eitaa logo
تفقه
1.3هزار دنبال‌کننده
588 عکس
77 ویدیو
493 فایل
و ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِروا كافَّةً فَلَولَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُم طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا في الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَومَهُم إِذا رَجَعوا إِلَيهِم لَعَلَّهُم يَحذَرُونَ (التوبة/ ۱۲۲) @MehdiGhanbaryan @jargeh @tarikht @halqat
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ تکاملِ عقلی علامه طباطبایی رحمه‌الله در بیان آیةالله جوادی آملی حفظه‌الله 🔹 اوج و تجرد روح اين حكمت، به مقامی رسيد كه را بدون دخالت قوّه و تمثّل مصداق آن‌ها در مرحله و تجسّد آن در مرتبه يا با صرف نظر از آن ادراک می‌نمود و خلاصه اين‌كه يكی از ادلّه روح، همانا ادراک است كه از هر قيدی مجرد و از هر كثرتی منزّه باشد و روحی كه يک موجود مجرد تام را ادراک می‌كند و می‌يابد، حتماً مجرد است. 🔹 صدر المتألّهين (رحمه‌الله) ضمن قبول اصل دوم، در اصل اول اشكال كرد؛ (الأسفار الأربعه، ج ۸، صص ۲۶۴ تا ۲۶۶) زيرا اكثريت مردم از ادراك كلی مجرد محرومند؛ بلكه در اذهان آن‌ها همانند وجود كلی در خارج طبيعت است؛ يعنی كلی در خارج با نعت موجود است و در ذهن توده مردم نيز همانند خارج با وصف كثرت يافت می‌شود و تفاوت آن است كه در خارج، مادی است و در ذهن اكثر مردم، در حد است؛ زيرا آنان كلی را در مرتبه درك می‌كنند و با كمك انتشار و تكثّر ، جامع گسترده در ميان آن‌ها را می‌يابند و هرگز مقدور آن‌ها نيست كه مثلاً مفهوم كلی را ادراك كنند و هيچ و و و و در خيال آن‌ها متمثل نشود و نيز هيچ‌گونه انبساط و كثرت و گستردگی از كلی تخيل نكنند؛ بلكه هم مفهوم جامع شجر را در پرتو تمثّل خيالی درك می‌كنند و هم كلّيت آن را به كمك انتشار و گستردگی و كثرت ذهنی می‌فهمند و يك مفهوم منزّه از ريشه و برگ و مبرّای از و را درك نمی‌كنند؛ بنابراين، برهان از راه ادراك كلی در باره اوحدی از نفوس ناطقه، صادق است؛ نه درباره نفوس همه مردم. 🔹 بعد از پايان بحث مزبور، از حضرت استاد، علامه پرسيدم: آيا شما می‌توانيد كلی را بدون تمثل هيچ فرد خيالی آن و نيز بدون تخيل انتشار آن در بين مصاديق مثالی ادراك كنيد؟ فرمود: تاحدّی. 🔹 اين جواب با توجه به و تواضع جبلّی آن بزرگوار كه هرگز و نداشت، يعنی «آری»؛ كه طبق بيان اميرالمؤمنين (عليه‌السلام): «إعجابُ المرء بنفسه، دليلٌ علی ضعف عقله» (اصول كافی، ج ۱، ص ۲۷، كتاب العقل و الجهل) 📚 سرچشمه اندیشه، ج ۳ (مقالات فلسفی)، استاد علامه طباطبایی رحمه‌الله، صص ۳۴۲ و ۳۴۳ @tafaqqoh
🏷 تقریر انسان‌شناسانه اعتباریات بر اساس ماجرای هبوط انسان از منظر علامه طباطبایی [رحمه‌الله] 🌐 https://journals.ut.ac.ir/article_71640_b644763115d2b1d28abd48a1497b6835.pdf ✔️ انسان ماجرای یک شخص خاص نیست که در تاریخ رخ داده است، بلکه فرایند ورود انسان به حیات دنیایی است. علامه طباطبایی [رحمه‌الله] با تبیین تمایز ماجرای هبوط و انسان و بیان چیستی و انسان به دنیا، منشأ و مراحل شکل‌گیری انسانی را تقریر می‌کند. محوری‌ترین سؤال این مقاله پیرامون نسبت هبوط انسان با اعتباریات است که از منظر علامه طباطبایی [رحمه‌الله]، حقیقت هبوط به معنای ورود به است؛ اعتباریاتی که نقش اساسی در شکل‌گیری اجتماع و هم‌چنین نقش انکارناپذیری در و تعالی انسان‎ها دارد. براساس ماجرای هبوط که همان انسان به و از است، پندار استقلالی انسان و به تبع آن، توجه به بدن و نیازهای حیوانی شکل می‌گیرد و ذیل توجه به نیازهای دنیایی و احکام آن، اعتباریات متحقق می‌شود. در نهایت، پس از ، انسان در فرایند هبوطی قرار می‌گیرد که همراه با تشریع و جدا شدن راه از راه برای انسان است. 🌐 https://journals.ut.ac.ir/article_71640.html @tafaqoh
🔖 توحید شهودی از منظر امام خمینی رحمه الله 🌐 http://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_61404_0fe745534db0a5400a52c8b4cbd0b3c0.pdf ✔️ چکیده مهم‌ترین رکنِ وصول به از منظر عرفا عرفانی است. به تعبیر ایشان فاصله میان انسان و پدیده‌ها در از میان می‌رود و حقایق به شکل حضوری بر عارف هویدا می‌گردد. در حالی‌که نزد فلاسفه نیل به وحدت از ره‌گذرِ وجود محقق می‌گردد و نزد عارف این مهم از طریق شهود حاصل می‌شود. تبیین اصل شهود وحدانی نشان‌گر جایگاه در دایره و است. در ، وجود و کثرات به می‌رسند. خالق به خلق تبدیل می‌شود و مراتب شکل می‌گیرند. در این مرتبه سالک ظهورات را به نظاره می‌نشیند و را موجود می‌یابد. مشاهده او در این مرتبه بصری است. حال آن‌که در سالک بصر را رها کرده و با بصیرت حقایق را شهود می‌کند. توحید در قوس صعود رقم می‌خورد. جایی که در آن کثرات رنگ می‌بازند و سالک پلکان را با قدم سلب می‌پیماید. شاید به تعبیری بتوان گفت نهایت توحید همان نهایت تنزیه و سلب است. به تعبیر امام نیز سالک در اوج تنزیه به عالی‌ترین مرتبه توحید که همانا «تسبیح» است واصل می‌گردد. و این نشان از آن دارد که «وجود» در قوس نزول متحقق می‌گردد؛ حال آن‌که در قوس صعود تحقّق از آنِ «شهود» است. وجود، متضمن ایجاب، تشبیه و کثرت است اما شهود، متضمن سلب، تنزیه و وحدت است. به اثبات وجودِ نزولی و به اثبات شهودِ صعودی می‌پردازند. @tafaqqoh