eitaa logo
تهذیب نفس
1.4هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
20 فایل
کانال ما در پیامرسان سروش👇 sapp.ir/tahzibe #کپی_مطالب_آزاد حرفی انتقادی پیشنهادی 🫡 https://ngli.ir/785663921235 اینم لینک کانال پاسخگویی به سوالاتون👇 https://eitaa.com/joinchat/3344302224C32f10b25e6
مشاهده در ایتا
دانلود
[ نکته های ] ○ بار ها گزارش شده📄‼️ کاربران میگن نمیتونم گناه خ.ا رو ترک کنم...😳❕ •• بعد از دقت به شکل زندگیشون متوجه میشیم برای مدت کوتاهی از عوامل محرک دوری میکنن و بعد دوباره میرن سراغش ✖️ شما اول باید محرکاتت رو کامل حذف کنی ✔️ ❕اکثرا محرکاتی که خانم ها استفاده میکنن رمان ها و داستان ها هستن و آقایان دیدن عکس و فیلم...📛 [ پیشنهادی ]👇 برای این که بتونی جلوی خودتو بگیری و دوباره سمت محرکت نری پیشنهاد میدم از قدم های کوچک شروع کنی 😊👌 •☆ مثلا حذف برنامه ی مضری مثل اینیستا گرام 🚮 •☆ حذف کانال های فانی که محدودیت زیادی ندارن و رعایت نمیکنن 🚮 •☆ حذف دوستی که تورو یاد خدا نمیندازه و سعی میکنه مشغول رنگارنگی های دنیا بشی...مثل خودش... ✖️ ☝️ وقتی تونستی جلوی این دوست داشتنی هات وایستی🙅‍♂🙅‍♀ اونوقت میتونی جلوی خودتو بگیری تا دوباره سمت محرکات نری‌...👌😊 @tahzibe
بزرگترین آزمون زمانی است که آنچه را که می خواهید ، بدست نمی آورید، با این حال قادرید از ته دل بگویید
تهذیب نفس
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخونیم٩ 💠💠💠✅ چرا بعضیا سختشونه نماز بخونن؟! ✴ نماز برای چیه؟! "برای اینه که
١٠ همون ابتدا نمازتو با نماز اولیای خدا مقایسه نکن 🍃💫🍁 خداوند بی دلیل کاری رو عمود خیمه ی دین قرار نمیده. معلومه که در این نماز اسراری هست ✳💟✳ منتها تا میگن "نماز خوب" ذهنتون تو نمازهای اولیای خدا نره. 🔴🔴🔴 "ما هیچ کارمون شبیه اولیای خدا نیست که حالا نمازمون مثل نماز امیرالمومنین علی علیه السلام بشه " ➖➖➖➖➖♦ امیر المومنین علی علیه السلام هنگام وضو گرفتن رنگ چهره اش تغییر میکرد از شدت خوف خدا. خب اینجور تبلیغ کردن در مورد نماز، به کلی ما رو نا امید میکنه خب ما که هیچ وقت اینجور نخواهیم شد. 😔 یادم هست در جبهه های جنگ نقل شده بود که شهید آیت الله دستغیب می فرمود: "من حاضرم هفتاد سال عبادتم رو بدم تا بجاش دو رکعت نماز پای خاکریز بچه های رزمنده رو بهم بدن که من با خیال راحت از این دنیا برم" 👆💥💥👆 بچه های رزمنده ای که عبادتشون خیلی ارزشمند بود برای خدا ما اونجا بودیم یکبار که با هم گفتگو می کردیم می گفتیم: راستی بچه ها تا حالا سر سجاده ی عبادت رنگتون پریده از خوف خدا؟؟؟ ❓❗❓ همون بچه های نازنین می گفتن: نه!!! بعدشم شهید می شدن. خب اینکه انسان رنگش بپره از خشیت الهی کار ساده ای نیست. ما ها خیلی هنر کنیم از بس با خدا فاصله داریم گاهی فقط دلمون تنگ بشه برای خدا . همین!!!! 😉 〰〰〰© خشیت کار عارفان نسبت به حضرت حق هست. نماز امیرالمومنین رو آدم در نظر می گیره دیگه از خودش نا امید میشه. خب برای اینکه ما نماز خوب خوندن رو فرا بگیریم و آغاز کنیم باید جلوی قدم خودمون رو نگاه کنیم ببینیم ما چه قدمی میتونیم برداریم. قدم اول نماز رو مودبانه و با رعایت آدابش بخونیم 👆💥✅🔹🔹🔸 نماز و اول وقت بخونین تو نماز کم نذاریم تاجایی که میشه صحیح و عربی بخونیم. سجاده پهن کنیم. اذان و اقامه بگیم. نگاهمون به اطراف نباشه. ظواهر رو کاملا رعایت کنیم. فعلا حضور قلب توی نماز لازم نیست........! 🌸🍃 @tahzibe
تهذیب نفس
این بود که یکی برام از خدا بگه... #قسمت چهارم بزرگترین چیزی که آرومم میکرد قران بود...فقط دوست داشتم
آموزنده ازسفیرابلیس تاسفیرپاکی پنجم اصال نمیشد...هیچ راهی نبود... فکر میکردم نمیشه... سایتمو تصمیم گرفتم حذف کنم. بعدش دوباره شروع کردم به گناه کردن ...کال نمیفهمیدم چه مرگمه.یه روز با خدا بودم پنج روز با شیطان. سال ۹۳ باالی هزار بار پام لغزید...خیلی زیاد ...خیلی... کسی نبود منو بفهمه ... هیچ راهی نداشتم... انگاری طلسم شده بودم.... تموم سایت هارو چک میکردم... همه رو انجام میدادم ولی نمیشد.. بارها تصمیم گرفتم سایتمو حذف کنم اما پشیمون میشدم ... خیلی ها میگفتن : آخه رضا ...تو خودت هنوز آدم نشدی بعد میای از خدا میگی ... حتی چند تا آدم مذهبی میگفتن رضا بهتره سایتتو پاک کنی ... چون تو تخصص نداری.باعث گمراهی جوونا میشی... تو تموم سایت های مذهبی دنبال یه راهی برای خودسازی بودم اما هیچی تو این سایتها پیدا نمیشد... آرزو به دلم مونده بود یه نفر...فقط یه نفر با من خوب صحبت کنه و درکم کنه...اما نبود... اکثرا ادبیاتشون قلمبه سلمبه بود و منو درک نمیکردن... همش حس میکردم این نگاه باال به پایین اگه نبود االن خیلی میتونستم از این آدما کمک بگیرم اما از بس مذهبی شدید بودن که کال میترسیدم بگم دارم چکار میکنم... حس میکردم تکم و کسی مثل من غرق گناه و بد بختی و مشکالت نیست... همش آرزو میکردم یه سایت یا یه جایی رو پیدا کنم که امید بدن...انگیزه بدن...با هم خوب حرف بزنن...قضاوت نکنن...کمک کنن...نگاه باال به پایین نباشه ... بتونم دردمو بگم...اما نبود...هیشکی نبود منو درک کنه. تو یه سایتی مشکلمو گفتم مدیرش سریع باهام دعوا گرفت که داری نظرات سایتمونو خراب میکنی... نظر نده! درونم پر از آلودگی بود...نمیدونستم باید چکار کنم ... تنها کاری که بلد بودم این بود که نماز بخونم اما بعد نماز میشستم پای فیلم های... تا اینکه یه دوره برداشتم و به خودم قول دادم دیگه نلغزم اونجا بود که به خودم گفتم میخوام یه الگو بشم... میخوام به همه ثابت کنم میشه! میخوام سایتم بزرگترین سایت مذهبی ایران بشه و انقدر تو سایتم اطالعات مفید میدم که دیگه کسی مثل رضای گذشته نخواد برای آدم شدن دنبال هزار تا سایت بره... حرفای هیچکس روم نفوذ نداشت چون همینایی که از خدا میگفتن اصال از حرفاشون آرامش نمیگرفتم... به خودم قول دادم به تموم دونسته هام عمل کنم و انقدر کتاب بخونم و سخنرانی گوش بدم و انقدر خودمو بسازم که چند سال بعد هیشکی باورش نشه رضا این بود وضعیتش. اولین موفقیتم آبان سال ۱۳۹۳ بود... تونستم چهل روز پاک بشم... اینم پستش𡰽 https://dadashreza.com/experience-my-forty-days-of-repentance/ همه چی بعد از آبان سال ۱۳۹۳ تغییر کرد... یهو حس کردم دستام خودش برای خودش میره... همش یه صدایی در گوشم باهام حرف میزد و بهم میگفت چکار کنم. این صدا تا همین االن باهامه و همیشه هم صداش برام قویتر شده... اخه خیلی به صداش گوش میکردم و میدم.درسته پاهام میلغزید اما هر بار روزای پاکیم بیشتر میشد.. تفاوتی که من با تموم اعضای سایتم داشتم این بود که من با اینکه وضعم از همه بد تر بود اما چون درس میگرفتم و بلند میشدم یهویی از اکثرشون جلو میزدم و روزای پاکیم بیشتر میشد...مثال اعضای سایتم کلی موفقیت کسب میکردن ولی میخوردن زمین ولی من دیگه از اون نقطه قبلیم زمین نمیخور م.هر چقد جلوتر میرفتم انگاری از درون قوی تر میشدم. دی ماه سال ۱۳۹۳ پست های سایتم بازدید زیادی میخورد.همه براشون جالب بود که بفهمن این رضا داره دقیقا چکار میکنه که انقدر انگیزه داره... تا اینکه از بس خودسازی کردم و از خدا کمک میخواستم و تالش میکردم یهو حرفام مدلش تغییر کرد... خیلی این نکته مهم و جالبه...خیلی... حرف که میزدم همه میگفتن رضا؟ تو چرا این مدلی حرف میزنی ... هزار تا آدم هستن که از خدا و پاکی حرف میزنن اما تو با اینکه اصال تخصصی تو مسائل دینی نداری اما حرف که میزنی نمیدونیم چرا حرفات به دل میشینه و راهکارات عملی تره... بچه ها راست میگفتن... کالمم نفوذ گرفته بود... میدونی چرا ؟ چون خیلی به دونسته هام عمل میکردم. از بس گناه کرده بودم و تالش برای ترک گناه میکردم مدام تجربه کسب میکردم و دیگه قشنگ میتونستم راهکار بدم... وقتی کسی باهام حرف میزد انگاری یه حس شهود داشتم و میتونستم بفهمم کجای زندگیش ضعف داره... قشنگ میدونستم فالن کار فالن نتیجه رو میده... دقیقا بهمن ماه سال ۱۳۹۳ بود که شبا تا صبح با خدا حرف میزدم و میگفتم خدایا غلط کردم.پی به اشتباهم بردم. بهم یه فرصت بده قول میدم جبران کنم. خیلی پشیمون بودم.همش گذشته رو مرور میکردم و میگفتم ای رضای فالن فالن شده ...چرا این کارارو کردی...و میشستم کلی خودمو سرزنش میکردم
ششم حس میکردم دارم آتیش میگیرم...تشنه بودم...خیلی تشنم بود...خدارو میخواستم...معنویاتو میخواستم.پاکی رو کامل میخواستم...انقدر تشنه بودم که تا میدیدم کسی از خدا میگه به هیچی جز حرف اون دقت نمیکردم.شده بودم آهن ربا...هر چیزی که درمورد پاکی بود رو به سمت خودم میکشیدم.این تموم ماجراهای سال ۱۳۹۳ منبود...میخوام سال به سال خودمو با جزئیات براتون بگم تا درس بگیرید و رشد کنید .چون حس میکنم تجربم بهدردتونمیخوره.سال ۹۳ برای من سال پر از درس بود.یکی از دالیل انگیزه باالم همون اتفاقای سال ۹۳ بود...شاید به ظاهر خیلی باال و پایین داشت اما واقعا یه بار مردم و دوباره زنده شدم.این روزا خیلی چیزام تغییرکرده.متاسفانه آدما عالقه دارن فقط موفقیتتاتو ببینن...اما من سختی زیاد داشتم.من تالش کردم و خودمو از لجن زار کشیدم بیرون....آرامش این روزهام بخاطر طوفان اون روزهام بود که کم نیاوردم...میتونستم بهونه بیارم...میتونستم کم بیارم.به خدا میتونستم افسرده باشم و دنبال چرا چرا کردن باشم...اما کسی که بخواد عوض بشه دنبال چگونه میره نه دنبال چرا...خیلی چیزارو از صفر و زیر صفر شروع کردم...ان شاءاهلل تو فصل های بعد متوجه میشیسال ۱۳۹۳ سال پوست اندازی و تولد دوبارم بود...اما سال ۱۳۹۴ سال باال بردن آگاهی...وقتی هیشکی نیست دستتو بگیره...اونجاست که باید خودت برای خودت یه کاری کنی...توکل رو تنها بشی بهتر میفهمیش.نخواه که همه چی وفق مرادت باشه...نه...زندگی پستی بلندی داره.. اگهکسی نیست برات کاری کنه...