هدایت شده از به سوی سماء
مصحفی بود از نور
در بلندای هستی
آنجا که هیچ دستی به او نمیرسید
خدا خواست تا در دسترس باشد
پارهپاره شد و در دلها جا گرفت
اکنون در دلهای مومنان، گرمای مهرش، تا همیشه روشن است.
آری
حسین چنین است
#ر_س
@sooyesama
گم کرده رَهانیم در این وادی حیرت
بیهوده و بیراحله در راه محبت
سرگشته در این بازی ایام، رسیدیم
ناگه به حسینیهای از جنس عنایت
در بیرق این شاه چنان توشه گرفتیم
کز شور دریدیم همه جامه کثرت
با پای برهنه به سوی مرگ دویدیم
گویا نچشیدیم دگر درد و ملامت
رمزی که شنیدیم شب واقعه از شاه
مستانه برستیم ز خودخواهی و نخوت
گلگون کفنان لب دریای فناییم
بگذشته ز فرزند و زن و مال و ز ملت
ما دلشدگان غم جوشان حسینیم
هفتاد و دو پروانه جانانه جنت
روزی که گرفتار به غم، آل عبا بود
ما نیز گرفتیم سر علقه الفت
با تیغ قدر گردن بیگانه بریدیم
تا محو شود باطل از این خانه وحدت
پیروز شدیم و دل از اغیار تکاندیم
پیروز شود خون شهیدان حقیقت
#ر_س
@sooyesama
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای صد هزار جان گرامی فدای تو
رفتی به پاس حُرمتِ کعبه به کربلا
شد کعبه حقیقی دل، کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جلَّ جلالُه جزای تو
با گفتن «رضا به قضائک» به قتلگاه
شد متحد رضای خدا با رضای تو
دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو
در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب
وقتی که شنید ناله وا غُربتای تو
خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند
وقتی میان لجّه خون بود جای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجده گاه اهل یقین، خاک پای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده، در منای تو
برخیز باز بر سر نی آیهای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته خدا، به خدا خون بهای تو
سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد
ای کائنات، بنده خوان عطای تو
ما را هم ای حسین، گدایی حساب کن
آخر کجا رود، به جز این در گدای تو
آنجا که حد ممکن و واجب بود، تویی
ای منتهای اوج بشر، ابتدای تو
#ریاضی_یزدی
@sooyesama
پسرم میروی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دلنگران پسر فاطمهام
#سید_حمیدرضا_برقعی
@sooyesama
لازم است که دوست آل محمّد علیهم السلام در دهۀ اوّل محرّم قسمتی از روز را در مجالس عزای سیّدالشهداء علیه السلام شرکت کند. و در حزن و گریه قصدش همراهی با أهل بیت علیهم السلام باشد و نظرش به مصائب ظاهری باشد که از ناحیۀ دشمنان به امام حسین علیه السلام وارد شد.
ولی از این مطلب غافل نباشد که گرچه در ظاهر صدماتی به سیّدالشهداء علیه السلام وارد شد که مانند آن برای هیچیک از انبیاء و اوصیاء بلکه هیچیک از انسانها شنیده نشده است... ولی با این حال، آنقدر از شادمانیهای ناشی از تجلّیات أنوار جمال و جلال، و اشتیاق به دیدار و وصال به روح شریف آن حضرت میرسید که آن سختیها را آسان میکرد، بلکه سختی آنها را به لذّت تبدیل مینمود.
همانطور که بعضی از أصحاب آن حضرت از حال ایشان خبر دادهاند که هرچه امر بر آن حضرت سختتر میشد، رنگ صورتشان سرخ و حالشان مبتهج میشد.
ولی مصیباتی که بر بدن مبارک آن حضرت و بر دلهای أهل بیت عظیم الشأن آن حضرت وارد شد و حرمتی که در ظاهر از آن حضرت هتک شد، جانها را میگیرد و غم و غصّهها را برمیانگیزد.
#میرزاجوادآقا_ملکی_تبریزی
(المراقبات، صص ۲۷-۲۶)
#اندوه_عاشورا
#بهجت_عاشورا
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
کربلای حسین (ع)، واقعهای چند لایه است. که لایه اول آن مصیبت و لایه باطنش بهجت است. این معنا شواهدی بسیاری در واقعه عاشورا دارد؛
برای نمونه سیدالشهدا (ع) بالای سر شهدا میگریست و حق مصیبت را ادا میکرد. اما در عین حال چهرهاش از شدت وَجد و بهجت، برافروختهتر میگشت: «کلما اشتد علیه الامر، إحمرت لونه».
