eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
587 عکس
77 ویدیو
493 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سیدالعلماء
🔺 مطالبی پیرامون شخصیت مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه؛ (۱۸ الحرام ۱۴۰۲=۲۴ ۱۳۶۰) بسم الله الرحمن الرحیم "و صلی الله علی اشرف انبیائه و خاتم اوصیائه، صلی الله علیهم اجمعین" 🔺 برکات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🔹 از برکات حرم مطهر (علیهم‌السلام)؛ شهر مقدس ، مهاجرت شخصیتی مانند مرحوم آیت الله و تأسیس علمیه‌ی قم در آن و مهاجرت آیت الله و سپس ادامه‌ی حوزه و طلوع شخصیت‌هایی مانند راحل و مرحوم علامه می‌باشد. 🔺 اثرات جلسات معارفی و شروع استفاده از مرحوم علامه طباطبایی 🔹 جلسات و هشداردهنده‌ی مرحوم امام و دیگر اساتید؛ امثال مرحوم استاد شهید و دیگر بزرگان را بسیار آمادگی داد که در جستجوی هر چه بیشتر اساتید باشند. ولذا استاد شهید در سفری به با استاد ؛ مرحوم حاج میرزا علی آقای برخورد کرده و اعتراف کردند که ما با استفاده از آن بزرگوار موفق به شناخت نهج‌البلاغه شدیم و ای کاش ما توفیق شناخت را نیز پیدا کنیم. این خواست و عطش نیز به وسیله‌ی مرحوم علامه طباطبایی (رضی‌الله‌عنه) از الطاف خاصه‌ی الهی برآورده شد و ما طلاب ابتدایی نیز بحمدالله تعالی از این خرمن فیض اگر نه گندم ولی به کاهی رسیدیم و ابتداً -در اثر نداشتن مکان مناسبی- قرار شد روزها در باغی که نزدیک منزل ایشان بود از بیانات تفسیری و اخلاقی ایشان استفاده کنیم. 🔺 بیداری از خواب غفلت و بندگیِ خدای متعال؛ اساس تعلیمات مرحومین قاضی و طباطبایی؛ نقش اساسیِ روایات در تفسیر المیزان 🔹 اساس تعلیمات و تدریسات ایشان که از استاد عالی مقام‌شان مرحوم کسب شده بود، دست‌گیری و دادن و از خواب و توجیه آنان به سوی بندگی و صرف چند روزه‌ی عمر در الهی بود، به طوری‌که تمامی لحظات زندگی حتی برای کسب امور معیشتی یا اداره‌ی پست‌ها و مقام‌ها و یا تشکیل خانواده، دارای بُعد و جنبه‌ی بندگی باشد، آن‌گونه که در ابتدای سوره‌ی در صفحات اول فرموده‌اند: «أن الله سبحانه بیَّن فی مواضع من كلامه: أنَّ ما ليس لوجهه الكريم هالك باطل، و أنه: سيقدم إلى كل عمل عملوه مما ليس لوجهه الكريم، فيجعله هباء منثورا، و يحبط ما صنعوا و يبطل ما كانوا يعملون، و أنه لا بقاء لشی‌ء إلّا وجهه الكريم، فما عمل لوجهه الكريم و صنع باسمه هو الذی يبقى و لا يفنى، و كل أمر من الأمور إنما نصيبه من البقاء بقدر ما لله فيه نصيب، و هذا هو الذی يفيده ما رواه الفريقان‌ عن‌ النبی صلی‌الله‌علیه‌وآله أنه قال: (كل أمر ذی بال لم يبدأ فيه باسم الله فهو أبتر الحديث‌). و الأبتر هو المنقطع الآخر، فالأنسب أن متعلق الباء فی البسملة أبتدئ بالمعنى الذی ذكرناه»¹؛ ایشان درباره‌ی این‌که اولین آیه‌ی سوره‌ی مبارکه‌ی فاتحه که اولین سوره‌ی قرآن است و با آیه‌ی شریفه‌ی "بسم الله" آغاز می‌شود، مطرح می‌کنند که آیا این "باء" به چه فعلی یا اسمی - طبق قاعده‌ی عربیت و ادبیات عرب- تعَلُّق دارد؟ ایشان انتخاب فرمودند به این‌که به فعل "أبتَدِءُ" بر می‌گردد یعنی من ابتدا می‌کنم به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان. در صورتی‌که شاید مفسرین و لغت‌شناسانِ‌ دیگر این‌طور نگفته باشند، ولی ایشان در این مسأله که اولین مسأله‌ی تفسیرشان بود، از یک نبوی متابعت کرده‌اند که آن روایت این است که اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرموده‌اند: هر کار مهمی که به نام خداوند ابتدا نشود، انقطاع خواهد یافت، بریده خواهد شد و به سود نخواهد رسید. بنابراین ایشان هم معناً و هم لفظاً اول استفاده‌شان از روایت بوده است و این مطلبی است که شخصاً بنده از ایشان شنیدم و کمتر کسی درباره‌ی تفسیر "المیزان" این مطلب را یادآوری کرده که این تفسیر بسیار ارزنده، طرز استفاده‌اش از با سایر هیچ فرقی ندارد، منتها آن‌ها آیه را بیان می‌کنند و در تفسیرش روایت می‌آورند، ولی ایشان اول به روایات رجوع می‌کند و مطلب آیه را که از روایات به دست آورد، طوری تنظیم می‌کنند که با روایات تطبیق شود و روایاتش هم در آخر ذکر شود تا این افراط و تفریطی که در برخی محدثین و غیر آن‌ها پیدا شده، که قرآن کریم جز با روایات نباید تفسیر شود، این افراط و تفریط جلویش گرفته شود، ولی رهنمودشان را از روایات گرفته‌اند و بهترین شاهد همین مسأله است و از خود ایشان هم - در وقتی‌که خدمت‌شان بودم- شنیدم که فرمود: اگر روایات نبود من در تفسیر چیزی نمی‌فهمیدم. این مطلب ای کاش تکرار می‌شد تا مردم بدانند که برکات تفسیر "المیزان" برکات روایات اطهار (علیهم‌السلام) است. ص ۱ 1⃣ @seyedololama ⬇️
هدایت شده از سیدالعلماء
⬆️ ص ۲ 2⃣ 🔺 ضرورت استفاده از تعالیم مرحوم علامه طباطبایی در اصلاح انقلاب اسلامی 🔹 مرحوم استاد شهید فرمود: تفسیر سال‌ها بعد جلوه شایسته‌اش بُروز می‌کند. در تأیید فرموده‌ی ایشان عرض می‌شود که ببینید در زمان ما که سال‌ها از مقدس اسلامی می‌گذرد، هنوز این مسأله جا نیفتاده و دوره‌ای برای محترم ترتیب داده نشده، چه رسد به و عزیز و زحمت‌کش و دل‌سوز که مانند یک جهش یا و یا با این تفسیر شریف و تفسیر اولین آیه؛ -تفسیر آیه‌ی شریفه- "بسم الله الرحمن الرحیم" آشنا شوند و در نتیجه یک شایسته‌ی این رژیم الهی به وجود آورند. انقلابی که در درون انسان‌ها، مسأله طبیعت و وجهه‌ی الاهیت را چنان پایه‌ریزی کند، که اگر استاد یا متوجه شود که کلاس را گذرانده، و کند. مرحوم علامه این بیت را فراموش نمی‌کرد: اهل دنیا از کهین و از مهین لعنة الله علیهم اجمعین خدا، همان ابتر و منقطع الآخر بودن است که و اسلامی باید به عنوان یک فاجعه‌ی از آن بپرهیزد. (رحمه‌الله) هم درباره‌ی پیروزی در با دشمنان، مسأله‌ی را تکرار می‌کرد. وظیفه همان خدای جهان و انسان است که حضرت (ارواحنافداه) برای گسترش آن در کره‌ی زمین خواهد کرد و انقلاب فرهنگی اسلامی به معنای آشنا کردن و با آن است. آشنایی این فضیلت به این است که تمام ها چه رسد به ها و ها، از افرادی دوره دیده تشکیلات داده شوند. دوره‌ای که از پیش از آغاز شده باشد و به همان شیوه‌ای که با دهان و دندان و نیروهای بینایی و شنوایی آشنا می‌شود، با بندگی انسان و جهان نسبت به پروردگار مهربانش هم آشنا شود. است که و فراگیر در جهان، ریشه در همین مسأله‌ی بی‌خبری از جهان دارد. این ایده و مرام در و معاشرت این‌گونه اساتید به وضوح دیده می‌شد. 