eitaa logo
شجر
1.4هزار دنبال‌کننده
852 عکس
111 ویدیو
1.7هزار فایل
شبکه جهادی رشد ⚡شتاب سابق💡 جهت کسب اطلاعات بیشتر با @ad_shajar در ارتباط باشید. ایتا eitaa.com/tahlil_shjr بله ble.ir/tahlil_shjr روبیکا rubika.ir/tahlil_shjr سروش splus.ir/tahlil_shjr تلگرام t.me/tahlil_shjr
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتراف 🔶 چندی پیش روزنامه «هم میهن» تیتر اول خود را به ترجمه مقاله ای اختصاص داد که به تعبیر خود «دو کارشناس ارشد امور ایران» در مقاله ای مشترک در فارین افرز نوشته بودند. 🔶 سابقه این دو فرد که مشاورین سیا و وزارت خارجه آمریکا هستند، جالب است. مشورت به رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران که یکی از ماموریتهای رسما اعلام شده اش، کشف نقاط آسیب پذیر ایران و ارائه آن به سازمان سیا است یکی از وظایف آنها است. 🔶 حالا تیتر اول روزنامه ایرانی؟ برای ترجمه مقاله این دو ؟ قصدم محکوم کردن این روزنامه نیست. مساله آزادی بیان مدتها است در ایران، معنایش بردگی کردن علنی برای دشمن است آنهم طلبکارانه. من اما پرسش دیگری دارم و آن اینکه ایده این دو نفر چه بوده؟ و چرا باید در قالب یک روزنامه ایرانی منتشر شود؟ 🔶 ایده مقاله به تعبیر نویسندگانش«تثبیت توافق هسته ای در چارچوب منطقه ای» است. آنها معتقدند احیای برجام فایده چندانی برای غرب ندارد. چرا که غرب دیگر نمیتواند مانع قدرت ایران شود. پس بهتر است خواسته هایش را در قالب توافق ایران و کشورهای عربی منطقه بگنجاند. یعنی غرب خود را وارد تعاملی کند که در آن نقشی نداشت و کنار گذاشته شده بود. 🔶 اما چرا باید این ایده به فارسی ترجمه شود و در صفحه اول یک روزنامه کثیرالانتشار در اختیار عموم مردم قرار بگیرد؟ واقعیت آن است که غرب و پیروان داخلی اش به این نتیجه روشن رسیده اند که مدیران جمهوری اسلامی بر اساس واقعیات تصمیم میگیرند. غرب حین برجام با شکست طرح خاورمیانه جدید توسط ایران مواجه شد، بعد برجام نیز با رفتن آبروی آمریکا در زدن زیر میز و بلکه رفتن آبروی کل ساز و کارهای حقوقی دنیا مواجه شد. در داستان احیای برجام هم پروژه منزوی کردن ایران از طریق بازی رسانه ای اغتشاشات و ایران هراسی بالکل شکست خورد که امروز روابط ایران با قدرتهای نوظهور و اعراب منطقه همین را ثابت میکند. آخرین اتفاق هم انتخاب ایران به عنوان«رییس مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل » بود که نشانه ای روشن است در شکست طرح غرب. 🔶 پس چه ابزاری برای طرح این ایده وجود دارد؟ امروز تنها ابزار قدرت که برای غرب باقی مانده، وضعیت بلبشوی جنگ رسانه ای است. او امید دارد شاید بتواند از طریق افکار عمومی خصوصا غربگرایان ایرانی وضعیت به شدت بغرنج خود را در مهار ایران، سامانی بدهد. کاش این زخم و ضعف را مدیران فرهنگی که باید فکری به حال حکمرانی در ساحت ذهن مردم و مجازی کنند، جدی بگیرند. همینطور آنانکه باید عزم بر جهاد تبیین کنند و تلاشی نمیکنند. 🔸 : علی مهدیان 🆔 @tahlil_shjr
ورشکستگی سریالی شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی! 🔶 به تازگی در کانال تلگرامی شبکه «من و تو» اطلاعیه‌ای منتشر شده‌ است مبنی بر اینکه از اول ژانویه سال جدید میلادی این شبکه به دلیل مشکل در تأمین نیاز‌های مالی، فعالیتش را متوقف خواهد کرد. این در حالی است که آمارها نشان می‌دهد، ۳۰۰ ماهواره‌ در جهان، جغرافیای ایران را پوشش می‌دهند. 🔶 این ماهواره‌ها امکان پشتیبانی ۱۸ هزار شبکه تلویزیونی را فراهم کرده‌اند. بخش عمده آنها مربوط به شبکه‌های فارسی‌زبان، از جمله BBC فارسی، VOA، من و تو و فارسی وان است. اختصاص بودجه‌های سنگین دولت‌ها و سرمایه‌داران خاص، به پشتیبانی از این شبکه‌ها بی‌ارتباط با محتوای این رسانه‌ها نیست. بنابراین، این سؤال همچنان از سوی این دولت‌ها بی‌پاسخ مانده است که چرا با وجود مشکلات اقتصادی ،فرهنگی و اجتماعی در این کشورها، بودجه‌های کلان برای اجرای پروژه شبکه‌های فارسی زبان اختصاص داده می‌شود؟ 