eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
767 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 آنهایى که به حکومت مى‌رسند (غالباً) راه استبداد و خودکامگى پیش مى‌گیرند. 📒 #نهج_الب
✅ شرح و تفسیر حکمت ۱۶۰ نهج‌البلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻 💠 تاریخ گواه روشنى بر این معناست; بسیار بودند کسانى که چون دستشان به حکومت نرسیده بود دم از و و و مى‌زدند; اما هنگامى که بر مرکب مراد سوار شدند و حکومت را در اختیار گرفتند بناى گذاشتند; نه به نصیحت کسى گوش دادند و نه به دوست و دشمن رحم کردند و خودکامگى را در حد اعلا در برابر رعایا انجام دادند. 🔺 این مطلب به قدرى شایع بوده و هست که به صورت درآمده است: «مَنْ غَلَبَ سَلَبَ وَمَنْ عَزَّ بَزَّ; کسى که غالب شود مى‌دزدد و کسى که پیروز گردد سرمایه‌هاى دیگران را مى‌رباید». 🍃 ابن‌ابى‌الحدید در شرح این سخن، شعرى از ابوالطیب (متنبّىء) نقل مى‌کند: وَالظُّلْمُ مِن شِیَعِ النُّفوسِ فَإنْ *** تَجِدْ ذا عِفَّة فلِعلّة لا یَظْلِمُ «ظلم و ستم عادت انسان‌هاست و اگر شخص عفیف و عادلى یافتى حتماً به دلیلى است که ظلم نمى‌کند». 🔹 قرآن مجید نیز اشاره اى به این معنا دارد; در آیه ۳۴ سوره «نمل» از زبان ملکه سبأ که زنى باهوش و پرتجربه بود نقل مى‌کند: «گفت: پادشاهان هنگامى که وارد منطقه آبادى شوند آن را به فساد و تباهى مى کشند و عزیزان آن جا را ذلیل مى‌کنند; (آرى) روش آنان همواره این گونه است». 💠 در تاریخ اسلام نیز نمونه‌هاى فراوانى است از کسانى که پیش از دست‌یابى به حکومت، به ظاهر در سلک افراد بودند; اما همین که به مقام و حکومتى رسیدند راه را پیش گرفتند. 🔺 در داستان معروفى از عبدالملک‌بن‌مروان خلیفه ستمگر اموى مى‌خوانیم: قبل از آنکه به مقام خلافت برسد از عابدان و زاهدانى بود که در گوشه مسجد همواره مشغول به عبادت بود تا آنجا که او را «حمامة المسجد» (کبوتر مسجد) نامیدند; زیرا پیوسته قرآن تلاوت مى کرد. هنگامى که خبر مرگ پدرش و بشارت خلافت را به او دادند، قرآن را بر هم نهاد و گفت «هذا فِراقُ بَیْنى وَبَیْنِک» (براى همیشه من از تو جدا شدم و بعد به خودکامگى هاى حکومت پرداخت). یکى از صفحات سیاه کارنامه عبدالملک نصب «حجاج» به ولایت کوفه بود. به یقین اخبار جنایات «حجاج» و کشت و کشتار بى رحمانه و شکنجه زندانیان بى‌گناه به صورت گسترده به «عبدالملک» مى رسید; ولى خم به ابرو نمى‌آورد، چرا که حکومت چشم و گوش این انسان پست و بى‌ظرفیت و بى‌شخصیت را کور و کر کرده بود. 👆🏻 امثال عبدالملک مروان در تاریخ بسیار بودند. یکى دیگر از رسوایى هاى عبدالملک بن مروان همان چیزى است که در کتاب انساب الاشراف از او نقل شده که بعد از رسیدن به خلافت منبر رفت و با عصبانیت به مردم گفت: شما مرا امر به پرهیزگارى و نیکى‌ها مى‌کنید، اما خودتان را فراموش مى کنید. به خدا سوگند از امروز به بعد اگر کسى مرا به تقوا امر کند گردنش را مى زنم. ❇️ این سخن را با حدیثى از امام باقر(علیه السلام) که مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوارنقل کرده پایان مى‌دهیم، حضرت فرمود: «در تورات چهار جمله (پر ارزش) آمده است: کسى که مشورت نکند مى شود و مرگ بزرگ است و آن‌گونه که به دیگران جزا مى‌دهى به تو جزا داده خواهد شد و کسى که به حکومت دست یابد استبداد پیشه مى کند». 👆🏻 پیامى که این جمله نورانى دارد این است که امام(علیه السلام) به پیروان خود توصیه مى کند مراقب باشید حکومت و مقام، معمولا انسان را به مى‌کشاند 👌🏻شما چنین نباشید.👌🏻 @syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 کسى که (ترک مشورت کند و) استبداد به رأى داشته باشد هلاک مى‌شود و آن کس که با مردان بز