🔺 تشکیل جلسات تفسیری مرحوم علامه طباطبایی در ماه مبارک رمضان در حرم مطهر 🔹 [ مرحوم علامه] فرمودند: من یاد ندارم در شب‌های ماه خوابیده باشم. به خاطر دارم در ماه مبارک رمضان سالی، را در حدود بعد از نیمه‌شب، در صحن شریف ترتیب دادند، به طوری‌که پس از درس به مطهر مُشَرَّف شوند و برای صرف غذای سحری برگردند. بنده هم که ظرفیت لازم را نداشتم به این برنامه چند شب عمل کردم که در اثر کم‌خوابی و بی‌توفیقی بیمار شده و از هم محروم گردیدم. 🔺 ظهور قابلیت افراد در إمتحانات الهی 🔹 در همه‌گونه امور برای ارائه‌ی وجود دارد. فرمودند: روزی در حجره تدریس در خدمت مرحوم استاد [ رحمه‌الله] بودیم و بحث را بیان می‌کردند، ناگهان سقف حجره و مدرسه طوری تکان خورد که گویا زمین‌لرزه‌ای رخ می‌دهد. حاضران با عجله در صدد خروج از حجره به‌طور ایجاد مزاحمت با یکدیگر بر آمدند! ولی بعداً با نبودن خطر بازگشت نموده و ایشان [ آیت الله قاضی رحمه‌الله] بعد که از جای خود تکان هم نخورده بود، فرمود: بفرمایید ای آقایان و آشنای با !. 🔺 از اویی و به سوی اویی! 🔹 مرحوم استاد شهید دوره‌ی دروس را به همین منظور برای نسل آماده کرده و بسیار مناسب است که در برنامه‌ریزی های همه‌ی دوره‌های و از آن استفاده شود. در ایشان، جلد دوم صفحه ۸۳ به همین مسائل اصولی اشاره فرموده‌اند. «جهان‌بینی توحیدی یعنی درک این‌که جهان از یک مشیّت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آن‌ها استوار است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ «یک قطبی» و «تک‌محوری» است. جهان‌بینی توحیدی یعنی جهانْ ماهیت «از اویی» (إِنَّا لِلَّهِ) و «به سوی اویی» (إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ) دارد». جهان مدرسه‌ی است و خداوند به هر انسانی بر طبق و کوشش صحیح و درستش می‌دهد. این همان مسأله مرحوم علامه در مورد منقطع‌الآخر و مورد لعنت قرار نگرفتن است، که همین پی بردن به "انا لله و انا الیه راجعون" و آن را سرلوحه‌ی اعمال قرار دادن و جهاد و علمی، درباره‌ی این‌که لحظه‌ای از آن در هیچ عملی، در هیچ تدریسی و در هیچ قدمی فراموش نشود. درست صد در صد برعکس و بر خلاف های روز ما است، که حتی در کشورهای سران منفور دستور اسلام را به خاطر چند روز عیّاشی به دیده‌ی پذیرش می‌نهند و را رها می‌کنند. ص ۲ 2⃣ @seyedololama ⬇️
🔹 تحکیم بنیادهای نظریه ولایت فقیه در نجف اشرف (سال ۱۳۴۸ ه‍ . ش) / بخش سوم ✔️ ولایت و وظیفه‌ی حکومتی، ملازمه‌ای با ولایت تکوینی و مقامات معنوی ندارد. 🔘 ‏‏لازمۀ اثبات ولایت و حکومت برای امام علیه السلام این نیست که مقام معنوی نداشته باشد.‏‎ ‎‏برای امام مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفۀ حکومت است. و آن، مقام ‏‎ ‎‏کلی الهی است که گاهی در لسان ائمه، علیهم السلام، از آن یاد شده است. خلافتی است‏‎ ‎‏تکوینی که به موجب آن جمیع ذرات در برابر «ولیّ امر» خاضعند. از ضروریات مذهب‏‎ ‎‏ماست که کسی به مقامات معنوی ائمه علیهم السلام نمی‌رسد، حتی ملک مقرب و نبی مرسل. اصولاً‏‎ ‎‏رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام ـ طبق روایاتی که داریم ـ قبل از این عالم انواری بوده اند در‏‎ ‎‏ظل عرش؛ و در انعقاد نطفه و «طینت» از بقیۀ مردم امتیاز داشته‌اند‏‏. و مقاماتی دارند‏‎ ‎‏الی ماشاءالله. چنانکه در روایات «معراج» جبرئیل عرض می‌کند: ‏‏لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً، لاحْتَرَقْتُ‏‏.