🔸بررسی‌ها نشان می‌دهد،‌ سناریوی ورشکستگی این رسانه‌ها یکی پس از دیگری در حال وقوع است؛ طبق گزارش پایگاه اینترنتی شبکه «المیادین»، سرویس جهانی بی‌بی‌سی طی بیانیه‌ای اعلام کرد: «هزینه‌های بالا و تأمین منابع مالی برای مجوزهای ثابت و نقدی منجر به انتخاب‌های دشواری شده است.» شبکه ایران‌اینترنشنال که پیشتر از سوی سرمایه‌داران سعودی تأمین اعتبار می‌شد، مجبور شد با تغییر کارفرما به دامان صهیونیست‌ها کوچ کند. 🔶 به نظر می‌رسد این ورشکستگی‌های سریالی، اتفاقی نبوده و ذی‌نفعان این شبکه‌ها، دیگر نفعی در ادامه پشتیبانی این رسانه‌ها نمی‌بینند. اگرچه شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی با پوشش سرگرمی، رسانه خبری و... فعالیت دارند، اما نه تنها پروژه‌های ضدفرهنگی خود را پیاده می‌کنند؛ بلکه رسالت خبرنگاری را هم رعایت نکرده و کارکنان این شبکه‌ها همواره با مواضع تند، سوگیری سیاسی خود را نشان داده‌اند. رفته‌رفته با تحولات سیاسی جهان، عمال این رسانه‌ها بیش از پیش ماهیت خود را عیان کرده‌اند تا آنجا که پس از گسسته شدنِ منشور هم‌بستگی و لکه‌دار شدنِ کرامت انسانیِ «سیما ثابت»، اکنون نوبت به «مَن‌وتو» رسید! 🔸ذی‌نفعان این رسانه‌ها به خوبی دریافته‌اند که در کشور خود نیز مواخَذند. چنانکه حمایت بی‌بی‌سی از رژیم صهیونیستی مردم انگلیس را به خیابان‌ها کشاند تا آنجا که حتی ساختمان بی‌بی‌سی را محاصره کردند.از این ‌رو یافتن پاسخ این پرسش که چرا در این رسانه‌ها شاهد ورشکستگی سریالی هستیم، دشوار نیست. سرمایه‌داران حاضر نیستند در جایی سرمایه‌گذاری کنند که برای‌شان سودی ندارد که هیچ، بلکه برای‌شان خسارت هم دارد. 🔶 درنهایت اینکه در طرحواره دشمن،جنگ شناختی یکی از مؤلفه‌های جنگ ترکیبی علیه ملت ایران است. بنابراین، اگر چه فعالیت‌های این رسانه‌ها دچار چالش شده است؛ اما به نظر می رسد، دشمن برای پیشبرد جنگ شناختی، تاکتیک‌های رسانه‌ای خود را در قالب‌های دیگری پیگیری کند.بنابراین، از اقدامات رسانه‌ای او نباید غافل شد. 🔸 : آقای محمد حکیمی 🆔 @tahlil_shjr
کسادی بازار دروغ در ایران 🔶 دقت کردید که حدود یک ماه است اخبار ایران بحرانی نیست؟ مثلا پدری از فقر کودک خود را نمی خورد و گشت های ارشاد به کنسرت های موسیقی حمله نمی کنند، مسوولین به ونزوئلا فرار نمی کنند و اشنویه سقوط نمی کند و بجای رهبرانقلاب میرطاهر نمی آید و نیکا را با باتوم نمی کشند و دانشجویان شریف به خاک و خون کشیده نمی شوند و پاهای رونقی در زندان نمی شکند و به آرمیتا در زندان تعرض نمی شود؟ به نظرتان چرا؟ خیلی ساده است. کارفرمای دروغ گویان مشغول کودک کشی است و جیره دروغ پراکنی خرج موشک پراکنی در غزه می شود. 🔶 اما ماجرا از این دقیقتر است؛ واقعیت این است که رهزن های رسانه ای همچنان در ایران مشغول کارند اما دروغ های شان باور نمی شود. چرا؟ چون رسانه های ضدایرانی به ناچار ماهیت حقیقی خود را نشان دادند و سمت اسرائیل ایستادند و مشغول خون شوئی شدند؛ طبیعی است که بی آبروتر از گذشته شوند. 🔶 معدود مخاطب ایرانی که مقابل این رسانه ها مردد بودند، امروز با خط اعتباری سوخته ای مواجه اند که در روز روشن کشتار هزاران نفر زن وکودک را در غزه می بینند و از این نسل کشی دفاع می کنند. طبیعی است که تشت رسوائی از هویت شیادانه این رسانه ها بر زمین بیافتد.  🔶 و اما دو نکته؛ 1⃣ اینکه جنس چالش های ایرانی روشن شده است. وقتی ماموریت دروغگوئی متمرکز روی ایران است، شب و روز برای مردم مساله می سازند. ملت هر روز با ده ها دروغ و ده ها چالش و ده ها مساله مواجه است. اینجاست که هوشیاری مخاطب و مسئول در خطای برداشت و خطای تصمیم گیری با اهمیت می شود. 2⃣ اینکه عمق فاجعه انگیز دروغ گوئی در رسانه های ضدانقلاب آشکار شده است. کشتار دهها هزار کودک و زن را در غزه ببینید و ابعاد هولناک این جلادی قرن در نسل کشی را برآورد کنید و حالا تصور کنید پشت پرده اغتشاشات 1401 چه شیاطین خون آشامی قرار داشتند. 🔶 و اما ثمره این دو مقدمه؛ مردم ما صرفا با مشتی رسانه دروغگو طرف نیستند. از بی بی سی و من وتو و ایران اینترنشان و غیره عبور کنید. ذهن مردم ما در مواجهه با کسانی است که کمترین جنایت شان خون ریختن سفاکانه از مظلوم در روز روشن و در مقابل دیدگان عالم است. هولناک نیست؟ به هوشیم؟ ماجرا را کم برآورد نکردیم؟ مهیای مبارزه ایم؟ در آرایش جنگیم؟ 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
