سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠 از آن زمان که حق به من نشان داده شده هرگز در آن شک و تردید نکردم. 📒 #نهج_البلاغه #
✅ شرح و تفسیر حکمت ۱۸۴ نهجالبلاغه...👇🏻👇🏻👇🏻
✨ آگاهى بر چیزى درجات دارد که وابسته به طرق دریافت آن است؛گاه انسان چیزى را با #ادله_نظرى درک مى کند و گاه با #مقدمات_ضرورى، زمانى با #حس و #تجربه و هنگامى با #شهود_باطنى.
یا ادله بسیار محکمى همچون #شهود است، شهودى که از همه اینها برتر است یا #علم و #اطلاعى که از #ادله_نظرى حاصل مىگردد.
🔺 گاه نیز ممکن است در ادامه راه بر اثر #دلیل_معارضى با #شک مواجه شود.
🔹 از این گذشته افرادى که چیزى را درک مىکنند با هم متفاوتند؛
🔸 گاه افراد ضعیفى هستند که با کمترین شبههاى متزلزل مىشوند
🔸 و گاه افراد قوى و نیرومندى که هیچ شبههاى آنها را تکان نمىدهد.
💠 از سوى سوم معلمانى که چیزى به انسان مىآموزند نیز مختلفاند؛
🍃 گاه معلّم فرد عادى است
🍃 و گاه امام معصوم یا پیغمبر خدا؛
✅ در آموختههایى از فردى عادى ممکن است شک و تردید نفوذ کند; ولى آنچه را انسان از استاد معصومى آموخته از شک و تردید مصون خواهد بود.
✨ تمام این جهات در حد اعلا در روح و جان على (علیه السلام) وجود داشت؛ هم مشاهده او نسبت به حق از طریق #شهود بود و هم #قدرت_روح او اجازه #شک و #شبهه به وى نمىداد و هم استاد و معلم او شخصى همچون #پیامبر اسلام بود که مستقیما مطالب را از منبع وحى دریافت مىکرد.
🔺 به همین دلیل امام (علیه السلام) مىگوید: "از آن روزى که حق به من نشان داده شد هرگز در آن تردید نکردم."
❇️ افزون بر اینها بسیار مىشود که تزلزل ایمان انسان از #هواپرستى نشأت مىگیرد؛
🔺 مثلاً در داستان معروف «عمربنسعد» آمده است که وقتى در برابر شهید کردن سالار شهیدان، امام حسین، وعده فرماندارى رى به او داده شده به قدرى براى او جالب بود که حتى در #معاد شک کرد و گفت: مىگویند خداوند بهشت و دوزخى آفریده اگر راست گفته باشند این عمل را انجام مىدهم و توبه مىکنم و اگر دروغ گفته باشند به مقام بلندى در دنیا مىرسم و از آنجا که امام (علیه السلام) از این امور پاک و منزه بود هرگز شبههاى در وجود مبارکش راه نیافت و چه بسیار افرادى در صدر اسلام و بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) براى جاذبههاى مال و ثروت و مقام ایمان خود را از دست دادند و گرفتار شبهات شدند.
🔹 در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مىخوانیم که از آن حضرت سؤال کردند چه چیزى ایمان را در انسان ثابت نگه مىدارد؟ امام (علیه السلام) فرمود: «آن چیزى که #ایمان را در انسان #ثابت مى دارد #ورع و #پرهیزگارى است و آن چیزى که ایمان را از او #خارج مىکند #طمع است».
🔺 از اینجا نتیجه مىگیریم که اگر بخواهیم در عقاید خود راسخ باشیم باید علاوه بر این که آنها را از #منبع_مطمئنى دریافت داریم #خودسازى را نیز فراموش نکنیم؛ مبادا طوفان #وسوسههاى_شیطان و #هواى_نفس کاخ ایمان ما را متزلزل و ویران سازد.
✳️ مطالعه خطبههاى نهجالبلاغه نیز شاهد صادق این گفتار است، زیرا مىبینیم همه جا امام (علیه السلام) با قاطعیت تمام در مورد مسائل مختلف از اعتقادات گرفته تا اخلاق و اعمال و احکام سخن مىگوید و این قاطعیت نشانه اعتقاد قطعى و تزلزل ناپذیر امام(علیه السلام) در تمام این مسائل است.
💠 این سخن را با کلام دیگرى از امام امیرمؤمنان (علیه السلام) در خطبه ۱۸۹ نهج البلاغه که برگرفته از قرآن مجید است پایان مىدهیم.
