دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله میپیچید بر گرد بهار
خون دل میخورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
قلب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو
حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد
روز، رنگ تیره شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون میگریست
میخ بر سر میزد و خون میگریست
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود
حسن لطفی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
در کوچه چه محشر شده سادات ببخشند
اینگونه مقدّر شده سادات ببخشند
این روضه ناموسی و این قصه کوچه
تکرار مکرر شده سادات ببخشند
دیوار که تقصیر ندارد به گمانم
هر چه شده از در شده سادات ببخشند
مادر که زمین خورده و بابا که شکسته
ششماهه که پرپر شده سادات ببخشند
مظلومه دنیاست ولی قاتل زهرا
مظلومیِ حیدر شده سادات ببخشند
دل سوخت ازین غصه که بین همه تقسیم
ارثیّه مادر شده سادات ببخشند
ارثیه پهلوی لگد خورده مادر
سهم علی اکبر شده سادات ببخشند
گهواره شش ماهه زهرا به گمانم
وقف علی اصغر شده سادات ببخشند
سهمیه رخسار کبودش به خرابه
تقدیم به دختر شده سادات ببخشند
البتّه رسیده است به او ارث، اضافه
چشمی که مکدر شده شده سادات ببخشند
ظلمی که به زهرا شده، تکرار به نوعی
با زینب مضطر شده سادات ببخشند
در شام خدا داند و زینب که به نیزه
با سنگ چه با سر شده سادات ببخشند
مهدی مقیمی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
شش ماهه بود و رنگ جمالش پریده بود
از هوش رفته یا كه به ناز آرمیده بود
چشمان خود گشود و ز گهواره زد برون
هل من معین غربت بابا شنیده بود
او محسن است یا كه از او در نیابت است
خاكستری كه حاصل عمر شهیده بود
لب تشنه بود از عطش غربت پدر
آمد ولی به جان، غم بابا خریده بود
یك لحظه هم درنگ نكرد خصم خیره سر
انگار تا به حال سپیدی ندیده بود
تیر سه شعبهای كه زد از جنس میخ در
از گوش تا به گوش علی را دریده بود
باور نداشتند، علی، دست و پا زند
هجم سه شعبه چون نفسش را بریده بود
آیا شتاب تیر كمك كرد یا حسین
خود تیر را ز حنجره بیرون كشیده بود
(احسان محسنیفرد)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
هَل من مُعین..." شنیدی و ابیات ناب را
دادی به شیوه ی خودت آخر جواب را
اذن شهادت است در اعماق گریه ات
تنها به این بهانه طلب کردی آب را
مردی شدی برای خودت روی دست من!
دشمن شناخت زبده ترین هم رکاب را
گردن گرفته ای دگر ای نور چشم من!
ای کاش حرمله نزند آفتاب را!
چشم تو باز مانده شبیه لبت علی!
لالاییِ سه شعبه گرفت از تو خواب را!
قنداقه دست و پای تو را سخت بسته است
زیر عبا ادامه بده پیچ و تاب را
هرجای خیمه گاه، نگاهِ رباب هست!
خواهر! بیا ببر تو ازینجا رباب را
(عـارفه دهــقانی)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
خیرت قبول مادر آیینه ها رباب
ای با حسین یکدله و یکصدا، رباب
ذبح عظیم توست همین شیرخواره ات
ای هاجر غیور نبینی بلا، رباب
رو کرده ای برای تمام جهانیان
تو معتبرترین سند کربلا، رباب
من بیمه ی تبسم طفلت شدم فقط
گر میکنم به مهر حسین اکتفا، رباب
شیعه اگر که شیعه باب الحوائج است
جزتو نمیکند به کسی اعتنا، رباب
شش بیت نذرحضرت شش ماهه کرده ام
مُهری بزن به آخر این شعر،یا رباب
(رضا دین پرور)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
بر لب دریا، لب دریادلان خشکیده است
از عطش دل ها کباب است و زبان خشکیده است
کربلا بستان عشق است و شهامت، ای دریغ
کز سموم تشنگی این بوستان خشکیده است
سوز بی آبی اثر کرده است بر اهل حرم
هر طرف بینی لب پیر و جوان خشکیده است
آه از مهمان نوازانی که در دشت بلا
میزبان سیراب و کام میهمان خشکیده است
دامن مادر چو دریا اصغرش چون ماهی است
کام ماهی بر لب آب روان خشکیده است
نازم این همّت که عباس آید از دریا ولی
آب بر دوش است و لب ها همچنان خشکیده است
گر ندارد اشک تا آبی به لب هایش زند
چشمه چشم رباب از سوز جان خشکیده است
(سیدفضل الله قدسی)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فکری به حال ماهی در التهاب کن
بابا برای تشنگی من شتاب کن
دردی عمیق در رگ من تیر می کشد
من را برای ذبح عظیم انتخاب کن
هل من معین توست که لبیک می دهم
اَمَّن یجیب های مرا مستجاب کن
من روی دست های تو قد می کشم، پدر
از این به بعد روی نبردم حساب کن
داغ جوان چه زود تو را پیر کرده است!
با خون من محاسن خود را خضاب کن
گهواره هم که تاب ندارد بدون من
فکری به حال خاطره های رباب کن
وقتش رسیده نیزه ی خود را علم کنند
هفتاد و دومین غزلت را کتاب کن
(وحیده گرجی)
#مرثیه_علی_اصغر علیه السلام
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
#اول_صبح_بگویید_حسین_جان_رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872