eitaa logo
به سوی سماء
931 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
469 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
به سوی سماء
حق متعال خطاب به آدم، می‌فرماید: «قل اعوذ برب الفلق، من شرّ ما خلق؛ بگو پناه می‌برم به پروردگار سپید
برای ایمنی از حدود و شرور مخلوقات، باید به «رب فلق» پناه برد. رب فلق همان نور سماوات و ارض است که با اشراق خویش، مخلوقات را پدیدار کرده است. وقتی نور بی‌نهایت آمد، حدود را فانی، و شرور را مضمحل خواهد نمود. و الا حدود مخلوقات، چون تازیانه‌های آتش، بر آدمیت آدم فرود می‌آید. @sooyesama
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند #شیخ_ابوسعید_ابوالخیر @sooyesama
به سوی سماء
برای ایمنی از حدود و شرور مخلوقات، باید به «رب فلق» پناه برد. رب فلق همان نور سماوات و ارض است که ب
تبیین: بر اساس آیات مبارک قرآن، «الله» نور آسمان‌ها و زمین است. این نور بی‌انتها، اشراق نامحدود «الله» است. این اشراق (به جهت امتدادی که دارد) مراتب مختلفی از نور را نمودار می‌کند؛ مانند نور خورشید که هرچه از منبع دورتر می‌شود، شدت آن کاسته می‌گردد. اینجاست که نقایص و شرور پیدا می‌شوند؛ زیرا مرتبه ۹۰ فاقد شدت مرتبه ۱۰۰ است. برای ایمنی از این شرور (که از حدود مخلوقات بروز می‌کند) باید به «رب فلق» که منشا این اشراق است پناه برد. در اینجا پناه بردن، به معنای فنا و بازگشت حدود، به اصل وجود خواهد بود. @sooyesama
این سعادت‌های دنیا هیچ نیست آن سعادت جو که دارد بوسعید این زیادت‌های این عالم کمیست آن زیادت جو که دارد بایزید @sooyesama
يأس و نااميدي، يكي از حربه‌هاي شيطان است كه با آن، بسياري از سالكان را از طريق كمال محروم مي سازد. چون در مسير تهذيب نفس، انسان افت و خيزهايي دارد و گاهي جنبه ركود يا عقب‌گرد او بيشتر مي‌شود و حالت قبض، سستي و كسالت بر او عارض مي‌شود و او را از حركت باز مي‌دارد، لذا روح يأس بر او عارض گرديده و شيطان نيز آنرا تشديد مي‌كند. در اين هنگام نياز به تحريك و ترغيب او به ادامه وتقويت در حركت است. استاد مي‌تواند با دم مسيحايي خويش، روح اميد را در وجود سالك بدمد. اي دل! ار سيل فنا، بنيادِ هستي بَرْكَنَد چون تو را نوح است كشتيبان، ز طوفان غم مخور @sooyesama
همیشه دشوارها را می‌خواهیم، پر رنگها را می‌بینیم و صداهای بلند را می‌شنویم... غافل از اینکه خوبها آسان می‌آیند، بی رنگ می‌مانند و بی صدا می‌روند... @sooyesama
ببین! خاک تا دانه‌ها را سبز نکند سبزه زار نمی‌شود. پس، سبز کن تا سبز شوی. آباد کن تا آباد شوی. @sooyesama
ببین! نقره را دیدی... خیلی سفید و براق است. ولی به همین نقره اگر دست بزنی دستت سیاه می‌شود. فریب ظاهرها را نخور! ای بسا ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست @sooyesama
