صبح حسینی
اگر که رعیت ارباب رعیت حسن است بدست سینه زنان برگ دعوت حسن است بساط گریه ی هیئت ز برکت حسن است تمام
نشد حسین نفس های آخری بکشد ...
😭
هدایت شده از صبح حسینی
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
گر مهیا میشوند امروز حیدر زاده ها
دم به دم جان میدهند از ترس خیبر زاده ها
ابتران ماتند از رزم پیمبر زاده ها
عالمی دارند عمو ها با برادر زاده ها
شیر غران بنی هاشم به میدان میزند
یا امام مجتبی!قاسم به میدان میزند
وقت رزمش لرزشی در آسمان انداخته
هیبت او لشگری را از زبان انداخته
هفت ضربه هفت سر از کوفیان انداخته
روی تن ها یک به یک خط و نشان انداخته
میمنه تا میسره آمد حسن تکبیر گفت
نعره ان تنکرونی زد! حسن تکبیر گفت
لا فتی الا علی! آمد مثل را زنده کرد
حال و احوال حسن بین جمل را زنده کرد
آنقدر شمشیر زد خیر العمل را زنده کرد
پیش چشمان همه روح اجل را زنده کرد
هرکسی آمد به جنگش بی مدارا زد زمین
قاسطین و ناکثین و مارقین را زد زمین
دوره اش کردند دوران بلا آغاز شد
دیگر از هر سمت کار سنگها آغاز شد
انتقام از قاسم بن المجتبی آغاز شد
مادرش در خیمه ها افتاد تا آغاز شد
بی زره بودن بلایی بر سرش آورده است
یک نفر با نیزه از مرکب بلندش کرده است
بر زمین افتاده هر اسبی زرویش رد شده
استخواهایش اسیر عده ای مرتد شده
آه با پهلوی قاسم یک قبیله بد شده
قد کشیده قد کشیده قد کشیده مد شده
سینه اش مثل ضریح است و دخیلش نیزه هاست
هرکجای پیکرش را که ببینی جای پاست
زیر پا افتاده حفظ احترامش مشکل است
با لب پاره شده عرض سلامش مشکل است
گر عسل مخلوط با خون شد قوامش مشکل است
پیکر پاشیده بردن تا خیامش مشکل است
پیکر اورا عموی بی عصایش می بَرَد
سینه بر سینه به سمت خیمه هایش می بَرَد
سید پوریا هاشمی
#مرثیه_حضرت_قاسم علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
شدت هرم قلب مادر را
سینه ی آفتاب میفهمد
خواب نوزاد بین گهواره
لذتش را رباب میفهمد
سالها از رباب باید گفت
از نگاهش کنار گهواره
ورد لالای روی لبهایش
اشک و آهش کنار گهواره
با دو چشمان خون شده از اشک
روضه پر التهاب باید خواند
روضه تیر و خون و اصغر را
از زبان رباب باید خواند
تیر نه نیزه بود انگاری
که گلو نه سر علی را برد
بی هوا آمد و بدون وداع
ناگهان حنجر علی را برد
بی هوا خورد مثل مادر خود
ضربه ای زد دو گوشواره شکست
بی هوا مثل مادرش زهرا
شیشه ی عمر شیرخواره شکست
جای خنجش هنوز میسوزد
وقت رفتن فقط نگاهم کرد
قاتل من نگاه حرمله بود
خنده به اشک چشم و آهم کرد
حس رفع عطش هر آنکس که
کودکی داده آب میفهمد
خواب نوزاد بین گهواره
لذتش را رباب میفهمد….
شاعر:امیر علوی
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تو را به خیمه به این شانهی خَم آوردم
تو را به دستِ خودم حیف کمکم آوردم
برایِ خواهرکانت کمی لباسِ تو را…
برایِ گیسوی خود خاکِ عالم آوردم
صدایِ گریهی من تا مزارِ لیلا رفت
برایِ مادرِ تو آیهی غم آوردم
شکسته اینطرف و آنطرف کشیدم دست
هرآنچه از تو در این دشت دیدم آوردم
هرآنچه رنگِ تو را داشت ای انارِ حرم
هرآنچه بویِ تو میداد آنهَم آوردم
رسید عمه و تا خیمهها مرا آورد
که پیش خندهی نامحرمان کم آوردم
تو را من از بغلم پاره پاره میچینم
خدایِ من پسرم را چه دَرهَم آوردم
حسن لطفی
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آقا یواش بال و پرت تیر میخورد
اینجا تمام دور و برت تیر میخورد
بی دست میروی و زمین میخوری و آه
یعنی حرم ببین سپرت تیر میخورد
یک چشم تیر و چشم دگر کودک رباب
همراه مشک, چشم ترت تیر میخورد
هرکس رسید جرأت سقا کشان گرفت
ای خاک بر سرم که سرت تیر میخورد
لعنت به حرمله که ز شوری چشم او
هر گوشه گوشه ی جگرت تیر میخورد
ام البنین ببین که دعا مستجاب شد!!!
ام البنین ببین قمرت تیر میخورد!!!
رو به مدینه میکنی و یاد مادرت
در جمله های شعله ورت تیر میخورد
با چشمهای خیس پیمبر خطاب کرد
زهرای من برو…پسرت تیر میخورد
تا پر کشید ناله ی ادرک اخای تو
هر واژه واژه ی خبرت تیر میخورد
آمد حسین موی پریشان و پا کشان
گفتی برو حسین که پرت تیر میخورد
ارباب خیمه های حرم خم شده قدت
مولای من مگر کمرت تیر میخورد؟
لبخند میزنی که فدای سرت حسین
نزدیک عصر همسفرت تیر میخورد
شاعر:سید نیما نجاری
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872