بوی باران و بوی دلتنگی
می وزد از حوالی چشمت
چه شده که شقایق و لاله
می چکد از زلالی چشمت
آسمان هم به گریه افتاده
هم نفس با نگاه بارانیت
ناله ناله فرات می ریزد
زمزم اشک های پنهانیت
بغض های دلت ترک می خورد
در همان شام بیقرای که ...
لاله لاله دل پریشانت
خون شد از خون آن اناری که ...
در غروب نگاه محزونت
آرزویی به جز شهادت نیست
چه غریبانه اشک می ریزی
و به بالین تو جوادت نیست
خوب شد که ندید فرزندت
بین آن کوچه دست بر پهلو
روضه خوان شد نگاه خونبارت
کوچه، دیوار، لاله، در، پهلو
سر سپردی به خاک دلتنگی
گوشه حجره قتلگاهت بود
گریه گریه مصیبتی اعظم
جاری از گوشه نگاهت بود
چه به روز دل تو آوردند
که عطش شعله می کشید از جان
ذکر لب های تشنه ات هر دم
السلام علیک یا عطشان
آه با چشم غرق خون دیدی
کربلا کربلا مصیبت بود
هم نوا شد دل شکسته تو
با سری که پر از جراحت بود:
بر سر نیزه های نامحرم
لحظه لحظه چه بر سرت آمد
وای از دست های سنگینی
که به تکریم دخترت آمد
سنگ ها گرم بوسه از لب هات
در همان کوچه در عبوری که ...
چه شد ای سر بریده زینب
سر در آوردی از تنوری که ...
یوسف رحیمی
#مرثیه_امام_رضا جان
https://eitaa.com/sobhehoseini
زينب چو حال سخت حسن را نظاره کرد
دامان ز اشک و خون جگر پر ستاره کرد
آمد حسين و کرد چو از حال او سؤال
آن جا که کوزه بود به آن سو اشاره کرد
گفتند درد خود ز چه درمان نمي کني
فرمود: مرگ را به چه بايست چاره کرد؟
مي خواست روزه واکند از آب کوزه ليک
يارب چه آب بود که کار شراره کرد
پيدا بود که با جگر او چه کرده است
زهري که رخنه در جگر سنگ خاره کرد
دل رشحه رشحه داشت ز زخم زبان ولي
تزوير همسرش جگرش پاره پاره کرد
جعده به پاس مرحمت بي حساب او
در حق حضرتش ستم بي شماره کرد
باران تير بر تن و تابوت او بريخت
تا آن زن سواره به مرکب اشاره کرد
در روضه بقيع چو شد دفن پيکرش
آن خاک پاک را همه دارالزّياره کرد
يا مجتبي به حال "مؤيد" نگاه کن
کز چشم دل به قبر غريبت نظاره کرد
سيد رضا مويد
#مرثیه_امام_حسن_مجتبی علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از عشاق الحسین (محب الحسین)
HosseinTaheri.Vaghte.Khodahafezie.rashedoon.ir.mp3
15.14M
وقت خداحافظیه خدانگهدار
وداع با ماه محرم و ماه صفر
🎙کربلایی حسین طاهری
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
از روی دلسوزی دهاتی های اطراف
تاصبح دور پیکر تو گریه کردند
همراه حیوانات صحرا دور گودال
باگریه های مادر تو گریه کردند
از تکه های چادری بر خاک پیداست
بازور خواهر را جدا کردند از تو
تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده
بر جای دست خواهر تو گریه کردند
پیرِ قبیله گفت کی؟سر را بریده
در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد
چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها
بر حال و روز حنجر تو گریه کردند
دربین پیکرها دوتایش فرق دارد
یک پیکری پامال قدری قد کشیده
آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود
بر اربا اربا اکبر تو گریه کردند
نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید
یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است
پای فرات و باصدای موج دریا
بر ساقی آب آور تو گریه کردند
پرپشت خیمه مشتی از زنها نشستند
بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد
ناخواسته جای رباب دست بسته
بهر علی اصغر تو گریه کردند
از راه زین العابدین آمد صدا زد
من صاحب اسرار این گودال هستم
بوسه به بوسه پیکرت را شرح می داد
آنها همه دور و بر تو گریه کردند
فرمود مردم تکه بوریا بیارید
باید کنار هم بچینم این بدن را
دیدند پیداکرد یک انگشتِ خونین
بر دست بی انگشتر تو گریه کردند
قاسم_نعمتی
#مرثیه_امام_حسین علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