چون جناب مرحوم استاد الهی قمشه‌ای حکمت منظومه را شروع به تدریس کرد، به این و آن اطلاع دادیم که هر کس بخواهد از این خرمن خوشه بردارد و از این مخزن توشه بگیرد، مقتضی موجود است و مانع مفقود. به مدت قلیلی جمع کثیری در حدود پنجاه تا شصت نفر شرکت کردند، یک هفته دو تا نشد که حسن‌زاده یکه و تنها شد. نماز مغرب و عشا را به مرحوم الهی اقتدا کردم، بعد از ادای فریضه رو به من کرد و گفت: آقا! منظومه را نیاوردی؟ عرض کردم: چرا ولی کسی نیامد، فرمود: همیشه همین طور بود، محصل کو؟ مگر حوزه درس ما در محضر استاد آقا بزرگ غیر از این نحوه بود؟ منظومه را بده . باز کرد و شروع به تدریس فرمود. تا پس از مدت مدیدی بعضی از یاران باوفا رفیق راه شدند. و به همین روش بود، درسهایی که با استاد شعرانی و با دیگر اساتید داشتیم و اکنون که خودمان سمت تدریس را حائزیم، که «هر کسی پنج روزه نوبت اوست» به همین منوال است، در ابتدای شروع "یدخلون فی دین الله افواجا" و پس از چند روزی"لولّیت منهم فرارا". آری، مگر هر کس موفق است که از ابتدای طلوع فلق تا انتهای غروب شفق، بلکه تا ماورای غسق، دفتر دانش را ورق زند، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء. (جمع پراکنده) @sooyesama
از آه دردناکی، سازم خبر دلت را وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد... @sooyesama
يكی از علل جاری شدن انسان، بلا و مصيبت است. خداوند گاهی به انسان نعمت می‌دهد و گاهی نقمت؛ گاهی بر دهان انسان لقمه‌های شيرين می‌گذارد و گاهی لقمه‌های تلخ؛ گاهی نعمت دنيا را به انسان می‌دهد و گاهی در را به رويش می‌بندد و انسان را در فقر می‌سوزاند! چون نظام عالم، نظام تربيت است. خداوند ميزبان است، هم در بلا و هم در رخاء، از اين مهمانی غرض دارد و می‌خواهد انسان را امتحان نمايد. نعمت می‌دهد برای امتحان، پس طغيان نكن! كسی كه در اثر نعمت طغيان می كند نمی‌داند كه دستگاه آفرينش دستگاه تربيت است، می‌خواهد به وجود انسان جريان دهد. عالم طبيعت دچار ركود است و خداوند می خواهد او را از اين عالم خارج كند. اگر انسان در اثر بلا، جزع و فزع كند سقوط خواهد كرد بنابراين بايد خود را مهمان خدا ببيند. خداوند تبارك و تعالی در قرآن می‌فرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد» (فجر،14). خدا در كمين توست، او صياد است! خدا می‌خواهد در شكارگاه توحيد، تو را شكار كند، مراقب باش از حدود الهی خارج نشوی! @sooyesama
امام سجاد ع به زینب کبری س، فرمود: «يا عمة أنت بحمد الله عالمة غير مُعَلَّمة، و فَهِمة غير مُفَهَّمة؛ عمه جان، شما به لطف خدا بی‌تعلیم دانایید، و بی‌تفهیم فهیم هستید!» پیامبران و امامان ع، سخن لغو، تملق و... ندارد. آنها تنها متن واقعیت را بیان می‌دارند. «و ما ینطق عن الهوی». بنابراین زینب س دارای علم لدنی الهی است، که نوعی عصمت علمی به دست می‌دهد. و نزد اهل معرفت روشن است که عصمت علمی، پس از عصمت عملی، و متفرع بر اوست: «ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا» انفال/۲۹ باید توجه داشت که عصمت علمی و عملی، درجاتی دارد که نهایت آن، در پیامبر خاتم ص و حضرات ائمه ع متبلور است. @sooyesama
در فلسفه دو مساله و دو رکن است که اصل تمام مباحث بوده و تمام مسائل گرد اين دو قطب مى‌چرخند و دور مى‌زنند. و محور همه مسائل در فلسفه الهيه اين دو اصل است: يکى توحید است و ديگرى معرفت نفس و دومی راه رسیدن به اولى است. (دروس شرح اشارات، نمط سوم، ص۴۳) @sooyesama
