هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️بسم الله الرحمن الرحیم
🌹الهی به امیدتو
❤خدایاکمک کن در
🌹آخرین روزها ازفصل زیبای پاییز
❤آخرین غم هارا
🌹پشت سربگذاریم
❤آخرین کینه هاو
🌹آخرین حسرتهارا
❤فراموش کنیم
🌹آخرین ناامیدی هارا
❤ازذهنمان پاک کنیم
🌹وآرام وسبک بال درخانه زمستان واردشویم
الهی آآآآآآآمین ❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم #سلام_ارباب_خوبم
♥️رخســارشـهیدِکربلا را صلوات
♥️ سـالارِ قیــامِ نینــــوا را صلوات
♥️جانها به فدای نـامِ والای حسین
♥️آن نورِدوچشمِ مصطفی را صلوات
♥️اللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلےٰمحَمَّدٍ وَّ آلِ
♥️و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️#رفتارنیک_بازنان
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 27 آذر ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:38
☀️طلوع آفتاب: 07:08
🌝اذان ظهر: 12:01
🌑غروب آفتاب: 16:53
🌖اذان مغرب: 17:13
🌓نیمه شب شرعی: 23:16
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_رهبری👆
🌺 #ذکرروز چهارشنبه ۱۰۰ مرتبه
🌼اى زنده ، اى پاينده
🌺يــا حــيُّ يــا قَــيّــوم
🌼این ذکر موجب عزت دائمی
میشود
#نماز_روز۴شنبہ
✍هرڪس این نماز را روز 4 شنبه بخواند خداوند توبه
او را از هر گناهے باشد مےپذیرد 4 رکعتست
درهر رکعت بعد از حمد 1 توحید و1 قدر
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅افرادي كه صبح ها همراه با صبحانه نان جو مي خورند نسبت به ساير افراد كالري بيشتري مي سوزانند.
🍞نان جو از سفيد شدن مو جلوگيري مي كند و سلامت قلب را تضمين مي كند
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چهارشنبه تون آباد
🍎به نیت 4 روز مانده
🌸 تا پایان پائیز
🍎4 اتفاق خوب
🌸4 خبر خوش
🍎4موفقیت عالی نصیبتون بشه
🌸وخوشبختی 4 بار
🍎دَرِ خونه تونو بزنه
🌸آمین یا رب العالمین
🍎آخرین ۴شنبه پاییزتون بخیر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}
🔥 #فرار_از_جهنم 🔥
#قسمت_دهم : ✍کابوس های شبانه
.
🌹بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش اومدم … دستبند به دست، زنجیر شده به تخت … هر چند بدون اون هم نمی تونستم حرکت کنم … چشم هام اونقدر باد کرده بود که جایی رو درست نمی دیدم … تمام صورتم کبودی و ورم بود … یه دستم شکسته بود … به خاطر خونریزی داخلی هم عملم کرده بودن … .
🌹همین که تونستم حرکت کنم و دستم از گچ در اومد، منو به بهداری زندان منتقل کردن … اونها هم چند روز بعد منو فرستادن سلولم … .
هنوز حالم خوب نبود … سردرد و سرگیجه داشتم … نور که به چشم هام می خورد حالم بدتر می شد … سر و صدا و همهمه به شدت اذیتم می کرد … مسئول بهداری به خاطر سابقه خودکشی می گفت این حالتم روانیه اما واقعا حالم بد بود … .
🌹برگشتم توی سلول، یه نگاه به حنیف کردم … می خواستم از تخت برم بالا که تعادلم رو از دست دادم … بین زمین و هوا منو گرفت … وسایلم رو گذاشت طبقه پایین … شد پرستارم … .
توی حیاط با اولین شعاع خورشید حالم بد می شد … توی سالن غذاخوری از همهمه … با کوچک ترین تکانی تعادلم رو از دست می دادم … من حالم اصلا خوب نبود … جسمی یا روحی …
🌹بدتر از همه شب ها بود …
سخت خوابم می برد … تا خوابم می برد کابوس به سراغم میومد … تمام ترس ها، وحشت ها ، دردها … فشار سرم می رفت بالا… حس می کردم چشم هام از حدقه بیرون میزنه … دستم رو می گذاشتم روی گوشم و فریاد می کشیدم
🌹نگهبان ها می ریختن داخل و سعی می کردن به زور ساکتم کنن … چند دفعه اول منو بردن بهداری اما از دفعات بعدی، سهم من لگد و باتوم بود … .
