eitaa logo
🏴سرای شعر محتشم🏴
744 دنبال‌کننده
11 عکس
28 ویدیو
11 فایل
📍کانال شعر حضرات معصومین علیهم صلوات الله ❤️امام صادق علیه السلام:❤️ ✍️ من قال فینا بیت شعر بنی الله له بیتا فی الجنه هر کس در راه ما و برای ما یک بیت شعر بسراید، خداوند برای او خانه ای در بهشت، بنا می کند. 📔وسائل الشیعه خادم: @stayashura99 ۱۴۰۲/۰۳/۲۳
مشاهده در ایتا
دانلود
من بندگی نکردم تا بنده‌ام بخوانی تو کی بدین کرامت از خود مرا برانی بار گنه به دوشم؛ لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی‌گذارد در دوزخم کشانی این نامه‌ی سیاهم؛ این اشک صبح‌گاهم من حال خویش گفتم؛ تو کار خویش، دانی تو برتری که سوزی در آتش جحیمم من کمترم که گویم، زآتش مرا رهانی مولای من! من از تو، غیر تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دوسوی گورم، دردا که از تو دورم هم عفو از تو آید؛ هم قهر می‌توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم؛ تو خشم خود نشانی در عین روسیاهی، خواهم ز تو الهی هم من تورا بخوانم؛ هم تو مرا بخوانی @stayashura313
خبر آمد رمضان است ... خدا میبخشد بی‌کم وکاست وبی‌چون وچرا میبخشد معصیت کارترین باشی اگر با توبه وسط بزم مناجات و دعا میبخشد سفره داری خدا فرق عجیبی دارد میهمان را عوض آب و غذا - میبخشد آن قدر بخشش او وسع زیادی دارد که دراین ماه بخواهد همه را میبخشد دید اعمال بد و زشت مرا هیچ نگفت او کریم است و کریمانه خطا میبخشد حاجتت را تو بگو چونکه اجابت بااوست عاشقان را سفر کرب و بلا میبخشد ته گودال تجلّیِ کرامت شده است شاه بر قاتل خود نیز ، عبا میبخشد محمدحسن_بیات‌_لو @stayashura313
هر کی گوشش به سخن های منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه هر چی یار داشته بابا فدا شده بچه ها دیگه بابا تنها شده بابای ما دیگه سقا نداره رفته و برای ما آب بیاره من از اون گوشه ی خیمه می دیدم حرفاشو با قوم کافر شنیدم می خواد از ماها خجالت نکشه داره از دشمن و منت می کشه نمی گم منت ذلت می کشه بلکه منت هدایت می کشه بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شش ماهه قربونی شده عباشو طوری رو اصغر کشیده گمونم خیلی خجالت کشیده @stayashura313
لا لا لا لا نور چشمای من لا لا لا لا عمر و دنیای من لا لا لا لا ماه زیبای من لا لا لا لا لا لا لا لا آروم جون من لا لا لا لا شیرین زبون من لا لا لا لا درد و درمون من لا لا لا لا لا لا لا لا لای لای علی لای لای لا لا لا لا گریونی بی خوابی توو گهواره ،بی تابه بی تابی خسته ات کرده ، غوغای بی آبی لا لا لا لا لا لا لا لا ای دنیای مادر لا لا لا لا ای رویای مادر می باره درد از چشمای مادر لا لا لا لا لا لا لا لا لای لای علی لای لای دلگیرم من ، خیلی از این دنیا تو لب تشنه ، سیرابن مرکب ها هیچ کی نگفت ، ما مهمونیم اینجا ای وای ای وای لا لا لا لا می سوزی می باری از این دنیا ، تو دل پُر داری قهری مادر ، با همه انگاری ای وای ای وای لا لا لا لا لای لای علی لای لای تو میری و ، کار مادر زاره چل روز و شب ، من میشم آواره غارت میشه ،حتی این گهواره ای وای ای وای از تو مادر ، سخته دل کندن تو میری و ، دستامو می بندن شمر و خولی ، به اشکم می خندن لا لا لا لا لای لای علی لای لای محمد_حسین_رحیمیان @stayashura313
بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده برای جرعه‌‌ی آبی به منت افتاده بلند مرتبه شاهی به دفن شهزاده میان خیمه ومیدان به حیرت افتاده @stayashura313