و نیز زینب س که از داغ مصیبتهای پی در پی، منکسر و دلخون بود، اما فرمود: «ما رایت الا جمیلا».
مصیبت و بهجت، دو روی یک سکهاند؛ یعنی همان مصیبت لذیذ خواهد بود. همان داغها شیرین است و همان دردها فرحزاست. به دیگر بیان: شادی، چهره باطنی این غم است. شادی چیز دیگری نیست که از خارج بدین غم، منضم گردد. بلکه چهره و تمثل باطن اوست.
چنانکه از برخی اصحاب امام، نقل است که در شب عاشورا شوخ و بذله گو شده بودند؛ زیرا باطن امر برایشان منکشف شده بود و بهجت دست داده بود. شاید به همین سبب است که در انتهای روضه و نوحه، عموما نوعی سبکی و سرخوشی به شیعیان دست میدهد؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه بهجتی مرموز را ادراک مینماید.
در مواجهه با رخداد کربلا، گروهی جنبه غم را ادراک میکنند و تنها به مرثیه و نوحه اشتغال دارند. و گروهی به جنبه بهجت و شادی وصال خداوند متوجه میشوند و کربلا را عید اولیاء الله میدانند. اما شیوه خود امام حسین ع جمع ظاهر و باطن بود.
در واقع، آنکه اهل کثرت است مصیبت میبیند، آنکه غرق وحدت است بهجت میبیند. اما آنکه (همچون حسین (ع) و زینب (س)) وحدت را ساری در کثرت و کثرت را فانی در وحدت میبیند، بهجت را جاری در مصیبت، و مصیبت را فانی در بهجت مییابد.
خاطرم هست که مرحوم میرزا اسماعیل دولابی آنقدر لطیف بود که طاقت شنیدن روضه نداشت و میفرمود اشعاری در مدح اهل بیت (ع) خوانده شود. آنگاه آرام میگریست و میفرمود: «اینها اشک شوق است، شیرین است نه شور!» از بزرگان دیگری نیز چنین یاد دارم که از ذکر نامشان معذورم.
به هر ترتیب، مصیبت سیدالشهدا (ع)، دارای بواطن بسیاری است که خلاف ظاهر غمگین آن، بسیار شادیآور و شعفزاست.
امام باقر ع میفرماید: «ان اصحاب جدی الحسین لم یجدوا الم مسّ الحدید؛ یاران جدم حسین درد برخورد آهن را حس نمیکردند» (بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۰).
یعنی چنان از باطن وقایع و بهجت معنوی آن سرمست بودند که از ظاهر بیخبر شده بودند. نه اینکه امام (چنانکه برخی مرتاضان انجام میدهند) تصرف کرده بود و درد را برداشته بود.
بله، به یک معنای والاتر، امام تصرف کرده بود؛ زیرا در شب عاشورا از جام توحید چنان سیرابشان کرده بود که مستی ادراک خداوند، مانع از ادراک درد میشد. «و سقاهم ربهم شرابا طهورا» انسان/۲۱
البته آنها غرق وحدت بودند و غافل از کثرت. اما امام ع که جامع وحدت و کثرت است، هم درد را میکشید و هم بهجت را میچشید.
امام ع، واسطه فیض و خلیفه خداست و چنین جامعیتی برای او مورد توقع است. اما شگفتا از زینب س، که چگونه وحدت و کثرت را جمع میکند و بهجت و مصیبت را به هم میآمیزد.
سبحان الله که این چه بنیه ایست که چنین بار سنگینی از مصیبت و بهجت را حمل میکند و هیچ لغزشی از توحید تام، و برزخیت کبری ندارد.
سلام بیکران الهی به او که حقیقتا زینت علی ع در تمام عوالم و نشئات وجودی است.
#ر_س
#اندوه_عاشورا
#بهجت_عاشورا
@sooyesama
از امام جعفر صادق (ع) مروی است؛ در هر کربی (گرفتاری) توسل به صاحب لوای سیدالشهدا (ع) (حضرت عباس) به عدد شریف آن جناب (۱۳۳ بار):
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین إکشف کربی بحق اخیک الحسین
#علامه_حسنزاده_آملی
(هزار و یک کلمه، کلمه ۸۷۳)
@sooyesama
مرحوم قاضی پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهدۀ نفس و واردات قلبیّه و کشف بعضی از حجابهای نورانی، چندین سال گذشته بود و هنوز وحدتِ حضرت حق تعالی تجلّی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسّل میشد، این حجاب گشوده نمیشد.