 ✅ شرح و تفسیر حکمت ۱۶۱ نهج‌البلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻 درباره اهمیت و ، تا کنون در این کتاب کرارا سخن گفته ایم. 🔺 در بخش کلمات قصار در کلمه ۵۴ و همچین کلمه ۱۱۳ امام(علیه السلام) به اهمیت اشاره فرموده و در عهدنامه مالک اشتر به صورت گسترده‌ترى از مشورت و شرایط آن سخن گفته است; ولى هر قدر درباره اهمیت مشورت بحث شود کم است، زیرا مطلبى است . 🔹 قرآن مجید هم به مؤمنان دستور مشورت مى‌دهد (وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُم) و هم به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)که عقل کل بود در این باره امر مى کند: (وَشَاوِرْهُمْ فِى الاَْمْرِ)... 💠 قرآن حتى در موضوعات ساده نیز به مشورت اهمیت داده است. از جمله درباره باز گرفتن کودک شیرخوار از شیر مادر مى فرماید: «(فَإِنْ أَرَادَا فِصَالا عَنْ تَرَاض مِّنْهُمَا وَتَشَاوُر فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا); و اگر آن دو (پدر و مادر) با رضایت یکدیگر و مشورت بخواهند (کودک را زودتر) از شیر باز گیرند; گناهى بر آنها نیست». ❇️ همچنین روایات اسلامى به طور گسترده بر آن تأکید ورزیده است. در دنیاى امروز نیز همه دولت‌ها حداقل در ظاهر تأکید بر تشکیل شوراها براى قانون‌گذارى و امور اجرایى در سطوح مختلف دارند و اصل مشورت به عنوان اصلى اساسى شمرده مى شود. دلیل آن هم روشن است، زیرا خداى متعال همه مزایاى فکرى را به یک نفر نداده است، بلکه هشیارى مانند سایر نعمت‌ها در میان مردم تقسیم شده است. به همین دلیل هیچ کس بى نیاز از افکار دیگران نیست و هنگامى که انسان‌ها به مشورت بنشینند و عقل‌ها به یکدیگر ضمیمه شوند احتمال خطا بسیار کم مى‌شود، زیرا جوانب مسئله به وسیله افراد مختلف که هر یک جانبى را مى‌بیند روشن مى‌گردد و مصداق تعبیرى که در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) در غررالحکم آمده است خواهد بود، مى‌فرماید: «بر هر عاقلى لازم است که رأى عاقلان دیگر را (از طریق مشورت) به رأى خود اضافه کند و علوم دانشمندان را به علم خویش بیفزاید». 👆🏻 بعضى ممکن است تصور کنند حتماً باید با کسى مشورت کرد که عقل او از انسان قوى‌تر یا لااقل مساوى باشد در حالى که چنین نیست; انسان اگر دسترسى به چنین اشخاصى پیدا نکند سزاوار است حتى با زیردستان خود مشورت کند، چنان که مرحوم علامه مجلسى در حدیثى از بحارالانوار از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام)نقل مى‌کند که یکى از یارانش مى‌گوید: خدمت آن حضرت بودیم سخن از پدرش (امام کاظم(علیه السلام)) به میان آمد. فرمود: «عقل او قابل مقایسه با عقول دیگران نبود ولى با این حال گاهى با بعضى از غلامانش مشورت مى کرد. بعضى به آن حضرت گفتند: شما با مثل چنین شخصى مشورت مى کنید؟ فرمود: اگر خدا بخواهد چه بسا راه حل مشکل را بر زبان او جارى کند». 🔹 یکى از فواید مشورت چیزى است که امام کاظم(علیه السلام) در حدیث نورانى اش به آن اشاره کرده مى فرماید: «کسى که مشورت کند اگر به حق راه یابد او را ستایش مى‌کنند و اگر به راه خطا برود او را معذور مى‌دارند. (در حالى که اگر مشورت نکند نه در حال خطا کسى عذر او را موجه مى داند و نه در صواب کسى او را ستایش مى کند)». 🔺 احادیث درباره مشورت از معصومان(علیهم السلام) بسیار فراوان است. ✅ این سخن را با حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: «حزم و دوراندیشى ایجاب مى کند که با صاحب نظران مشورت کنى و از امر او اطاعت کنى». @syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 هنگامى که از چیزى (زیاد) مى‌ترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه
✅ شرح و تفسیر حکمت ۱۷۵ نهج‌البلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻 ✨ بارها این مطلب تجربه شده است که انسان هنگامى که از چیزى پیوسته در و و است؛ اما هنگامى که انسان خود را در آن مى‌افکند، مى‌بیند بسیار از آن بود که فکر مى‌کرد. 🔺 دلیل این مشکل روانى روشن است...👇🏻👇🏻👇🏻 1⃣ زیرا اولاً تا انسان وارد چیزى نشده، پیوسته در پریشانى و وحشت به سر مى‌برد و اى بسا روزها و هفته‌ها این درد و رنج ادامه یابد؛ اما هنگامى که خود را در آن افکند ممکن است در چند دقیقه پایان یابد. 2⃣ ثانیاً تا انسان به سراغ مطلبى که از آن مى‌ترسد نرود گوناگون مى‌دهد که بسیارى از آن احتمالات از واقعیتى است که در آن امر مخوف وجود دارد. به همین دلیل درد و رنج انسان افزایش مى‌یابد. 🔺 ازاین رو بعضى از علماى اخلاق در کتب اخلاقى براى رذیله ترس پیشنهاد مى‌کنند انسان در صحنه‌هاى رعب آور شود... ✅ مثلاً بعضى از خوردن دارو یا تزریق آمپول وحشت دارند؛ اما هنگامى که چند بار تکرار مى‌شود وحشت آنها به کلى فرو مى‌ریزد. ❇️ یکى از فلسفه‌هاى انواع و آثار ترس از جنگ از دل‌هاى سربازان و افسران و فرماندهان است. 💠 سعدى در گلستان خود داستان زیبایى در این زمینه نقل مى‌کند. 🔺 مى‌گوید: پادشاهى با غلامى عجمى در کشتى نشست، و غلام هرگز دریا ندیده بود و محنت کشتى نیازموده. گریه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمى‌گرفت و عیش مَلِک از او منغّص بود چاره ندانستند. حکیمى در آن کشتى بود. مَلِک را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طریقى خاموش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام را به دریا انداختند. بارى چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتى آوردند و به دو دست در سکان کشتى آویخت. چون برآمد به گوشه اى بنشست و آرام یافت. مَلِک را عجب آمد پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتى نمى‌دانست. ✅ "قدر کسى دارد که به گرفتار آید." 🔹 بسیار مى‌شود که انسان به علت این گونه وحشت‌ها به سراغ کارهاى مهم نمى‌رود و در واقع مانع بزرگى بر سر راه کارهاى بزرگ مى‌شود. 