eitaa logo
صبح حسینی
475 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
مردم که روی ماه تو بر هم نشان دهند. چون خیر مقدم است که بر میهمان دهند زخمی بود که بر تن مجروح من رسد با هر اشاره‌ای که سرت را نشان دهند‌ای سر چنین که بر سر نی جلوه گر شدی ترسم که کودکان تو از غصه جان دهند ای میر کاروان خبری هم ز ما بگیر بنگر چه رنج‌ها که بر این کاروان دهند ما را برند بر سر بازار روز‌ها شب‌ها به کنج خلوت زندان مکان دهند بیم گنه مدار موید که روز حشر بر دوستان فاطمه خط امان دهند سید رضا موید خراسانی https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود دعوا برای غارت رأس امام بود ای کاش مانده بود لباسی که داشتی شاید برای مادر تو التیام بود می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین دیگر توان نداشت و کارش تمام بود آقا ببخش زینب اگر دیر آمده در قتلگاه دور و برت ازدحام بود فرمود تا امام علیکن بالفرار  بهر مخدرات فرار التزام بود عدل علی به کینه‌ی این قوم علتی‌ست این قوم پست در صدد انتقام بود رأسی که چوب خورد به دندان و برلبش آیه به آیه صوت رسایش پیام بود گیسوی او به قامت نی ناله می سرود بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود علی اصغر یزدی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
دلِ سوخته‌دل‌ها، بُوَد محفل زینب امان از دل زینب      امان از دل زینب همان داغ برادر، بود قاتل زینب امان از دل زینب       امان از دل زینب دو چشمش به برادر، دو دستش به سلاسل نگاهی به حسینش، نگاهی سوی قاتل کند گریه به زخمِ، سرش، چوبۀ محمل که از خون جبین، سرخ شده محمل زینب امان از دل زینب           امان از دل زینب سر از سنگ شکسته، قد از غصّه خمیده به دل داغ برادر، ز رخ رنگ پریده شرارش به دل زار، سرشکش به دو دیده بوَد از همه عالم، فزون مشکل زینب امان از دل زینب             امان از دل زینب فلک محو کمالش، ملک مات جمالش شکسته کمر کوه، ز اندوه و ملالش کند تا به سر نی، تماشای هلالش چرا اشک دو دیده، شده حایل زینب امان از دل زینب           امان از دل زینب همه زندگیش بود، غم و رنج و مصیبت شده ظلم و ستم‌ها، به او جای مودّت گمانم که ز آغاز، در این عالم خلقت به خون دل زهرا، سرشته گِل زینب امان از دل زینب           امان از دل زینب غلامرضا سازگار سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی   بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی ** کاش آبی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم سعی کردم که وقت بردن تو چشم در چشم مادرت نشوم ** پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشست به امیدی که خیمه برگردی آمد و زیر آفتاب نشست ** من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم لیک حس می کنم که آمده اند جلوی خیمه ها زنان حرم گر چه ای کودکم نمی بینم ذره ای رحم در دل اعدا شاید این دفعه وضع ، فرق کند کودک من توکلت به خدا به رخ کودکم نگاه کنید رنگ ، دیگر به روی طفلم نیست کوفیان إرحمو بهذالطفل قطره ای هم برای او کافیست خودمانیم شیرخوارهء من کاش از شاخه ات نمی چیدند کاش پوشانده بودمت به عبا تا گلوی تو را نمی دیدند وقتی می آمدیم خواهر تو با نگاهش مرا معذّب کرد تا تو برگردی و بخوابی باز عمه گهواره را مرتب کرد ** تو بگو من چطور پاسخ این یک حرم ، اضطراب را بدهم عمه با من ، علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم ** این گلو مثل ساقۀ گل بود قطع کردن ، تبر نیاز نداشت کس نپرسید حرمله این طفل به سه شعبه دگر نیاز نداشت آه ، تصمیم ، واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود تیر را از گلو اگر بکشم ترسم این است سر جدا بشود عطش آرام کرده بود تو را تاب حرکت نبود در بدنت حرمله با سه شعبه باعث شد بنگرم باز دست و پا زدنت بعد از عباس ای علی اصغر خیمه ها را تو زیر و رو کردی از سرِ شانه ام گرفتی پر هوس شانۀ عمو کردی با دو دستی که غرق در خون است اشک خود را ز گونه پاک کنم می برم پشت خیمه ها که تو را با دل خون درون خاک کنم شاید این طور دشمنان دیگر رأس تو از بدن جدا نکنند بین سرها سر تو را شاید لااقل روی نیزه ها نکنند لکن از قوم کوفی و شامی می شناسم تمام را پسرم تو برو تا دقایقی دیگر وعدهء ما به نیزه ها پسرم ** دوست دارم به سمت خیمه روم تا شود عمه مرهم دردم من فقط مانده ام عزیز دلم با چه رو سمت خیمه بر گردم مهدی مقیمی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