اون شب حنیف سریع از روی تخت پایین پرید و جلوی دهنم رو گرفت …
🌹 همین طور که محکم منو توی بغلش نگهداشته بود … کنار گوشم تکرار می کرد … اشکالی نداره … آروم باش … من کنارتم … من کنارتم …
اینها اولین جملات ما بعد از یک سال بود
✍ادامه دارد..
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی
#احکام_محرمیت
⁉️ #ســــؤال :
1⃣ آیا با ازدواج مردى كه فرزند پسر دارد با زنى كه فرزند دختر دارد, آن پسر و دختر را بر یكدیگر محرم مىكند؟
2⃣ آیا آن پسر و دختر بر والدین و اجداد این زن و مرد محرم مىشوند؟
📢 #پـــاسخ :
1⃣ ازدواج آن مرد و زن، موجب محرمیت پسر و دختر نمىشود.
2⃣ پسر و دخترِ زن و مرد مذكور بر والدین و اجداد این زن و مرد محرم نیستند.
--------------------------------
استفتائات مقام معظم رهبری
#محرمیت
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
☀️امام جوادع:
💠توبه برچهارپایه استواراست: #پشیمانی به دل،
#استغفار به زبان،
کارو #جبران با اعضاء
وتصمیم که به گناه بازنگردد.
📚کشف الغمّه،ج۲،ص۳۴۹
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
🔅 #امام_رضا_علیه_السلام :
🔸 صاحِبُ النِّعمَةِ يَجِبُ عَلَيهِ التَّوسِعَةُ عَلى عِيالِهِ .
🔹« برخوردار از نعمت، بايد خانواده اش را در رفاه قرار بدهد .»
📚 الكافي : ج ٤ ص ١١ ح ٥
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#آی_پارا
#پارت_شصدوشش
امادیدن آیناز و گفتن جریان تو به اون تا سال بعد امکان نداره. زیر لب اهمی گفتم و مشغول غذا خوردن شدم.تایماز زودتر از سر میز بلند شد و گفت : من امشب جایی کار دارم و شاید تا صبح نیام .از صفورا خانوم می خوام شب رو تو این ساختمان بخوابه که تنها نباشی .گفتم : من نترس تر از این حرفام . بهتره از کنار دختر وشوهرش دورش نکنید .اصلا نیاز نیست.با تحکم گفت : یادت باشه . قرار ما این بود که تا وقتی تو این خونه هستی و من قيم تو هستم حرف اخر رو من بزنم.من تو همه چی نظر تو رو نمی خوام.بعضی وقتها امر می کنم و همه باید اجرا کنن.الان هم نظر نخواستم . اطلاع دادم . ناخود آگاه لبخندی اومد روی لبهام و گفتم : خوشحالم خودتون شدین . داشتم کم کم نگرانتون میشدم . من به این تایماز خان بیشتر عادت دارم و راحت تر باهاش ارتباط برقرار می کنم.چشماش برقی زد و در حالی که از اتاق خارج می شد با لبخند گفت : خوشم مییاد مثل خودم وحشی هستی و با آرامش میونه ی خوبی نداری و گرنه اینجا خیلی کسل کننده می شد . در که بسته شد ، به آرامش عجیبی که واقعا منشأش برام نامشخص بود به وجودم تزریق شد که حال خراب بعد از ظهرم رو کلی بهبود بخشید.به اکرم تو جمع کردن میز کمک کردم و با وجود اصرارم برای شستن ظرفها اونا فرستادنم که برم بالا . اینجا به خاطر آب لوله کشی ، ظرف شستن یه کیف دیگه داشت . خیلی با اسکو متفاوت بود. سرم راهم چراغ نفتی های توی راه پله رو روشن کردم و رفتم بالانشستم رو تختم و شروع کردم به خوندن داستانهایی که تایماز بهم داده بود.تازه چند صفحه خونده بودم که یادم اومد امروز اولین روز درسم بود و استاد امین برام چند تا تکلیف داده که تا فردا براش حاضر کنم.