محکی موجود بما هو موجود از دیدگاه ابن سینا.pdf
378.5K
#مقاله
محکی #موجود_بما_هو_موجود از دیدگاه ابن سینا
#چکیده
هر چند که نظام فلسفی #ابنسینا نظام عقلانی محضی است که بسیاری از اصول زیربنایی آن را اصول فلسفه #ارسطویی تشکیل میدهد و فلسفه او فلسفه #مشائی خوانده میشود، ولی با این وجود، ابنسینا هرگز خود را ملزم به حفظ تمامی مبانی فلسفه ارسطویی نمیداند و در بسیاری از موارد به نقد آنها نیز میپردازد. ابنسینا با پذیرش برخی مبانی ارسطویی و ارائه اصول خاص فلسفی خود، مؤسس نظام فلسفه #مشاء_اسلامی به شمار میرود که فلسفهای بر محور #موجود است. او موضوع مابعدالطبیعه خود را موجود بما هو موجود میداند و اصول مابعدالطبیعی خود را بر مبنای آن بنا میکند.در طول تاریخ فلسفه، علاوه بر ابنسینا بسیاری از فیلسوفان پس از او نیز در عالم اسلام و در مغرب زمین، موضوع مابعدالطبیعه را موجود بما هو موجود میدانند، اما این هرگز بدین معنا نیست که همه این فلاسفه دارای ساختار مابعدالطبیعی واحدی هستند؛
در فلسفه ابنسینا موجود، مفهومی #مشترک_معنوی است که به #تشکیک بر مصادیقش صدق میکند. معنای موجود بما هو موجود به قدری عام و #فراگیر است که تمام موجودات عالم، محکی و مصداق آن قرار میگیرند. دامنه وسیع موجود بما هو موجود، همه موجودات را شامل میشود؛ از خداوند تبارک و تعالی گرفته تا ممکنات #مجرد و سپس ممکنات #مادی و در نهایت در پایینترین مرتبه وجود، #هیولای_اولی.
در میان این موجودات، خداوند وجود محض #مستغنی داشته، به هیچ موجود دیگری #وابسته نیست و در مقابل، ممکنات وجود ربطی و #تعلقی به واجبالوجود داشته و در حدوث و بقاء نیازمند وجود واجباند.
@tafaqqoh
🔖 #دریافت_مقاله تحلیل عرفانی از تفکیک آثار فرض و نفل در قرب الهی
🖊 حجة الاسلام و المسلمین دکتر سید احمد غفاری قره باغ دام عزه
(عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران)
🌐 http://pfk.qom.ac.ir/article_1194_845bfaccf9a83932edfa869dfc3e9590.pdf
#چکیده
سالکین اهل معرفت، بر حسب تفکیک میان #قرب_فرائض و #نوافل، یا اهل #سلوک_نفلی هستند، و یا فرائضیاند و یا جامع هر دو قرب، و یا واجد مقام #تمحّض و #تشکیک هستند. در تفاوت میان قرب فرضی و نفلی، همین بس که در #قرب_نفلی، خداوند #تنزّل_وصفی نموده و سمع و بصر عبد میشود؛ ولی در #قرب_فرضی، عبد نعت حقّ متعال میشود و عبد، سمع و بصر و ید حقّ تعالی میگردد؛ و همین وساطت برخاسته از قرب فرضِ ولیّالله، سرّ قرار و عدم هلاکت عالَم امکان است. تفکیک فرض و نفل در کلام عرفای مسلمان، تا بدانجا پیش رفته که اتیان فرائض، مظهر عبودیّت، و اتیان نوافل، مظهر اجارت عبد تلقّی شده است. برخی از عرفا در منشأیابی برای برتری قرب فرض از قرب نفل، به واژهی کلیدی و تعیینکنندهی #اختیار و #اضطرار اشاره نمودهاند؛ عبد در نافله اختیار عبودیّت الهی به جای عبودیّتِ امیال خویش نموده است؛ لیکن در فریضه، عبد حقّ انتخاب ندارد و مضطرّ و ناچار از عمل به فریضه است. در این نوشتار، به روش تحلیلی-پژوهشی، و به تفصیل به آراء عرفای اسلامی در باب تفکیک این دو نحوه تقرّب و آثار آنها پرداختهایم.