🔺 امام (علیه السلام) در آن خطبه مىفرماید: «بعضى از ایمانها ثابت و مستقر در دلهاست و بعضى دیگر ناپایدار و عاریتى است که در میان قلب و سینه تا سرآمدى معلوم قرار دارد»
👆🏻 گویى این سخن اشاره به آیه ۹۸ سوره انعام است که مىفرماید: «و کسى است که شما را از یک انسان آفرید (و شما از نظر ایمان یا آفرینش دو گروه مختلف هستید:) پایدار و ناپایدار»
🔺 یکى از تفسیرهاى این آیه شریفه همان است که در کلام امام صادق (علیه السلام) آمده که مىفرماید: «مستقر به معناى ایمان ثابت است و مستودع ایمان عاریتى است».
@syed213
#بانوی_ادب
نامش فاطمه بود. از آن دخترهایی که شمشیرزنی و نیزه داری را به خوبی می دانست و در جنگ آوری، هم پای پسران قبیله بود.
اولین مربی شمشیر زنی و تیراندازی پسرش ابالفضل العباس (علیه السلام) و برادرانش هم خود او بود!...
نه اینکه تنها او اینچنین باشد، تمــــام قبیله اش در شجاعت و دلیری زبانزد بودند؛
اما چیزی که او را متمایز می کرد، #حجب و #حیای مثال زدنی و #زیبایی و #ملاحت خاص زنانه بود که در کنار #جنگ_آوری، او را به یک دختر #کم_نظیر تبدیل کرده بود!
کمتر مردی جرأت خواستگاری از او را داشت و آنهایی هم که پا پیش می گذاشتند، همگی از بزرگان و اشخاص مطرح بودند؛ اما جز جواب رد چیزی حاصلشان نمی شد!
وقتی از او می پرسیدند که چرا ازدواج نمی کنی، می گفت: «مردی نمی بینم، اگر مردی به خواستگاری ام بیاید، ازدواج می کنم!»
#معاویه از خواستگاران پروپا قرصش بود، ولی هربار دست خالی باز می گشت!...
تا اینکه یک شب خوابی دید. صبح فردا، وقتی «عقیل»، برادر و فرستاده ی علی بن ابیطالب (علیه السلام) که مردی نسب شناس بود، برای خواستگاری آمد، فاطمه لبخند معنا داری زد؛ فهمید که رویایش صادقه بوده است. از فرط شادمانی و رضایت، گریست و گفت: «خدا را سپاس! من به «مرد» راضی بودم ولی او «مردِ مردان» را نصیب من کرد!»
و بی درنگ، پس از موافقت پدر و مادرش، موافقت خود را اعلام کرد و شد همسر علی بن ابیطالب (ع)، جانشین رسول خدا (صل الله علیه و آله)...
بارزترین ویژگی اش، #ادب بود؛
به جا و به موقع حرف می زد،
حد خودش را می دانست و
رفتارش، هرگز نشانی از خطا نداشت...
روزی که پا در خانه ی امیرالمونین (ع) گذاشت، اولین جمله اش به فرزندان ایشان این بود:
«نیامده ام جای مادرتان را بگیرم، من کجا و فرزندان زهرا (سلام الله علیها) کجا؟؟؟
من آمده ام تا کنیزتان باشم...!»
و به حق نشان داد که راست می گفت؛
همان روز اول، حسن و حسین (علیهما السلام) بیمار بودند. فاطمه، بلافاصله به بالین آنها رفت و با محبت تمام، به آنها رسیدگی کرد و چند روز اول زندگی مشترکش، به پرستاری از فرزندان زهرا (سلام الله علیها) گذشت؛ کاری که آن را افتخاری برای خود می دانست...
می گویند تا وقتی که فرزندان امام علی (ع) خردسال بودند، بچه دار نشد تا مبادا به خاطر مادر شدن، در حق آنها کوتاهی کند.
از امام (ع) هم خواسته بود تا او را «فاطمه» خطاب نکند تا مبادا دل بچه ها از شنیدن نام مادرشان در خانه، بشکند...😔
همیشه و همه جا به فرزندانش یادآوری می کرد که «مبادا حسن و حسین (علیهما السلام) را برادر و همتای خود بدانید؛
آنها تافته ی جدا بافته اند،
آسمانی اند،
نوادگان #پیامبر (صلی الله علیه و آله) اند..."