کتاب داستان رو بستم و مشغول انجام تکالیفم شدم . هرزگاهی فکرم پر میکشید پیش تایماز که چرا امشب رو خونه نیومد و الان کجاست ؟ درسته هی به خودم تشر می زدم که به تو چه ؟نکنه واقعا فکر می کنی زنشی ؟ اما بازم نگرانش بودم . بازم یه جور حس بد وجودم رو می گرفت . من تازه بیست روز بود تو خونه ی تایماز بودم . نمی دونستم زندگی اون قبل از من چطوری بوده . با کیا رفت و آمد داشته . حتما بین اونا زنا و دخترای زیادی بودن . به خودم اومدم دیدم یه ساعته تایماز رو کردم ملکه ی ذهنم و دارم راجع به اون فکر می کنم . با صدای بسته شدن در اتاق بغلیم که مربوط به تایماز یهو از جام پریدم . اول فکر کردم صفورا خانومه . اما به خودم گفتم اون تو اتاق تایماز چیکار داره ؟ نکنه دزده ؟ اولش ترسیدم اما بعد به خودم گفتم : که چی ؟ بلند شو خودت رو جمع کن. انگار چند روز تایماز لوست کرد فکر کردی خبریه . تو همونی نبودی که شبونه رفتی تو باغ و دست آسان رو رو کردی ؟ حالا اینجا که امنیت بیشتره . بلند شدم لچکم رو سر کردم و چوبی رو گذاشته بودن زیر تختم تا پایه هاش هم اندازه بشن رو از زیر تخت کشیدم بیرون. خیلی محکم و بلند نبود اما از هیچی بهتر بود . راهرو روشن بود . در اتاقم رو باز گذاشتم که صدای بسته شدنش آقا دزده رو هوشیار نکنه . آروم دستگیره ی در اتاق تایماز رو پایین کشیدم و بازش کردم . داخل اتاق تاریک بود . گفتم : به فارسی گفتم : کی اینجاست ؟ صدایی نیومد . به قدم رفتم تو و گفتم : بهتره خودت رو نشون بدی. اما باز سکوت بود و سکوت . داشتم مطمئن می شدم کسی این تو نیست که صدای جیر جیر تخت تایماز اومد . داخل اتاق شدم و دیدم جسمی رو تخت داره حرکت میکنه . جلوتر رفتم . ترسیده بودم . اما باز مثل بچه های تخس ول کن نبودم . نزدیکتر که رفتم دیدم تایمازه . خدای من این چرا اینجاست ؟ چرا این شکلی درب و داغونه . سریع برگشتم تو راهرو و چراغ رو برداشتم و بردم تو . انبار چهرش به خوبی دیده می شد. سر و صورتش خونی و کبود بود. کت و پیرهنش پاره شده بود . کنار تختش نشستم و آروم صداش زدم . اشک تو چشام جمع شده بود . کدوم از خدابیخبری اینطوری زده بودنش ؟ چند بار دیگه هم صداش زدم . دیگه داشتم واقعا می ترسیدم و علنا گریه می کردم که چشمای پف کرده و کبودش و باز کرد . مردمک چشماش دیده نمی شد . چشماش یه باریکه شده بود . چشماش رو که باز دیدم با گریه گفتم : چی شده ؟ چرا اینطوری شدین؟ کنار لبش پاره بود و خونمرده شده بود . لبش رو که باز کرد حرف بزنه ، زخمش سر باز کرد و خون اومد . به زحمت گفت : آی پارا برام آب بیار . سریع بلند شدم و رفتم پایین . پایین پله ها هم سکندری خوردم . کم مونده بود كله پا بشم . سریع براش یه لیوان آب بردم . کمکش کردم کمی سرش رو بلند کنه و آب بخوره . تو وضعیتی نبود که ازش بپرسم چی شده . سریع به کم پارچه تمیز پیدا کردم و زیر اجاق رو هم روشن کردم تا آب جوش بیاد . به کم هم مرکورکورم از تو گنجه پیدا کردم و بردم بالا .تایماز داشت ناله می کرد . از این می ترسیدم که جاییش شکسته باشه .