امام زين العابدين (عليه السّلام) فرمود: «ان الله عز و جل، عَلِمَ انّه يكون في آخرالزمان اقوام متعمقون فانزل الله تعالي قل هو الله احد، و الآيات من سورة الحديد الي قوله: و هو عليم بذات الصدور، فمن رام وراء ذلك فقد هلك». يعني: خداوند مي‌دانست که در آخرالزمان، افراد ژرف انديش مي‌آيند، سوره توحيد و آيات اول سوره حديد را نازل فرمود. تا هر اندازه توان فكري و علمي داشته باشند، بتوانند از آن آيات معارف توحيدي را دريابند. از اين حديث نوراني معلوم مي‌شود كه هر فيلسوف ژرف‌نگر و عارف بلندپرواز، تا هر اندازه توان داشته باشد، مي‌تواند معارف توحيدي را از اين آيات به دست آورد. لذا مي‌گويند: كه حكيم بزرگ صدرالمتألهين شيرازي گفته است: من پيوسته در اين آيات تفكر مي‌كردم، تا اين كه حديث ياد شده را ديدم و از شوق گریستم. (قرآن و عرفان و برهان از هم جدايي ندارد، ص۱۱۱) @sooyesama
ذوقیات حاجی سبزواری، بهتر از ملاصدراست. جذابیتی که در منظومه و دیوان حاجی است، در دیوان ملاصدرا و اسفار نیست. البته در نظریات اسفار مقدم است. (زمزم عرفان، ص ۱۳۴) @sooyesama
یکی از مهمترین شاخصه‌ها در شناسایی عارف حقیقی از عارف نماها، پاینبدی به شریعت است. در حالی‌که با بررسی فرقه‌ها و نحله‌های گوناگون عرفان‌های نوظهور شاخصه‌های اصلی تمام آنها در تمام نقاط جهان، شریعت ستیزی و فقه گریزی است. عارف حقیقی اولین چیزی را که برای سالک الی الله واجب و لازم می‌داند پای‌بندی به شریعت است و آن سفارش قرآن است که «أنَّ هذا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ». (انعام/153). (عرفان صدیقین، ص۳۹) @sooyesama
حکیمی می‌گوید: «بزرگترین خوشبختی این است که ما را بخاطر خودمان و برای آنچه واقعا هستیم، دوست بدارند». و من، هرچه اندیشیدم، جز خداوند، کسی اینچنین نیست. @sooyesama
از «حس»ّ گذشتی و از «علم» هم جدا شدی وانگه مُعین مردم بی دست و پا شدی گفتی به دست و پای، کَمَکی صبر، ای رفیق با جنگ، صلح کردی و سوی سَما شدی #ر_س @sooyesama
گفت شاعر که: "بی‌قرار از عشق به «نجف»، لا یمکن الفرار از عشق" به لبم این ترانه آهسته تا رسیدم به آستانه آهسته سرم آمد به سجده، گونه به خاک تا دهد بار، خواجه افلاک گوشهٔ صحنِ خلوتی به سکوت بنشستم برابر ملکوت گنبد آنگاه دلربایی کرد گُلدَسِه، دیده را هوایی کرد سر روی زانو و رها گشتم فارغ از کل ماجرا گشتم... ای بزرگْ آستان، پدر! پسرم دست لطفی بکش به روی سرم بی‌پناه آمدم، پناهم باش لحظه‌ای هم‌نشین آهم باش چه بگویم از این زمان دو رو نارفیقانِ این جهان دو رو دلم از درد، پیچ در پیچ است کار دنیا به یکسره هیچ است بگذریم ای پدر، تو والایی نه سزاوار شِکوهٔ مایی آستانت چقدر پابرجاست عرش گویی که در برابر ماست... به حرم رفتم آه، غوغایی است این حرم نیست، بلکه دریایی است موج در موج و ملتهب دریا بی‌کران است و منشعب دریا... گفت: حاجتت؟ فروماندم به تحیر ز گفتگو ماندم... دل گشودم که خود چه خواهد داد کاش این لحظه قلب را بگشاد... اندکی گذشت تا که درون اینچنین فکند سوی برون: تو سُروری به کام اهل قبور تو غنایی برای کل فقیر تو لباس غریبِ عریانی تو برای مریض، درمانی سوء حالم، تو حسن حال، نما فارغ از خیلِ قیل و قال، نما دل «تنها» تو را فقط خواهد نود آید، همینکه آید صد @sooyesama
