eitaa logo
تأملات اجتماعی
184 دنبال‌کننده
301 عکس
93 ویدیو
7 فایل
محمدرضا کرباسچی دانش آموخته ی حوزه ی علمیه ی قم کارشناس ارشد فلسفه ی علوم اجتماعی @mrkarbs
مشاهده در ایتا
دانلود
تأملات اجتماعی
📌در جست و جوی نظریه اجتماعی شهید مطهری (بخش یازدهم) 🔹درباره ی اصلاح اجتماعی (۴ و پایانی) استاد شه
📌در جست و جوی نظریه ی اجتماعی شهید مطهری (بخش دوازدهم) 🔹هستی شناسی جامعه ۱ پرداختن به اصل وجود جامعه و مسایل آن را باید مهمترین بعد نظریه ی اجتماعی استاد شهید تلقی کرد. فهرستی از مسایلی که ذیل آثار ایشان قابل طرح است، به این شرح است: _کیفیت تولد جامعه _ وجود مستقل از فرد جامعه _تراکم و اشتداد جامعه _نسبت فرد و جامعه _ثبات و تغییر در جامعه _تغییرات اجتماعی 🔸بدون گفت و گو، جامعه متشکل از افراد انسانی است و بدون حضور انسانها هیچ اجتماعی صورت نمی بندد. مراد از انسانهای تشکیل دهنده ی اجتماع نیز، انسانهای مرده نیست؛ و از همین رو اجتماع مردگان گورستان را هیچ گاه جامعه نمی نامیم، بلکه مراد، اجتماع انسانهای زنده ی دارای شعور و اراده است. اجتماع چنین انسانهایی ما را در برابر پدیده ای قرار می دهد که اگرچه ناشی از حضور همان انسانهاست، اما امری فراتر از آنان است، بنحویکه با افزوده یا کاسته و یا تغییر آن انسانها، در اصل وجود آن جامعه تبدلی حاصل نمی شود. ❓اکنون سوال این است که اجتماع انسانها چگونه به شکل گیری این پدیده ی جدید منجر می شود؟ استاد شهید ره در کتاب «جامعه و تاریخ» و همچنین «جامعه و تاریخ در قرآن» با طرح بحث «اقسام ترکیب در پدیده ها»، ترکیب میان افراد در جامعه را از نوع ترکیب حقیقی می دانند. واضح است که مراد از ترکیب در اینجا ترکیب آبدان و اجسام نیست، بلکه مراد ترکیب روح ها و معانی است. فیلسوف اجتماعی معاصر استاد پارسانیا، در کتاب ارزشمند خویش، (جهان های اجتماعی) با بهره گیری از برخی مسائل بنیانی حکمت اسلامی، شرح جزیی تری از مسئله ی نحوه ی ترکیب در اجتماع بدست داده اند که متن زیر بخشی از آن است: «اثبات وجود جامعه و یا نفی آن با روش تجربی ممکن نیست؛ حکمت متعالیه اصول و قواعدی را بنا می نهد که بر اساس آن می توان به اثبات وجود جامعه پرداخت. اصول یاد شده عبارتند از: ۱. اصالت وجود ۲. حرکت اشتدادی وجود ۳. جسمانیه الحدوث و روحانیت البقا بودن نفس ۴. تجرد ادراکات بشری ۵. اتحادعلم، عالم و معلوم ۶.اتحاد عمل، عامل و معمول بر اساس اصول یاد شده، حیات انسانی با حرکت وجودی و جوهری خود، صور معدنی، نباتی و حیوانی را یکی پس از دیگری طی می کند تا آنکه به جهان انسانی وارد می شود و در قلمرو حیات انسانی به ادراک صور و معانی متنوعی که در قلمرو حیات انسانی قابل وصول است، دسترسی پیدا می کند. صور علمی به دلیل تجرد خود مقید به امور مادی نیستند و در آنها تغییر و حرکتی راه ندارد و نفوس انسانی با حرکت خود به سوی آنها راه می سپارند. نفوس انسانی به دلیل اصل «اتحاد عالم با معلوم» با متحد شدن با صور علمی از یک سو آنها را به عرصه ی حیات و زندگی وارد می کنند و از سوی دیگر از طریق وحدت با معلوم خود، با یکدیگر وحدت و یگانگی پیدا می کنند. صور علمی که در حوزه ی مشترک زندگی انسانها قرار می گیرند نقطه ی اتصال وحدت و یگانگی انسانهایی می شوند که با آنها وحدت پیدا می کنند، و به بیان دیگر این صور در حکم روح و جان واحد برای نفوس متعددی می شوند که با آنها اتصال وجودی پیدا می کنند.» 📚جهان های اجتماعی،۱۱۹-۱۲۰ @taamollat