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
@tafakornab
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🌱نخودسبز سرشار از ساپونین بوده که یک ترکیب گیاهی با تأثیرات ضد سرطانی است !🌱
▫️ساپونین، با کاهش رشد تومور #سرطان و افزایش تخریب سلول های سرطانی با این بیماری مبارزه میکند.
+ اضافه کردن نخود سبز به رژیم غذایی به حفظ سلامت و #هضم کمک میکند، #قند_خون را کنترل و حتی برای #کاهش_وزن نیز مفید است.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
☀️ امام سجاد (علیه السلام):
💠 از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شوخيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيز كوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند.
📚 منبع: تحف العقول ص 278
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
خدايا🕊
آرامش را سرليست🕊
ِتمام اتفاقات
ِزندگی مان قراربده
آرامش را تنها از تو ميخواهیم🕊
الهی
به دوستانم
فردایی پر ازخیر و برکت عطا کن🕊
شبتون خوش و سراسر آرامش🕊
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از بنرها
شما احتیاجی به دعانویسیندارید.❗️
❌به جای پرداخت هزینه های سنگین به افراد سود جو و بی علم خودتان حلال مشکلاتتان باشید.
#دوستانعزیزتوجه داشته باشید دعاهای کانال زیر قرانیه و همچنین ازمنابع موثق و معتبر تهیه شده است پس خیالتون راحت باشه
مجموعه اے از دعاهاے معتبر...
🔴آرشیو دعا ها👇👇
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥
🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞
🌸❖جهت خواندن ذکر ودعاها روے
لینک بزن👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥
🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞
هدایت شده از بنرها
🔴 فوری / ویژه همسران 🔴
ما جمعی از #اساتید حوزه علمیه قم بدلیل نیاز زن و شوهرها به ریزهکاریهای #زناشویی و همسرداری، کانالی بسیار عالی راهاندازی کردیم.👌
🔴 #بزرگترین کانال همسران در ایتا
🔴 با ۲ هزار عضو 👏👏
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁زندگے
هدیه ای از طرف معبود است
روزی نو و زندگے نو🍁
🍁امروز همه چیز
محیای زیستن است🍁
🍁لبخند بزن
بر این روز زیبا و بگو من شادم🥰
🍁من هستم
من زندگے را دوست دارم🍁
🍁بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امیدتو🍁
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #سلام_امام_زمانم
💚 #سلام_آقای_من
💝 #سلام_پدر_مهربانم
ای سبز پوشِ
ڪعبہ دلها ظهورڪن
از شيب تندِ
قلہ غيبٺ عبورڪن
شايدگناہ خوب نديدن
از آن ماسٺ
فڪری برای روشنیِ
چشم ڪورڪن
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات
❤️الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
❤️وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#صبح_است و باز دلم
میل زیارت دارد ...
ارباب خوبم سلام ...
السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيت
ُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
❤️صبحتون متبرک به نام
#امام_حسین (علیه السلام)❤️
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #احترام_به_همسر
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #پنجشنبه 28 آذر ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:39
☀️طلوع آفتاب: 07:09
🌝اذان ظهر: 12:01
🌑غروب آفتاب: 16:53
🌖اذان مغرب: 17:14
🌓نیمه شب شرعی: 23:16
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_امام_ره☝️ #جلوگیری_ازنفوذافرادسوءاستفاده_گر_به_مجلس
🌸 #ذکرروزپنجشنبه🌸
🥀لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ المَلِكُ الحَقُّ المُبين
💥معبودي جز خدا نيست
💥پادشاه برحق آشكار
➖➖➖➖➖➖
#سوره_درمانے
💎روز ۵شنبه ۲ رڪعت نمازبـہ
نیت ڪسب مال وثروت بخواند و سپس《سوره یاسین》بخواندواین
عمل را تا ۳ روز انجام دهد بهتر است
📚گوهر شب چراغ ۱۵۷/ ۲
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔻مادرم انارها را دانه میکرد
تا در طولانی ترین شب سال
زیباترین و خوشمزه ترین خاطرات را برای ما رقم بزند
من اما آرزو میکردم
ای کاش عمرش همچون یلدا طولانی باشد...
