هدایت شده از سیدالعلماء
🔺 مطالبی پیرامون شخصیت مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی رضوان الله تعالی علیه؛ (۱۸ #محرم الحرام ۱۴۰۲=۲۴ #آذر ۱۳۶۰)
بسم الله الرحمن الرحیم
"و صلی الله علی اشرف انبیائه و خاتم اوصیائه، صلی الله علیهم اجمعین"
🔺 برکات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
🔹 از برکات حرم مطهر #اهلبیت (علیهمالسلام)؛ شهر مقدس #قم، مهاجرت شخصیتی مانند مرحوم آیت الله #حائری_یزدی و تأسیس #حوزه علمیهی قم در آن و مهاجرت آیت الله #بروجردی و سپس ادامهی حوزه و طلوع شخصیتهایی مانند #مرحوم_امام راحل و مرحوم علامه #طباطبایی میباشد.
🔺 اثرات جلسات معارفی و شروع استفاده از مرحوم علامه طباطبایی
🔹 جلسات #اخلاقی و هشداردهندهی مرحوم امام و دیگر اساتید؛ امثال مرحوم استاد شهید #مطهری و دیگر بزرگان را بسیار آمادگی داد که در جستجوی هر چه بیشتر اساتید #انسان_سازی باشند. ولذا استاد شهید در سفری به #اصفهان با استاد #نهج_البلاغه؛ مرحوم حاج میرزا علی آقای #شیرازی برخورد کرده و اعتراف کردند که ما با استفاده از آن بزرگوار موفق به شناخت نهجالبلاغه شدیم و ای کاش ما توفیق شناخت #قرآن را نیز پیدا کنیم. این خواست و عطش نیز به وسیلهی #مهاجرت مرحوم علامه طباطبایی (رضیاللهعنه) از الطاف خاصهی الهی برآورده شد و ما طلاب ابتدایی نیز بحمدالله تعالی از این خرمن فیض اگر نه گندم ولی به کاهی رسیدیم و ابتداً -در اثر نداشتن مکان مناسبی- قرار شد روزها در باغی که نزدیک منزل ایشان بود از بیانات تفسیری و اخلاقی ایشان استفاده کنیم.
🔺 بیداری از خواب غفلت و بندگیِ خدای متعال؛ اساس تعلیمات مرحومین قاضی و طباطبایی؛ نقش اساسیِ روایات در تفسیر المیزان
🔹 اساس تعلیمات و تدریسات ایشان که از استاد عالی مقامشان مرحوم #قاضی کسب شده بود، دستگیری و #نجات دادن #طلاب و #دانشجویان از خواب #غفلت و توجیه آنان به سوی بندگی و صرف چند روزهی عمر در #عبودیت الهی بود، به طوریکه تمامی لحظات زندگی حتی برای کسب امور معیشتی یا ادارهی پستها و مقامها و یا تشکیل خانواده، دارای بُعد و جنبهی بندگی باشد، آنگونه که در ابتدای #تفسیر سورهی #فاتحه در صفحات اول فرمودهاند: «أن الله سبحانه بیَّن فی مواضع من كلامه: أنَّ ما ليس لوجهه الكريم هالك باطل، و أنه: سيقدم إلى كل عمل عملوه مما ليس لوجهه الكريم، فيجعله هباء منثورا، و يحبط ما صنعوا و يبطل ما كانوا يعملون، و أنه لا بقاء لشیء إلّا وجهه الكريم، فما عمل لوجهه الكريم و صنع باسمه هو الذی يبقى و لا يفنى، و كل أمر من الأمور إنما نصيبه من البقاء بقدر ما لله فيه نصيب، و هذا هو الذی يفيده ما رواه الفريقان عن النبی صلیاللهعلیهوآله أنه قال: (كل أمر ذی بال لم يبدأ فيه باسم الله فهو أبتر الحديث). و الأبتر هو المنقطع الآخر، فالأنسب أن متعلق الباء فی البسملة أبتدئ بالمعنى الذی ذكرناه»¹؛ ایشان دربارهی اینکه اولین آیهی سورهی مبارکهی فاتحه که اولین سورهی قرآن است و با آیهی شریفهی "بسم الله" آغاز میشود، مطرح میکنند که آیا این "باء" به چه فعلی یا اسمی - طبق قاعدهی عربیت و ادبیات عرب- تعَلُّق دارد؟ ایشان انتخاب فرمودند به اینکه به فعل "أبتَدِءُ" بر میگردد یعنی من ابتدا میکنم به نام خداوند بخشایندهی مهربان. در صورتیکه شاید مفسرین و لغتشناسانِ دیگر اینطور نگفته باشند، ولی ایشان در این مسأله که اولین مسألهی تفسیرشان بود، از یک #روایت نبوی متابعت کردهاند که آن روایت این است که #پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودهاند: هر کار مهمی که به نام خداوند ابتدا نشود، انقطاع خواهد یافت، بریده خواهد شد و به سود نخواهد رسید. بنابراین ایشان هم معناً و هم لفظاً اول استفادهشان از روایت بوده است و این مطلبی است که شخصاً بنده از ایشان شنیدم و کمتر کسی دربارهی تفسیر "المیزان" این مطلب را یادآوری کرده که این تفسیر بسیار ارزنده، طرز استفادهاش از #روایات با سایر #تفاسیر هیچ فرقی ندارد، منتها آنها آیه را بیان میکنند و در تفسیرش روایت میآورند، ولی ایشان اول به روایات رجوع میکند و مطلب آیه را که از روایات به دست آورد، طوری تنظیم میکنند که با روایات تطبیق شود و روایاتش هم در آخر ذکر شود تا این افراط و تفریطی که در برخی محدثین و غیر آنها پیدا شده، که قرآن کریم جز با روایات نباید تفسیر شود، این افراط و تفریط جلویش گرفته شود، ولی رهنمودشان را از روایات گرفتهاند و بهترین شاهد همین مسأله است و از خود ایشان هم - در وقتیکه خدمتشان بودم- شنیدم که فرمود: اگر روایات نبود من در تفسیر چیزی نمیفهمیدم. این مطلب ای کاش تکرار میشد تا مردم بدانند که برکات تفسیر "المیزان" برکات روایات #ائمه اطهار (علیهمالسلام) است.
ص ۱
1⃣
@seyedololama
⬇️
🔖 #دریافت_مقاله تحلیل عرفانی از تفکیک آثار فرض و نفل در قرب الهی
🖊 حجة الاسلام و المسلمین دکتر سید احمد غفاری قره باغ دام عزه
(عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران)
🌐 http://pfk.qom.ac.ir/article_1194_845bfaccf9a83932edfa869dfc3e9590.pdf
#چکیده
سالکین اهل معرفت، بر حسب تفکیک میان #قرب_فرائض و #نوافل، یا اهل #سلوک_نفلی هستند، و یا فرائضیاند و یا جامع هر دو قرب، و یا واجد مقام #تمحّض و #تشکیک هستند. در تفاوت میان قرب فرضی و نفلی، همین بس که در #قرب_نفلی، خداوند #تنزّل_وصفی نموده و سمع و بصر عبد میشود؛ ولی در #قرب_فرضی، عبد نعت حقّ متعال میشود و عبد، سمع و بصر و ید حقّ تعالی میگردد؛ و همین وساطت برخاسته از قرب فرضِ ولیّالله، سرّ قرار و عدم هلاکت عالَم امکان است. تفکیک فرض و نفل در کلام عرفای مسلمان، تا بدانجا پیش رفته که اتیان فرائض، مظهر عبودیّت، و اتیان نوافل، مظهر اجارت عبد تلقّی شده است. برخی از عرفا در منشأیابی برای برتری قرب فرض از قرب نفل، به واژهی کلیدی و تعیینکنندهی #اختیار و #اضطرار اشاره نمودهاند؛ عبد در نافله اختیار عبودیّت الهی به جای عبودیّتِ امیال خویش نموده است؛ لیکن در فریضه، عبد حقّ انتخاب ندارد و مضطرّ و ناچار از عمل به فریضه است. در این نوشتار، به روش تحلیلی-پژوهشی، و به تفصیل به آراء عرفای اسلامی در باب تفکیک این دو نحوه تقرّب و آثار آنها پرداختهایم.
✔️ تازههای تحقیق
از این سخنان، میتوان به این مهم دست یافت که هر چه درجه و میزان تعبّد، در رابطهی عبد و مولی شدیدتر و عمیقتر شود، #عبودیّت شدّت مییابد و هر چه عبودیّت، شدّت یابد، از عالَم دنیا به عالَم آخرت ارتقاء یابد و با افزایش انکسار، به مقام و #عالَم_أهل_اللّه حضور یابد که مرویّ از نبی اکرم (ص) است «الدنیا حرام على أهل الآخرة و الآخرة حرام على أهل الدنیا و الدنیا و الآخرة حرامان على أهل اللّه» (أحسائی، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۱۱۹). به عبارت دیگر، همین عامل است که سیر عبد را به #مقام_فناء در #مقام_ربوبی سرعت میدهد و معنویّت عبد، حقیقتی غیر از این ارتقاء منازل و مقامات ندارد.
صحیح است که عارف سالک میتواند به اذن الهی، هر آن چه #اراده کند را در پهنهی خلقت إعمال کند، اما مرتبهی مطلوب عارف و سالک، مقام و منزلی است که در آن، ارادهی انسان در ارادهی حضرت سبحان، #فانی شود و ارادهای برای سالک نماند تا خداوند، حرمت آن اراده را نگهدارد. اینکه انسان به مقامی برسد که خداوند چشم و گوش و زبان او شود، مقام بس والایی است، اما سالک حقیقی به دنبال آن است که گوش و چشم و زبانی برایش نماند و این است سرّ موجود در مناجات نفیس مولی العرفاء سید الشهداء (ع) در دعای عرفه که به پیشگاه خداوند عرض میکند: «إلهی أغنِنی بِتَدبیرِکَ عَن تَدبیری وَ بِاختیارِکَ عَن اختِیاری» و به همین دقیقه اشاره دارد آن چه از برخی عرفا و سالکین طریقت نقل شده است که از او پرسیدند: «ما تُریدُ؟» و پاسخ شنیدند: «أریدُ أَن لا أُریدُ» (نک: کاشانی، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۲۵).
به همین دلیل، عرفای مسلمان، خلاف ادب در سلوک دانند که از اذن الهی در #تصرّف در مخلوقات استفاده کنند و شعارشان «العبودیّة بذل الکلّیّة» است (گیلانی، ۱۳۴۳، ج ۲، ص ۲۵۷).
آن چه در این نوشتار، به عنوان آثار تفکیک فرض و نفل ارائه شده است، در حقیقت تفصیل همین اجمال است؛ زیرا منشأ اعتقاد عرفای مسلمان به انفصال عبد از ربّ متعال در قُرب نوافل و تعبیر به #وحدت_ذاتیّه در قُرب #فرائض، برخاسته از حیث «فرق بعد الجمعِ» سالک در قُرب نفلی و #استهلاک کلّی وی در قُرب فرضی است. تفکیک میان عبودیّت و #اجارت نیز، ناشی از انفصال و وحدتی است که در اثر اوّلِ تفکیکات میان فرض و نفل، ظهور مییابد. همچنین اثر سوّم، یعنی تفکیک این دو قُربات از حیث #اضطرار و اختیار نیز، از محرمیّت عبد در ورود به مقام #فنای_احدی در قُرب فرضی و عدم آن در قُرب نفلی سرچشمه میگیرد.
@ghafari_ir
@tafaqqoh
🔖 #دریافت_مقاله بررسی اثر مولفههای دینی بر ایمان و لوازم آن در معناداری زندگی از دیدگاه امام محمد غزالی و علامه طباطبایی [رحمه الله]
🌐 https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6198_1b2a275073b449983583db285a8831e3.pdf
🌐 https://wisdom.ihcs.ac.ir/article_6198.html
✔️ #چکیده
#ایمان اساسیترین عنصرِ #حیات_معنوی، گوهرِ زینتبخشِ روحِ بشری و درخشانترین پرتو عالم عِلوی است، یکی از مهمترین مباحث کلامی، ایمان و عناصرِ وابسته به آن است، به گونهای که نمیتوان نقش بنیادی آن را درشکلگیری #باور_دینی در معناداری زندگی نادیده گرفت. پژوهش حاضر در پیِ آن است که نقشِ مولفههای دینی مانند، #نبوت، #امامت و #عبودیت را بر ایمان و لوازم آن در معناداری زندگی را در دو بُعد شناختی وعملکردی، با روشِ توصیفی - تطبیقی از دیدگاه دو اندیشمند بزرگ با دو سنت #متفاوت اسلامی تسنن و تشیّع مورد بررسی قرار دهد. برای جمعآوری دادهها از طریق کتابخانهای استفاده شده است، دادههای پژوهش از گردآوری #تشابه و #تفاوتهای دیدگاه این دو متفکر بزرگ بر پایه مبانی #انسان_شناسی آنان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج یافتهها نشان داد که هر دو اندیشمند، #ایمان را #معنابخش به زندگی میدانند، هرچند در بیانِ جزئیات بر پایهی مبانی اندیشههایشان تفاوتهایی وجود دارد، در مساله #عبودیت غزالی بیشتر بر روی بُعد فردی عبادات، ولی علامه بعد فردی و #اجتماعی عبادات هر دو تأکید دارد. مهمترین اختلاف این دو دانشمند در مساله #امامت است که غزالی در حد #مدیریت_دنیوی و یک امر #فقهی و فرعی تلقی میکند. علامه امامت را #استمرار نبوت و عهد الهی میداند.
@tafaqqoh