غسل تعمید ایلان ماسک در کلوب قدرت و ثروت صهیونیستها! 🔶 همین چند روز پیش بود که ایلان ماسک، صاحب اصلی شرکتهای فناوری بارزی همچون تسلا و اسپیس‌اکس و X (توئیتر) در ذیل اظهار نظری به طور ضمنی تنفر نژادی یهودیان علیه سایر سفیدپوستان را حقیقت خواند. او در ماه‌‎های گذشته مواضع دو به شکی داشت اما با آغاز جنگ فلسطین علیه اشغالگران این مواضع به اوج حساسیت خود رسید؛ او هم مثل برخی ساده‌اندیشان تصور می‌کرد اساسا اظهارنظر در آمریکا و غرب آزاد است. غافل از این که خیلی زود آزادی پس از بیان خود را در این سیستم سرتاسر زیر استبداد صهیونیزم از دست داد. 🔶 بعد از حمایت ضمنی او از مردم فلسطین با ارسال تصویر تظاهرات مدافع فلسطین در نیویورک در حساب خود، خطوط قرمز اساسا لرزید و طواغیت کلوب قدرت و ثروت صهیونیزم از پشت پرده‌ها درآمدند تا آن روی خود را نشان بدهند؛ شرکتهای Apple و IBM و Disney به تحریم تبلیغات در X پرداختند و تهدید و سر و صدا و برچسب زنی (سامی‌ستیزی) علیه او بالا گرفت و خبرگزاری‌های حکومتی مثل CNN داغ و پر حرارت او را زیر حمله بردند و اینجا بود که او خطر جدی سقوط خود را حس کرد. و فورا توئیت زد که کاربرد الفاظ "استعمار ستیزی" در خصوص فلسطین، و شعار "بحر تا نهر" مستلزم کشتار یهودیان (؟!) است و باعث تعلیق حساب گوینده می‌‌شود. یعنی آزادی بیان همۀ مخاطبان شبکۀ او بسته به تفسیر انتزاعی و تحت فشار او قرار گرفت؛ او که حسابی ترسیده بود! 🔶 حالا نوبت آن است که ماسک، سر به آستان صهیونیستها بساید و عذرخواهی کند. شاید تنفرآمیزترین اعتراف اجباری که در زندگی خود دیده باشید این است که پادو پادو، هراسان و خرامان، سفری به اسرائیل تمهید کرد و تورها و تئاترها و سیرک‌های اسرائیل به استقبال وی آمدند تا وی را شستشوی مغزی اختیاری کنند و غسل تعمید! دهند، او مثل یک شاگرد و وردست در اتاق کنار نتانیاهوی تروریست نشست و فیلم آموزشی خاصی را دید و با توضیحات درسی  و تلقین‌های بازجو-معلم خود  فورا خود را مشتاق همکاری با اسرائیل در از بین بردن حماس یافت و احتمالا دو مشت خود را هم از شوق بابت این هدف مقدس تکان تکان داد.  🆔 @tahlil_shjr
‌پای فاشیسم در میان است‌ 🔰 قسمت اول 🔶 ظهور پرویز ثابتی در دستگاه پروپاگاندای رسانه‌های فارسی‌زبان چه معنایی دارد؟ اکنون ما در چه وضعیتی است که فردی مثل پرویز ثابتی خود را به‌عنوان ناجی ایران و عنصری عقلانی معرفی می‌کند؟ آیا ما در عصر هک شدن تاریخ هستیم و برساخت تاریخ بر‌گرفته از آنچه رسانه‌های خاصی طلب می‌کنند قرار دارد؟ 🔶 شما به‌عنوان مخاطب کافی است مصاحبه اوریانا فالاچی خبرنگار معروف دهه ۷۰ میلادی را با محمد‌رضا‌شاه یک بار گوش دهید یا متن آن را مطالعه کنید. فالاچی در مصاحبه با زیرکی از وضعیت دهشتناکی که ساواک در آن مقطع رقم زده است، پرسش می‌کند و حتی به طنز می‌گوید این پرسش‌ها باعث نمی‌شود او شکنجه شود؟ پرسش فالاچی یک پرسش ساده نیست، وضعیت بحرانی‌ای که ساواک و شاه با افکار پرویز ثابتی شکل داده بودند، در سیطره ایران فقط معنا پیدا نمی‌کرد. 🔶 حجم سرکوب و شکنجه ساواک به‌قدری وسیع بود که جامعه جهانی هم به‌خوبی از این رفتار‌ها آگاه بودند. هیچ‌کس در دل تاریخ نمی‌تواند اعمال ساواک را تایید کند و اصلا هیچ منطقی به رفتار‌های ساواک مهر تایید نمی‌‌زند. در همان دهه۷۰ میلادی در غرب که حامی رژیم پهلوی بود این رفتار‌ها را نوعی بازگشت به قرون وسطی معنی می‌کردند و بسیاری از روشنگران غربی بیانیه‌هایی علیه این سرکوب‌ها امضا کرده بودند. اما باید به پرسش اصلی بازگشت که ماهیت اکنون ما چیست؟ که شبکه منوتو با وقاحت تمام از فردی که حتی سال‌ها در غرب مخفیانه زیست می‌کرده است، قصد دارد فرشته نجات خلق کند؟ وضعیت اکنون دو اتفاق جدید را به‌خوبی نمایان کرده که به‌نوعی باعث شده است رسانه‌های فارسی‌زبان روی این دو اتفاق حساب کنند. 