‏‎ ‎‏(اگر کمی نزدیک‌تر می‌شدم، سوخته بودم.) یا این فرمایش که ‏‏إنَّ لَنا مَعَ اللهِ حالات لایَسَعُهُ‏‎ ‎‏مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِیٌ مُرْسَلٌ‏‏. (ما با خدا حالاتی داریم که نه فرشتۀ مقرب آن را می‌تواند‏‎ ‎‏داشته باشد و نه پیامبر مرسل). این جزء مذهب ماست که ائمه علیهم السلام چنین مقاماتی‏‎ ‎‏دارند، قبل از آن‌که موضوع در میان باشد. چنان‌که به حسب روایات این مقامات‏‎ ‎معنوی برای حضرت زهرا، سلام الله علیها، هم هست‏‏؛ با این‌که آن حضرت نه است‏‎ ‎‏و نه و نه . این مقامات سوای وظیفۀ حکومت است. لذا وقتی می‌گوییم‏‎ ‎‏حضرت زهرا علیها السلام، قاضی و خلیفه نیست، لازمه‌اش این نیست که مثل من و‏‎ ‎‏شماست؛ یا بر ما ندارد. 🔘 عهده دار شدن حکومت فی حد ذاته شأن و مقامی نیست؛ بلکه وسیلۀ انجام وظیفۀ‏‎ ‎‏اجرای احکام و برقراری نظام عادلانۀ اسلام است. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ نفس‏‎ ‎‏حکومت و فرماندهی به ابن عباس‏‏ فرمود: این کفش چه‌قدر می‌ارزد؟ گفت: هیچ. فرمود:‏‎ ‎‏فرماندهی بر شما نزد من از این هم کم ارزش‌تر است؛ مگر این‌که به وسیلۀ فرماندهی و‏‎ ‎‏حکومت بر شما بتوانم حق (یعنی قانون و نظام اسلام) را برقرار سازم؛ و باطل (یعنی قانون‏‎ ‎‏و نظامات ناروا و ظالمانه) را از میان بردارم‏‏. پس، نفس حاکم شدنْ و فرمان‌روایی وسیله‌ای‏‎ ‎‏بیش نیست. و برای مردان خدا اگر این به کار خیر و تحقق هدف‌های عالی نیاید،‏‎ ‎‏هیچ ارزش ندارد. لذا در خطبۀ نهج البلاغه می‌فرماید: «اگر حجت بر من تمام نشده و ملزم‏‎ ‎‏به این کار نشده بودم، آن را (یعنی فرماندهی و حکومت را) رها می‌کردم». بدیهی است‏‎ ‎‏تصدی حکومتْ به دست آوردن یک وسیله است؛ نه این‌که یک باشد؛ زیرا اگر‏ مقام معنوی بود، کسی نمی‌توانست آن را غصب کند یا رها سازد. هرگاه حکومت و‏‎ ‎‏فرماندهی اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانۀ اسلام شود، قدر و ارزش پیدا‏‎ ‎‏می‌کند؛ و متصدی آن صاحب ارجمندی و معنویت بیش‌تر می‌شود. بعضی از مردم چون‏‎ ‎‏دنیا چشمشان را پر کرده، خیال می‌کنند که ریاست و حکومت فی نفسه برای ائمه علیهم السلام شأن‏‎ ‎‏و مقامی است، که اگر برای دیگری ثابت شد دنیا به هم می‌خورد. حال آن‌که نخست وزیر‏ #‎‏شوروی یا و رئیس جمهور حکومت دارند، منتها کافرند. کافرند، اما‏‎ ‎‏حکومت و نفوذ سیاسی دارند؛ و این حکومت و نفوذ و اقتدار سیاسی را وسیلۀ کام‌روایی‏‎ ‎‏خود از طریق اجرای قوانین و سیاست‌های ضدانسانی می‌کنند.‏ 🔘 ائمه و فقهای عادل موظفند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی‏‎ ‎‏و برقراری نظام عادلانۀ اسلام و به مردم استفاده کنند. صِرف حکومت برای آنان جز‏‎ ‎‏رنج و زحمت چیزی ندارد؛ منتها چه بکنند؟ مأمورند انجام وظیفه کنند. موضوع «ولایت‏‎ ‎‏فقیه» مأموریت و انجام وظیفه است.‏ 📚 کتاب ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی / تقریر بیانات مرحوم امام خمینی قدس سره در نجف اشرف / صص ۵۳ تا ۵۵ 🌐 https://b2n.ir/u09934 @tafaqqoh