خودت برا خودت یه کاری کن...خیلی وقتا مسیر بستست...خودت باید یه مسیری وا کنی...من سال 1393 که تازه داشتم قدم های اولیه رو برمیداشتم اصال دنبال این نبودم که خدا منو میبخشه یا نمیبخشه...فقط دنبال این بودم که از این لجن زار خودمو نجات بدم.دیگه ته خط بودم.برام مهم نبود خدا میبخشه یا نمیبخشه...برام فقط این مهم بود که بیشتر از این سختی نکشم و خدا نجاتم بده زندان نیوفتم.کار من از بخششو این حرفا گذشته بود...من فقط فرصت جبران میخواستم.همش دعا میکردم خدایا کمکم کنی جبران میکنم...بعد از اینکه رای دادگاه اومد و کال تبرئه شدم اونوقت دیگه خدارو همه جوره دوستش میداشتم. یه چیزم بگم...خدا کال رفتارش با من لوتی واره... یعنی همش حس میکنم خدا تو مایه های فردینه. فردین خیلی لوتی بود.حس میکنم خدا اون مدلیه.اخه رفتارش با من اینجوری بوددر ضمن؟وقتی با دوست دخترام کات کردم پس فرداش رفتن با یکی دیگه دوست شدن.کال بوی گل نمیدادم که حاال پروانه سمتم بیاد...آدم وقتی خودش بد باشه...دختر خوبی سمتش نمیاد.خیالتون راحتمدل حرف زدنمم هر چقدر خودسازی کردم بهتر شد...االن که دیگه واقعا خیلی خوب حرف میزنم.خیلی مودب تر و خیلی صبور تر و خیلی با نشاط تر شدم.سال ۱۳۹۳ وقتی نماز میخوندم همه مسخرم میکردن...اخه همیشه تو ماشینم حصین ابلیسو زد بازی شاهین نجفی میذاشتم.اما وقتی توبه کردم و نماز میخوندم یهو همه میگفتن : سالم حاج اقا التماس دعا...میخواستن اینجوری مسخرم کنن.میدونی چیه...من حس میکنم پسرا تا بال سرشون نیاد تغییر نمیکنن...پسر جماعت باید بالی بدی سرشون بیاد تا عوض بشن..مثل بیماری یا خطر بودن جان یا زورگیری بشه ازشون یا قطع عضو بشن یا زندان بیوفتن یا سرطانی چیزی بگیرن تا عقلشون سر جاش بیاد...اما پسر زرنگ قبل تغییر تغییر میکنه...راستشو بخوای بعد از اینکه بال سرم اومد و فهمیدم خدایی هست یه قولی به خدا دادم...گفتم:خدایا اگه نجاتم بدی جبران میکنم...فقط بهم فرصت بده...همین...من جبران میکنم.من هیچی درمورد خدا نمیدونستم...ولی میدونستم فقط خداست که میتونه کمکم کنه...راستشو بخوای از همه نا امید بودم...و دلیل اصلی مستجاب شدن دعام هم همین بود...وقتی نا امید از همه جا میشی خدا زودتر دعاتو مستجاب میکنه.یه صدایی بهم میگفت : رضا ؟ تو آدم بشو...منه خدا همه کار برات میکنم بچه ها خدا خیلی نزدیکه...شما فکر میکنید دوره...اما خدا با یه صدایی از درون با همتون حرف میزنه...خیلی ها اینو نمیدونن...چون خدا بهشون بد معرفی شده.من معتقدم خدا با کسایی که سختی کشیدن مهربون تره...بخاطر همین بهم فرصت داد...دلیل اصلی اینکه باعث میشد سال ۱۳۹۳ اصال کم نیارم یاد مرگ بود.چون یاد مرگ خیلی انگیزه میده... اما خوبیم این بود که زیاد تو مسیر پاکی نا امید نشدم... درسته گریه میکردم و کم میاوردم اما نا امید هرگز.معتقدم برای هر مشکلی راه حلی وجود داره.پیشینه مذهبی اصال نداشتم.اما راستشو بخوای تو نوجوونیم با دوستم مهدی میرفتیم هیئت واسه شام خوردن.در همین حد.فقط واسه شام شامش میرفتیم.اونایی که تو شرایط سختم تغییر نمیکنن نگران نباشن...بعدمرگشون خوب تغییر میکنن.خیالت تخت.. بعضی ها این دنیاست...بعضی ها اون دنیا.ادامه دارد... @tahzibe
نشود صبح اگر عرض ارادت نڪنم نـام زیباى تـو را صبح تلاوت نڪنم..❤️🍃 •• السلام عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. 📿. @tahzibe
زن بد حجاب شمشیری برهنه بر فرق سر امام زمان خویش است !! همانطور که یک زن بد حجاب باعث انحراف ابن ملجم شد!!! بانو حواست هست؟؟؟ ابن ملجم که یار مولا بود آن شد.. ماکه.. @tahzibe
رابطه تخم مرغ و چشم زخم شکستن تخم مرغ برای دفع چشم زخم، هیچگونه منشا دینی و روایی ندارد و اگر هم جواب دهد ممکن است تصادفی باشد. ولی متاسفانه عده ای وقتی با حوادث ناگوار مواجه می شوند راه های انحرافی و غير دينی را بر می گزينند، مثلا پيش رمال و فال گير و امثال آن ها می روند یا تخم مرغ می شکنند، كه همگی از خرافات بوده و شرعا كار نادرستی است. 🌱 🔸 برداشت های نادرست از احکام👇 @tahzibe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ ]💎 🔆 تـــو بزرگـــی و بـــرای خـــودت کســـی هستـــی😌💝 ⚠️ کســـی کـــه شـــاَن تـــورو پایـــین میـــاره؛ بایـــد حذفـش کنـــی 👹❌ 🚫 آدمـــای پَرتـــ رو باید پرتـــ کرد بیـــرون ... 🔚🚶🏻 🎥 ♻️ لطفامطالب رافورواردودوستان خودرابه کانال دعوت کنید @tahzibe
کارگاه خویشتن داری_23.mp3
24.53M
۲۳ ✦ خداوند واسعِ علیم، مهندسی و معماری خانه و کاشانه‌مان در قیامت را به خودمان واگذار کرده، بدین صورت که میزان شادی و آرامش ما در این دنیا، تعیین کننده سطح کیفیت زندگی‌مان در آخرت است! 📌خویشتن‌داری یعنی: مراقبت از شادی و نشاط دائمی قلب. @tahzibe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵استاد ⚪️ 📽 ♨️عوارض بدحجابی😔💔 ♨️تحريک جنسى🔞 📛سازندگان 😡 ❌تمايل به خودنمایی💃🏻 🔵 😇 @tahzibe