🔶 عصر پسا‌ حقیقت ما در عصری هستیم که حقیقت دچار جدل با بی‌معنایی است، این جدل به جهت آنکه در دوره‌ای هستیم که شتاب فزاینده وجود دارد، به‌سرعت به برتری بی‌معنایی ختم می‌شود. در کتاب دانشنامه کمبریج، تعاریف مختلفی برای پسا حقیقت وجود دارد، اما یکی از تعاریف با اهمیت این است‌ که در عصر پسا حقیقت باور‌ها و احساسات شخصی از فاکت عینی بیشتر تاثیرپذیر است؛ این تعریف به‌خوبی نشان می‌دهد اگر رسانه‌ها بتوانند از طریق احساسات مخاطب و شکلی از نوستالژی‌سازی اقدام کنند، می‌توانند واقعیت‌ها را به‌نوعی وارونه نشان دهند و این نکته در بروز سفید‌‌شویی فردی مثل پرویز ثابتی بی‌تاثیر نیست. 🔶 عصر فرا واقعیت یا وضعیت حاد در وضعیت فراواقعیت یا وضعیت هایپررئالیتی مساله واقعیت دیگر معنایی ندارد. آنچه به‌عنوان واقعیت ساخته می‌شود یا باید باز‌نمایی شود به شکلی خود واقعیت معرفی می‌شود. در اینجا مساله وضعیت حاد پدید می‌آید که در پس فراواقعیت شکل می‌گیرد. وضعیت حاد واقعیت به تعبیر بودریار، فضایی است که همه اعمال دچار افراط می‌شوند و این افراط در اتمسفر باعث می‌شود منطق درونی رسانه‌ها به‌جای روشنگری به‌نوعی پروپاگاندا برای جذاب نشان دادن اعمال خشن یا حتی وحشتناک سوق پیدا می‌کنند، به‌نوعی که هرچند مخاطب باید از اعمال و رفتار‌های فردی مثل پرویز ثابتی و دستگاه سرکوبی مثل ساواک ابراز انزجار کند اما در لحظه‌ای همنوا با این شرایط، اعمال فردی مثل ثابتی را عملی جذاب صورتبندی می‌کند، به‌گونه‌ای می‌توان بیان کرد که کارکرد وضعیت حاد سفید‌شویی ساده یک فرد نیست، بلکه جذاب نشان دادن تمامی اعمالی است که تا پیش از این به‌شدت مغضوب افکار عمومی بوده است. 🔶 حال که تا حدودی مشخص شد وضعیت اکنون ما چیست، شاید بهتر بتوان متوجه شد ظهور فردی مثل پرویز ثابتی که یک نمونه امنیتی خاص در سطح رده بالایی مثل ریاست ساواک بوده است در این مقطع چه معنایی دارد. پرویز ثابتی و تیم رسانه‌ای منوتو خوب می‌دانند فقط در موقعیت اکنون است که می‌توانند با فرمی که به خودشان می‌دهند از دوره فعلی نهایت استفاده را کنند و مسیری را شکل دهند که مخاطب تصور کند آنها در حال بازخوانی حقیقی تاریخ هستند. حال آنکه آنچه ثابتی می‌گوید بیشتر نوعی خاطره‌سازی نوستالژیک بر اساس طرحی است که از قبل‌تر در شبکه منو‌تو به نام مستند «تونل زمان» رقم خورده است. 🔶 آنچه در مستند تونل زمان معروف بود، تهی‌کردن امر تاریخی یا تاریخ به مثابه امر علمی بود. آن مستند به‌صورت گزینشی سعی می‌کرد حافظه جمعی را ایجاد کند که بسیار نزدیک به زندگی روزمره انسان‌های خوشبخت باشد که در مقطعی از زمان زیست می‌کردند و گویی همه چیز وجود داشته، رفاه و آسایش فراهم بوده است و این عناصر تندرویی بودند که باعث شدند جامعه یک زندگی نرمال را از دست دهد. این برساخت‌ها دقیقا براساس همان دو فاکتوری که در بالاتر گفته شد، شکل گرفته است. 🔸 :آقای سیدجواد نقوی 🆔 @tahlil_shjr
شجر
#جنگ_شناختی #جنگ_رسانه_ای #مرزبندی_با_دشمن #بصیرت #روشنگری #تاریخ_معاصر #حافظه_تاریخی #رسانه ✅ ‌پ
✅ ‌پای فاشیسم در میان است‌ 🔰 قسمت دوم 🔶 حال مستند «پرویز ثابتی» را هم باید در راستای رد‌پای ظهور فاشیسم رسانه‌ای فهم کنیم، شاید پرسش شود که این مستند با توجه با ماهیت فعلی چه ارتباطی به فاشیسم دارد؟ فاشیسم درحقیقت دو عمل مهم دارد؛ عمل ابتدایی آن تخیل کردن به‌جای سوژه‌هاست یعنی تخیل کردن را از سوژه‌ها می‌گیرد و این عامل باعث بروز دومین عامل می‌شود و شاید مهم‌ترین عامل است که در باب مستند ثابتی و تونل زمان صدق می‌کند. این عامل در‌واقع از بین بردن حافظه تاریخی است یا بهتر گفته شود مانع از شکل‌گیری خاطره خاص می‌شود و مغزشویی ویژه‌ای را شکل می‌دهد که در این مغزشویی تاریخ تبدیل‌ به تعدادی خاطره واحد می‌شود که در گذشته وجود داشته و حال از بین رفته است. 🔶 این نوع عمل باعث می‌شود مخاطب‌ها دیگر توان سوژگی و تخیل کردن برای خود را نداشته باشند، بلکه باید به‌صورت دستوری تن به آن تخیل مشترکی دهند که در پس آن خاطره‌سازی نوستالژیکی صورت می‌گیرد که اهداف سیاسی خاصی دارد و نمونه بارز آن را می‌توان در پروژه تونل زمان و امتداد آن در مستند پرویز ثابتی مشاهده کرد که از طریق شبکه منو‌تو دنبال می‌شود؛ هر چند این مستند و مستند‌های تونل زمان را باید همان‌طور که گفته شد در راستای شکلی از فاشیسم رسانه‌ای که از این شبکه دنبال می‌شود، مورد دقت قرار داد. اما باید توجه کرد که این ماهیت وضعیت ما است که باعث شده این عناصر با تفکرات فاشیسم‌گونه خود بتوانند خود را بروز دهند و مهم‌ترین راه مقاومت و مقاله در برابر چنین وضعیتی ورود به عرصه حقیقی بازخوانی تاریخ معاصر به‌صورت انتقادی است. در غیر این صورت در آینده نزدیک باید شاهد گسترش موجی از افکار باشیم که نه‌تنها تاریخ با تخیل فاشیسم‌گونه بیان می‌کند، بلکه با توجه به ماهیت اکنون ما، خود را موفق‌ترین افراد یا نحله‌های تاریخی معرفی خواهند کرد. 