✔️ تکاملِ عقلی علامه طباطبایی رحمهالله در بیان آیةالله جوادی آملی حفظهالله
🔹 اوج #تكامل_عقلی و تجرد روح اين #ابرمرد حكمت، به مقامی رسيد كه #كليات_عقلی را بدون دخالت قوّه #تخيل و تمثّل مصداق آنها در مرحله #خيال و تجسّد آن در مرتبه #مثال_متّصل يا با صرف نظر از آن ادراک مینمود و خلاصه اينكه يكی از ادلّه #تجرد روح، همانا ادراک #كليات_مرسله است كه از هر قيدی مجرد و از هر كثرتی منزّه باشد و روحی كه يک موجود مجرد تام را ادراک میكند و میيابد، حتماً مجرد است.
🔹 صدر المتألّهين (رحمهالله) ضمن قبول اصل دوم، در اصل اول اشكال كرد؛ (الأسفار الأربعه، ج ۸، صص ۲۶۴ تا ۲۶۶) زيرا اكثريت مردم از ادراك كلی مجرد محرومند؛ بلكه #وجود_كلی در اذهان آنها همانند وجود كلی در خارج طبيعت است؛ يعنی كلی در خارج با نعت #كثرت موجود است و در ذهن توده مردم نيز همانند خارج با وصف كثرت يافت میشود و تفاوت آن است كه در خارج، مادی است و در ذهن اكثر مردم، در حد #تجرد_برزخی است؛ زيرا آنان كلی را در مرتبه #خيال_منتشر درك میكنند و با كمك انتشار #خيالی و تكثّر #مثالی، جامع گسترده در ميان آنها را میيابند و هرگز مقدور آنها نيست كه مثلاً مفهوم كلی #درخت را ادراك كنند و هيچ #ريشه و #تنه و #ساقه و #شاخه و #برگ در خيال آنها متمثل نشود و نيز هيچگونه انبساط و كثرت و گستردگی از كلی تخيل نكنند؛ بلكه هم مفهوم جامع شجر را در پرتو تمثّل خيالی درك میكنند و هم كلّيت آن را به كمك انتشار و گستردگی و كثرت ذهنی میفهمند و يك مفهوم منزّه از ريشه و برگ و مبرّای از #مصداق و #فرد را درك نمیكنند؛
بنابراين، برهان #تجرّد_روح از راه ادراك كلی در باره اوحدی از نفوس ناطقه، صادق است؛ نه درباره نفوس همه مردم.
🔹 بعد از پايان بحث مزبور، از حضرت استاد، علامه پرسيدم: آيا شما میتوانيد كلی را بدون تمثل هيچ فرد خيالی آن و نيز بدون تخيل انتشار آن در بين مصاديق مثالی ادراك كنيد؟ فرمود: تاحدّی.
🔹 اين جواب با توجه به #خفض_جناح و تواضع جبلّی آن بزرگوار كه هرگز #اعجاب و #خودبينی نداشت، يعنی «آری»؛ كه طبق بيان اميرالمؤمنين (عليهالسلام): «إعجابُ المرء بنفسه، دليلٌ علی ضعف عقله» (اصول كافی، ج ۱، ص ۲۷، كتاب العقل و الجهل)
📚 سرچشمه اندیشه، ج ۳ (مقالات فلسفی)، #سیره_فلسفی استاد علامه طباطبایی رحمهالله، صص ۳۴۲ و ۳۴۳
@tafaqqoh
🏷 #دریافت_مقاله تقریر انسانشناسانه اعتباریات بر اساس ماجرای هبوط انسان از منظر علامه طباطبایی [رحمهالله]
🌐 https://journals.ut.ac.ir/article_71640_b644763115d2b1d28abd48a1497b6835.pdf
✔️ #چکیده
#هبوط انسان ماجرای یک شخص خاص نیست که در تاریخ رخ داده است، بلکه فرایند ورود انسان به حیات دنیایی است. علامه طباطبایی [رحمهالله] با تبیین تمایز ماجرای هبوط و #خلقت_ارضی انسان و بیان چیستی و #علل_هبوط انسان به دنیا، منشأ و مراحل شکلگیری #اعتباریات انسانی را تقریر میکند. محوریترین سؤال این مقاله پیرامون نسبت هبوط انسان با اعتباریات است که از منظر علامه طباطبایی [رحمهالله]، حقیقت هبوط به معنای ورود به #عالم_اعتباریات است؛ اعتباریاتی که نقش اساسی در شکلگیری اجتماع و همچنین نقش انکارناپذیری در #رشد و تعالی انسانها دارد. براساس ماجرای هبوط که همان #توجه انسان به #کثرت و #غفلت از #وحدت است، پندار استقلالی انسان و به تبع آن، توجه به بدن و نیازهای حیوانی شکل میگیرد و ذیل توجه به نیازهای دنیایی و احکام #هستیشناسانه آن، اعتباریات متحقق میشود. در نهایت، پس از #توبه، انسان در فرایند هبوطی قرار میگیرد که همراه با تشریع #اعتبارات_دینی و جدا شدن راه #سعادت از راه #شقاوت برای انسان است.
🌐 https://journals.ut.ac.ir/article_71640.html
@tafaqoh
🔖 #دریافت_مقاله توحید شهودی از منظر امام خمینی رحمه الله
🌐 http://matin.ri-khomeini.ac.ir/article_61404_0fe745534db0a5400a52c8b4cbd0b3c0.pdf
✔️ چکیده
مهمترین رکنِ وصول به #وحدت از منظر عرفا #شهود عرفانی است. به تعبیر ایشان فاصله میان انسان و پدیدهها در #آگاهی_شهودی از میان میرود و حقایق به شکل حضوری بر عارف هویدا میگردد. در حالیکه نزد فلاسفه نیل به وحدت از رهگذرِ وجود محقق میگردد و نزد عارف این مهم از طریق شهود حاصل میشود. تبیین اصل شهود وحدانی نشانگر جایگاه #توحید در دایره #صعود و #نزول است. در #قوس_نزول، وجود و کثرات به #ظهور میرسند. خالق به خلق تبدیل میشود و مراتب شکل میگیرند. در این مرتبه سالک ظهورات را به نظاره مینشیند و #کثرت را موجود مییابد. مشاهده او در این مرتبه بصری است. حال آنکه در #قوس_صعود سالک بصر را رها کرده و با بصیرت حقایق را شهود میکند. توحید در قوس صعود رقم میخورد. جایی که در آن کثرات رنگ میبازند و سالک پلکان #تنزیه را با قدم سلب میپیماید. شاید به تعبیری بتوان گفت نهایت توحید همان نهایت تنزیه و سلب است. به تعبیر امام نیز سالک در اوج تنزیه به عالیترین مرتبه توحید که همانا «تسبیح» است واصل میگردد. و این نشان از آن دارد که «وجود» در قوس نزول متحقق میگردد؛ حال آنکه در قوس صعود تحقّق از آنِ «شهود» است. وجود، متضمن ایجاب، تشبیه و کثرت است اما شهود، متضمن سلب، تنزیه و وحدت است. #فیلسوف به اثبات وجودِ نزولی و #عارف به اثبات شهودِ صعودی میپردازند.
@tafaqqoh