eitaa logo
به سوی سماء
931 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
469 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
هنگامى که ابوبکر، کارگزاران حضرت زهرا (س) را از فدک، اخراج و آن‌جا را به‌زور تصرف کرد، امیرمومنان ‏(ع) در احتجاج با وی چنین فرمود: ای ابوبکر! آیا قرآن مى‌‏خوانى؟ بگو آیه تطهیر (إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) درباره چه کسى نازل شده است؟ درباره ما یا دیگران؟ ابوبکر گفت: درباره شما. علی (ع) فرمود: اگر جمعى گواهی دهند که فاطمه (س) دختر پیامبر (ص)، کار زشتى انجام داده، چه مى‌‏کنى؟ ابوبکر گفت: همان‌گونه که بر دیگر زنان مسلمان حدّ جارى مى‏‌کنم بر او نیز حدّ جارى مى‌‏کنم. حضرت فرمود: دراین‌صورت از کافران خواهى بود! زیرا خداوند به پاکی فاطمه (س) گواهی داده و تو گواهی خدا را نپذیرفته و گواهی مردم را پذیرفته‏‌اى! چنان‌که حكم خدا و پیامبر را در مسئله فدک (كه فاطمه آنرا در زمان حيات پيامبر دریافت کرد) ردّ کرده و شهادت فردى اعرابى دور از تمدّن را پذيرفتى، و فدك را از او غصب کردى، و پنداشتی كه آن فى‏ء (مال همه) مسلمانان است. (طبرسی، احتجاج، ج‏۱، ص۹۲) @sooyesama
امام سجاد (ع): افْضَلُ الْبِقَاعِ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ- وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ بِغَيْرِ وَلَايَتِنَا لَمْ يَنْفَعْهُ ذَلِكَ شَيْئاً برترین مکان‌ها میان رکن و مقام است. اما اگر کسی به اندازه عمر نوح میان قومش (پنجاه سال کمتر از هزار سال) عمر کند، و در آن مکان روزها را روزه و شب‌ها را به عبادت بگذراند، و بدون ولایت ما خدا را ملاقات کند، این اعمال هیچ سودی برای او نخواهد داشت. (وسائل الشیعة، ج۱، ص۱۲۲) @sooyesama
دعای نور حضرت زهرا (س) برای دوری از تب (غلبه حرارت) مادی و معنوی، بسیار توصیه‌شده و مجرب است. @sooyesama
قالَتِ الْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى: يَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِس؟ُ قَال:َ مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه‏ «حواریّون به عیسی (ع) گفتند: «ای روح خدا، با که بنشینیم؟» فرمود: «با کسی که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد؛ و کلامش به علمتان بیفزاید، و رفتارش موجب رغبت شما به آخرت بشود.» (اصول کافی، ج۱، ص۳۹) @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
عیسی (ع) در ادبیات عرفانی نماد قلب است. زیرا قلب خاستگاه حیات شی است و معجزه حضرت عیسی نیز احیای مردگان بوده است. البته قلب حیوانی تنها مایه حیات حیوانی است؛ زیرا حواس پنج‌گانه و حرکت ارادی را در بدن پدیدار می‌کند. این قلب با انتشار حیات حیوانی، بدن را زندگی می‌بخشد. اما قلب آدمی (حقیقی)، حیاتی الهی به قوای نفس می‌بخشد که گونه ژرف‌تری از ادراک را به ارمغان می‌آورد. تپش‌های قلب آدمی، حیات تازه‌ای به قوا می‌بخشد که آنها را به ادراک حقیقت توانا می‌سازد. اما قلب آدمی چگونه شکوفا می‌شود؟ خداوند تبارک و تعالی این نکته را در داستان حضرت عیسی (ع) روشن کرده است. تولد عیسی نتیجه نزول جبرائیل (ع) نزد حضرت مریم (س) است؛ «فتمثل لها بشراً سویاً... قال إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا». این واقعه آفاقی یک حقیقت أنفسی را روشن می‌کند که هرگاه جبرائیلِ عقل برای مریمِ نفس تمثل یافت، عیسای قلب متولد می‌شود. اکنون ما باید بکوشیم تا عقل جبرئیلی را بر نفس خویش حاکم کنیم تا قلب آدمیِ ما شکوفا گردد. جبرائیل (ع) فرشته وحی است و نزول جبرائیل بر نفس، به‌معنای پی‌روی از وحی است. اگر شریعت وحیانی را بر نفس خویش حاکم کردیم آنگاه قلب، رفته‌رفته شکوفا شده و حیات الهی را به قوای نفس سرازیر می‌کند. سپس قلب ما نیز، همان‌گونه که عیسی (ع) به بنی‌اسرائیل گفت، به قوای گونان نفس می‌گوید: «إنّی عَبْدُاللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا... وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ... وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَياً». @sooyesama
امام صادق (ع): فيمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى علیه السلام قَالَ: يَا مُوسَى لَا تَنْسَنِي عَلَى كُلِّ حَالٍ فَإِنَّ نِسْيَانِي يُمِيتُ الْقَلْبَ. خداوند در نجوایی که با موسی علیه السلام داشت، فرمود: ای موسی! مرا در هیچ حالی فراموش مکن، که فراموشی من، دل را می میراند. (کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۹۸) @sooyesama