🔬 ⚫️ ◼️◾️▪️ ⬇️ فقط خانم ها بخوانند ⬇️ ❕ های خطر 📛 🛑 طبق گزارشات📊و تجربیات ما خانم ها در دو بازه ی زمانی بیشتر دچار شکست خواهند شد... 1⃣ : اول زمان تخمک گذاری 🛑 در این دوره ی یک الی دو روزه به دلیل آمادگی بالای فرد برای بارور شدن و فعال شدن بیشتر غدد جنسی فرد با فشار زیادی رو به رو خواهد شد که در بعضی باعث بیشتر شدن احساسات و تمایل به بودن با جنس مخالف و متاسفانه شروع افکار نامناسب احساسی و جنسی خواهد شد . 🔹 پس در این دوره ی زمانی باید آگاهی بسیار بالاتری داشت... 🔹 با بیشتر کردن ارتباط با خدا و استفاده از ترفند های گفته شده به راحتی میتوان از این دوره با موفقیت عبور کرد...👌💯 ☘💠☘💠☘💠☘ @tahzibe
🌱🌼 از ‌فردی ‌پرسیدند : کدامین‌ خصلتِ‌ خدا را‌ دوست‌ داری!؟ گفت : همین ‌بس ‌که‌ میدانم‌ که‌ او‌ میتواند مچم‌ را‌ بگیرد؛ :) @tahzibe
تهذیب نفس
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم١٠ همون ابتدا نمازتو با نماز اولیای خدا مقایسه نکن 🍃💫🍁 خداوند بی دلیل کا
١١ خدا میخواد بندگیتو ببینه نه عشق بازیتو... 🌺🔹🔹🔜💟 وقت نماز که میشه بگو: خدایا من قراره با نماز با ادب بشم. 🔹👆♦👆 خوشگل وضو بگیرید. شالاب شالاب نکنیم تا آب رو روی دستای خودمون بریزیم. مثلا میخوایم یه کار محترمانه انجام بدیما..! 💠✴👌〰🌺 تو اگه بخوای جلوی مهمان میوه رو بشوری و بهش بدی چجوری می شوری؟ محترمانه می شوری دیگه 🔹🔹🔹💠 چیه ؟ ناراحتی؟ میخوای خدا توفیق نماز خوندن رو ازت بگیره؟؟؟ ⛔🚸⛔ میخوای خدا بهت بگه: نمیخوام اصلا نماز بخونی... صدسال سیاه نماز نخون... ناراحتی بهت یه دستور دادم..؟ "" ناراحتی که یه جا خواستم خدایی کنم برای تو و بندگی تو رو ببینم...؟ "" 👆👆👆⛔👆👆👆 اینقدر با عجله!؟ اینقدر بی حوصله!؟ هرکی نمازش رو خوند تعقیبات و رو نخوند و رفت، خدا به ملایکه می فرماید: نماز بنده ی من رو بهش پس بدید... 💠🔹💢⛔ من بهش گفتم الان هرچی بخوای من بهت میدم اما اون بلند شد رفت ... آخه کجا داره میره ؟ کدوم امر دنیاشو میخواد درست کنه که تعقیبات رو نخونده رفت؟؟؟ ملائکه میخواید خراب کنم کاراشو... 🌺🍃 @tahzibe
برای علاقه مند شدن به خدا چه کنیم؟🍁 برای اینکه بتوانیم دل را از علاقه به خدا پر کنیم اول باید دل را از علاقه به خیلی چیزا خالی کنیم. دل کندن از دنیا سخت است، ولی پس از آن دل بستن به خدا خیلی آسان است... تا دل بریدن از دنیا را شروع کنی ؛ خدا هم دلبری را آغاز می کند ... 🌱 @tahzibe
اموزنده ازسفیرابلیس تاسفیرپاکی هفت میخوام از سال ۱۳۹۴ خودم بگم... سعی کردم سال ۹۳ رو کامل براتون بگم اما روند رو به پیشرفتم دقیقا از سال ۱۳۹۴ شروع شد اگه یادت باشه تو قسمت قبلی بهت گفتم که سال ۹۳ خیلی تشنه بودم... حس میکردم تربیت نشدم...حس میکردم نیاز به رشد و آگاهی دارم... احساس میکردم هیچی حالیم نیست... میدونی میخوام چی بگم؟ میخوام بگم از بس تشنه بودم که حاضر بودم هر چی دارم و ندارم رو بدم تا فقط یه کسی بهم اطالعات مفید بده... در واقع سال ۱۳۹۴ سال کسب آگاهی من بود... اگه میبینی االن انقدر اطالعاتم خوبه دلیلش فقط سال ۱۳۹۴ بود. باالی ۳ هزار ساعت سخنرانی گوش دادم و باالی دویست سیصد تا کتاب خوندم... روزانه ۸ ساعت سخنرانی گوش میکردم... اینو به هر کی میگم باور نمیکنه...اما واقعا همین بود... از بس تشنه یاد گیری بودم که اصال نمیفهمیدم هشت ساعت گذشته... دیوووونه و عاشق مطالعه شدم. منی که حالم از هرچی مطالعه بهم میخورد سال ۱۳۹۴ نزدیک سیصد تا کتاب در حوزه های مختلف روانشناسی و موفقیت و مذهبی خونده بودم . دیگه از بس آگاهی هام باال رفته بود که حس میکردم خود مذهبی ها هم انقدر آگاهی های درست ندارن... دیگه جوری شده بودم که خیلی از مذهبی ها میومدن ازم سوال میپرسیدن و منم به لطف خدا مثل بلبل جوابشونو میدادم... همه میگفتن : دمت گرم رضا...جوابت عالی بود... حاال فکرشو بکن...من آدمی بودم که تا سال قبلش سفیر ابلیس بودم و همه رو دعوت و تشویق به گناه میکردم اما االن شده بودم سفیر پاکی و کلی آدم میومد تو سایت و ازم کمک میخواست و میگفت : رضا چکار کنم گناه نکنم... خیلی جالبه نه ؟ آدم به کی بگه انقدر تغییر رو آخه ؟ واقعا به خودم افتخار میکنم.... دقیقا مهر سال ۱۳۹۴ بود که حس کردم دارم از پس مشکالت زندگیم بر میام. کار شبانه روزیم نوشتن بود... تقریبا ۴۰ تا دفتر پرکرده بودم و هفته ای یه خودکار تموم میکردم... قشنگ پیشرفت رو داشتم حس میکردم... روز به روز داشتم خدایی تر میشدم... آنچنان واسه پاکیم تالش میکردم که هیشکی جلو دارم نبود... هر چقدر اطالعاتم باالتر میرفت بیشتر میتونستم مشکالتمو حل کنم. خدارو شکر یکی از بزرگترین استعداد هایی که دارم اینه که میتونم مسائل سخت رو ساده حل کنم... یعنی یه سری استعداد های درونی دارم که میتونم با خالقیت و داشتن نگاه متفاوت از پس چالش های زندگیم بر بیام و حاال که سفیر پاکی شده بودم این حس خیلی کمکم میکرد. اونایی که منو بشناسن میدونن چی میگم و با اخالق من آشنا شدن... مثال دی ماه سال ۱۳۹۴ تصمیم گرفتم یه کتاب بنویسم تا هر کسی مشکل شهوت داره بخونه و در برابر شیطان قوی بشه... همه تو سایت میگفتن کنترل شهوت خیلی سخته و نمیشه... رضا نمیتونم... رضا تو با ما فرق داری... و از این حرفا... منم این کتاب رو نوشتم.... جالبه...