لالا لالا لالایی گــل پـونـه قــنـاریِ بـی آب و دونـه خـدا خـودش روزی رسـونـه لالا لالا لالا مـادر تـو بـدون شیـره ایـن لـبِـه یـا ایـن کـه کـویـره گـریه نـکـن صـدات مـیـگـیـره لالا لالا گـفـتـم بـگـن بـه سـقـا دیـگـه داره مـیـشـه دیـر زودتـر بـیـا و گـرنـه بـچـه ام مـیـافـتـه از شـیـر لالا نـشون نـده انـقـدر گـلـوتـو وا کـن دو دست کـوچـولـوتـو دعـا بـکـن یـه کـم عمـوتـو لالا لالا تـا کـه عـمـوتـو داری نـیـاد کـه نـا امـیـد شـی عـمـوت میـاره آبــو نـمـیـذاره شـهـیـد شـی بـا گـریـه هـات عـزیـزم دلِ مـنـو نــسـوزون از تـشـنـگـی، زبـونـو دور لـبـت نـپـیـچـون مـادر تیـری کـه خـورد بـه چـشـم سـاقـی تـیـری کـه خـورد بـه مـشـک سـاقـی بـا حـنـجـرت کـرده تـلـاقـی چـیـزی ازت نـمـونـده بـاقـی مـادر، حرمـله میـخـنـده عزیـزم دل منـو کَـنـده عزیـزم سـرت بـه مـو بـنـده عـزیـزم خـون تـو دسـت بـابـا بـه دـست آسـمـون داد آروم آروم خـوابـت بـرد تـا تـیـر تـو رو تـکـون داد بـرا جـوونـی تـو چـه نـقـشـه هــا کـه داشـتم عـصـای دسـتـمو تو کـربلـا جـا گـذاشـتـم دیـشـب خـواب مـیـدیدـم دلـم رو بـردی سـه چـهـار تـا دنـدون در آوردی از دسـت مـن غـذا مـیـخـوردی یـادت بـاشـه یـه بـارم بـه مـن مـادر نـگـفـتـی مـواظـب خـودت بـاش از روی نـی نـیـفـتـی دلـم شـکـسـت تـا دیـدم گــهـوارتـو شکــسـتـن رو نـاقـه دسـت مـن رو رو نـی سـرت رو بـسـتـن لالا حـرمـلـه مـیـخـنـده عـزیـزم دل مـنـو کَـنـده عـزیـزم سـرت بـه مـو بـنـده عـزیـزم @stayashura313
رحمت واسعۀ حی تعالاست حسین سایۀ رحمت او بر سر دنیاست حسین ما همه عبد خدا، اوست اباعبدالله ما عبیدیم، همه سرور و مولاست حسین زینت دوش نبی، نور دو چشمان علی ضربان دل صدیقۀ کبراست حسین تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین همۀ خواسته‌اش بود که دستی گیرد ورنه از دست کسی آب نمی‌خواست حسین چون پدر داغ پسر دید، خودش می‌میرد کشتنش نیزه و شمشیر نمی‌خواست حسین @stayashura313
یک پر, دو پر , نه ! سهم تو تیرسه پر شده سهم تو از بقیه کمی بیشتر شده تیری که از سه جای گلویش دریده است بیرون کشیدنش چقدر دردسر شده لشگر نگفت : حرمله پیش پدر نزن!! شش ماه بیش نیست که آقا پدر شده آنقدر بی هوا سر تو ذبح تیر شد که تازه بُهت باور من باخبر شده دیگر گلوت نیزه نشینی نمی کند از بسکه رشته رشته و زیر و زبَر شده حالا چگونه خیمه روم با چه کودکی ؟! با کودکی که ذبح عظیم پدر شده ! رحمان نوازنی @stayashura313
پدری خَم شده تا دردِ کمر را بِکِشَد مادری مانده که تا نازِ پسر را بکشد چشمِ او خورد به لبهای تَرک خورده و گفت کاش می‌شُد به لبش دیده‌ی تر را بکشد بُردنِ این تَنِ بی وزن برایش سخت است نیست عباس که این قُرصِ قمر را بِکِشَد؟ از دو سو تیر به بیرون زده باید چه کند از کدامین طرف این تیرِ سه سر را بِکِشَد خواست از سمتِ سه‌شعبه بکشد سر چرخید بهتر این دید که او قسمتِ پَر را بِکِشَد تیر از بچه که رَد شد جگرش تیر کشید نَکُند با سرِ این تیر جگر را بِکِشَد هرچه می‌خواست بیاید به حرم باز نشد یک نفر کاش که تا خیمه پدر را بِکِشَد باید او قبر کَنَد خاک کُنَد شرح دهد آه این سینه‌ غَمِ چند نفر را بِکِشَد زیرِ لب گفت فقط آه رباب آه رباب وای اگر پیشِ سنان بارِ سفر را بِکِشَد حرمله گفت پسر را زد و بابا را کُشت باید او در کمرش کیسه‌ی زَر را بِکِشَد هم سبک هم که گران است سرش پس دعواست قسمتِ کیست در این قائله سَر را بِکِشَد کاش می‌شُد که نمی‌دید رُباب این دفعه نیزه‌ای رد شده از خاک پسر را بِکِشَد @stayashura313