود كه ياران همگي صدا زدند سوگند به خدا چنين نخواهيم كرد، بلكه جان، مال، زن و فرزندان خود را فداي تو خواهيم كرد.
------------------------------
وقایع الایام، ج5، ص27؛
مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص244.
💠 فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين علیه السلام (٨)
✍ امام(ع) درباره ذلتناپذيري خود به عنوان هدف ديگر از قيام خويش، بيانات ديگري نيز دارد، از جمله در مقابل پيشنهاد عبيدالله كه حضرت را بين كشته شدن و بين بيعت كردن با يزيد مخيّر كرده بود، ميفرمايد:
🌹آگاه باشيد كه فرومايه، فرزند فرومايه، مرا در بين دو راهىِ شمشير و ذلّت قرار داده است و هيهات كه ما زير بار ذلّت برويم، زيرا خدا و پيامبرش و مؤمنان از اين كه ما ذلّت را بپذيريم دريغ دارند، دامن هاى پاك مادران و مغزهاى با غيرت و نفوس با شرافت پدران، روا نمی دارند كه اطاعت افراد لئيم و پست را بر قتلگاه كريمان و نيك منشان مقدّم بداريم.
🌷«أَلا إِنَّ الدَّعِىَّ بْنَ الدَّعِىَّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ بَيْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَيْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ يَأْبَى اللّهُ لَنا ذلِكَ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ وَ أُنـُوفٌ حَمِيَّةٌ وَ نُفُوسٌ آبِيَـةٌ مِنْ أَنْ نُؤْثِرَ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الْكِرامِ(1).»
✅ نكته شايان توجّه در اين فراز آن كه امام حسين(ع) عدم ذلتپذيري خود را مستند به امر خدا و سيره رسولخدا (ص) و مؤمنان ميداند، چرا كه مؤمن واقعي با پيروي از فرمان خدا و تأسّي به سيره رسولخدا، به هيچ رو به ذلّت تن در نميدهد.
و نيز در جاي ديگر فرمودند:
🌷نه به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بيعت) همانند شخص خوار به آنان نميدهم و همانند فرار بردگان، فرار نميكنم. .
🌹«لا وَاللّهِ لاأَعْطيهِمْ بِيَدى إِعْطاءَالذَّليلِ وَ لا أَفِرُّ مِنْهُمْ فِرارَ الْعَبيدِ»(2)
(1) تحف العقول، ج1، ص240
(2) الارشاد، ج2، ص98
💠 برخی از ويژگىهاى اصحاب سيدالشهدا (ع)
۷- ایثار و از خودگذشتگی
✍ ایثار به معنای فداکاری و گذشتن از مال و جان خود و تقدیم دیگران بر خود است. در کربلا، ایثار و فداکاری، به اوج خود رسید. اصحاب امام تا زنده بودند، به احترام خاندان نبوت، نگذاشتند کسی از بنی هاشم به میدان برود. بنی هاشم نیز تا زنده بودند، نگذاشتند گزندی به امام حسین علیه السلام برسد و امام علیه السلام نیز جان خویش را فدای دین کرد.
✅ شب عاشورا پس از آن که امام، بیعت را از یاران خود برداشت، هر کدام از آنان، به شیوه ای اعلام فداکاری کردند و گفتند: « پس از تو، زندگی را نمی خواهیم و خود را فدای تو می کنیم». (1)
✅ هنگام نماز ظهر، برخی از اصحاب، خود را سپر تیرهای دشمن کردند تا امام، نماز خود را بخواند. عباس علیه السلام، با لب تشنه وارد فرات شد؛ اما به یاد تشنگی امام حسین علیه السلام آب ننوشید. زینب علیها السلام، پس از شهادت امام حسین علیه السلام، جان خویش را سپر بلای امام سجاد علیه السلام، قرار می داد و ... این صحنه ها و ده ها صحنه دیگر که یکی از دیگری، زیباتر و پرافتخارتر است، در طول تاریخ، الفبای ایثار را به آزادگان آموخته است.
📗 (1) فرهنگ عاشورا، ص65.
حضرت علیاکبر
شیخ مفید(ره) سِن او را هجدهنوزده سال میگوید.
روزی که سپاه کوفه به فرماندهی حُر(ره) راه را بر امام(ع) بست هنگام ظهر علیاکبر اذان و اقامه گفت و هر دو گروه به امامت امام حسین(ع) نماز خواندند؛ فَصَلّى بِالفَريقَينِ جَميعاً.
نخستین فرد از خاندان ابوطالب(ع) که روز عاشورا به شهادت رسید علیاکبر(ع) بود.
وقتی اذن میدان خواست، حضرت بیدرنگ به او اجازه داد؛ فَاستَأذَنَ أباهُ فِي القِتالِ، فَأذِنَ لَه.
هنگامى كه علیاكبر(ع) براى مبارزه به سوى دشمن رفت، حسین(ع) یک نگاهی از سر ناامیدی به او کرد؛ نَظَرَ إلَيهِ نَظرَةَ آيِسٍ مِنه. و اشک از چشمانش، جاری شد؛ دَمَعَت عَينُ الحُسَين(ع).