✔️ تازههای تحقیق
از این سخنان، میتوان به این مهم دست یافت که هر چه درجه و میزان تعبّد، در رابطهی عبد و مولی شدیدتر و عمیقتر شود، #عبودیّت شدّت مییابد و هر چه عبودیّت، شدّت یابد، از عالَم دنیا به عالَم آخرت ارتقاء یابد و با افزایش انکسار، به مقام و #عالَم_أهل_اللّه حضور یابد که مرویّ از نبی اکرم (ص) است «الدنیا حرام على أهل الآخرة و الآخرة حرام على أهل الدنیا و الدنیا و الآخرة حرامان على أهل اللّه» (أحسائی، ۱۴۰۵، ج ۴، ص ۱۱۹). به عبارت دیگر، همین عامل است که سیر عبد را به #مقام_فناء در #مقام_ربوبی سرعت میدهد و معنویّت عبد، حقیقتی غیر از این ارتقاء منازل و مقامات ندارد.
صحیح است که عارف سالک میتواند به اذن الهی، هر آن چه #اراده کند را در پهنهی خلقت إعمال کند، اما مرتبهی مطلوب عارف و سالک، مقام و منزلی است که در آن، ارادهی انسان در ارادهی حضرت سبحان، #فانی شود و ارادهای برای سالک نماند تا خداوند، حرمت آن اراده را نگهدارد. اینکه انسان به مقامی برسد که خداوند چشم و گوش و زبان او شود، مقام بس والایی است، اما سالک حقیقی به دنبال آن است که گوش و چشم و زبانی برایش نماند و این است سرّ موجود در مناجات نفیس مولی العرفاء سید الشهداء (ع) در دعای عرفه که به پیشگاه خداوند عرض میکند: «إلهی أغنِنی بِتَدبیرِکَ عَن تَدبیری وَ بِاختیارِکَ عَن اختِیاری» و به همین دقیقه اشاره دارد آن چه از برخی عرفا و سالکین طریقت نقل شده است که از او پرسیدند: «ما تُریدُ؟» و پاسخ شنیدند: «أریدُ أَن لا أُریدُ» (نک: کاشانی، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۲۲۵).
به همین دلیل، عرفای مسلمان، خلاف ادب در سلوک دانند که از اذن الهی در #تصرّف در مخلوقات استفاده کنند و شعارشان «العبودیّة بذل الکلّیّة» است (گیلانی، ۱۳۴۳، ج ۲، ص ۲۵۷).
آن چه در این نوشتار، به عنوان آثار تفکیک فرض و نفل ارائه شده است، در حقیقت تفصیل همین اجمال است؛ زیرا منشأ اعتقاد عرفای مسلمان به انفصال عبد از ربّ متعال در قُرب نوافل و تعبیر به #وحدت_ذاتیّه در قُرب #فرائض، برخاسته از حیث «فرق بعد الجمعِ» سالک در قُرب نفلی و #استهلاک کلّی وی در قُرب فرضی است. تفکیک میان عبودیّت و #اجارت نیز، ناشی از انفصال و وحدتی است که در اثر اوّلِ تفکیکات میان فرض و نفل، ظهور مییابد. همچنین اثر سوّم، یعنی تفکیک این دو قُربات از حیث #اضطرار و اختیار نیز، از محرمیّت عبد در ورود به مقام #فنای_احدی در قُرب فرضی و عدم آن در قُرب نفلی سرچشمه میگیرد.
@ghafari_ir
@tafaqqoh