🔸 به گفته مرحوم کمره اى در منهاج البراعة بسیارى از مکتشفان و محققان جهان با عمل به این دستور به افتخارات بزرگى نائل شده اند؛ آنها در درون جنگل‌ها و صحراهاى آفریقا و بیابان‌هاى پراکنده وارد مى‌شوند و به سیر دریاها مى‌پردازند و به درون جزایر دوردست نفوذ مى‌کنند و از این طریق هم ثروت فراوانى به دست مى‌آورند و هم شهرت جهانى کسب مى‌کنند. افزون بر این به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظه‌اى مى‌شود. 🔺 سپس این سخن حکیمانه را در قالب شعرى بیان مى‌کند: چو ترسى ز امرى بینداز خویش در آن و بپیراى تشویش خویش دو دل بودن و خود نگه داشتن بسى سخت‌تر مى‌کند قلب، ریش ✨ در زبان عرب ضرب‌المثل‌هاى جالبى در این زمینه دیده مى‌شود; ✅ از جمله: «أُمُّ الْمَقْتُولِ تَنامُ وَأُمُّ الْمُهَدَّدِ لاتَنامُ; مادر مقتول به خواب مى رود، ولى مادر کسى که تهدید به قتل شده به خواب نمى‌رود». 💠 ولى به هر حال این سخن بدان معنا نیست که انسان خود را به خطر بیفکند، بلکه به مواردى مربوط است که انسان ترس بیجا به چیزى دارد و همین مانع پیشرفت برنامه‌هاى او مى‌شود. در این گونه موارد باید با و وارد عمل شد تا ترس فرو ریزد و شجاعت اقدام به عمل حاصل شود. 🔹 این سخن را با شعرى از شاعر عرب پایان مى‌دهیم: "به جانت سوگند که ناراحتى در زمانى است که انسان انتظار امر ناراحت‌کننده اى را مى‌کشد و چه بسا این ناراحتى از آنچه در انتظار اوست بیشتر است." @syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 لجاجت، فکر و رأى انسان را از میان مى‌برد. 📒 #نهج_البلاغه #حکمت179 @syed213 🎇🌹🕊 🎇
✅ شرح و تفسیر حکمت ۱۷۹ نهج‌البلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻 🍃 اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْى.🍃 ✨ «تسل» از ریشه «سلّ» بر وزن «حلّ» در اصل به معناى و یا است. به هم به همین مناسبت مى گویند، چون از وجود دیگرى خارج شده است. 🔺 گاهى این واژه را به تفسیر کرده‌اند، زیرا چیزى را که از محلى بیرون بکشند آن محل خالى مى‌ماند و به اشخاصى که مخفیانه و به اصطلاح به طور قاچاقى از جایى مى‌گریزند و یا به جایى وارد مى‌شوند «متسلّلون» گفته مى‌شود. 🔹 به هرحال منظور امام (علیه السلام) از این کلام نورانى لجوجان از است، زیرا لجاجت به انسان اجازه و را نمى‌دهد و غالباً لجوجان به راه مى‌روند و منافع و موقعیت‌هاى خود را از دست مى‌دهند، چرا که تصمیم‌گیرى‌هاى آنها و است. 🔸 بعضى از شارحان در تفسیر این کلام حکیمانه احتمال دیگرى نیز داده‌اند و گفته‌اند منظور آن است که هرگاه رئیس و مدیر و بزرگ‌تر ببیند افراد زیردست لجاجت به خرج مى‌دهند از آنها صرف‌نظر مى‌کند و خود را از آنها بر مى‌گیرد و آنان را به حال خود وامى‌گذارد که سبب براى آنان مى‌شود. ❇️ ولى تفسیر اول صحیح‌تر به نظر مى‌رسد، زیرا منظور این است در همانجا که لجاجت است این اثر منفى وجود دارد، به علاوه افراد لجوج کمتر حاضرند به تن بدهند. آنها روى افکار خود پافشارى مى‌کنند و محروم‌بودنشان از مشورت ضربه دیگرى نیز بر آنان وارد مى‌سازد، هر چند جمع میان دو تفسیر در یک عبارت مانعى ندارد و استعمال لفظ در بیش از یک معنا به اعتقاد ما جایز است. 💠 لجاجت به قدرى زیاد است که گاهى سرچشمه بروز جنگ‌هاى خونین مى‌شود؛ همان‌گونه که در حدیثى از امام امیرمؤمنان آمده است: «از خصلت نکوهیده لجاج بپرهیز که آتش جنگ‌ها را شعله‌ور مى‌سازد». ✅ لجاجت گاه سبب از هم پاشیدن خانواده‌ها، به هم خوردن دوستى‌هاى پرسابقه، ایجاد اختلاف در میان شرکا و به هم خوردن وحدت صفوف مى‌شود و اگر لجاجت در مدیران جامعه پیدا شود آثار سوء آن بسیار گسترده‌تر است. 