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَا بَینَ قَبرِ الحُسَین علیه السلام إلی السَّماءِ السَّابعةِ مُخْتَلَفُ المَلائِکَةِ؛ ما بین قبر حسین علیه السلام و آسمان هفتم محل آمد و شد ملائکه است». (ثواب الاعمال، ص96). @sooyesama
به سوی سماء
امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَا بَینَ قَبرِ الحُسَین علیه السلام إلی السَّماءِ السَّابعةِ مُخْت
نکاتی پیرامون حدیث شریف: ۱- ملائکه، زوایای فعل الهی، و قوای وجودی حق تعالی هستند که در عالم انتشار یافته و ربوبیت الهی را به جریان می‌اندازند. چنانکه نفس آدمی، قوایی دارد که هریک، مدبر امر ویژه‌ای است. البته قوای نفس، موجوداتی غیر از نفس، نیستند. بلکه شؤون وجودی همان نفس‌اند که در حیطه‌های گوناگون امتداد یافته‌اند؛ برای نمونه قوه خیال امتداد نفس در وادی مخیّلات است، و قوه عقل امتداد نفس در وادی معقولات. همچنین، فیض الهی به منزله نفس و جان عالم است. و ملائکه شؤون و قوای مختلف این نفس‌اند که پهنه عالم را پر نموده‌اند. ۲- عالم دارای طبقاتی هفتگانه است که هریک، بطن و ملکوت دیگری است. و خداوند، مالک همه این ملکوت‌های تو در تو است؛ «بیده ملکوت کل شئ». هر طبقه‌ای از عالم را ملائکی مناسب و مناسخ اوست. در نتیجه انبوه ملائکه از عالم ماده تا مثال، عقل و بالاتر را شامل می‌شوند. قوای مادی و طبیعی (مانند نیروی جاذبه) همان ملائک ارضی‌اند. و قوای مجرد عالم، همان ملائکه سماوی خواهند بود. قوای مجرد (=ملائکه سماوی)، دارای حیات، علم و قدرت‌اند و می‌توانند به صور گوناگون متمثل شوند. ۳- هر ملکی، مَظهر اسمی از اسماء الهی است و چنانکه اسماء الهی نامحدودند، شمار ملائکه نیز نامتناهی است؛ «و ما یعلم جنود ربک الا هو»؛ «و بأسمائک التی ملأت ارکان کل شئ». ۴- نور وجودی انسان کامل (=امام)، همان فیض منبسط الهی است که در نکته اول اشاره شد. فیض منبسط تجلیِ یکتا و نامتناهی‌ای است که با پیدایش‌اش، عالم، نمودار می‌شود. در واقع پدیده‌های عالم، تعینات گوناگون همان تجلی واحدِ نامحدود است. لذا ملائکه قوای وجودی این فیض منبسط هستند که در هر جایگاه، به فراخور آن، نمودار می‌شوند. ۵- نور انسان کامل، قلب و جان عالم است، و همچون عالم هفت ساحت وجودی را شامل می‌شود که هر ساحتی از او، طبقه‌ای از عالم را نمودار می‌کند. که آن طبقه، توسط قوای وجودی انسان کامل (=ملائکة)، ادراه می‌شود باذن الله. بنابراین هر گروهی از ملائکه که در عالم خاصی مستقر هستند، در واقع تجلیات نور انسان کامل (امام) در آن طبقه از هستی می‌باشند. ۶- نور امام در عالم، چون قلب در بدن است که هرلحظه خون را به تمام بدن ارسال نموده و حیات بدن را نگاه می‌دارد. نور امام ع نیز با ارسال قوای وجودی خویش، به نشئات هستی، حیات مناسب آنها را افاضه می‌نماید. و امام محل آمد و شد این قوا (ملائکه) است. ۷- نور امام (فیض منبسط) مظهر اسم جامع «الله» است که همه اسماء را داراست. و ملائکه مظاهر اسماء جزئی‌ترند که در اسم الله مکنون است. لذا، امام، منشأ و مآل ملائکه است و نور وجودی