به خولی بگفت آن زن پارسا که را باز از پا درآورده‏ ای؟ که در این دل شب چو غارتگران برایم زر و زیور آورده‏ ای‏ به همراهت امشب چه بوی خوشی ست! مگر بار مشک تر آورده‏ ای؟ چنان کوفتی در که پنداشتم ز میدان جنگی سر آورده‏ ای‏ چو دانست آورده سر، گفت آه! که مهمان بی‏ پیکر آورده‏ ای‏ چو بشناخت سر را بگفت ای عجب! سری با شکوه و فر آورده‏ ای‏ در این کلبه‏ ی تنگ و بی‏ نور من ز گردون، مه انور آورده‏ای‏ بمیرم، در این تیره شب از کجا سر سبط پیغمبر آورده‏ ای؟ چه حقّی شده در میان پایمال؟ که تو رفته‏ ای داور آورده‏ ای؟ ولی زآنچه من آرزو داشتم به یزدان قسم، بهتر آورده‏ ای‏ به گلزار جانان زدی دستبرد به کوفه گلی نوبر آورده‏ ای‏ گل آتش است این که از کوه طور تو با خاک و خاکستر آورده‏ ای عبدالعلی نگارنده علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
علقمه موج شد، عكسِ قمرش ریخت به هم دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم تا كه از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشك گیـسویِ دختـركِ منتـظرش، ریخت به هم تیـر را با سـرِ زانـوش كشیـد از چشـمش حیف از آن چشم، كه مژگانِ ترش ریخت به هم خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش كرد او كه افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم قبـل از آنی كه بـرادر بـرسـد بـالیـنش پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم كِتـف ها را كـه تكان داد، حسیـن افتـاد و دست بگذاشت به رویِ كمـرش، ریخت به هم خواست تـا خیمه رساند، بغـلش كـرد، ولی مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید نیزه از سینه كه ردّ شد، جگرش ریخت به هم بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم حسن لطفی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
بسکه غمگین آمد اینجا زائر و دل شاد شد دور تا دور ضریحش پنجره فولاد شد حله شد کربوبلا،گرد و غبار تربتش نسخه ی درمان برای دردهای حاد شد دختر آقای درد کوچه و راز مگو در علاج دردهای لاعلاج استاد شد از بنرهای تشکر میتوان فهمید که با تو هر خانه خرابی خانه اش آباد شد پس شریفه خواست تا در حصن این دارالشفا با توسل هر که آمد صاحب اولاد شد با وجود تو ندارد غصه ی درمان،اگر هر کسی در حله حتی کور مادر زاد شد پیش چشمان شریفه بعد عمری شد شریف هر کسی در این حرم از بند خود آزاد شد ظاهرا گلدسته و صحن و سرا،اما در اصل در جهان دارالشفای تازه ای ایجاد شد... محسن صرامی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزان خدا را زار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم کنارِ گریه دوشادوش ماندم فقط خیره شدم، خاموش ماندم گمانم ساعتی بیهوش ماندم همینکه آب، بالاجبار دیدم شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم ازین داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه نرفت از خاطر من، حرمله... نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم مداوا کرد چشم تار ما را تسلا داد قلب زار ما را خدا خیرش دهد، مختار ما را سر شمر و سنان بر دار دیدم رباب و گریه اش... ای داد، ای وای صدای گریه ی نوزاد، ای وای کشیدم از جگر فریاد ای وای... پرِ گهواره را هر بار دیدم نمی دانم، گمانم خواب بودم میان خیمه ها بی تاب بودم مریض اما پیِ ارباب بودم به حال زار، داغ یار دیدم به روی سینه اش دیدم دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش با خنجر کندی بریدند خودم دیدم، اگرچه تار دیدم بمیرم عاقبت انگشترش را لباسِ دستباف مادرش را عبا، عمامه ی پیغمبرش را میان دکه ی تجار دیدم محمدجواد شیرازی علیه السلام علیهم السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
