eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
814 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 امام علیه‌السلام شنيد مردى در محضرش نكوهش دنيا مى‌كند (در حالى كه از غافلان بود) به ا
، دنيا «دار الغرور» است؛ اما اگر نگاه به آن و باشد، دنيا دار عبرت و بيدارى است. ادامه اين سخن حكيمانه نيز گواه بر آن است كه گفته‌ايم. ✅ شرح و تفسير دنيا تجارتخانه اولياى خداست امام عليه‌السلام در ادامه گفتار حكيمانه‌اى كه در مورد دنيا در بخش پيشين داشت، در اين بخش جنبه هاى مثبت دنيا را در هشت جمله برمى‌شمرد 🔺در چهار جمله نخست مى‌فرمايد: «دنيا سراى و است براى آن كس كه به راستى با آن رفتار كند و جايگاه است براى كسى كه از آن چيزى بفهمد و سراى است براى آن كس كه از آن توشه برگيرد و محلّ و است براى آن كس كه از آن اندرز گيرد» ✨ به اين ترتيب، دنيا گرچه در نظر اول «دار الغرور» و «دار لهو و لعب» است ولى با دقت مى تواند به سراى عافيت و موعظه و برگرفتن زاد و توشه تبديل شود و نردبان ترقى انسان براى قرب الى‌الله باشد و معراج مؤمن و مزرعه آخرت گردد.✨ همان‌گونه كه در آيات و روايات به آن اشاره شده است و امام عليه‌السلام در خطبه 28 دنيا را به ميدان تمرين و آمادگى براى مسابقه در ميدان جهان ديگر تشبيه فرمود و در خطبه 203 دستور مى‌دهد از اين محل عبور براى قرارگاه اصلى خود توشه برگيريد. ❇️ درست است كه دنيا در نظر ابتدايى دروغ گوست؛ ولى اگر كمى در حوادث آن دقت شود مى‌بينيم كه راست‌گوست و واقعيت‌ها را برملا مى‌سازد و بانگ رحيل سر مى‌دهد. صحيح است كه دنيا سراى بيماردلان است؛ اما براى آنها كه اهل فهم و درک‌اند سراى تندرستى است. ❇️ درست است كه دنيا در نظر ابتدايى دار فقر است و تمام سرمايه‌هاى وجود انسان را مى‌گيرد و تهیدست به زير خاک مى‌فرستد؛ ولى براى آنان كه آماده برگرفتن زاد و توشه اند دار غناست. ❇️ صحيح است كه دنيا غافل‌كننده است; اما براى آنها كه اهل پند و نصيحت‌اند، دار موعظه است. 🔺 سپس امام عليه‌السلام به چهار وصف ديگر پرداخته مى‌فرمايد: «دنيا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى الهى و تجارت‌خانه اولياى الهى است» 🔹 امام عليه‌السلام در واقع در اين عبارت كوتاه چهار نام بر دنيا نهاده كه هر يك پيامى دارد. 👆🏻 نام «مسجد»، «مصلى»، «مهبط وحى» و «تجارت‌خانه اولياى حق» ⁉️ آيا ممكن است مسجد جايگاه بدى باشد و يا نمازخانه فرشتگان سزاوار نكوهش گردد؟ ⁉️ و آيا جايگاهى كه وحى الهى بر آن نازل شده و تجارت‌خانه دوستان حق است جاى بدى است؟ ✨ تعبير به تجارت‌خانه در واقع بر گرفته از آيه شريفه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَة تُنجِيكُمْ مِّنْ عَذَاب أَلِيم) مى‌باشد. بعضى از شارحان نهج‌البلاغه «مُصَلَّى مَلاَئِكَةِ اللَّهِ» را اشاره به سجده كردن فرشتگان براى آدم دانسته اند در حالى كه دليلى بر اين تخصيص نيست؛ پيوسته جمعى از فرشتگان در حال سجود و جمعى در حال ركوع و مشغول نمازند و منحصر به زمان خاصى نيست و فرشتگان در همه جا هستند؛ در آسمان و در زمين و مخصوصاً در اماكن مقدسى همچون مكه و مدينه و بقاع معصومان(عليهم السلام) 👆🏻از مجموع اين تعبيرات استفاده مى‌شود كه دنيا موقعيت بسيار مهمى دارد براى آنان كه از آن گيرند؛ هم منزلگاهى است براى تهيه زاد و توشه، هم دانشگاهى است براى دروس اخلاقى و موعظه، هم محلى براى عبادت پروردگار و هم تجارت‌خانه‌اى است كه انسان با سرمايه عمر وارد آن مى‌شود و در برابر اين سرمايه مى تواند بهترين متاع ها را كه همان و و است فراهم سازد. 🔺از اين رو امام در ادامه اين سخن مى‌فرمايد: «آنها در دنيا رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را از آن سود بردند» سپس امام عليه‌السلام براى يك نتيجه‌گيرى به آغاز سخن باز مى‌گردد و مى‌فرمايد: «با اين حال (كه براى تو شرح دادم) چه كسى دنيا را نكوهش مى.كند در حالى كه جدايى خود را اعلام داشته و فراق خود را با صداى بلند خبر داده و خبر از مرگ خود و اهلش داده است». امام عليه‌السلام بعد از اين سه جمله كه در پاسخ مذمت‌گويان فرموده با دو جمله ديگر آن را تكميل مى‌كند و مى‌فرمايد: «دنيا با نمونه‌اى از بلاهايش بلاهاى آخرت را به آنها نشان داده و با صحنه‌هايى از سرور و خوشحالى‌اش به سرور آخرت متوجه ساخته است (در حالى كه مى‌دانند نه بلاى آخرت قابل مقايسه با بلاى دنيا و نه سرور آخرت شايسته مقايسه با سرور دنياست) و گاه مى‌بينند هنگام عصر در عافيت‌اند و صبح گاهان در مصيبت (و به اين ترتيب) گاه تشويق مى‌كند و گاه مى‌ترساند و انسان را به خوف مى.افكند و برحذر مى‌دارد»؛ آرى، دنيا با زبان حال به روشنى ماهيت خود را كه همان ناپايدارى و بی‌وفايى و بى‌اعتبارى است آشكار ساخته، حوادث زودگذر، ازدست‌رفتن عزيزان، بيمارى‌هاى ناگهانى و بلاهاى زمينى و آسمانى همه اينها پيام‌هاى روشنى است كه دنيا براى معرفى خود به اهلش مى‌فرستد. ⁉️با اين حال چگونه مى‌توان گفت دنيا فريبنده و غافل كننده اس
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 هنگامى که از چیزى (زیاد) مى‌ترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه
✅ شرح و تفسیر حکمت ۱۷۵ نهج‌البلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻 ✨ بارها این مطلب تجربه شده است که انسان هنگامى که از چیزى پیوسته در و و است؛ اما هنگامى که انسان خود را در آن مى‌افکند، مى‌بیند بسیار از آن بود که فکر مى‌کرد. 🔺 دلیل این مشکل روانى روشن است...👇🏻👇🏻👇🏻 1⃣ زیرا اولاً تا انسان وارد چیزى نشده، پیوسته در پریشانى و وحشت به سر مى‌برد و اى بسا روزها و هفته‌ها این درد و رنج ادامه یابد؛ اما هنگامى که خود را در آن افکند ممکن است در چند دقیقه پایان یابد. 2⃣ ثانیاً تا انسان به سراغ مطلبى که از آن مى‌ترسد نرود گوناگون مى‌دهد که بسیارى از آن احتمالات از واقعیتى است که در آن امر مخوف وجود دارد. به همین دلیل درد و رنج انسان افزایش مى‌یابد. 🔺 ازاین رو بعضى از علماى اخلاق در کتب اخلاقى براى رذیله ترس پیشنهاد مى‌کنند انسان در صحنه‌هاى رعب آور شود... ✅ مثلاً بعضى از خوردن دارو یا تزریق آمپول وحشت دارند؛ اما هنگامى که چند بار تکرار مى‌شود وحشت آنها به کلى فرو مى‌ریزد. ❇️ یکى از فلسفه‌هاى انواع و آثار ترس از جنگ از دل‌هاى سربازان و افسران و فرماندهان است. 💠 سعدى در گلستان خود داستان زیبایى در این زمینه نقل مى‌کند. 🔺 مى‌گوید: پادشاهى با غلامى عجمى در کشتى نشست، و غلام هرگز دریا ندیده بود و محنت کشتى نیازموده. گریه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمى‌گرفت و عیش مَلِک از او منغّص بود چاره ندانستند. حکیمى در آن کشتى بود. مَلِک را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طریقى خاموش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام را به دریا انداختند. بارى چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتى آوردند و به دو دست در سکان کشتى آویخت. چون برآمد به گوشه اى بنشست و آرام یافت. مَلِک را عجب آمد پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتى نمى‌دانست. ✅ "قدر کسى دارد که به گرفتار آید." 🔹 بسیار مى‌شود که انسان به علت این گونه وحشت‌ها به سراغ کارهاى مهم نمى‌رود و در واقع مانع بزرگى بر سر راه کارهاى بزرگ مى‌شود. 🔸 به گفته مرحوم کمره اى در منهاج البراعة بسیارى از مکتشفان و محققان جهان با عمل به این دستور به افتخارات بزرگى نائل شده اند؛ آنها در درون جنگل‌ها و صحراهاى آفریقا و بیابان‌هاى پراکنده وارد مى‌شوند و به سیر دریاها مى‌پردازند و به درون جزایر دوردست نفوذ مى‌کنند و از این طریق هم ثروت فراوانى به دست مى‌آورند و هم شهرت جهانى کسب مى‌کنند. افزون بر این به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظه‌اى مى‌شود. 🔺 سپس این سخن حکیمانه را در قالب شعرى بیان مى‌کند: چو ترسى ز امرى بینداز خویش در آن و بپیراى تشویش خویش دو دل بودن و خود نگه داشتن بسى سخت‌تر مى‌کند قلب، ریش ✨ در زبان عرب ضرب‌المثل‌هاى جالبى در این زمینه دیده مى‌شود; ✅ از جمله: «أُمُّ الْمَقْتُولِ تَنامُ وَأُمُّ الْمُهَدَّدِ لاتَنامُ; مادر مقتول به خواب مى رود، ولى مادر کسى که تهدید به قتل شده به خواب نمى‌رود». 💠 ولى به هر حال این سخن بدان معنا نیست که انسان خود را به خطر بیفکند، بلکه به مواردى مربوط است که انسان ترس بیجا به چیزى دارد و همین مانع پیشرفت برنامه‌هاى او مى‌شود. در این گونه موارد باید با و وارد عمل شد تا ترس فرو ریزد و شجاعت اقدام به عمل حاصل شود. 🔹 این سخن را با شعرى از شاعر عرب پایان مى‌دهیم: "به جانت سوگند که ناراحتى در زمانى است که انسان انتظار امر ناراحت‌کننده اى را مى‌کشد و چه بسا این ناراحتى از آنچه در انتظار اوست بیشتر است." @syed213