یه حبه قند
در روانشناسی بحثی مطرح است که آخرین و #عمیق ترین خواسته روحی بشر چیست؟ در پاسخ به این سوال، سه دیدگاه اصلی مطرح می شود: عده ای عمیق ترین خواسته بشر را «آرامش» می دانند عده ای «شادی» و عده ای «امید»
.
حالا این جمله از وصیت نامه آن یگانه دوران را دوباره بخوان: با دلی #آرام و قلبی #مطمئن و روحی #شاد و ضمیری #امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص، و به سوی جایگاه ابدی سفر میكنم.
.
اما من فکر می کنم عمیق ترین خواسته انسان احتمالا #یقین قلبی است.
وعبد ربک حتی یاتیک #الیقین
یا ایتها النفس #المطمئنه ارجعی
آن جملات را دوباره بخوان
.
به هرچه می خواست رسید.
روحمان با یادش شاد
#روح_الله
#امام
#خمینی
#ملکوت
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
به خود بمیر و به حق زنده باش
چرا خدا در #قرآن عظمت و بزرگی خودش را به رخ میکشد و همواره تاکید می کند که همه کاره عالم خود اوست؟ اصلا چرا یکی از صفات خدا #متکبر است؟ این بزرگ نمایی ها یا نمایش بزرگی برای چیست؟
اول اینکه صفت متکبر برای #خدا بدین معناست که او صاحب عظمت و #کبریا و جلال است و این عظمت را ابراز می کند. به لحاظ هستی شناختی، همه صفات کمالی به معنای حقیقی؛ صرفا از آن خداست یعنی هیچ قدرت و علم و حیات و اراده و جمال و عزتی نیست مگر اینکه اصلش؛ مبدائش و حقیقتش «اولا و بالذّات» فقط از آن خداست. نسبت ما و هر موجود دیگری با خدا «عین فقر» بودن است ما به اندازه نسبتی که با مبدا کمال پیدا می کنیم صاحب کمال حقیقی می شویم آن هم نه مستقلا. بنابراین خدا وقتی همه کاره بودن خود در این عالم را یادآوری می کند موجودی را تحقیر نمی کند در واقع واقعیت عالم را «توصیف» می کند
انسان متکبر؛ خودش را منقطع از خدا؛ بزرگ میبیند و بزرگی را از خودش میبیند و این یک توهم محض است
اما چرا خدا بزرگی و صفات جلالیه خودش و فقر موجودات دیگر را به شکل پررنگی توصیف می کند مگر او نیازی به این کار دارد؟
یکی از دلایل مهم این امر نیاز روانشناختی ما #انسان ها به فهم این بزرگی است. انسان هر چه خدا را بزرگ تر با جلال و جبروت تر، غنی تر، مقتدر تر؛ امن تر و شکست ناپذیرتر درک کند راحت تر و محکم تر به او تکیه می کند و به او پناه می برد و راحت تر هرچیزی غیر او را کوچک می بیند و از آن دل می کند امیرمومنان ع در وصف #متقین می فرماید عَظُمَ الخالقُ فى اَنْفُسهم فَصَغُر ما دُونه فى اعینهم چون خدا نزد ایشان بزرگ است هرچیزی غیر او در چشمشان کوچک و حقیر شده است. پس فهم بزرگی و کبریایی خدا در کنار صفات جمالی او نقش بسیار پررنگ و تعیین کننده ای در پیوند انسان با خدا دارد چنانچه خداوند حتی به رسولش می فرماید « و ربک فکبّر» پروردگارت را بزرگ بدار و در جایی دیگرتاکید می کند «کبّره تکبیرا» او را بسیار بزرگ شمار. و خدا چه لطف بزرگی می کند به ما وقتی واقعیت این عالم و عظمت خود را مقابل چشمان ما می گذارد تا درگیر اوهام نمانیم و از آنها دل ببریم.
وقتی خدا در چشم ما بزرگ شد و هر چیزِ غیرخدایی دیگر از چشممان افتاد چه می شود؟ خلاصه اش این است که بزرگ می شویم به عظمت #حق ؛ غنی می شویم به غنای حق، مقتدر می شویم به قدرت حق ،عزیز می شویم به عزت حق
به خود میمیریم و به #حق زنده می شویم
و این راهی است که #خمینی های این عالم رفته اند
دوام چنین انسان هایی بر جریده عالم ثبت است
https://eitaa.com/taherrahimi
🔺امام خمینی ره ، دو روز قبل از وفات در حالی که در بستر بیماری بود، در عالم مکاشفه با آیتالله بهجت ، با لبخند خداحافظی کرد. آیت الله بهجت در این باره فرمودند:
«هنگامی که آقای خمینی بیمارستان بود، چند روز قبل از وفاتش ، پنجشنبه بعد از نماز صبح ، درحالی که خواب نبودم دیدم ایشان زیبا، خوشرو و با لبخند، از جلوی من گذشت. چهره اش از عکس او زیباتر بود. بعد از چند روز که خبر وفات ایشان منتشر شد، متوجه شدم که ایشان آمده از من خداحافظی کند. #خوشحال بود برای اینکه کارش تا آخر درست بوده و از آنچه انجام داده، پشیمان نیست؛ بلکه کارش #ناجح بوده است»
📚 به نقل از کتاب زمزم عرفان ص ۱۸۴، محمدی ری شهری
https://eitaa.com/taherrahimi
من فکر میکنم اصلی ترین محور اندیشه شیعه #استمرار ولایت و اتصال زنده به آن است نه صرفا پذیرش ولایت به مثابه امری در تاریخ ؛ زمینه سازی برای این استمرار زنده، بزرگترین کارکرد #جمهوری_اسلامی است
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
چند نکته درباره حجاب و آیه لا اکراه فی الدین
۱. به استناد آیه ، دلیل اینکه هیچ نوع اجباری در دین نیست این است که حقیقت از باطل نمایان و آشکار است یعنی آشکار است که اولا انسان محتاج دین و شریعت است و ثانیاً حقانیت کلیات دستورات دین نیز روشن است و با راهنمایی پیامبران روشن تر هم می شود پس نیازی به اجبار و اکراه برای قبول حقیقی که با تشخیص عقل و خواست فطری بشر همراه است نیست. نکته بعد اینکه اصلا امکان اکراه در پذیرش دین و هیچ امر قلبی دیگر وجود ندارد نه اینکه اکراه کار غلطی است و نکنید بلکه اصلا شدنی نیست. شما نهایتا می توانید در «رفتار» کسی جبر ایجاد کنید نمی توانید در قلب او هم اجبار و اکراه کنید(رجوع به المیزان)
۲. وقتی می گوییم عدم اکراه در اصل دین است نه در فروعات آن به معنای نفی اختیار انسان در عمل به دین نیست انسان می تواند با اختیار و حتی با آگاهی خود خلاف دستور عقل و فطرت و دین عمل کند و البته با اختیارش به جهنم برود! وجحدو بها واستیقنتها انفسهم ظلما و علّوا ؛ اینکه انسان #اختیار کاری را داشته باشد به این معنا نیست که عقلا یا شرعا، #حق آن کار را هم دارد اختیار رد شدن از چراغ قرمز را داریم اما حق آن را نداریم. بنابراین اگر برای کسی حقیقتی واقعا آشکار شد چه اصل دین چه غیر آن، حق عدول از حق را ندارد و اگر با اختیارش خلاف حق حرکت کند سنت این عالم است که چوب می خورد و فماذا بعدالحق الا الضّلال. مگر اینکه جبران کند. حال کسی که اصل حقانیت دینی را پذیرفته است آیا می تواند ادعا کند حکمت و حقانیت تمام جزئیات دین باید برایم روشن شود تا عقلا و شرعا موظف به عمل به آن شوم؟ خیر چون اگر عقل انسان می توانست حکمت همه احکام را درک کند اصلا نیازی به دین نبود پس بخش مهمی از دین تعبّد است البته تعبّدی مبنا دار و آن مبنا همان حقانیت اصل دین و اطمینان به عادلانه و حکیمانه بودن احکام خدا است. پس #عقلا و #شرعا عمل به احکام دینی که اصلش با عقل و اختیار پذیرفته شد گزینشی و سلیقهای و من درآوری نیست.
۳. عجیب است که مدعی شویم حکومت دینی حق هیچ نوع قانون گذاری مبتنی بر احکام دینی را ندارد!! اولا روشن است که دین پر است از احکام و دستورات و قواعد اجتماعی ثانیا بدیهی است که نوع پوشش یک بعد فردی دارد و یک بعد اجتماعی ثالثا به لحاظ قواعد فقهی و اصولی، حاکم دینی درباره هر منکر دینی که نوعی اخلال سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی ایجاد کند مجاز است که «تعذیر» بگذارد حتی اگر آن تعذیر کلا جدید باشد : التعذیر بما یراه الحاکم.
گذشته از این، حتی اگر موضوعی صرفا دارای مصلحت اجتماعی واقعی باشد باز حاکم شرعا و قانونا حق دارد برای آن وضع مقررات نماید مثلا حمل سلاح که قاعدتاً منعی در زمان پیامبر ص نداشته امروزه دارای یک مفسده اجتماعی است لذا حاکم می تواند آن را شرعا و قانونا منع کند چنانچه امام خمینی ره چنین کرد
۴. گفته میشود در جامعه دینی افراد عملا فرصت و امکان «انتخاب» حجاب ندارد. اولا حریم خصوصی و عمومی کاملا جداست کسی می تواند به حجاب یا اصلا به هیچ دستوری از دین پایبند نباشد اما در حریم شخصی اش اما در حریم خصوصی، چیزی وجود دارد به اسم «حق جامعه» و این حق جامعه را ظاهراً آن زن توریست که با شال در جامعه ایرانی ظاهر می شود و مشکلی هم با آن ندارد بهتر از ما درک کرده است! حجاب در جامعه ای که اغلب قریب به اتفاق افراد آنه مسلمانان هستند و حجاب را جزو دین می دانند و عرف کلی جامعه هم بر آن تاکید دارد و قانون مدنی هم آن را الزام می کند یک الزام حقوقی است نه یک الزام اعتقادی. برای التزام اجتماعی فرد به حجاب اعتقاد فردی او به دین مطرح نیست بلکه التزام به قانون و احترام به عرف و ادب جمعی کافی است. در هیچ جای دنیا همه مردم همه قوانین آن جامعه را قبول ندارد اما همه باید خود را ملزم به آن بدانند و این نه خلاف دموکراسی است نه الزامی نامعقول. البته قاعدتاً در موضوعات مدنی باید حدودی از امکان و احتمال خطا را برای جامعه در نظر گرفت
۵. اگر خودمان را به آن راه نزنیم و قدری چشمانمان را باز کنیم به راحتی می فهمیم که موضوع حجاب و #پوشش و #برهنگی در زمانه ما به ویژه برای کشور ما معنا و اثر تازه ای بیش از آنچه در جوامع گذشته داشته است پیدا کرده و صرفا یک موضوع دینی عادی نیست. موضوع برهنگی امروزه یک #پروژه جهت مند و عامدانه است نه یک #پروسه عادی و فرهنگی با تطورات معمول زمان. یک گام است برای اهداف بالاتر، دقیقا مانند پروژه ترویج و عادی سازی همجنس بازی.
https://eitaa.com/taherrahimi
در جامعه ای که زیربنای عرفش #دینی است
اما از سویی با چالش #گفتگو ، #تبیین و #اقناع درست تعالیم دینی در نظام آموزش و پرورش، آموزش عالی و رسانه ملی اش مواجه است و از سوی دیگر با بحران #ازدواج و مدیریت غریزه جنسی دست به گریبان است و از سوی سوم ، تحت بمباران فکری و #فرهنگی امپراطوری رسانه ای رقیب است...؛
قانونی بودن #حجاب را علت اصلی عقب نشینی عرف جامعه از مرزهای حجاب شرعی دانستن؛
یا ناشی از نادانی و سطحی نگری است
یا غرض ورزی
https://eitaa.com/taherrahimi
با سلام و احترام
اخیراً چند مطلب از حقیر در خبرگزاری فارس درباره حجاب منتشر شده است ؛ لینک صفحات را می گذارم هم جهت مطالعه و هم مشارکت در بحث ها ذیل مطالب اگر مایل بودید.
۱. حجاب و آیه لا اکراه فی الدین:
https://www.farsnews.ir/news/14020331000486
۲.حجاب فراتر از یک پوشش:
https://www.farsnews.ir/news/14020331000384
۳. حرم، حریم ، حرمت:
https://www.farsnews.ir/news/14020329000379
۴. منطق حجاب و بلوغ جنسیت:
https://www.farsnews.ir/news/14020330000505
https://eitaa.com/taherrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند نخواهد گذشت....
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
پوشش؛ تعادل و نشاط جنسی
یک سوال ساده: حقیقتا اگر آزادی روابط و پوشش در کشورهای غربی باعث کمرنگ شدن جلب توجه های جنسی میشود پس چرا هنوز محور اصلی تبلیغات تجاری و خیلی از فیلم های سینمایی، استفاده از جذابیت های جنسی است؟ مگر اصلی ترین هدف در «تبلیغات»، جلب توجه نیست؟
یک مراجعه ساده به آمار بسیار بالای انواع تجاوزهای جنسی [آن هم در کشورهایی که تجاوز را به معنای رابطه ای می دانند که یک طرف رضایت ندارد! نه هر رابطه نامشروعی] به سادگی نشان میدهد که هرگز این طوری نیست که آزادی در پوشش باعث کمرنگ شدن نگاههای جنسی و کشش غریزی شود البته ممکن است شکلی از برهنگی، عادی بشود اما غریزه خاموش نمیشود بلکه شکل های جدید و متنوعی را طلب میکند مثل رابطه با محارم، همجنس گرایی، و حتی ازدواج با حیوانات یا حتی اشیاء! اگر این امور نشان دهنده خروج جامعه از تعادل جنسی نیست پس نشانه چیست؟!
اما همه ماجرا نیست؛ رهایی در پوشش و روابط علاوه بر این که جامعه را از حالت تعادل به سمت این قبیل افراط ها سوق میدهد باعث نوعی تفریط یا سردی جنسی هم میشود که به نظر میرسد از اولی مخرب تر است: اولا وقتی دسترسی جنسی افراد جامعه به یکدیگر به وفور و با کمترین هزینه و مسئولیت ممکن باشد مفاهیمی مثل جنسیت، زنانگی و رابطه جنسی ارزش و عمق خودش از دست میدهد و رابطه جنسی دیگر نماد و ثمره یک پیوند روحی، عاشقانه و هویت بخش نخواهد بود و تبدیل میشود به یک رابطه صرفا جسمی؛ سطحی، ابزاری و خالی از روح و معنا ؛ یعنی لذت جنسی و معنای آن تا حد لذت خوردن یک ساندویچ پایین میآید که از سر هر کوچه ای میشود تهیه اش کرد! به عبارت دیگر کارکرد رابطه جنسی دیگر قوام بخشی به «انس و الفت» حقیقی نیست بلکه صرفا کسب لذت و اطفای نیاز جسم است.
ثانیا آزادی در امر جنسی و به تعبیر بهتر رهایی جنسی باعث میشود قوای روحی و تمایلات سالم جنسی انسان به جای این که مثل آب پشت یک سد در کانال مشخصی هدایت و متمرکز شود و باعث تحرک و نشاط انسانها گردد از چندین راه مختلف هرز برود یا مانند سیل، ایجاد آسیب و تخریب کند.
ثمره این دو اتفاق یعنی افراط جنسی و سردی جنسی، چیزی جز پژمردگی، بی تفاوتی و خلأ معنا در امور جنسی نیست.
کاری که حجاب، کنترل نگاه و محدودیت روابط میکند این است که به طور توأمان جلوی این افراط و تفریط را میگیرد یعنی از یک طرف با جلوگیری از تحریک جنسی جامعه مانع از جنسی شدن همه چیز و گسترش انواع انحرافات جنسی میشود و از طرف دیگر انگیزه ها و قوای جنسی انسان را در کانال خانواده و در خدمت ایجاد «انس و مهر » قرار داده و متمرکز میکند و این یعنی: هویت بخشی به مفاهیمی چون حرمت زن، خانواده، رابطه جنسی، و نیز محافظت از نشاط جنسی.
#حجاب
#هویت_بخشی
#لذت_جنسی
#نشاط_جنسی
#تعادل
#زنانگی
#همجنسگرایی
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
بود و نِمود
بعضی چیزها در این دنیا نِمودهای خوبی دارند اما بود نه، لذت دارند اما خاصیت نه ، پُر می کنند اما سیر نه، داغ میکنند اما پخته نه فُرم دارند اما محتوا نه، خیال را ارضاء می کنند اما عقل را نه ، تکاثر دارند اما کوثر نیستند
چیزی که ذاتا فقیر و خالی است جز با چیزی که از درون غنی است پر نمی شود؛ انجام عملی که خاصیت ندارد نیاز حقیقی انسان را مرتفع نمی کند دقیقا مانند غذای بی کیفیتی که معده را پر می کند اما نیاز واقعی بدن به مواد غذایی را برآورده نمی کند.
این که خداوند در قرآن تاکید می کند که شما ذاتا فقیرید و صرفا خداست که غنی است. انتم الفقرا الی الله و الله هو الغنی الحمید
این که تاکید می کند که افعالی که جهنمیان اکتساب کرده اند خاصیتی برایشان ندارد و آنها را پر و بی نیاز نمی کند. لا یغنی عنهم ما کسبوا شیئا
اینکه تکرار می کند که امور مادی خالی از خدا هرگز و از هیچ جهتی خلاء نیاز انسان به مبدا غنا را پر نمی کنند. لن تغنی عنهم اموالهم ولا اولادهم من الله شیئا
اینها در واقع بیان قواعد عالم هستی و منطق حاکم بر آن است که خدا از آنها به ما خبر می دهد
بخش مهمی از جهنم در واقع تجلّی باطن همین اعمال دنیایی ماست وقتی قرآن تاکید می کند که جهنمیان از چیزی می خورند که نه فربه می کند و نه سیر، لایسمن و لایغنی من جوع؛ درواقع می گوید خاصیت همه افعال جهنمی اینگونه است
فعل حرام دقیقا همان کاری است که در باطن خود خالی از فایده و برکت و ماندگاری است به همین دلیل نیازی را برطرف نمی کند بلکه مانند خوردن آب شور خودش نیازی کاذب در انسان می آفریند چرا؟ چون نسبت و رابطه وجودی و حقیقی با تنها مصداق غنی در این عالم ندارد. هر فعلی هر مالی هر انگیزه ای هر فکری و حتی هر حسی در این عالم به همان اندازه اثر و ارزش و وزن و ماندگاری دارد که با مبداء غنا و بقا مرتبط است و رنگی از او (صبغه الله) دارد اگر نه ذاتا خالی است لذا وزن ندارد سود نمی بخشد سیر نمی کند ارضاء نمی کند آرام نمی کند نمی ماند
این است که:
خودارضایی، لذت دارد اما نیاز طبیعی انسان به اقناع جنسی را به شکلی حقیقی، سالم و آرامش بخش مرتفع نمی کند بلکه خود نیاز کاذبی می آفریند؛
موسیقی حرام موقتا حواس انسان را از تلاطم های درونی پرت می کند اما خود آن تلاطم را فرو نمی کاهد و درمان نمی کند بلکه خود تشویش تازه ای خلق می کند؛
مال حرامی که برکت ندارد عملا برای رفع احتیاجات واقعی انسان مصرف نمی شود بلکه خود گره های تازه ای ایجاد می کند
خدایا ما را غنی کن ... پر کن
فقط از خودت
#و_اجعل_غنای_فی_نفسی
#دعای_عرفه
https://eitaa.com/taherrahimi
🔴 فرضا غدیر نبود
فرض کنید #غدیر اصلا نبوده که پیامبر جلوی هزاران نفر امیرالمؤمنین رو به جانشینی منصوب کنه
یکی از احادیثی که در فضیلت امیرالمؤمنین هست و شیعه وسنی اونو نقل کردن، حدیث منزلت است. معاویهای که دستور به لعن امیرالمؤمنین داده بود، این حدیث رو نقل کرده، نمیتونست انکار کنه. چون اکثر مردم بارها از زبان پیامبر در جاهای مختلف شنیده بودن. متن حدیث اینه
(یاعلی) أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی.
(ای علی) تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود
چندتا آیهای که درباره حضرت موسی(ع) و هارون(ع) درقرآن هست رو بیاریم، و بهجای هارون، نام امیرالمؤمنین رو جایگزین کنیم، ببینیم معنی چطور میشه
#آیه_اول
1⃣ (موسی از خدا خواست) از اهل بیت من وزیر ومعاونی برایم قرار بده، هارون برادرم را، پشتم را به او گرم کن و اورا شریک امر من کن(طه، 29)
تو همین آیه بهجای موسی وهارون، پیامبر(ص) وعلی(ع) رو قرار بدیم:
پیامبر از خدا خداست، از اهل بیت من وزیر و معاونی برایم قرار بده، علی برادرم را، پشتم را به اون گرم کن و اوراشریک امر من کن
#آیه_دوم
2⃣ ای موسی به زودى بازویت را به [وسیله] برادرت هارون نیرومند خواهیم کرد(قصص35)
ای محمد بزودی بازویت را به(وسیله) برادرت علی نیرومند خواهیم کرد
#آیه_سوم
3⃣ و از لطف و مرحمتی که داشتیم برادرش هارون را نیز به او(موسی) عطا کردیم (مریم53)
و از لطف و مرحمتی که داشتیم برادرش علی را نیز به او(محمد) عطا کردیم
#آیه_چهارم رو دقت کنید
4⃣ و موسی به برادرش هارون گفت: تو اکنون جانشین من در قوم من باش(اعراف142)
و محمد(ص) به برادرش علی گفت: تو اکنون جانشین من در قوم باش
خیلی جالبه، وقتی حضرت موسی به ملاقات خدا در کوه طور رفت و هارون رو جانشین قرار داد، مردم از هارون فاصله گرفتن و جانشینیش رو نادیده گرفتن و رفتن سراغ سامری و بعد از کلی معجزه، گوسالهپرست شدن. وقتی موسی برگشت، از هارون پرسید چرا جلوشونو نگرفتی؟ هارون گفت من تلاشمو کردم ولی اینا نزدیک بود منو بکشن(اعراف150) و ترسیدم که تفرقه بین امت بنی اسراییل بوجود بیاد(طه 94)
چقدر این اتفاق آشناس، وقتی پیامبر به ملاقات خدا میرفت، قبلش علی(ع) رو بعنوان جانشین معرفی کرد، مردم از علی فاصله گرفتن و به سمت شخص دیگری رفتن و علی(ع) برای اینکه تفرقه در امت بوجود نیاد و اسلام از بین نره صبر کرد
درقرآن 20آیه درباره هارون داریم که اکثرا جانشینی موسی مدنظره
هارونِ موسی کجا، علیِ محمد کجا
#حسین_دارابی
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
چرا نام علی ع در قرآن نیست؟
خیلی اوقات این سوال مطرح میشود که چرا در قرآن که بعضا از امور جزیی صحبت شده به صراحت نامی از ائمه مثلا علی ع برده نشده است. در پاسخ به این سوال، معمولا گفته میشود وقتی حدیثی به قطعیت و صراحت غدیر ، ثقلین، منزلت یا... در فرمایشات پیامبر هست طوری که اصل این روایتها را هم شیعه و هم اهل سنت، متواتر و قطعی می دانند ؛ آمدن یا نیامدن اسم ائمه در قرآن چیزی را عوض نمیکند چون:
اولاً طبق قرآن همه مومنین موظّف به اطاعت مطلق و همه جانبه از حکم پیامبرند [ ما آتاکم الرّسول فخذوه و ما نَهاکم عنه فنتهوا]
ثانیا سخن پیامبر اکرم به استناد خود قرآن مبتنی بر وحی است: [ما ینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحی او از روی هوس سخنی نمی گوید؛ بلکه هرچه هست وحی الهی است]
بعضی ها هم معتقدند اگر اسم امامان به صراحت در قرآن میآمد قرآن توسط دشمنان اهل بیت دچار تحریف میشد و اگه حتی یک آیه از قرآن تحریف میشد دیگه کلش قابل استناد نبود.
البته این حرفها غلط نیست اما من فکر می کنم این مسئله دلیل لطیف دیگری هم دارد:
یکی از اسامی قرآن، فرقان است به معنی وسیله جدایی حق از باطل؛ خیلی ها ادعای ایمان کردند اما قرآن یک ملاک خیلی ظریف برای جدا کردن اهل ایمان واقعی از منافقان مطرح کرده که خیلی مهم است [ و اذا قیل لهم تعالوا الی ما اَنزل الله و الی الرسول رایت المنافقین یصدّون "عنک" صدودا. نسا آیه۶۱] ترجمه ساده این آیه یعنی ای پیامبر وقتی مطلبی از دین در قرآن می آید و در کنارش مطلبی را بدون این که در قرآن اشاره کنیم صرفا از زبان تو به مردم می رسانیم منافقین [ چون جرأت مقابله مستقیم با متن قرآن را ندارند] را میبینی که در مقابل بخشی از دین که صرفا از زبان تو بیان شده می ایستند؛ خیلی هم محکم می ایستند.
چند نکته مهم این آیه:
- مومن واقعی کسی است که ولایت رسول اکرم ص را قلبا و عملا قبول داشته باشد.
- یکی از راههای شناخت منافق، جایی است که پیامبر حکمی بگوید که در قرآن نیست و او زیر بار آن حکم نرود.
- خدا خودش زمینه و بهانه مخالفت منافق را فراهم می کنه.
- پذیرش ولایت شخص [پیامبر یا ائمه] از پذیرش حکم خدا سخت تر است.
- یادآوری میکنم که قرآن، فرقان است.
نتیجه گیری با خود شما.
تبصره ۱ : البته ما حساب برادران عزیز اهل سنت امروز را که تابع علمای خود هستند با کسانی که آگاهانه بعد از رحلت پیامبر سخن ایشان را زیرپا گذاشتند جدا میکنیم.
تبصره ۲ : به جز آیاتی مثل مباهله، تطهیر، اکمال دین، ولایت [۵۵ مائده] و... که حقانیت اهل بیت ع را ثابت میکند برخی از محقّقین با شواهد محکمی معتقدند اتفاقاً نام علی ع به شکل ظریفی در همین قرآن آمده است که از محل بحث ما خارج است [آیه ۵۰ سوره مریم: لسان صدق علیا]
#غدیر #قرآن #علی #اهل_بیت #شیعه #ثقلین #منزلت #تطهیر
https://eitaa.com/taherrahimi