تا هنگامیکه ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرّف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عبّاسیّه و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میانِ در صحن و خود صحن است، شخص که میان مردم به جنون شهرت داشت، به ایشان میگوید: امروز ابوالفضل کعبۀ اولیاء است.
مرحوم قاضی همینکه وارد رواق مطهّر میشود، حال توحید به او دست میدهد و تا ۱۰ دقیقه باقی میماند؛
سپس که به حرم سیّدالشهداء علیه السلام مشرّف میگردد، در حالتی که دستهای خود را به ضریح مقدّس گذاشته بود، آن حال قدری قویتر دست میدهد و مدّت یک ساعت باقی میماند.
دیگر از آن به بعد مرتّباً و متناوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است.
#علامه_طهرانی
«جنگ خطّی»، شماره ۱۸، صص۲۶۹_۲۷۰ (با تصرف و تلخیص)
#جایگاه_حضرت_عباس
#تجلی_توحید_ذاتی
@sooyesama
امام سجاد (ع):
أنَّ لِلعَبّاسِ عِندَاللَّهِ مَنزِلَةٌ يَغبِطُهُ بِها جَميعُ الشُّهداءِ يَومَ القيامَةِ
عبّاس را نزد خداوند منزلتی است كه در روز قيامت همه شهيدان بر آن رشك میبرند.
(مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴)
@sooyesama
امام صادق (ع):
مَنْ قَرَأَ يَوْمَ عَاشُورَاءَ أَلْفَ مَرَّةٍ سُورَةَ الْإِخْلَاصِ نَظَرَ الرَّحْمَنُ إِلَيْهِ وَ مَنْ نَظَرَ الرَّحْمَنُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ أَبَدا
هرکس در روز عاشورا هزار بار سوره اخلاص (توحید) را بخواند خداوند با مهر گستردهاش او را مینگرد. و هرکس مهر الهی او را نگریست هرگز بهرنجَش نیفکند.
(سیدبنطاوس، إقبال الاعمال، ج۲، ص۵۷۷)
#توحید
#روز_عاشورا
@sooyesama
امام باقر (ع) فرمود: حسین بن علی از کربلا به محمدبن حنفیه چنین نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم. مِن الحسین بن علی إلی محمد بن علی و مَن قِبَله مِن بنیهاشم: امّا بعدُ فکأنَّ الدنیا لم تکنْ و کأنَّ الآخرةَ لم تزلْ، والسلام».
بهنام خداوند مهرگستر مِهروَرز. از حسين بن علی به محمد بن علی [حنفیه] و ديگرِ بنیهاشم در نزد وی: اما بعد، گویا که دنيا هرگز تحقق نیافته و آخرت هميشگی بوده است، بدرود.
(كامل الزيارات، ص۷۵)
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
«شهید» واژهای عربی است بر وزن فعیل. و فعیل، در لغت عرب برای مبالغه میباشد. بنابراین معنای «شهید» مبالغه در «شهود» خواهد بود. قرآن کریم، آنانرا که در راه خدا میمیرند، شهید مینامد.
اما کسیکه میمیرد از دیدگاه ادبی و عرفی «میّت» نامیده میشود. و اگر مرگ او معلول عوامل غیر طبیعی باشد، «مقتول» نام میگیرد.
اکنون، چرا مجاهدان راه خدا، «شهید» هستند؟ چرا کتاب آسمانی ایشان را با شهود، گره زده است؟ آنهم با صیغه مبالغه (فعیل)!
شاید بدین سبب که ایشان جان خود را (که عزیزترین سرمایه بشر است) برای خدا، نثار کردهاند. و پاداش چنین کسی به عهده خداوند است؛ «مَن قتلتُه فعلیَّ دِیتُه».
اما خداوند، چگونه دیهٔ مقتول خود را پرداخت خواهد کرد؟ او وجود نامحدود است و چنین چیزی قابل ارائه نیست. او تنها قابل شهود است، و شهید، شاهد این حقیقت ناب. شهدِ شهود، تنها، روزیِ مجاهدین فی سبیل الله است؛ «و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً، بل احیاء عند ربهم یرزقون».
مطابق احادیث، جهاد دو گونه است:
۱- جهاد اصغر و مبارزه با دشمن بیرونی.
۲- جهاد اکبر و مبارزه با دشمن درونی (نفس).
این تقسیم بندی و اکبر دانستن مبارزه با نفس، گویای اهمیت و تاثیرگذاری جهاد با نفس، در سعادت آدمی است.
میتوان گفت: جهاد ظاهری، خود، گونه و سطحی از جهاد باطنی است؛ زیرا گذشتن از حیات دنیوی و فدا کردن آن برای پیروزی جبهه توحید، خود، نوعی از مبارزه با نفس است. بلکه یکی از سختترین انواع جهاد باطنی است.
