eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
642 عکس
77 ویدیو
496 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
بماهو موجود مطلق یا ؟ 🖊 سعید رضوی 📚 خردنامه صدرا، ۱۳۷۹ شماره ۲۱ 🌐 http://ensani.ir/fa/article/157912/موجود-بماهو-موجود-مطلق-قسمی-یا-مقسمی- @tafaqqoh
محکی موجود بما هو موجود از دیدگاه ابن سینا.pdf
378.5K
محکی از دیدگاه ابن سینا هر چند که نظام فلسفی نظام عقلانی محضی است که بسیاری از اصول زیربنایی آن را اصول فلسفه تشکیل می‌دهد و فلسفه او فلسفه خوانده می‌‌شود، ولی با این وجود، ابن‌سینا هرگز خود را ملزم به حفظ تمامی مبانی فلسفه ارسطویی نمی‌داند و در بسیاری از موارد به نقد آن‌ها نیز می‌پردازد. ابن‌سینا با پذیرش برخی مبانی ارسطویی و ارائه اصول خاص فلسفی خود، مؤسس نظام فلسفه به شمار می‌رود که فلسفه‌ای بر محور است. او موضوع مابعدالطبیعه خود را موجود بما هو موجود می‌داند و اصول مابعدالطبیعی خود را بر مبنای آن بنا می‌کند.در طول تاریخ فلسفه، علاوه بر ابن‌سینا بسیاری از فیلسوفان پس از او نیز در عالم اسلام و در مغرب زمین، موضوع مابعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می‌دانند، اما این هرگز بدین معنا نیست که همه این فلاسفه دارای ساختار مابعدالطبیعی واحدی هستند؛ در فلسفه ابن‌سینا موجود، مفهومی است که به بر مصادیقش صدق می‌کند. معنای موجود بما هو موجود به قدری عام و است که تمام موجودات عالم، محکی و مصداق آن قرار می‌گیرند. دامنه وسیع موجود بما هو موجود، همه موجودات را شامل می‌شود؛ از خداوند تبارک و تعالی گرفته تا ممکنات و سپس ممکنات و در نهایت در پایین‌ترین مرتبه وجود، . در میان این موجودات، خداوند وجود محض داشته، به هیچ موجود دیگری نیست و در مقابل، ممکنات وجود ربطی و به واجب‌الوجود داشته و در حدوث و بقاء نیازمند وجود واجب‌اند. @tafaqqoh
تشکیک و خارجیت وجود.pdf
407K
وحدت موضوع ما بعد الطبیعه؛ تأملی بر روی‌کرد ابن‌سینا در احراز ما بعد الطبیعة در بیان موضوع مابعدالطبیعه تعابیر متعددی دارد که موجب در تعیین مقصود نهایی او و شکل‌گیری دو فهم و از سرشت مابعدالطبیعه شده است. هم‌بسته با همین مسأله، در آثار و نیز پژوهش‌های ثانوی مکرر اشاره شده است که ابن‌سینا با طرح میان و مابعدالطبیعه، بما هو موجود را به عنوان موضوع این علم و خدا و مفارقات را از مسائل آن دانسته و در نتیجه این ابهام را نموده است. ولی ارسطو در تعیین موضوع مابعدالطبیعه، وجود را نه مشترک معنوی و نه مشترک لفظی، بلکه از سنخ πρὸς ἓν دانسته است و از سوی دیگر وحدت علم را به وحدت موضوع و شرط موضوع قرار گرفتن یک مفهوم را برای علم اشتراک معنوی دانسته است. این مقاله با تمرکز بر در فلسفه اسلامی نشان می‌دهد که چگونه ابن‌سینا و ، با مشترک معنوی دانستن و در عین حال قائل شدن به حقیقتی عینی برای آن، موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان حقیقتی در جهان خارج احراز کرده و در نتیجه مابعدالطبیعه را اولاً دانشی درجه اول و ثانیاً ناظر به تمام مراتب وجود دانسته‌اند. @tafaqqoh