🔶 نتیجه‌گیری ساخت مستند تونل زمان و ایضا پرویز ثابتی به ما نشان می‌دهد در چه اتمسفر بدی قرار داریم؛ اتمسفری که اکنون ما را علیه حقیقت کرده است. حال همان‌طور که میشل فوکو از پرسش از وضع ماهیت دوره خود به‌دنبال احیای نوعی مقاومت در برابر بی‌حقیقتی بود و راه آن را بازگشت به معنویت و سیاست می‌دانست که تحت تاثیر انقلاب اسلامی شکل گرفته بود، برای ما هم اهمیت دارد که مجدد تلاش کرده در ‌مقابل وضعیت سخت فعلی مقاومت کنیم و رسانه‌های خود را نه صرف در موقعیت واکنشی قرار دهیم، بلکه بیشتر حالت کنشی را به حرکت درآوریم؛ چراکه در جهان فعلی حلقه‌های فاشیسم‌گونه و پوپولیستی به‌علت آنکه از طریق دزدیدن تخیل جوامع، توانسته آنها را به‌سمت غیر‌حقیقی فکر کردن وا‌دار کنند لحظه‌به‌لحظه کار مشکل‌تر خواهد شد و لزوم واقعی آن توجه به تاریخ، رسانه و سیاست در کنار یکدیگر است تا مجدد افق عقلانی در سطح سپهر عمومی عمق بگیرد و از این طریق مانع آن شویم که شبکه‌های فارسی‌زبان تخیل سوژه‌های جامعه ما را به‌سمتی هدایت کنند که خروجی آن احیای مجدد فاشیسم است. 🔸 : آقای سیدجواد نقوی 🆔 @tahlil_shjr
پشت پرده پروژه فحاشی 1⃣ خانم‌های بازیگر لیندا کیانی، الهام حمیدی و متین ستوده اخیرا در متن‌های جداگانه‌ای به جریان فشاری اشاره کردند که در حوادث سال گذشته با تکفیر و فحاشی و تهدید آنها را مجبور به سکوت کردند تا جایی‌که حتی نمی‌توانستند برای پیروزی تیم ملی ابراز شادی کنند. همزمان رئیس شبکه ۴ سیما نیز در مصاحبه‌ای گفته است که تعدادی از بازیگران ازجمله رامبد جوان و مهران مدیری ممنوع‌التصویر نیستند، بلکه به جهت ترس از فحاشان جرات نمی‌کنند به تلویزیون برگردند. 2⃣ دوستی می‌گفت در حوادث سال گذشته با یکی از سلبریتی‌های سینمایی گفت‌وگویی صمیمانه داشته و درباره مواضع شاذ او پرس وجو کرده است. اما پاسخ آن هنرمند جالب بوده و گفته است: «راستش علت این حرف‌های من این‌است که من به طرف مقابل اعتماد ندارم. وحشی‌اند. می‌ترسم به‌خودم و یا خانواده‌ام آسیب بزنند. اما می‌دانم از سمت شما آسیبی نمی‌بینم.» 🔶 به همین سادگی. ریشه سکوت و حتی اعتراض و چه بسا بدگویی برخی از سلبریتی‌ها را سال گذشته بررسی کنید به همین نقطه می‌رسید. خاطرم هست آن‌روز که رهبری در همان اوایل اغتشاشات درباره مواضع ساختارشکنانه سلبریتی‌ها اظهارنظر می‌کردند فرمودند این مواضع مهم نیست و جدی نگیرید. آن زمان خیلی‌ها متوجه نشدند. 3⃣ سال گذشته کافی بود یک سلبریتی حرف نزند؛ نه اینکه چیزی در دفاع از مردم و جمهوری اسلامی بگوید. کافی بود صرفا حرفی نزند و سکوت کند یا حتی در مواردی مثل پیروزی تیم ملی اظهار خوشحالی کند یا بخواهد مثلا فیلم جدید بازی کند یا در جشنواره جایزه‌اش را بگیرد یا کنسرت برگزار کند. همین بهانه کافی بود تا چنان در فضای مجازی روزش سیاه شود که به نفس‌نفس بیفتد. یک نمونه اخیرش اظهارات مرضیه برومند درباره جنایات غزه که چنان کردند و چنان تاختند که مجبور شد حرفش را پس بگیرد. 4⃣ سال گذشته بعد از حمله به مقر منافقین در آلبانی موسوم به اشرف۳، مشخص شد حداقل ۱۵۰۰نفر نیروی آموزش دیده در نفاق وظیفه داشتند ذیل پست‌ها، فحاشی و هتاکی و تهدید به ترور و غیره کنند. بعدها وزارت اطلاعات گزارش داد بعد از مرگ خانم مهسا ظرف یک‌ماه ۵۰هزار اکانت فیک با هویت جعلی در شبکه توییتر ایجاد شده است که وظیفه‌اش انبوه‌نمایی در جبهه ضدانقلاب است. 