فتنه و بیداد و بلا بود شام سخت تر از کرب و بلا بود شام شام بلا تیره تر از شام بود عصمت حق در ملأ عام بود ساز و نی و نغمه و آهنگ بود دسته گل سنگدلان سنگ بود خلق به دور اسرا صف زدند کوچه به کوچه همگی کف زدند فاطمه های حرم فاطمه زخم زبان مرهم زخم همه هرکه به آن خسته دلان رو نهاد زخم زبانی زد و دشنام داد خنده به رأس شهدا می زدند سنگ به ناموس خدا می زدند قافله تا وارد دروازه شد داغ جگر سوختگان تازه شد پای سر رهبر آزادگان عید گرفتند زنازادگان آل ابوسفیان در هلهله آل رسول الله در سلسله وای ندانم که چه تقدیر بود دست خدا در غل و زنجیر بود ماه سر نیزه پدیدار بود یا سر عباس علمدار بود چهره چو خورشید بر افروخته از عطشِ تشنه لبان سوخته دوخته چشم از سر نی بر حسین محو شده، غرق شده در حسین دیده ی اطفال به سیمای او چشم سکینه شده سقای او مانده سر نیزه به حال سجود مهر جبینش شده محو از عمود دیده ی اکبر سر نی نیم باز مانده به لب هاش اذان نماز هرکه به خورشید رخش چشم بست گفت که این سر، سر پیغمبر است رأس امام شهدا نوک نی کرده چهل مرحله معراج، طی زلفِ غباریش پر از بوی مُشک لعل لبش خشک تر از چوب خشک ماه خجل از رخ نورانیش سنگ زده بوسه به پیشانیش هیچ شنیدید که از گَرد راه پرده کشد باد به رخسار ماه هیچ شنیدید که در موج خون صورت خورشید شود لاله گون رخ زگل زخم، بهاران شده وجه خدا ستاره باران شده اشک همه سیل شد از سرگذشت خون، دل میثم شد از این سرگذشت غلامرضا سازگار علیهم السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
ظاهرا قافله ‌ای وارد میدان شده بود که چنین هلهله در شهر فراوان شده بود زخم یک توطئه‌ ی شوم دهان وا می‌ کرد ماجرا بار دگر نیزه و قرآن شده بود خواست اجرا بکند حُکم خروج از دین را بت ‌پرستی که مُبدّل به مسلمان شده بود در میان شب نفرین شده و شادی شهر گیسوان سر خورشید، پریشان شده بود قافله غافل از این بود که در طول سفر دختری از نفس افتاده و گریان شده بود آن‌ طرف دست به سر داشت و می‌ شد فهمید سنگ هم گوشه ‌ای از بازی شیطان شده بود از مدینه شدن شام همه فهمیدند او نماینده ‌ی آن مادر پنهان شده بود محمد غفاری https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
درد بسیار، مداوا گریه ارث جامانده زهرا گریه روزها ناله و شب ها گریه آب می خورد، ولی با گریه گریه بر آب وضویش می ریخت خون دل بر سر و رویش می ریخت -- گریه بر شاه شهیدان خوب است گریه بر کشته ی عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است خواسته هر سحرش گریه کند در فراق پدرش گریه کند -- گریه بر ناله آن مادرها گریه بر گریه آن دخترها گریه بر غارت انگشترها گریه بر وا شدن معجرها رنگ مهتاب، زمینش می زد دیدن آب، زمینش می زد -- گریه بر ناقه نشسته سخت است گریه با پیکر خسته سخت است گریه با بال شکسته سخت است گریه با گردن بسته سخت است گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد -- آن که را هست پیاده نکشید تشنه را بر لب باده نکشید طفل را این همه ساده نکشید ذبح را آب نداده نکشید هیچ کس آب به گودال نبرد پدرم ذبح شد و آب نخورد -- آمد و دید تنی افتاده کشته ی بی کفنی افتاده شه بی پیرهنی افتاده پاره پاره بدنی افتاده همه پروانه و شمعش کردند بوریا آمد و جمعش کردند -- آمد و دید کنارش پر نیست بدن افتاده ولیکن، سر نیست چند انگشت، و انگشتر نیست این حسین است ولی دیگر نیست بس که با نیزه قلیلش کردند ذبح کردند قتیلش کردند علی اکبر لطیفیان علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
ای صفای حرم یار! کجای حرمی؟ حرم از عطر تو سرشار! کجای حرمی؟ سعی عشاق تو، ای کاش به جایی برسد ای صفای حرم یار، کجای حرمی؟ عطر جان بخش تو در حِلّ و حرم پیچیده ست وارث عترت اطهار، کجای حرمی؟ ای شده زمزمۀ منتظرانت لبیک مظهر عصمت و ایثار، کجای حرمی؟ خواب غفلت ندهد فرصت دیدار به ما آه ای دیدۀ بیدار، کجای حرمی؟ «همه جای حرم از پرتو حُسن تو پر است ای به صد جلوه پدیدار، کجای حرمی؟» تا شود چشم و دل عالم و آدم روشن پرده از آینه بردار، کجای حرمی؟ حج اکبر شود آن روز، که هنگام طواف برسد مژدۀ دیدار، کجای حرمی؟ رازدارِ دل زهرا و علی، غیر تو کیست آخر ای محرم اسرار، کجای حرمی؟ محمدجواد غفورزاده عجل الله تعالی فرجه الشریف https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
مادر به جای آب ز شرم تو آب شد آتش گرفت، سوخت و غرق عذاب شد بیهوده پا به سینه ی من میزنی، مکوب حتی خیال قطره ی شیری سراب شد مثل همیشه بوسه زدم روی گونه ات اما لبم ز تاول رویت کباب شد از بس ترک به روی ترک بسته بر لبت شرمنده ی لبت، پسرم آفتاب شد از تیرهای حرمله پیداست فکر چیست ای غنچه ی خزان زده وقت گلاب شد وقتی عمود خیمه عباس را کشید گفتم رباب خانه عمرت خراب شد حسن لطفی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini