eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
586 عکس
77 ویدیو
493 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
محکی موجود بما هو موجود از دیدگاه ابن سینا.pdf
378.5K
محکی از دیدگاه ابن سینا هر چند که نظام فلسفی نظام عقلانی محضی است که بسیاری از اصول زیربنایی آن را اصول فلسفه تشکیل می‌دهد و فلسفه او فلسفه خوانده می‌‌شود، ولی با این وجود، ابن‌سینا هرگز خود را ملزم به حفظ تمامی مبانی فلسفه ارسطویی نمی‌داند و در بسیاری از موارد به نقد آن‌ها نیز می‌پردازد. ابن‌سینا با پذیرش برخی مبانی ارسطویی و ارائه اصول خاص فلسفی خود، مؤسس نظام فلسفه به شمار می‌رود که فلسفه‌ای بر محور است. او موضوع مابعدالطبیعه خود را موجود بما هو موجود می‌داند و اصول مابعدالطبیعی خود را بر مبنای آن بنا می‌کند.در طول تاریخ فلسفه، علاوه بر ابن‌سینا بسیاری از فیلسوفان پس از او نیز در عالم اسلام و در مغرب زمین، موضوع مابعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می‌دانند، اما این هرگز بدین معنا نیست که همه این فلاسفه دارای ساختار مابعدالطبیعی واحدی هستند؛ در فلسفه ابن‌سینا موجود، مفهومی است که به بر مصادیقش صدق می‌کند. معنای موجود بما هو موجود به قدری عام و است که تمام موجودات عالم، محکی و مصداق آن قرار می‌گیرند. دامنه وسیع موجود بما هو موجود، همه موجودات را شامل می‌شود؛ از خداوند تبارک و تعالی گرفته تا ممکنات و سپس ممکنات و در نهایت در پایین‌ترین مرتبه وجود، . در میان این موجودات، خداوند وجود محض داشته، به هیچ موجود دیگری نیست و در مقابل، ممکنات وجود ربطی و به واجب‌الوجود داشته و در حدوث و بقاء نیازمند وجود واجب‌اند. @tafaqqoh
🔖 تحلیل عرفانی از تفکیک آثار فرض و نفل در قرب الهی 🖊 حجة الاسلام و المسلمین دکتر سید احمد غفاری قره باغ دام عزه (عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران) 🌐 http://pfk.qom.ac.ir/article_1194_845bfaccf9a83932edfa869dfc3e9590.pdf سالکین اهل معرفت، بر حسب تفکیک میان و ، یا اهل هستند، و یا فرائضی‌اند و یا جامع هر دو قرب، و یا واجد مقام و هستند. در تفاوت میان قرب فرضی و نفلی، همین بس که در ، خداوند نموده و سمع و بصر عبد می‌شود؛ ولی در ، عبد نعت حقّ متعال می‌شود و عبد، سمع و بصر و ید حقّ تعالی می‌گردد؛ و همین وساطت برخاسته از قرب فرضِ ولیّ‌الله، سرّ قرار و عدم هلاکت عالَم امکان است. تفکیک فرض و نفل در کلام عرفای مسلمان، تا بدان‌جا پیش رفته که اتیان فرائض، مظهر عبودیّت، و اتیان نوافل، مظهر اجارت عبد تلقّی شده است. برخی از عرفا در منشأیابی برای برتری قرب فرض از قرب نفل، به واژه‌ی کلیدی و تعیین‌کننده‌ی و اشاره نموده‌اند؛ عبد در نافله اختیار عبودیّت الهی به جای عبودیّتِ امیال خویش نموده است؛ لیکن در فریضه، عبد حقّ انتخاب ندارد و مضطرّ و ناچار از عمل به فریضه است. در این نوشتار، به روش تحلیلی-پژوهشی، و به تفصیل به آراء عرفای اسلامی در باب تفکیک این دو نحوه تقرّب و آثار آن‌ها پرداخته‌ایم. ✔️ تازه‌های تحقیق از این سخنان، می‌توان به این مهم دست یافت که هر چه درجه و میزان تعبّد، در رابطه‌ی عبد و مولی شدیدتر و عمیق‌‌‌‌تر شود، شدّت می‌یابد و هر چه عبودیّت، شدّت یابد، از عالَم دنیا به عالَم آخرت ارتقاء یابد و با افزایش انکسار، به مقام و حضور یابد که مرویّ از نبی اکرم (ص) است «الدنیا حرام على أهل الآخرة و الآخرة حرام على أهل الدنیا و الدنیا و الآخرة حرامان على أهل اللّه‏» (أحسائی، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۱۱۹). به عبارت دیگر، همین عامل است که سیر عبد را به در سرعت می‌دهد و معنویّت عبد، حقیقتی غیر از این ارتقاء منازل و مقامات ندارد. صحیح است که عارف سالک می‌تواند به اذن الهی، هر آن چه کند را در پهنه‌ی خلقت إعمال کند، اما مرتبه‌ی مطلوب عارف و سالک، مقام و منزلی است که در آن، اراده‌ی انسان در اراده‌ی حضرت سبحان، شود و اراده‌ای برای سالک نماند تا خداوند، حرمت آن اراده را نگهدارد. این‌که انسان به مقامی برسد که خداوند چشم و گوش و زبان او شود، مقام بس والایی است، اما سالک حقیقی به دنبال آن است که گوش و چشم و زبانی برایش نماند و این است سرّ موجود در مناجات نفیس مولی العرفاء سید الشهداء (ع) در دعای عرفه که به پیشگاه خداوند عرض می‌کند: «إلهی أغنِنی بِتَدبیرِکَ عَن تَدبیری وَ بِاختیارِکَ عَن اختِیاری» و به همین دقیقه اشاره دارد آن چه از برخی عرفا و سالکین طریقت نقل شده است که از او پرسیدند: «ما تُریدُ؟» و پاسخ شنیدند: «أریدُ أَن لا أُریدُ» (نک: کاشانی، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۲۵). به همین دلیل، عرفای مسلمان، خلاف ادب در سلوک ‌دانند که از اذن الهی در در مخلوقات استفاده کنند و شعارشان «العبودیّة بذل الکلّیّة» است (گیلانی، ۱۳۴۳، ج ۲، ص ۲۵۷). آن چه در این نوشتار، به عنوان آثار تفکیک فرض و نفل ارائه شده است، در حقیقت تفصیل همین اجمال است؛ زیرا منشأ اعتقاد عرفای مسلمان به انفصال عبد از ربّ متعال در قُرب نوافل و تعبیر به در قُرب ، برخاسته از حیث «فرق بعد الجمعِ» سالک در قُرب نفلی و کلّی وی در قُرب فرضی است. تفکیک میان عبودیّت و نیز، ناشی از انفصال و وحدتی است که در اثر اوّلِ تفکیکات میان فرض و نفل، ظهور می‌یابد. هم‌چنین اثر سوّم، یعنی تفکیک این دو قُربات از حیث و اختیار نیز، از محرمیّت عبد در ورود به مقام در قُرب فرضی و عدم آن در قُرب نفلی سرچشمه می‌گیرد. @ghafari_ir @tafaqqoh