وقتی این کتاب رو نوشتم خیلی ها فقط ایمیل میزدن و اشک شوق میریختن که رضا خدا پدر مادرتو بیامرزه.. تا همین لحظه شاید باالی یک میلیون نفر این کتابو خوندنش ... نکته جالب این کتاب همون حل مسئله ای بود که همه میگفتن نمیشه... یا مثال کتاب بهترین نسخه خودت باش که درمورد عزت نفس نوشته شده خیلی خوب تونست چیزی که خودم درگیرش بودم رو بیان کنه... اینا همش به خاطر استعدادم تو حل مسئله بود. در کل یه سری استعداد ها داشتم که حقیقتا رو پاکیم تاثیرگذار بود. تو این پنج سال در برابر مشکالتم نگفتم : چرااا من ....چرا این اتفاق باید برای من بیوفته... نه... من فقط تمرکزم رو حل مسئله بود... شاید کمی غر غر هم میکردما...اما از درون فقط دنبال حل مسئله بودم. و از همه جالب تر اینکه: هر مشکلی که حل میکردم عزت نفس و خودباوریم بیشتر میشد... وقتی اسفند سال ۱۳۹۴ شد دیگه تعداد نظرات و ایمیل ها داشت روز به روز بیشتر میشد.دیگه اصال نمیتونستم پاسخگو باشم. قبال میشد... اما دقیقا از فروردین سال ۹۵ دیگه شرایط پاسخگویی نداشتم.  تا سال ۱۳۹۴ انقدر با بچه ها صمیمی بودم که بعضی هاشون شماره موبایلمم داشتن اما از سال ۱۳۹۵ کال خطمو عوض کردم و سعی کردم یکم فاصله بگیرم... آخه سواالت زیادی ازم میشد و منم حقیقتا نمیتونستم جواب بدم. ولی خیلی جالبه... تاکید میکنم... من تا سال قبلش سفیر ابلیس بودم و االن شده بودم سفیر پاکی...نکته ای که من داشتم این بود که حقیقتا به دونسته هام عمل میکردم. مثال وقتی میفهمیدم فالن کار بد هستش آگاهی میگرفتم و عمل میکردم... شاید باورتون نشه.... ولی من اصال بدی رو از خوبی تشخیص نمیدادم... مشکل اصلی من دقیقا همین بود که مامان بابام برای تربیتم وقت نذاشتن و فقط بهم غذا دادن. من تا قبل سال ۱۳۹۴ واقعا بدی رو از خوبی تشخیص نمیدادم... ولی وقتی میفهمیدم
هشتم فالن چیز گناهه دیگه تموم تالشمو میکردم سمتش نرم... میدونی چرا االن خیلی از بچه مذهبی ها پیگیر سایت و کانالم میشن؟میدونی چرا براشون جالبه که بفهمن من کی ام و چطوری تونستم با جوونا ارتباط بگیرم ؟ بگم چرا ؟ دلیلش سادست... من میومدم رو نفس و شیطون درون و اعمال خودم کار میکردم و هر چی تجربه داشتم رو به بقیه انتقال میدادم.در واقع چون اولین نفر خودم عمل میکردم و بعد به بقیه میگفتم حرفام نفوذ میگرفت و بخاطر همینا بود که کلی پیشنهاد های مختلف برای همکاری بهم داده میشد... اما من نمیرفتم... چون کال از کارای فرهنگی که بقیه میکنن خوشم نمیاد... اینا اگه کار فرهنگی بلد بودن وضع من این نمیشد... میخواستم خودم این کارارو جدا انجام بدم... میخواستم اول خودم به دونسته هام عمل کنم و بعد به بقیه بگم بد نباشین خوب باشین... کاری که خیلی ها نمیکنن همینه... خودشون اصال عمل نمیکنن و بعد همه رو دعوت به خدا میکنن... بعضی ها کار فرهنگی نکنن بهتره...بد تر آدمو بیزار میکنن... رطب خورده کی منع رطب کند...بخاطر همین فقط تالشم این بود که عامل به حرفام باشم و عمل کنم به دونسته هام. فرق من با بقیه این بود... بعضی ها کال از همون بچگی با نماز و قران بزرگ شده بودن...ولی من تو خونه ای بودم که همش پا ماهواره بودم و فیلم ... و خیابون و ... اما از بس تو این سالها خودسازی کردم که کمتر بچه مذهبی رو دیدم که ایمان و امیدش مثل من باشه...تا دیروز بی ایمانی در من بیداد میکرد ولی االن انقدر ایمان و اعتمادم به خدا زیاد شده بود که کسی باورش نمیشد این منم... بارها تو خیابون گشت ارشاد منو میگرفت و بخاطر تیپم میرفتم کالنتری و مامانم با شناسنامه آزادم میکرد...حاال همین آدم شد سفیر پاکی و ایمانش به خدا روز به روز داره بیشتر میشه و مراحل تکامل خودشو عالی طی میکنه... اینارو میگم تا متوجه بشید خواستن توانستن است... نگاه به شرایط اکنونت نکن...واقعا وضع من از همتون بدتر بود...تورو خدا برو سایت مطالبو بخون تا با من بیشتر اشنا بشی و بفهمی چی بود وضعیتم... همین... خواستم از سال ۹۴ خودم بگم... امیدوارم که لذت برده باشی... بهزودی میریم سراغ سال ۹۵ ادامه دارد... @tahzibe
▪️کریمه ای و به درگاه تو گدا بسیار ▪️و من مثال همیشه برای تو سربار ▪️تو جلوه گاه حجابی تو از تبار کرم ▪️تویی ملازم زهرا ملازمت مریم 🔳 بانو جان پیامت دریافت شد... جان دادن در راه وصال به امام زمان، بِه از نفس کشیدنِ بدون اوست... 🔲 وفات کریمه اهل بیت علیهم‌السلام حضرت معصومه سلام الله علیها را محضر امام رضا و امام زمان علیهم السلام و شما عزیزان تسلیت عرض می‌کنیم. 〰❁🍂❁🥀❁🍂❁〰 @tahzibe