با خدا مناجات کرد: خدايا! گواه باش. جوانى به نبرد آنها میرود كه از نظر صورت و سيرت و سخنگفتن، شبيهترينِ مردم به پيامبر توست و ما هر گاه مشتاق پيامبرت میشديم، به او مینگريستيم؛ اللّهُمَّ اشهَد، فَقَد بَرَزَ إلَيهِم غُلامٌ أشبَهُ النّاسِ خَلقاً و خُلُقاً و مَنطِقاً بِرَسولِكَ ص و كُنّا إذَا اشتَقنا إلى نَبِيِّكَ نَظَرنا إلَيهِ.
علیاکبر(ع) به سوی دشمن رفت و جنگ نمایانی کرد و تعداد زیادی را به هلاکت رساند. سپس به سوی پدر برگشت و عرض کرد: اى پدر! تشنگى، مرا كُشت و سنگينىِ آهن [زره و كلاهخود و شمشير یا فزونی سپاه دشمن] کار را بر من سخت کرده است آيا آبى براى نوشيدن، يافت میشود؟ يا أبَتِ! العَطَشُ قَد قَتَلَني و ثِقلُ الحَديدِ قَد أجهَدَني فَهَل إلى شَربَةِ ماءٍ مِن سَبيلٍ؟
امام فرمود: صبر کن عزیز دلم! به زودی از دست جدت سیراب خواهی شد؛ صَبراً يا بُنَيَّ، يَسقيكَ جَدُّكَ بِالكَأسِ الأَوفى.
علیاکبر(ع) به میدان برگشت و اوج جنگاوری را به نمایش گذاشت. مُرّة بن مُنقِذ او را ديد و گفت: گناهان عرب بر دوش من، اگر پدرش را به عزايش ننشانم.
علیاكبر(ع) با شمشيرش به دشمن حمله میبُرد كه بر مُرّة بن مُنقِذ گذشت. او نيزهاى به علیاكبر(ع) زد. علی بر زمين افتاد؛ فَاعتَرَضَهُ مُرَّةُ بنُ مُنقِذٍ فَطَعَنَهُ فَصُرِعَ.
صدای علی بلند شد: پدرجان! خداحافظ! اين، جدّم رسول خدا(ص) است كه به تو سلام میرساند و میفرمايد: زودتر، به سوى ما بيا؛ فَنادى يا أبَتاه عَلَيكَ مِنِّي السَّلامُ، هذا جَدّي يُقرِئُكَ السَّلامَ، و يَقولُ لَكَ: عَجِّلِ القُدومَ عَلَينا.
سپس، صيحهاى كشيد و جان داد؛ ثُمَّ شَهِقَ شَهقَةً فَماتَ.
دشمنان، گِردش را گرفتند و با شمشيرهايشان او را تكهتكه كردند؛ اِحتَوَلَهُ النّاسُ فَقَطَّعوهُ بِأَسيافِهِم.
حسین(ع) به سرعت حرکت کرد. دشمن عقب کشید. پدر آمد و بر بالین پسر نشست. صورت به صورت جوانش گذاشت؛ و وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّه.
بعد گفت: خدا بُكُشد كسانى را كه تو را كشتند، دنيا پس از تو ويران باد؛ قَتَلَ اللّهُ قَوماً قَتَلوكَ ... عَلَى الدُّنيا بَعدَكَ العَفاءُ.
حُمَیدبنمُسلم میگوید: زنى را دیدم که مانند خورشيدِ به گاه طلوع، به سرعت، بيرون دويد، ندا میداد: اى برادرم و ای فرزند برادرم؛ كَأَنّي أنظُرُ إلَى امرَأَةٍ خَرَجَت مُسرِعَةً كَأَنَّهَا الشَّمسُ الطّالِعَةُ تُنادي: يا اخَيّاه! و يَابنَ اخَيّاه!
پرسيدم او کیست؟ گفتند: اين، زينب، فرزندِ فاطمه، دختر پيامبر خدا(ص) است؛ هذِهِ زَينَبُ ابنَةُ فاطِمَةَ ابنَةِ رَسولِ اللّهِ (ص).
آمد تا خود را بر روى پيكر علیاكبر(ع) انداخت؛ فَجاءَت حَتّى أكَبَّت عَلَيهِ.
حسين(ع) دستش را گرفت و او را به خيمه، باز گردانْد؛ فَأَخَذَ بِيَدِها فَرَدَّها إلَى الفُسطاطِ.
سپس برگشت و جوانان خاندان او نيز همراهش آمدند. فرمود: برادرتان را ببريد؛ احمِلوا أخاكُم.
آنان، او را از آن جايى كه بر زمين افتاده بود بُردند و در خيمهاى نهادند كه جلوى آن میجنگيدند؛ فَحَمَلوهُ مِن مَصرَعِهِ حَتّى وَضَعوهُ بَينَ يَدَيِ الفُسطاطِ الَّذي كانوا يُقاتِلونَ أمامَهُ.
#یادکرد_مصیبت #حضرت_علیاکبر