بنابراین، شهیدِ جنگ بیرونی، ابتدا در مبارزه با نفس، به شهادت رسیده است.
اکنون سیدالشهدا، کسی است که در جهاد ظاهری و باطنی، برترین رتبه را داراست و والاترین شهود، از آنِ اوست.
گرچه اهل بیت علیهم السلام، همگی نوری واحدند، اما هریک (به فراخور زمان و مکان) مظهر تام صفتی از صفات الهی اند؛ یعنی برخی صفات در ایشان نمود بیشتری دارد و برخی دیگر، پنهانتر است.
اباعبدالله (ع)، سید الشهدا است. یعنی همان کسی که محور و مرکز عبودیت است، سرور اهل شهود نیز هست. او مظهر تام شهود حقیقت است؛ «شهد الله انه لا اله الا هو، و الملائکة و اولوا العلم...».
#ر_س
#شهید
#شهود
#سیدالشهدا
https://eitaa.com/sooyesama
پیچیده شمیمت همهجا ای تن بیسر
چون شیشه عطری كه درش گم شده باشد
#سعید_بیابانکی
@sooyesama
راوى میگوید: زينب، دختر علی را [در ورودی شهر کوفه] ديدم... به مردم اشاره كرد كه ساكت شويد، پس نَفَسها برگشت و زنگ [مركبها] از كار افتاد.
سكوت ناگهانى مردم و خاموش شدن صداى زنگها، با اشاره حضرتش كه: «أَنِ اسْكُتُوا»، جز تصرّف ولايى حضرت زينب، چه میتواند باشد، واگر شخصيّتى مثل حضرت زينب (عليها السّلام) به آثار «حديث قرب نوافل» كه میفرمايد: «وَ لِسانَهُ الّذى يَنْطِقُ بِه» نرسيده باشد، ديگر چه كسى غير از معصوم میتواند برسد!
شروع خطبه با جمله «أَلْحَمْدُ لله...» بعد از آن همه گرفتارى، تنها لفظِ بدون معنا نيست؛ بلكه اظهار «مافى الضّمير» است...
وقتى اين كلام به تنهايى استعمال شود، مراد توحيد خالص، در فعل و صفت و اسم و ذات است. يعنى شخصِ عارف، با اين كلام، ستايش را در تمام امور (فعل و صفت و اسم و ذات) مخصوص حقّ سبحانه قرار میدهد، و خلاصه، همه چيزها و كمالات را به او، و از او، و به سوى او مشاهده میكند، خواه امور به سود وى؛ و يا بهظاهر به ضررش باشد.
به اين ترتيب، در آرامش كامل است؛ اگرچه بهظاهر و به اقتضاى عالم بشرى و يا وظيفه، كلامى از او صادر شود، و يا اظهار ناراحتى كند.
#آیةالله_سعادتپرور
(کتاب فروغ شهادت)
#مقام_حضرت_زینب
#قرب_نافله
#حمد_مطلق
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
نقل میکنند که یزید پس از خطبه امام سجاد ع، اظهار پشمیانی نمود و ابن زیاد را مقصر معرفی کرد. سپس از امام ع راهکار توبه خواست. حضرت سجاد ع نماز غفیله را آموزش فرمود.
حضرت زینب ع، که تعجب اطرافیان را از این عمل امام دید، پیشقدم شد و از سبب این کار پرسید.امام ع فرمود: او توفیق توبه نخواهد یافت.
ظاهرا سببش این است که در نماز غفیله داریم: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین». و کسیکه مملو از «من» است، هیچگاه نمیتواند بگوید: «کنت من الظالمین».
بشر وقتیکه پر از «من» شد، اشتباهاتش را توجیه میکند. و هرگز نمیتواند نقص و زشتی «من» را بپذیرد.
حضرت یونس ع، در ظلمات ثلاث، ندا داد: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین»، و از غم نجات یافت.
آدمی اگر نقص و فقر خود را پذیرفت، راحت میشود. وگرنه مدام باخودش درگیر و مغموم است.