⚡️از یوسف(ع) یاد بگیر😉 ❎مطمئن باش تا حالا هیچوقت به اندازه یوسف(ع) در معرض گناه قرار نگرفتی😞 📛تقریبا همه دختر پولدارای مصر بهش نظر داشتن😱 🔹اما یوسف مگه چیکار کرد که خودشو پاک نگهداشت؟🤔 ♻️وقتی زلیخا درهارو بست و پرده ها رو کشید و خودشو به زیباترین شکل ممکن آرایش کرد، ♨️به یوسف گفت بیا کام مرا روا کن🙊 ❎وااااای... واقعا حضرت یوسف چه فشار زیادیو تحمل کرد😫(تازه تو فیلم یوسف خیلی از دلبریهای زلیخا سانسور شد)🙈 🌀اما چجوری تونست از دام شهوت فرار کنه؟😣👇🏻 🗣 : ۱. چشماشو بست و روشو برگردوند به سمت درها... ۲. با خدا ارتباط گرفت؛ اگه نمیگرفت، کارش تموم شده بود... ۳. شروع کرد به ذکر گفتن : پناه میبرم به خدا...😌 ۴. پشت سر هم ذکر گفت و از یاد خدا غافل نشد❌ ۵. دوید به سمت در و درها به معجزه خدا یکی یکی باز شدن و...🤗 😉دیدی؟ 🔹فقط به خدا توکل کرد و از شیطون فرار کرد... 🔹هیچوقت نباید با شیطون مبارزه کنی😣 🔹اون از تو خیلی قویتره فقط باید ازش فرار کنی🏃🏻 📛اگه یوسف با شیطون(دراینجا، زلیخا) مبارزه میکرد، مطمئناً گرفتار میشد و...😖 🎗از شیطون فرار کن و به خدا پناه ببر 🔹درست مثل بچه ای که از سگ فرار میکنه و میپره بغل مامانش ❣تو هم بپر بغل خدات تا کمکت کنه😍👌🏻 {۱. فرار کردن از موقعیت گناه و تنهایی🏃‍♂ {۲.کمک خواستن از خدا و ذکرهای 🌹لا اله الا الله🌹 💐اعوذ بالله من الشيطان الرجيم💐 🌺یا خیر حبیبٍ و محبوبٍ🌺 🌸صلوات🌸 خیلی میتونه کمک کننده باشه💪 @tahzibe
رابطه تخم مرغ و چشم زخم شکستن تخم مرغ برای دفع چشم زخم، هیچگونه منشا دینی و روایی ندارد و اگر هم جواب دهد ممکن است تصادفی باشد. ولی متاسفانه عده ای وقتی با حوادث ناگوار مواجه می شوند راه های انحرافی و غير دينی را بر می گزينند، مثلا پيش رمال و فال گير و امثال آن ها می روند یا تخم مرغ می شکنند، كه همگی از خرافات بوده و شرعا كار نادرستی است. 🌱 🔸برداشت های نادرست از احکام👇 @tahzibe
[ ] Try saying nothing negative for 24 hours straight and watch your life change. سعی کن برای ۲۴ ساعت هیچ چیز منفی ای رو نگی و ببین که چطور زندگیت تغییر میکنه.🌝✨ @tahzibe
کارگاه خویشتن داری_24.mp3
13.32M
۲۴ 💢 کنترل " گوش " به عنوان مهمترین و موثرترین ورودی نفس، مقدّم بر سایر مراقبتهاست. - تکرار مداوم عبارت " به من چه " آتش شهوت شنیدن‌های غیرضروری را در وجودمان سرد میکند. @tahzibe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 بی حجابی اثرات خطرناکی روی بدن و مغز زنان و مردان میذاره!🤯 این کلیپ واقعا یه کلیپ عالی در مورد تبلیغ حجاب هست🙄 ببینید و نشر بدین!👌 کانال تهذیب نفس👇 @tahzibe
تهذیب نفس
✨ #نکته_های_اساسی 🔬 ⚫️ #قسمت_اول ◼️◾️▪️ ⬇️ فقط خانم ها بخوانند ⬇️ ❕ #سیکل های خطر 📛 🛑 طبق گزارشات📊
🔬 ⚫️ ◼️◾️▪️ ⬇️ فقط خانم ها بخوانند ⬇️ ❕ های خطر 📛 🛑 طبق گزارشات📊و تجربیات ما خانم ها در دو بازه ی زمانی بیشتر دچار شکست خواهند شد...که بازه ی اول گفته شد. 1⃣ : دوم دوره ی خاص ماهیانه 🛑 در این دوره فرد دچار عادت ماهیانه است و از نظر روحی و جسمی زیر فشار زیادی قرار دارد. به خصوص بعد از گذراندن روز های درد جسمی حال نوبت کلافگی و عدم آرامش روحی است... ◽️ از طرفی فرد نه نماز میخواند و نه ارتباط چندانی با خدا دارد✖️ حال یک طرف کلافگی استرس و فشار روحی و طرفی دیگر دوری از خدا... ◽️ در این لحظه است که فرد برای آرامش و فرار از این وضعیت به خودارضایی رو میاورد و بد ترین راه را انتخاب میکند... ◽️ همانطور که گفته بودیم دلیل اصلی خودارضایی در بیشتر خانم ها مشکلات روحی است نه فشار جنسی... 🔹 پس در این دوره ی زمانی باید آگاهی بسیار بالاتری داشت... 🔹 با بیشتر کردن ارتباط با خدا و استفاده از ترفند های گفته شده به راحتی میتوان از این دوره با موفقیت عبور کرد. چند توصیه خاص برای این دوره : ⚫️ اول : وقتی شما در دوران ماهیانه هستید به این معنی نیست که دیگر لازم نیست هیچ ارتباطی با خدا داشته باشید😒 این یک باور بسیار اشتباه است ✖️ سر هر اذان از جا برخیزید و وضو بگیرید و به جای نماز قرآن بخوانید . گاهی دعا بخوانید و گاهی ذکر بگید نزارید حال معنوی ای که دارید رو از دست بدید . ⚫️ دوم : خودارضایی یک مسکن برای آرامش نیست. این رو فراموش نکنید ✖️ برای بهتر شدن روحیه می تونید با دوستان بیرون برید و یا یه فیلم جذاب نگاه کنید ☑️ خودارضایی برای شما فقط یک آرامش لحظه ایست و بدون شک بعد دچار مشکلات روحی شدیدی خواهید شد. ◽️با کمی خلاقیت بد ترین زمان ممکن رو شاد نگهدارید....☺️👌 @tahzibe
تویی که هیچ تکونی به خودت نمیدی ، شب و روزت مشخص نیست ، حساب و کتاب اعمال خودت رو نداری ، از کنار ثانیه های عمرت به آسونی میگذری چه جوری به فکر این هستی که آسمون ها رو هم طی کنی ؟! زمان ، منتظر هیچ کس نمی مونه ما به پایان می رسیم و اوست که همچنان می رود...