امام، جایگاه آمد و شد ملایکه می‌باشد. ۸- در بین اهل بیت ع، امام حسین ع به جهت واقعه عاشورا، جایگاه ویژه‌ای دارد؛ زیرا تجلیاتی که از تحمل این مصائب نمودار شد، همچون خود مصائب، بی‌سابقه بود. لذا همه شؤون امامت در ایشان، نمود ویژه‌تری دارد؛ «کلنا سفینة النجاة و سفینة الحسین اسرع». هذا... فلنَرجعْ الی الحدیث الشریف، ولنتأمَّل فیه، حتی یتبینَ لنا هذا المشهد، و نریٰه بعین العقل و القلب، بعون الله تبارک و تعالی... @sooyesama
به سوی سماء
نکاتی پیرامون حدیث شریف: ۱- ملائکه، زوایای فعل الهی، و قوای وجودی حق تعالی هستند که در عالم انتشار
تکمیل: در نکته هشتم گفته شد: «تجلیاتی که بر امام حسین ع رخ داد، بی سابقه بود». این مطلب منافاتی با مقام خاتمیت پیامبر اسلام ص، ندارد؛ زیرا اولا: اصول و کلیات تجلیات توحیدی بوسیله پیامبر اسلام ص ختم شد، اما فروع و ریزش‌های آن به فراخور اوقات، امکنه و اتفاقات تکثیر می‌شود. و وقت اباعبدالله ع، چنان بود که بیشترین ریزش‌ها و فروعات را هویدا کرد. ثانیاً: سیدالشهدا ع، ثمره وجودی خاتم الانبیا ص، است. و هر خاصیتی در ثمره نمودار شود، شجره را نیز پدیدار آید. @sooyesama
ببین! هر میوه شیرین که می‌بینی روزگاری تلخ یا ترش بوده است. می‌خواهم بگویم: اگر روزگارت تلخ و نامراد است، دل خوش دار که روزهای شیرینی در پیش داری. @sooyesama
شیطان در بسياري اوقات براي اينکه مؤمن را از هدف باز دارد از نزديکترين و موثق‌ترین دهان‌ها استفاده مي‌کند و از طريق آنها مؤمن را موردهجوم قرار مي‌دهد. لذا در بعض روايات هست که عالم و فقيه «مُسْتَوْحِشاً مِنْ أَوْثَقِ إِخْوَانِه» است؛ يعني از رفيق خودش هم وحشت دارد؛ دليلش اين است که گاهي اوقات شيطان زبان رفيق را وسيله مي‌کند تا انسان را از خدا دور کند؛ يعني نگراني از حيث غيرايماني او بايد داشت. اين امر که شيطان با دست و زبان ديگران کار مي‌کند امر مهمي است. یکی از خوبان روزگار گفته بود در همين وضوخانه امام رضا (ع) شيطان در سيماي بسيار زيبايي ظاهر شد و من نفهميدم شيطان است، خيلي فريبنده بود و گفت حاجتي از تو دارم. گفتم چيست؟ گفت مي‌خواهم يک دلي را زير گنبد امام رضا (ع) متوجه من کني! اين را که گفت متوجه شدم شيطان است. چون خودش زير گنبد امام رضا(ع) راه ندارد، مي‌خواسته اين آقا را واسطه کند. لذا خيلي بايد مواظب باشيم که وقتي مي‌خواهيم نصيحت کنيم باطن اين نصيحت ما غش نباشد. پدر به فرزندش که اهل عبادت است و ساعاتى را به نافله شب مي‌گذراند نصيحت مي‌کند که بخواب، از درس‌هايت مي ماني! حال اگر مشغول به کار دنيا باشد نصيحتش نمي‌کند! @sooyesama
شاگردی به استادش گفت: مدتی است چشم برزخی من باز شده و افراد را بر اساس چهره برزخی‌شان می‌بینم. لذا بسیار معذب و مستوحش هستم و از دوستان و اقوام فراری شده‌ام. استاد گفت: آدم مگس نیست که روی زخم بنشیند. سعی کنید چشم قیامتی باز کنید و کمالات وجودی خلائق را ببینید و از دیدن نواقص چشم بپوشید. انبیاء علیهم السلام نیز همین روش را داشتند که آنگونه با محبت و دلسوزی با مردم رفتار می‌نمودند. یعنی به اصل وجود و کمالات وجودی مخلوق می‌نگریستند، نه محدودیت و نواقص آن. @sooyesama