🔺 به همین دلیل در احادیث فراوانى که از رسول خدا و ائمه هدى(علیهم السلام) به ما رسیده لجاجت سخت# نکوهش شده است؛ از جمله در حدیثى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) مى‌خوانیم: «خوبى سبب مى‌شود که انسان به کار خیر عادت کند و انجام کارهاى بد ناشى از لجاجت است». 🔺 در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان مى‌خوانیم: «لجاجت بذر بدى هاست». 🔺 در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است: «لجاجت زیان.بارترین اشیا در دنیا و آخرت است». 🔺 در حدیث دیگرى لجاجت به تشبیه شده که انسان بر آن سوار مى‌شود؛ امام امیرمؤمنان مى‌فرماید: «هیچ مرکبى سرکش‌تر و چموش‌تر از مرکب لجاجت نیست». 🔺 این احادیث را با حدیثى از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) پایان مى‌دهیم که فرمود: «از لجاجت بپرهیز که آغازش نادانى و سرانجامش پشیمانى است». ✅ نکته: لجاجت و ریشه‌ها و پیامدهاى آن لجاجت در اصل به معناى ، و بر یک سخن یا یک کار است و معمولا در به کار مى رود؛ ولى به طور نادر در امورى که جنبه مثبت دارد نیز این واژه به کار رفته است، مانند حدیث معروف یا برگرفته از حدیث معروف «کسى که درى را بکوبد و اصرار ورزد و ایستادگى کند سرانجام در باز مى‌شود و وارد خواهد شد». 🔺 قرآن مجید نیز این واژه را در مورد به کار برده مى فرماید: «آنها در طغیانشان لجاجت می‌ورزند و در این وادى سرگردان مى‌مانند». از جمله شواهدى که دلالت مى‌کند لجاجت معمولا بار دارد حدیث امام صادق(علیه السلام) است که مى‌فرماید: «شش چیز است که در مؤمن وجود ندارد: ناتوانى و بخل و لجاجت و دروغ و حسد و ظلم و ستم بر دیگران». ❇️ سرچشمه لجاجت امور زیادى مى‌تواند باشد؛ 1⃣ از جمله که سبب پافشارى بر رأى و عقیده خود مى‌شود 2⃣ و خودبزرگ‌بینى که سبب مى‌شود نظر خود را از همه برتر ببیند 3⃣ و بخل و حسادت که او را از پذیرش نظر دیگران باز مى‌دارد 4⃣ و جهل و نادانى که به انسان اجازه نمى‌دهد تمام جوانب مطلب را ببیند 5⃣ و تعصب شدید که سبب پافشارى بر امور باطلى مى‌شود که مورد تعصب اوست 6⃣ و دفاع بى دلیل از قوم و قبیله و خانواده و بستگان که سبب مى‌شود بر اعتقادات آنها پافشارى کند و امورى از این قبیل.... ❇️ یکى دیگر از عوامل اصلى لجاجت در از نظرات و پذیرفتن نظرات صحیح است؛ شجاعتى که متأسفانه در بسیارى از افراد وجود ندارد و همین امر گاه سبب مى‌شود عمرى در مسیر باطل بمانند و به پرتگاه‌ها کشیده شوند. 🔹 تاریخ صحنه‌هاى زیادى از بدبختى‌هایى که باعث آن افراد لجوج بودند به خاطر دارد. 🔺 قرآن مجید در سوره «ملک» بعد از آنکه آ
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 بخشش حافظ آبروهاست و حلم دهان‌بند سفیه است و زکات پیروزى، عفو است ودورى و فراموشى کیف