🔺به یاد همه ی مادران
چه آنهایی که هستند
و چه آنهایی که سفر کردند❣️
قبل از اینکه دیر شه قدرشون رو بدونیم❤
🌹شادی روح پدرو مادران وعزیزانی که ازبین ما رفتن وجاشون خالیه😭 فاتحه وصلوات🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
🔴رژیم غذایی ضد سرماخوردگی
✅ انواع مرکبات
✅ فلفل دلمه ای
✅ سیب زمینی
✅سبزیجات برگ سبز
✅شلغم
✅ تخم مرغ
✅ ادویهها
✅سوپ مرغ
✅ماهی
✅سیر و پیاز
👇👇🏿👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یلدا یعنی:🍉
یادمان باشد زندگی
آنقدرکوتاه است که یک دقیقه
بیشتر باهم بودن راباید
جشن گرفت🎉🎊🎉
با آرزوی بهترینها یلدا پیشاپیش مبارک 🍉 🍃 🍉
#آخرین_پنجشنبه_پاییز_درکنارعزیزانتون_خوش_بگذره
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}🔥 #فرار_از_جهنم🔥
#قسمت_یازدهم: ✍اولین شب آرامش
.
🌹من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم … همه جا ساکت بود … حنیف بعد از خوندن نماز، قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد … تا اون موقع قرآن ندیده بودم … ازش پرسیدم: از کتابخونه گرفتیش؟ … جا خورد … این اولین جمله من بهش بود …
🌹نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد … .
موضوعش چیه؟ … .
قرآنه … .
بلند بخون … .
مکث کوتاهی کرد و گفت: چیزی متوجه نمیشی. عربیه … .
مهم نیست. زیادی ساکته …
🌹همه جا آروم بود اما نه توی سرم … می خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم … شروع کرد به خوندن … صدای قشنگی داشت … حالت و سوز عجیبی توی صداش بود … نمی فهمیدم چی می خونه … خوبه یا بد … شاید اصلا فحش می داد … اما حس می کردم از درون خالی می شدم … .
🌹گریه ام گرفته بود … بعد از یازده سال گریه می کردم … بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم … اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می خوند و من فقط گریه می کردم … تا اینکه یکی از نگهبان ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در …
✍ادامه دارد.....
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}🔥 #فرار_از_جهنم🔥
#قسمت_دوازدهم :✍ من و حنیف
🌹.صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود … حنیف با خوشحالی گفت: دیشب حالت بد نشد … از خوشحالیش تعجب کردم … به خاطر خوابیدن من خوشحال بود … ناخودآگاه گفتم: احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟
🌹… نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود … و این آغاز دوستی من و حنیف بود … .
اون هر شب برای من قرآن می خوند … از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می زدیم … اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می زدم … توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی شد کرد …
🌹وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره اش خجالت کشیدم … خیلی زود قضاوت کرده بودم … .
حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت … اون شب که از مغازه به خونه برمی گشت متوجه میشه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می کنه و مزاحمش شده … حنیف هم با اون درگیر می شه … .
🌹توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو میزنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می کنه … اون که تعادلش رو از دست میده؛ پرت میشه توی زباله ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو میشه توی کمرش …
🌹مثل اینکه یکی از رگ های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده … اون مرد نرسیده به بیمارستان میمیره … و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم میشه …
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆
🌹امام حسن عسکری_ع
🌱 أعْرَفُ النّاسِ بحُقوقِ إخْوانِهِ وأشَدُّهُم قَضاءً لَها أعْظَمُهُم عِند اللّه شَأنا
🌸آن كه به حقوق برادران خود آشناتر باشد ودر رعايت كردن آنها كوشاتر ، نزد خداوند ارجمندتر است .
📚بحارالانوار ج 41 ص 55
➿〰➿〰➿〰
🌹امام حسن عسکری(ع) می فرمایند:
🌱 از جمله تواضع و فروتنى،
🌸 سلام کردن بر هر کسى است که بر او مى گذرى،
🍃 و نشستن در پایین مجلس است.
@tafakornab