🔶 گزارش یک نهادنظارتی دیگر نیز در این رابطه اهمیت دارد. مطابق این داده‌کاوی قبل از فوت خانم مهسا روزانه ۶۰۰کاربر به توییتر اضافه می‌شد و این عدد بعد از مرگ مهسا به روزی ۱۶هزار کاربر فیک رسیده است. همچنین ۲۹درصد کاربرانی که بعد مهسا تولید محتوا کرده‌اند ۸۰درصد تولیدات مرتبط با جنگ‌های خیابانی را در اختیار داشته‌اند. ۱۱درصد این محتوا نیز مربوط به مجریان و کارکنان شبکه‌های ماهواره‌ای است و ۴۳درصد ریتوییت‌ها برای عناصر اجاره‌ای منافقین و شبکه منحوس پهلوی است. 5⃣ تا اینجای ماجرا روایت صحنه جنگ است. کل این پروژه طراحی شده را می‌گویند ایجاد مارپیچ سکوت رسانه‌ای. هدف مارپیچ سکوت این است که افراد احساس کنند در اقلیت‌اند و اگر حرف بزنند باید هزینه دهند. امروز روشن شده است پشت پرده جریان تهدید و فحاشی چه کسانی بوده‌اند. با این همه وظیفه افراد در شبکه‌های اجتماعی چیست؟ اولا مقهور این صحنه‌سازی‌ رسانه‌ای نشوند و دوم تلاش کنند این مارپیچ سکوت را به نفع انتشار حقایق بشکنند تا دیگران احساس اقلیت نکنند. چه آنکه امروز جریان دشمن به جایی رسیده است که به روشنی فهمیده در داخل بی‌اعتبار است و بارها پس از فراخوان‌های کودکانه‌شان ابراز شکست و زبونی کرده است. 🔸 : آقای محسن مهدیان؛ تحلیلگر 🆔 @tahlil_shjr
به فلسطین گل بزنیم یا نزنیم؟! شادی بکنیم یا نه؟! 🔶 بازی اول ایران در جام‌ملت‌ها امروز با فلسطین است. قرعه ما در جام‌جهانی بسیار خاص بود و با سه کشور انگلوساکسون همگروه شدیم که انگلیس و امریکا مشخصاً بازی ما را فراتر از فوتبال می‌بردند. حالا قرعه اول ما در جام ملت‌ها نیز با فلسطین است که باز مسئله سیاسی پیوند ایران با فلسطین و داستان این روز‌های نسل‌کشی آمریکا و انگلیس در فلسطین، آن را فراتر از فوتبال برده است. 🔶 سال‌ها پیش برخی در زمان مسابقه ایران با فلسطین نوشته بودند که نباید به فلسطینی‌ها زیاد گل بزنیم! شاید به این دلیل که تصور می‌کردند این نوعی رأفت اسلامی با کشوری مظلوم و ستمدیده و بدون امکانات است. حالا در بازی امشب دو کشور محور مقاومت اسلامی مقابل هم قرار می‌گیرند. باید چه کنیم و تیم ملی ایران چه تفاوتی با جام‌جهانی و بازی با انگلیس کرده است؟ 🔶 قبل از هرچیز باید بگویم که عنوان یادداشت، مستعد سوءتفاهم است، چون فوتبال پیش‌بینی‌پذیر نیست و ممکن است ایران یک یا چند گل هم از فلسطین دریافت کند! اما در فوتبال اگر تیمی که روی کاغذ قوی‌تر است، به تیم ضعیف‌تر گل‌های بیشتری بزند، یعنی به آن تیم ضعیف‌تر احترام بیشتری گذاشته است! زیرا به‌معنای آن است که تیم قوی، بازی خود یعنی بازی اصلی و همیشگی خود را انجام داده و ضعیف‌شمردن تیم مقابل موجب نشده که از یک بازی حرفه‌ای عدول کند و تیم مقابل را شایسته بازی خوب و کامل نداند. 🔶 تیم‌های ضعیف نیز اگرچه از حیث نتیجه‌گیری دنبال پیروزی هستند ولی اگر تیم قوی در یک بازی کامل ظاهر شود، اهمیت خود را بهتر احساس می‌کنند و در نهایت رضایت بیشتری دارند. بنابراین به‌رغم تأثیر بسیار شدید مسائل سیاسی روی فوتبال که سابقه‌ای به قدمت تاریخ فوتبال دارد، باید مستقل از اینکه «دو قهرمان مقاومت» مقابل هم قرار گرفته‌اند، بازی حرفه‌ای انجام شود، حتی اگر ایران با گل‌های زیاد فلسطین را شکست دهد؛ و این دقیقاً یعنی دو تیم به یکدیگر و به ملت‌های یکدیگر احترام گذاشته‌اند. 🔶 اما تیم ایران در این بازی آن‌طور که از برخی حرف‌های دیروز و پریروز بازیکنان و مربیان می‌توان فهمید، یک تفاوت اساسی هم با زمان بازی با انگلیس کرده است. این‌طور که خود بازیکنان می‌گویند از مسائل حاشیه‌ای زمان بازی با انگلیس بسیار متأثر بوده‌اند. در آن زمان رسانه‌های فارسی‌زبان لندنی، هم در گزارش‌های خود و هم از زبان دیگران برای بازیکنان خط‌ونشان می‌کشیدند که اگر گل بزنید یا هنگام گل شادی کنید، چنین و چنان می‌شود. با این تصور که کار حکومت ایران تمام است و باید فکر آینده خود در نظام تازه باشید! 🔶 شادی‌نکردن بازیکنان در دو گلی که در بازی انگلیس زدند، اگرچه به‌خاطر دریافت گل‌های بیشتر قبل از آن، به‌طورطبیعی و بر اساس رفتار همیشگی بازیکنان فوتبال در همه بازی‌ها که بعد از خوردن گل‌های زیاد برای گلی که می‌زنند، شادی نمی‌کنند، می‌توانست حتی طبیعی جلوه داده شود، اما مشخصاً تحت‌تأثیر همان تهدید‌ها بود. 🔶 حتی شادی در دو گلی که در بازی بعدی با ولز و بدون گل خورده زده شد، از آنجاکه دردقیقه پایانی بود، می‌توان گفت کاملاً هیجان بازی غلبه کرد و همگان ناخودآگاه آن تهدید‌ها و آن قرار‌ها (!) را فراموش کردند، هرچند گفته می‌شد که بازیکنان از مسائل بازی انگلیس درس گرفته‌اند و دنبال آن حاشیه‌ها نیستند و زمزمه نصف‌ونیمه سرود ملی در بازی با ولز برخلاف بازی با انگلیس را هم گواه این دورشدن از حاشیه‌ها می‌آوردند، اما معلوم بود که تیم زیر بار فشار روانی دشمنان ملت است که نه‌ تنها می‌گفتند شادی نکنید، بلکه می‌گفتند دنبال گل‌زدن و پیروزی هم نباشید! 🔶 اکنون، اما دیده و شنیده نشده است که کسی از فوتبالیست‌های تیم ملی ایران بخواهد برای همدردی با نسل‌کشی فلسطینیان، به تیم فلسطین گل نزنند یا اگر زدند، خوشحالی نکنند. این تفاوتی مهم در رفتارشناسی مردم ایران با دشمنان ملت و بدخواهان مردم است. تیم ملی گویا اکنون پشتوانه خیل مردم را به‌جای فشار اقلیت روان‌پریش خارج‌نشین یا داخلی‌های دنباله‌رو آنان برگزیده است، و ندای «می‌بریم و قهرمان می‌شویم و شادی می‌کنیم»، یکسره از تیم ملی شنیده می‌شود. این است «تیم ملی مردم ایران»! 🔸 : روزنامه جوان 🆔 @tahlil_shjr
شایعه و شایعه پردازی 🔶 بروس کوئن معتقد است اطلاعات به علت دست به دست شدن غالباً تحریف شده و محصول نهایی به کلی با نسخه اولیه متفاوت است. شایعه همچون دیگر محتوای رسانه های اجتماعی، مقوله ای کاربر ساخته هست. 🔶 چنین محتواهای با شتاب و کسانی در رسانه های اجتماعی منتشر می شود و ابعاد مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی شهروندان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. باید توجه کرد که تحول و دگرگونی شایعه در رسانه های اجتماعی حتی از دیگر پیام ها نیز بیشتر است، چرا که شایعه به خودی خود مبهم است. همین مسئله کاربران را برای انتشار آن و بحث درباره اش ترغیب می‌کند. 🔺شایعه به علت بهره مندی از مشارکت بالای کاربران در تولید و انتشار لحظه ای، از انرژی فوق العاده ای در مقایسه با دیگر پیام های رسانه های اجتماعی برخوردار است. 🔻ریشه شایعه پردازی را باید در نقش های منحصر به فرد اجتماعی شایعه و نیز انرژی بالای آن برای انتشار و تحول جست و جو کرد. 🔺مصرف رسانه عموم مردم به سمت فناوری های نوین ارتباطی، از جمله تلفن های همراه کشیده شده و فناوری ها و رسانه های تاریخی چاپ و کتاب به حاشیه رفته است. 🔶 در واقع فرهنگ های رسانه ای جدید آنچنان گسترش پیدا کرده و عرضه را بر سایر فرهنگ های قدیمی تر و غنی تر تنگ کرده است که از احتمالاً از الزامات اصلی حیات رسانه ای جدید، تولید و انتشار محتواهای نظیر (شایعه و پذیرش طبیعی شده) آن است. 🔶 در این میان، باید به فکر راه برون رفت از این وضعیت جدید بود راهی که از مسیر عقلانی شدن جامعه می‌گذرد. علاقه افراد به شایعه، آنچنان که گفته شد، در تولید و ترویج آن نقشی مهم دارد؛ از این رو، برای تحلیل عقلانی شدن جامعه نیازمند توجه به فرایند ها و الگوهای انسان ساز آن جامعه هستیم. چنین فرایندها و الگو های فرهنگی رابطه مستقیم با عملکرد نهادهای رسمی و غیر رسمی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از یک سو و رویه های پیدا و پنهان کاری جامعه از سوی دیگر دارد. نهاد دولت، آموزش و پرورش، خانواده، متولیان فرهنگ آموزش، احزاب و جریان ها و گروه های سیاسی و نهادهای دینی ومذهبی از جمله این نهاد های اصلی هستند. 🔸 : آقای سید آرمان آل‌داود 🆔 @tahlil_shjr
حیوان آزاری یا حیوان گزیدگی؟! 🔶 اگر پرسیده شود سالانه چند گزیدگی از حیوانات در ایران رخ میدهد، احتمالا پیش خودتان خواهید گفت ۱۰۰ مورد یا حداکثر ۱۰۰۰ مورد. اما رئیس اداره بیماری‌های زئونوز وزارت بهداشت اعلام کرد که ۸ مورد ابتلا به هاری در سال جاری گزارش شده که تاکنون هفت نفر جان خود را از دست داده‌اند. از ابتدای سال جاری، بیش از ۹۰ هزار حیوان‌گزیدگی ثبت‌شده که ۸۰ درصد این موارد، سگ‌گزیدگی است. «۹۰ هزار گزیدگی» رقم وحشتناکی است. انتظار می رفت اخبار گزیدگی ها و مرگ ناشی از آنها در روزنامه‌ها و سایت های خبری پوشش قوی داده شود. بالاتر، اساتید دانشگاه و نویسندگان متعدد باید از ریشه‌ها و دلایل و راهکارهای پیشگیری از این آسیب‌ها مدام مطلب می‌نوشتند. 