«هو الشهید» شهید گشتی و آن‌گه شدی دوباره شهید گزیده گشتی و آن‌دم خدا تو را بگزید سلوک خاص تو این بود: مرگِ پیش از مرگ حیات کشتهٔ جانان، شود چنین جاوید هرآنکه روید از این خانه غرور انگیز به آسمان حقیقت نهال او برسید اگرچه شیر نبردی، ولی مهم اینجاست گشوده‌ای دو پر خویش بر یتیم و فقید دلت بریده ز اغیار و طالب دیدار چنان‌که موسیِ عمران به طور حق را دید دلم به صدق و صفای دلت گواهی داد نه من که در دل مردم، غمت به‌حق رویید اگرچه مدرسه را این منم مدرّس، لیک گرفتی از لب ساقی، تو بوسه توحید رها شدی ز خود و به خون چو رقصیدی به مِهر، در دل ساغر، دلت چو مِیْ، غلطید عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد درخت ناب حقیقت ز خون تو بالید ببین که خون تو خواهد قیام در عالم به‌نام «قاصم جبار»، نام نیک «شهید» @sooyesama
یکی از عزیزانم که آزادمردی است و در عرفان عملی دارای حظّی وافر است و به القائات سبّوحی نایل است و به دستور یاد شده (شهادت به عصمت حضرت زهرا در میان اذان و اقامه) عامِل است، در اثنای فصول اقامه نماز مغرب شب یکشنبه دهم ربیع‌الاول ۱۴۱۹ ه‌ق، خواست که فصل مذکور را اداء کند، از نهاد دیوار مقابلش می‌شنود که کسی می‌گوید: (اَشهَدُ اَنَّ فاطمةَ الزهراء حُجّةُ اللهِ عَلَی الحُجَج). شگفت این‌که همین عبارت شریف یاد شده، صورت روایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است، چنان‌که سیّد عبدالحسین طیّب رحمة الله تعالی علیه آن‌را در تفسیر اطیب البیان (ج ۱۳، ص ۲۲۵) نقل کرده است: "قال الامام العسکری علیه السلام: نحنُ حُجَجُ الله علی خلقه، و جَدّتُنا فاطمة حجّة علینا". (هزار و یک کلمه، ج۵، کلمه ۴۷۲) @sooyesama
سینه‌ای کز معرفت گنجینه اسرار بود کِی سزاوار فشار آن در و دیوار بود طور سینای تجلّی، مشعلی از نور شد سینه سینای وحدت، مشتعل از نار بود ناله‌ی بانو، زد اندر خرمن هستی شرر گویی اندر طور غم چون نخل آتشبار بود آن‌که کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟ گردش گردون دون بین کز جفای سامری نقطه‌ی پرگار وحدت، مرکز مسمار بود صورتش نیلی شد از سیلی، که چون سیل سیاه روی گردون زین مصیبت تا قیامت تار بود شهریاری شد به بند بنده ای از بندگان آن‌که جبریل اَمینش، بنده‌ی دربار بود از قفای شاه، بانو با نَوای جان‌گداز تا توانی به تن و تا قوّت رفتار بود گرچه بازو خسته شد، وز کار دستش بسته بود لیک پای همتش بر گنبد دوّار بود دست بانو گرچه از دامان شه کوتاه شد لیک بر گردون بلند از دست آن گمراه شد (مشهور به کمپانی) @sooyesama
اگر مرید می‌خواهد تربیت شود نباید بین دو شیخ [مردد] باشد. البته اگر صحبتِ بدون تربیت است، باکی نیست که با همه مشایخ هم‌صحبت گردد؛ زیرا تحت حکم آنها نیست. این‌را صحبتِ برکت نامند، اما از این صحبت، در طریقت الهی مرد نمی‌گردد. (فتوحات مکّیّه، باب۱۸۱، بخش۱۱۷) @sooyesama
پیلی را سر چشمه‌ای آورند که آب خورَد. خود را در آب می‌دید و می‌رمید. می‌پنداشت که از دیگری می‌رمد. نمی‌دانست که از خود می‌رمد. همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر، چون در توست، نمی‌رنجی. چون آنرا در دیگری می‌بینی، می‌رمی و می‌رنجی! (فیه ما فیه) @sooyesama
تو را این جمله نیکویی و من درویش عریانم چرا از لطف تو محروم و در خود گرم حرمانم از این آغوش خسته می‌گریزی از چه پیوسته فرود آی اندکی ای مه که خالی چون بیابانم به ویرانه نهان دارند رندان گنج زیبا را بیا پنهان شو ای زیبا درون قلب ویرانم @sooyesama
زن رشک حور بود و تمنای خود نداشت چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر در خانه‌ی علی سَرِ افشای خود نداشت ام‌البنین کنایه‌ای از شرم عاشقی است کز حجب تاب نام دل‌آرای خود نداشت در پیش روی چهار جگرگوشه‌ی بتول آیینه بود و چشم تماشای خود نداشت زن؟ نه! همای عرش‌نشینی که آشیان جز کربلا به وسعت پرهای خود نداشت در عشق پاره‌های جگر داده بود و لیک بعد از حسین میل تسلای خود نداشت عمری به شرم زیست که عباس وقت مرگ دستی برای یاری مولای خود نداشت @sooyesama
هر کسی نسبت به حال خودش آگاه‌تر از دیگران است، مگر از عارفان به خدا، که ایشان از خودِ شخص بدو داناتراند؛ زیرا عارفان را در دل، دیدگانی است که دروازه معرفت را برایشان می‌گشاید و آن‌چه را که خودت از خویش نمی‌دانی مشاهده می‌کنند و چیزی از تو را می‌داند که تو از خویش نمی‌دانی. (فتوحات مکّیّه، باب۱۰۸، بخش۹۸) @sooyesama