تهذیب نفس
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم١١ خدا میخواد بندگیتو ببینه نه عشق بازیتو... 🌺🔹🔹🔜💟 وقت نماز که میشه بگو
١٢ چرا گناه میکنیم؟! 💢🔹🔵👇🔸🔴 چرا ما سر نماز به جای الله اکبر نمیگیم الله الرحمن؟!! آیا بهتر نبود بگیم خدای مهربان؟؟ دلها بیشتر جذب نمی شد به نماز؟! ❗️🙇 تا میایم سر نماز: الله اکبر چرا از کبریایی خدا حرف میزنیم؟! دیدید وقتی مداحان و ذاکران اهل بیت دعا می خونن از مهربونی خدا میگن ما هم گریه می کنیم. درسته؟! 😐خب حاج آقا برای نماز هم شما بیاید ترفندی به کار ببرید به جای الله اکبر بگیم الله الرحمن! بعد گریه کنیم بگیم خدایا عزیزدلمی😘 💢⛔️💢 😐حاج آقا آخه نمیشه اینجوری با خدا عشق بازی کنیم! آخه کبریایی خدا که نمیشه باهاش حال کرد! نمیشه باهاش اشک ریخت؟! ✅ چرا اینقدر میگیم الله اکبر؟ چرا نماز مشحون است از عظمت الهی؟ چرا در مقابل کبریایی خدا ما همیشه سر به تربت و خاک می گذاریم ؟ چرا در هر رکعت یه رکوع داریم و دو سجده ؟ برای اینکه نماز میخواد یه چیزی به ما یاد بده عین پادگان! 👇👇👇 وقتی یه فرمانده ای نیاز داره عظمتش تو دل سرباز بنشینه نمیاد بگه: آقای سرباز من برات یه ماشین می خرم! خوب حرف من رو گوش بدیا!! 😊🙇💂 مثلا ببرنش پادگان یه ماه دوره ی آموزشی هی نخود و کشمش بریزن تو دامن سرباز ! فرمانده بگه عزیزدلم امروزم یه قاقا لی لی دیگه برات خریدم!!! 😉 فقط وقتی جنگ پیش اومد، درنری ها! ❓❗️❗️❓ دستور منو گوش بدیا باشه؟! من اینجا تو رو تحویل می گیرم تو هم در میدان جنگ منو تحویل بگیریا! ➖🔸👆❓ خب به نظرتون همچین آدمی به حرف فرماندش گوش میده؟! همچین بنده ای به حرف خدا گوش میده؟ بازم میگم: اگه میخواید گناه براتون سخت باشه سعی کنید با نماز عظمت خدا رو تو دلتون قرار بدید. خدایی که ازش حساب نبری حرف شم گوش نمیدی تازه اگه عظمت خدا تو دلت جا بگیره و مهربونیهاشم ببینی برات جذابتره و بیشتر دوستش داری برات خیلی مهم باشه که نماز رو سر وقت بخونی. از خدا حساب ببر . خدا رو جوجه فرض نکن!!!! 💔🍃 @tahzibe
الهی به مصلحتِ خدا باشه ...! الهی رِضاً بِرضِاک
تهذیب نفس
#قسمت هشتم فالن چیز گناهه دیگه تموم تالشمو میکردم سمتش نرم... میدونی چرا االن خیلی از بچه مذهبی ها
ابلیس تاسفیر پاکی قسمت نهم سالم.... این فصل خیلی جالبه...وقتی وارد سال ۱۳۹۵ شدم یهو خیلی چیزا تغییر کرد... حس میکردم یه رسالتی خدا بهم داده اما زیاد خودمو باور نداشتم... سال ۹۵ تقریبا سه بار سایتمو کال پاک کردم اما دو روز بعد دوباره میرفتم با بک آپ برش میگردوندم... انگاری نمیتونستم از سایت دل بکنم... سایت داشتن خیلی هزینه بر بود ولی چون دیوونه و عاشق این مسیر بودم نمیتونستم کنار بذارمش... و از همه مهمتر؟ هزاران نفر به امید حرفام وارد سایت میشدن و وقتی سایتمو پاک میکردم همه ایمیل میزدن و گریه میکردن که رضا تورو خدا برگرد انقدر اذیت نکن...بمون نرو...حرفات آروممون میکنه... خالصه سال ۱۳۹۵ کال مونده بودم برم یا بمونم... چون خدا هم مشکلمو کامل بر طرف کرده بود و منم کال نماز اول وقت خون شده بودم و دیگه میخواستم به فعالیت هام پایان بدم...اما واقعا نمیشد... حس میکردم یه رسالتی دارم... رسالت منم این بود که به جوونا کمک کنم برگردن و با خدا دوست بشن... تا اینکه تصمیممو گرفتم و موندم... وقتی تصمیم بر موندن گرفتم انگاری خدا تازه کارشو با من شروع کرده بود...بعدش رفتم برای سایت یه قالب خوشگل حرفه ای و کلی امکانات جدید گرفتم تا سایتمون بهترین و مجهزترین سایت مذهبی ایران بشه . دوست داشتم همه چیم جذاب و تازه و متفاوت باشه. بچه های سایت هم دیوانه وار دوستم داشتن...میدونی چرا ؟ چون منم عاشقانه دوستشون داشتم و دارم. یعنی انقدر بهم اعتماد داشتیم که فقط کافی بود بگم فالن جا مشکل دارم یا تو فالن شهر االن اومدم و جایی رو ندارم...بعدش کلی برام ایمیل میمومد که رضا بیا خونمون... باورتون نمیشه اصال...چند بارم مشهد خونه داداشای عزیزم میرفتم و خدا میدونه که چقدر احترام میذاشتن و دوستم داشتن. خیلی برام جالب بود...خیلی... صداقت و رک بودنم باعث ارتباط بهترم با اعضا میشد و حقیقتا تو این پنج سالی که مدیر سایت و مجموعه سریع الرضا بودم حتی کوچیکترین بی احترامی از کسی ندیدم.اگرم بوده همونا بعدا شدن کسایی که سایت رو به بقیه معرفی میکردن... خیلی همه چی داشت عالی پیش میرفت... تا اینکه حس کردم یه جا خیلی میلنگم... من به دلیل تحقیر های پدرم مشکل عزت نفس داشتم و به شدت کمال گرا بودم. تو بچگی مدام کتک میخوردم و چون همش خونمون جنگ و دعوا بود و همه با هم بلند بلند حرف میزدن من از همون بچگی مشکل عزت نفس داشتم... یعنی زیاد خودمو مسخره میکردم و خودمو پوچ و ذلیل میدیدم و کال خودمو آدم حساب نداشتم. تو کتاب بهترین نسخه خودت باش کامل درمورد اون دوران صحبت کردم...خدارو شکر بعد اون کتاب کال شخصیتم دوباره ساخته شد ... یکی از چیزایی که خیلی به خودم افتخار میکنم و همیشه به نیکی ازش یاد میکنم همین تقویت عزت نفسم بود... یه چی بگم؟ دلیل اصلی تموم کج رفتن هام همین عزت نفس بود... خودمو دوست نداشتم. خیلی وابستگی داشتم. بخاطر همین قبل تحولم با دخترا دوست میشدم. یه نکته جالب بگم؟ سال ۹۵ خدا خیلی خوب و اصولی داشت هدایتم میکرد... مثال یهو یه کسیو سر راهم قرار میداد که بهم بگه رضا تو مشکل عزت نفس داریعنی سال ۱۳۹۵ بارها این اتفاق برام افتاد... خدا به زبون اینو اون مدام باهام حرف میزد. خیلی وقتا الکی الکی یه سایت برام باز میشد که میدیدم جواب تموم سواالتم توشه... یا خیلی وقتا میزنم شبکه مازندران و میدیدم مجری داره درمورد مشکل من حرف میزنه... بعدش به خودم گفتم : وای رضا...