🔶 دلیل فاصله بسیار زیاد تصور اولیه ما از تعداد گزیدگیها و تعداد واقعی آنها ناشی از چیست؟ رسانه‌ها! بله رسانه‌ها! در جهان و نیز ایران، رسانه ابزار وجود جریان چپ است. آرزوها و دغدغه‌های طبقه متوسط جدید در بستر رسانه دنبال می‌شود. یعنی آنها خط دهی میکنند که چه چیزهایی اخلاقی، درست، ارزشمند، هنجار، یا انسانی است. جریان راست هم تا حدی توان رسانه‌ای دارد ولی غلبه و نفوذ کمتری دارد. در ایران که رسانه راست و رسانه های رسمی کلا پرت هستند. به موضوع برگردیم، در این مدت، بارها اخبار اذیت و آزار حیوانات از سوی انسانها پخش، و کمپین و اعلان شکایت و جرم و دادگاهی حیوان آزارها، رسانه‌ای شده اند. 🔶 پس معلوم میشه رسانه‌ها علاقه ندارند مردم درباره اذیت و آزار انسانها خصوصاً کودکان توسط حیوانات چه وحشی چه خانگی نگرانی و اطلاع پیدا کنند. در این میان اقتصاد سیاسی دام‌های کوچک و کلینیک های حیوانات هم اثرگذار هستند. اجاره ماهانه بعضی کلینیک های دامپزشکی ۱۰۰ میلیون تومان گزارش شده است. 🔸 : آقای مجید بهستانی 🆔 @tahlil_shjr
مهسا امینی یا جنبش مهسا؛ فراموشی 🔸 : آقای دکتر علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr
شجر
#جهاد_تبیین #جنگ_رسانه_ای #فرهنگ ✅ مهسا امینی یا جنبش مهسا؛ فراموشی 🔸 #به_قلم_اساتید: آقای دکتر
✅ مهسا امینی یا جنبش مهسا؛ فراموشی 🔶 دومین سالگرد فوت خانم مهسا امینی با بی سر و صدا ترین شکل ممکن گذشت! سال گذشته این ایام در نخستین سالگرد فوت او مردم ایران در مسافرتِ تعطیلات چند روز متوالی آخر تابستان بودند. امسال آن تعطیلات هم نبود. هم کف خیابان هم کف شبکه های اجتماعی به نسبت وسعت هیاهوی آن روزها خبری نبود! وقتی ۱۸ تیر سال ۷۸ در کوی دانشگاه تهران رخ داد تا چند سال بعد در سالگرد ۱۸ تیر لااقل تجمع مختصری برگزار می‌شد. آن هم در دوره ای که شبکه های اجتماعی و اینترنت به معنای امروزی آن وجود نداشت. 🔶 آیا مهسا امینی فراموش شده است یا اساسا مردم به چیزی به نام "جنبش مهسا" اعتماد نداشتند و ندارند؟ در درجه اول باید گفت آنچه در سال ۱۴۰۱ رخ بیش از آنکه واقعیت برآمده از بطن نیازهای اساسی جامعه ایران باشد، یک "برساخته رسانه ای" بود‌. القا بود. بیش از این که حقیقت داشته باشد، سر و صدا داشت! سیطره رسانه بود. اذهان همه تحت سیطره شبکه های اجتماعی به وقایع پس از فوت مهسا آنقدر ضریب و وزن داد که گویی واقعا انقلابی در راه است! نه انقلاب و نه جنبشی در کار نبود. یک توهم سازی بود. برای نسلی که برداشت تاریخی از جامعه ایرانی نداشت و ندارد. 🔶 اما آیا وقایع پاییز ۱۴۰۱ بی اثر هم بود؟ خیر. اثر داشت. چون با سطحی از مطالبات فرهنگی جامعه به ویژه جامعه هدف یعنی زنان گره زده شده بود. نفی مطلق اثرگذاری غلط است، اما بزرگنمایی نیز خطاست. یعنی با آن وقایع خشن، با آن شدت عمل یک عده در کف خیابان و دانشگاه "انقلاب" شکل نمیگرفت. دلیل دیگر اینکه؛ کارفرماها و عوامل خارجی دخیل در آشوب های ایران نسبت به چند سال قبل در موضع ضعف قرار دارند. رژیم صهیونیستی تمرکز ایجاد جنگ روانی ندارد. سازمان مجاهدین بخوبی کنترل و محدود شد. کومله، حزب دمکرات و سایر گروهگ ها که میخواستند از اعتراض مردم بهره برداری کنند خودشان مشغول و یا محدود شده بودند. اینجا قدرت نظامی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی به کمک‌اش آمد. 🔶 اما من نکته مهمتری را مدنظر دارم. بخشی از جامعه به این نتیجه رسیده است که از دست مخالفان "جمهوری اسلامی" کاری بر نمی‌آید! اُپوزیسیون جمهوری اسلامی در ذهن جامعه ایرانی فرو‌ریخت. بی هویت، بی مبنا، بی برنامه، بی رهبر و بی آینده تر از حد تصور رفتار کردند. بزرگترین خطای آنان بالا بردن حد خشم و خشونت ورزی در اعتراضات بود. بخشی از جامعه نه از حُب نظام سیاسی بلکه در اثر نوع رفتار آنان به این نتیجه رسید که بهتر است به آنان اعتماد نکنند. 🔶 در واقع جمهوری اسلامی الان اُپوزیسیونی خارجی و داخلی ندارد. در حکم هیچ هستند، بزرگترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی عملکرد مسئولان است. 1⃣ فرهنگ و تربیت نسل بی هویت 2⃣ بحران معیشت و عدالت 🔸 : آقای دکتر علیرضا زادبر 🆔 @tahlil_shjr