نشد بلند شود هرچه سعی خود را کرد
نداشت فایده هر قدر که تقلّا کرد
دو پلک زخمی خود را گشود با زحمت
غریب کرب و بلا کمی تماشا کرد
پدر کنار تن او شبیه ابر گریست
کشید آه و نگاهی به «ارباً اربا» کرد
گذاشت صورت خود را به صورت پسرش
دوباره مرگ خودش را پدر تمنّا کرد
دل امام دو عالم به یک نگاه شکست
نشست و زخم قدیمیِ کوچه سر وا کرد
شکافت بیشتر از پیش از دو سو پهلو
نداشت فایده هر قدر نیزه را تا کرد
کسی ز خیمه رسید و به دست زینبیاش
امام مردهی خود را دوباره احیا کرد
سید محمد جوادی
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
قصد دارد بدود تاب و توانش رفته
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته
هرچه میخواست که با پا برود باز نشد
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته
وقت پیری همه امید پدرها پسراست
تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته..
فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست
دیر راهی شود از دست زمانش رفته
از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته
باچه ضجری به سر نعش علی می آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته
آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته
هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته
آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته
تیرها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته
عصمت الله به بالای سر شاه آمد
دید افتاده کنارش، وَ جانش رفته..
نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد
سید پوریا هاشمی
#مرثیه_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
20.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر خوانی زیبای حاج مهدی رسولی در مورد ارزش زن!
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
گویند فقیری به مدینه به دلی زار
آمد به درِ خانه عبّاس علمدار
زد بوسه بر آن درگه و اِستاد مؤدب
گفتا به ادب با پسر حیدر کرّار
کِای صاحب این خانه یکی مرد فقیرم
بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار
هر سال در این فصل از این خانه گرفتم
بر خرجی یکساله خود هدیه بسیار
گفتا به زنان امّ بنین مادر عبّاس
با سوز دل سوخته و دیده خونبار
کز زیور و زر هرچه که دارید بیارید
بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار
خود سائل هر ساله عبّاسِ من است این
عبّاس، دل آزرده شود گر برود زار
دادند بدو زیور و زر آنچه که می بود
از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار
سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد
بگذاشت ز غم، گریه کنان چهره به دیوار
گفتند همه هستی این خانه همین بود
ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار
آن سائل دلباخته با گریه چنین گفت
کِای در همه جا بوده به خیل ضعفا یار
بر من درِ این خانه گدایی ست بهانه
من عاشق عبّاسم، نه عاشق دینار
من آمده ام بازوی عبّاس ببوسم
من در پی گل، روی نهادم سوی گلزار
هر سال زدم بوسه بر آن دست مبارک
هر بار شدم محو رخ صاحب این دار
یک لحظه بگویید که عبّاس بیاید
باشد که برم فیض از آن چهره دگربار
ناگاه، زنان شیونشان رفت به گردون
گفتند فروبند لب ای مرد گرفتار
ای عاشق دلسوخته! ای محو رخ دوست!
ای سائل دلباخته! ای طالب دیدار!
دستی که زدی بوسه، جدا گشت ز پیکر
ماهی که تو دیدی، به زمین گشت نگون سار
آن دست کز او خرجی یک ساله گرفتی
شد قطع ز تیغ ستم دشمن خونخوار
سر بر سرِ نی، دست جدا، تن به روی خاک
لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله ای از نار
این طایفه هستند در این خانه سیه پوش
این خانه بُوَد در غم عبّاس، عزادار.
غلامرضا سازگار
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini