هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
گرچه از دور از آن فاصلهها زد، بد زد
آتش انگار که بر کرببلا زد، بد زد
چقدر هست مگر بچه سه جایش بِرَود
وایِ من بر سه هدف او به سه جا زد، بد زد
اصلا اینبار کماندار چه با زور کشید
به سهشعبه همهیِ حَنجره را زد، بد زد
دست و پا داشت که میزد پدر انداخت عبا
آخرین بار نَفَس زیرِ عبا زد، بد زد
اولین بار که چشمش به ربابش اُفتاد
اندکی حرف نزد بعد صدا زد، بد زد
بُرد در بینِ عبا تا که نبیند چه شده
مادرش گفت بگو تیر کجا زد، بد زد؟
گرچه بر چشمِ ابالفضل همین تیر نشست
بدتر از چشمِ عمو بود که تا زد، بد زد
پشتِ خیمه به سرِ قبر ، حرامی آمد
نیزه برداشت و مانندِ عصا زد، بد زد
طفل را از وسطِ خاک کشیدند به نِی
بچه را باز نوکِ نیزه که جا زد، بد زد
نیزه دارَش زِ سر نیزه سرش را انداخت
سَر که اُفتاد زمین ضربهیِ پا زد، بد زد
رهگذرهای دَمِ کوچه به هم میگفتند
حرمله تیر به این بچه چرا زد، بد زد
سالها بود همین جمله فقط کارِ رباب
نانجیب آنهمه لبخند به ما زد....بد زد
حسن لطفی
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خواستی پر بکشی تا که کبوتر بشوی
از پدر دور شوی عرصۀ محشر بشوی
خواستی که نفر اول میدان باشی
زودتر سر بدهی تا که کمی سر بشوی
یک قدم پیش پدر راه برو بعد برو
تا که یک بار دگر حضرت مادر بشوی
بی سبب نیست پدر پشت سرت خورد زمین
سال ها سوخت به پایت علی اکبر بشوی
وسط معرکه حالا تویی و این لشگر
تیغ در دست برو یک تنه لشگر بشوی
این جماعت همه تمثال نبی را دیدند
رجزی سر بده تا حضرت حیدر بشوی
یک پر از خوود تو را باد به خیمه می برد
یعنی آن قدر نمانده است که پرپر بشوی
ناله ات رفت که بالا پدر افتاد زمین
بی تعادل شد و از پشت سر افتاد زمین
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
چقدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد!
تیرِ نامرد اگر یاور مشکم میشد...
میشد این آب شود چشمهٔ زمزم که نشد
حیف شد چیز زیادی به حرم راه نبود
سعی کردم بدنم را بکشانم که نشد
تا دو دستم به بدن بود علم بر پا بود
خواستم حفظ شود بیرق و پرچم که نشد
سعی کردم که نیفتم ز روی اسب ولی
ضربه آنقدر شتابان زد و محکم که نشد
گفتم این لحظهٔ آخر که در آغوش توام
لا اقل روی تو را سیر ببینم که نشد
بگو از من به رقیه که حلالم بکند
آمدم آب به خیمه برسانم که نشد
داوود رحیمی
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصه ی ایجاد
به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد
هوا ز جور مخالف، چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
از سفر عاقبت سرت آمد
نور بر چشم دخترت آمد
شامیان طعنه ام دگر مزنید
پدرم از مسافرت آمد
عمه جان خیز و خانه جارو کن
پدر من برادرت آمد
زیر باران سنگ سنگدلان
چه بلائی سر، سرت آمد
لحظه سربریدنت بابا
با خودم گفتم که آخرت آمد
زیر خنجر به گوش خسته من
سوز آواز حنجرت آمد
یاد داری ز ناقه افتادم
خصم پست و ستمگرت آمد
تازیانه به دست با چکمه
بهر آزار دخترت آمد
کس نداند چها آنشب بر
یاس پاک و مطهرت آمد
قافله رفته بود و من تنها
مانده بودم که مادرت آمد
یاد داری شبی میانه راه
دختر تو برابرت آمد
دست آورد و بر لبت نرسید
ولی از روی نی سرت آمد
جان من با لبم پدر دیگر
روی لبهای پرپرت آمد
#مرثیه_حضرت_رقیه سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هدایت شده از صبح حسینی
🌴🌴🌴
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872