✅شرح و تفسیر حکمت ۲۱۱ نهج‌البلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻 5⃣ در پنجمین نکته به مسئله مهم سرنوشت‌ساز انسان‌ها اشاره مى‌کند و مى‌فرماید: « عین است» 🔺مى‌دانیم مشورت سبب راه یافتن به مقصود است. 🔸رابطه بسیار نزدیکى میان مشورت و هدایت است. چرا چنین نباشد؛ در حالى که مشورت عقول دیگران را به عقل انسان مى‌افزاید و انسان از تجارب و اطلاعات دیگران بهره‌ها مى‌گیرد که بر هیچ‌کس پوشیده نیست. 6⃣در ششمین نکته، نکته پنجم را به نحو دیگرى تأکید مى‌کند و مى‌فرماید: «آن کس که به رأى خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است» 🔺زیرا ضریب خطا در یک انسان بسیار زیاد است، خطاهایى که گاه آبروى وى را بر باد مى‌دهد، یا اموال انسان را آتش مى‌زند و یا جان او را به خطر مى‌افکند، ولى ضریب خطا در کسانى که اهل مشورتند هر اندازه طرف‌هاى مشورت بیشتر و باشند کمتر است. ⁉️چرا انسان خود را از این نعمت خداداد که هزینه‌اى نیز بر دوش او ندارد محروم سازد... 7⃣در هفتمین نکته مى‌فرماید: «صبر با مصائب مى جنگد» 🔺حوادث ناراحت‌کننده و ناگوارى در زندگى انسان خواه ناخواه رخ مى‌دهد و هر کس به نوعى به یک یا چند نمونه از این حوادث گرفتار است. 🔸آنچه مى‌تواند تأثیر این حوادث را بر وجود انسان خنثى کند تا از پاى در نیاید همان و و است. 8⃣در هشتمین نکته مى‌فرماید: «جزع و بى‌تابى به حوادث دردناک زمان کمک مى‌کند» 🔺گذشت زمان قواى انسان را تدریجاً تحلیل مى‌دهد و هر نفسى، قدمى به سوى مرگ است، ولى جزع و بى‌تابى سبب آثار آن مى‌شود. 🔹بنابراین همان گونه که صبر و شکیبایى با حوادث تلخ مى‌جنگد و انسان را در برابر آنها استوار مى‌دارد، جزع و بى‌تابى به کمک آن حوادث مى‌شتابد و آثار آن را در وجود انسان عمیق و عمیق‌تر مى‌سازد. ✨در کلام حکمت آمیز ۱۸۹ این جمله پرمعنا آمده بود که مى‌فرمود: «کسى که صبر و شکیبایى او را نجات ندهد جزع و بى‌تابى او را هلاک خواهد ساخت». 🔸در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى‌خوانیم: «اگر صبر و شکیبایى قبل از بلا آفریده نشده بود افراد با ایمان در برابر حوادث ناگوار از هم متلاشى مى‌شدند همان گونه که تخم‌مرغ با اصابت به سنگ متلاشى مى‌شود». 💠روایت پرمعنایى از امام صادق (علیه السلام) مى‌خوانیم: «هنگامى که فرد باایمان را در قبر مى‌گذارند در طرف راست و در طرف چپ او و مشرف بر او مى‌شوند و در گوشه‌اى قرار مى‌گیرد و چون دو فرشته مأمور سؤال وارد مى‌شوند صبر به نماز و زکات و کارهاى نیک مى‌گوید به یارى دوستتان بشتابید اگر شما از یاریش ناتوان شدید من یاریش مى‌کنم». ✨افزون بر این‌ها بى‌تابى غالباً سبب انسان مى‌شود و نشان مى‌دهد که او آدمى کم‌ظرفیت و بى‌استقامت است به همین دلیل در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى‌خوانیم: «کمىِ صبر و شکیبایى اسباب فضیحت و رسوایى است». ✅خداى متعال براى این که انسان در برابر حوادث فوق‌العاده سخت از پاى درنیاید صبر را در وجود او آفریده. 🔺به همین دلیل نگاه مى‌کنیم هنگامى که مثلا مادرى بهترین فرزند عزیزش را از دست مى‌دهد چنان بى‌تابى مى‌کند که خود را به زمین و دیوار مى‌کوبد، امّا با گذشت زمان کم‌کم بر او مسلط مى‌شود و غالباً بعد از چندین روز یا چند هفته به حال عادى در مى‌آید و اگر این صبر خداداد نبود و آن حالت نخستین ادامه پیدا مى‌کرد در مدت کوتاهى از بین مى‌رفت. 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✨ ادامه دارد...✨ @syed213