#استاد_محمود_امامی
#ذکر_یونسی
@sooyesama
نامدگان و رفتگان از دو کرانه زمان
سوی تو میدَوَند هان! ای تو همیشه در میان
در چمنِ تو میچرد آهوی دشتِ آسمان
گِردِ سرِ تو میپرد بازِ سفیدِ کهکشان
هرچه به گِردِ خویشتن مینگرم در این چمن
آینه ضمیرِ من جز تو نمیدهد نشان
ای گلِ بوستانسرا، از پسِ پردهها درآ
بوی تو میکِشد مرا وقتِ سحر به بوستان
ای که نهان نشستهای، باغِ درونِ هستهای
هسته فروشکستهای کاین همه باغ شد روان
مستِ نیازِ من شدی، پرده ناز پس زدی
از دلِ خود برآمدی؛ آمدنِ تو شد جهان
آه که میزند برون از سر و سینه موجِ خون
من چه کنم که از درون دستِ تو میکشد کمان
پیشِ وجودت از عدم زنده و مرده را چه غم
کز نفسِ تو دم به دم میشنویم بوی جان
پیشِ تو جامه در برم نعره زند که بردَرَم
آمدنت که بنگرم گریه نمیدهد امان
#هوشنگ_ابتهاج
@sooyesama
در روایت است: «گاهى در بهشت بر اهل بهشت يك تجلى میشود كه سالها در كمال و اوج لذت بىحس میافتند؛ يك نورى تجلّى مىكند بر اهل بهشت كه نهايت لذت به آنها دست میدهد و اصلا بىحس میافتند و فكر میكنند كه خود خداى متعال با تمام زيبائيش تجلى كرده است.
بعد كه به هوش میآيند میپرسند: چه خبر بود؟ چى شد كه اين تجلى شد و اين نور بهشت را گرفت؟
به آنها گفته میشود: «حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) آمدند رد شدند لبخندى به اهل بهشت زدند و اين نور از دندانهاى مبارك حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) ساطع شد.»
#استاد_جعفر_ناصری
#لبخند_سیدالشهدا
@sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نهنگها که از آب بیرون میپرند
شاید دلشان از دنیای تاریک زیر آب گرفته باشد
و کسی را میجویند
که از این گرفتاری رهایشان کند
درست مانند دل تنهای من
که در این نظام بیکران هستی
کسی را میجوید
که از اقیانوس تاریک وابستگیها، رهایش کند
اما هرچه از خویش بیرون میپرد
جز سکوت و تماشا
پاسخی از سِپَهبُدان عالم نور در نمییابد
آیا گوش دل من ناشنوا است؟
یا سپهبدان، تماشای تلاش نافرجام مرا دوست میدارند؟
#ر_س
@sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتیهای_آفرینش
(پرندهای که پرهای سرش در هر لحظه به رنگی در میآید)
@sooyesama
خاتم ولایت محمدی، که ختم خاص ولایتِ امت محمد است، در تحتِ حکم ختمیّتش، عیسی و غیر عیسی از الیاس، خضر و هر ولیّ خدا از ظاهر امت، داخل است.
بنابراین عیسی، اگر چه خود ختم است، اما تحت ختمِ این خاتم محمدی علیه و علیهم السلام است.
این ختم محمدی را در شهر فاس از شهرهای مغرب، در سال۵۹۴ یافتم و حق تعالی او را به من شناسانید و نشانهاش را به من عطا کرد.
#محییالدین_عربی
(فتوحات مکیه، باب۳۸۲: معرفتِ منزل ختمها، دفتر ۲۷ از فتح مکی)
#ختم_ولایت_محمدی
@sooyesama
شعله و آتش و خموشی و انکار
عاشقی، جملگی، تناقض است انگار
دوزخ عاشقان خود همین عشق است
از خرابه خراج، کی ستاند یار؟
#ر_س
@sooyesama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شگفتیهای_آفرینش
زمین در جنب این نه طاق مینا
چو خشخاشی بود بر روی دریا
(عطار نیشابوری، اسرارنامه)
@sooyesama
انسان اگر بهحال خود رها شود سرکش میشود. یعنی از بندگی بیرون رفته و ادعای خدایی میکند؛ "ان الانسان لیطغی ان راه استغنی" (علق، آیه ۶).
ازاینرو بلاها، دردها و سختیهای زندگی دنیا، رحمت رحیمیه خداست تا آدمی را از طغیان دور نگاه دارد. برای همین زندگی پیامبران (ع) و اولیای الهی پر از سختی و بلا بوده است.
معمولا آنها که در رفاه غرق میشوند خوی فرعونیشان بیدار میشود و آتش نفسشان شعلهور میگردد. اما آنانكه به بلاها دچار میشوند دل شکستهای دارند و گاه و بیگاه خدا را میخوانند.
امام حسین (ع) در شب عاشورا به یاران باوفایش فرمود: خداوند منازل شریف را با تحمل مکروه به بندگانش میبخشد.
#استاد_محمود_امامی
#بلا
#بندگی
#تحمل_مکروه
@sooyesama