هیچ اتفاقی اتفاقی نیست... حس میکردم جهان داره منو هدایت میکنه... هر چقدر پیش میرفتم کالمم پر نفوذتر و اراده و انگیزم بیشتر میشد... دیگه آذر ماه سال ۹۵ حس میکردم کوه عزت نفس شدم و نکته جالب اینجاست ! بعد ها فهمیدم دلیل اصلی اینکه خیلی ها گناه میکنن دقیقا کمبود عزت نفسه... چون هر چقدر آدم به خودش بیشتر احترام بذاره کمتر گناه میکنه... همه چی داشت برام توپ پیش میرفت که یهو از دی ماه سال ۹۵ از درون مدام احساس غم میکردم... میدونی چرا؟ حس میکردم دین اسالم جلو شادیمو میگیره...نمیذاره شاد باشم...هی میگه گناه نکن... دهن آدمو سرویس میکنه... خب این چه دینیه... همش باید نماز بخونم گناه نکنم چشم پاک باشم. خب مردم از بس شاد نبودم... من جوونم... این چه وضعشه آخه... از طرفی خدارو خیلی دوست داشتم و عاشقش بودم اما دین برام یه جوری بود که انگاری جلو دست و پامو میگیره... تا اینکه ۱۵ دی یه اتفاق عجیبی افتاد...صبح روز ۱۵ دی داشتم میرفتم بانک ... آخه کار داشتم... یهو از تو کوچمون دوست دخترمو دیدم... خیلی خوشگل شده بود. دهم به هم نگاه کردیم و بعدش بهم گفت : سالم...منم گفتم سالم...بعد نگاش کردم گفتم : چقدر بزرگ شدی...اونم گفت تو هم همینطور ..اخه دو سال همو ندیده بودیم.خالصه یکم حرف زدیم و بعدش برگشتم خونه.هه...تموم وجودم حسرت بود که چرا رضا بهش شماره جدیدتو ندادی.اومدم خونه و شروع کردم به خودخوری که اصال چرا دین باید جلو خو
تهذیب نفس
#قسمت هشتم فالن چیز گناهه دیگه تموم تالشمو میکردم سمتش نرم... میدونی چرا االن خیلی از بچه مذهبی ها
ش گذرونی رو بگیره.خب من یه سری نیاز ها دارم .خب یکی باشه آدم باهاش دور بزنه چه اشکالی داره.من که دیگه مثل قبال شهوت رانی نمیخوام بکنم.فقط در همین حد باشه... خالصه ۱۵ دی برام تا غروبش عین جهنمگذشت.نمیفهمیدم چرا باید گناه نکنم...یعنی میدونستم نباید گناه نکنم ولی هیچ چرایی پشتش نبود.چرایی محکمی پشت دین داریم نبود...لج کردم و نشستم تا تونستم فیلم پورن دیدم. تا اینکه مامانم غروب صدام زد و گفت : رضا؟ اماده شو مارو ببر بیرون فالن مغازه کار داریم . منم گفتم باشه...من یه عادتی رو تا اون موقع در خودم به وجود آورده بودم... عادتمم این بود که تو ماشین با هنذفری سخنرانی های خوب گوش میکردم... طبق عادتم رفتم سریع از اینترنت سخنرانی دانلود کردم و ریختمش تو گوشی و سوار ماشینم شدم تا مامانمو برسونم.وقتی سوار ماشین شدم سخنرانی رو پلی کردم...یهو گفت : تنها مسیر...سخنران استاد پناهیان... گفتم :هه... ولمون کن بابا...همین مونده با این حالم بشینم پا حرف این.گفتم باش... حاال که من دارم مامانمو میرسونم بذار این پناهیانم حرف بزنه ببینم چی میگه...یهو معجزه شد!وقتی مامانمو رسوندم جلسه یک تنها مسیرو تموم کرده بودم...سریع رفتم سراغ جلسه دو...بعدش جلسه سه ...بعدش جلسه چهار و... عین کسی بودم که تو بیابون آب پیدا کرده... حرفای استاد پناهیان رو گوش نمیکردم...بلکه میبلعیدم!!! میگفتم : پسر...این خودشه...خود خودشه.داره با من حرف میزنه.اشنایی منو استاد پناهیان از ۱۵ دی سال ۱۳۹۵ شکل گرفت...این روزا منو استاد پناهیان با هم خیلی دوست شدیم و منو بچه گرگانی خطاب میکنه...تو کانال و سایتشم فیلم منو گذاشته و خیلی دوستم داره...بعد از گوش کردن سخنرانی تنها مسیر تازه فهمیدم چرا باید دین دار باشم...فهمیدم خدا مارو واسه لذت بردن آفریده و اگه لذت نبریم خیلی از دستمون ناراحت میشه.خدا میگه لذت ببر اما نه لذت سطحی که بعدش ضعیف بشیم...بلکه خدا میگه لذتی ببر که بعدش برات موندگار و دائمی باشه...خالصه استاد پناهیان روش تربیت دینی رو کامل توضیح داد و منو از لجن گناه دوباره کشید بیرون.ولی ایندفعه خیلی اصولی تر ! نه از روی هیجان !دقیقا بعدش قدم هام خیلی محکمتر شد.میدونی نکته جالب زندگی من تو سال ۹۵ چی بود؟نکته جالب زندگیم این بود که دستان خدارو قشنگ حس میکردم...مثال ده تا اتفاق میوفتاد که یهو تهش یه نتیجه ای میداد که میفهمیدم خیرم توش بوده...از بس این اتفاق برام افتاد که این باور برام ساخته شده که رضا ؟همه چیز خیره...میتونم این ادعارو داشته باشم که تقریبا از بهمن سال ۱۳۹۵ یه جهش عجیب به سمت جلو داشتم و انقدر حرفام دقیق و پخته میشد که خیلی از روحانیون و طلبه ها میومدن تو سایت و ازم سوال میپرسیدن رضا چکار کنیم جوونا گناه نکنن...جالبه نه ؟با چند تا از طلبه ها دوست شدم و مدام ازم سوال دینی میپرسیدن!منی که سفیر ابلیس بودم االن به جایی رسیدم که عموم روحانی ها میان تو سایت و میگفتن رضا چجوری با جوونا دوست شدی ؟ این جوونا اصال هیچی حالیشون نمیشه...تو چجوری تونستی اخه...خب...حقم دارن تعجب کنن...آخه من خودم از جنس همون جوونا بودم...بخاطر همین درکمون از هم خیلی خوبه.یکی از دالیلی که حرفامو بچه ها گوش میدن بخاطر همینه که من خودم قبال ختم روزگار بودم.تقریبا اسفند ماه ۱۳۹۵ بود که تصمیم گرفتم رسالتمو توسعه بدم.ولی خب....توسعه رسالت هزینه بر بود...بخاطر همین تصمیم گرفتم کتاب بنویسم و با فروش این کتاب ها هزینشو صرف توسعه فعالیت هام و موسسه و رسالتم کنم.خالصه سال ۹۵ سالی پر از اتفاقات برام بود. اما همه اتفاقات خیر بود...رمز موفقیت من فقط استقامت بود و از طرفی خدا خیلی کمکم میکرد... چون با اینکه پام میلغزید اما خدا بهم راه رو نشون میداد...اگه از من بپرسی رضا اتفاقات شاخص سال ۱۳۹۵ تو چی بود میگم :تنها مسیر/ باال بردن عزت نفس/ ایمان آوردن به دستان پنهان خداوند...یه چی بگم قول میدید روتون زیاد نشه؟راستش من فکر میکنم خدا کال دنبال دستگیریه تا مچ گیری...ببین ...اصال خدا دوست نداره مارو جهنم بفرسته.میخواد همه مارو بهشتی کنه.ولی بعضی ها از عمد دوست دارن برن جهنم.جهنمم همین دنی که بد زندگی میکنه دل آرومی نداره...دل نا آروم یعنی جهنم.خالصه زیاد به این فکر نکن خدا میبخشه یا نمیبخشه خدا همه چیو میبخشه اگه تو لبخند بزنی و از زندگیت راضی باشی.خدا زمانی تورو نمیبخشه که ناراحت باشی @tahzibe
نامت آرامش قلـ❤️ـب گرفتار من است السلام علیک یا ابا صالح المهدی تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج 🌿قࢪاࢪصبحگاهی🌿 🌿دعای فرج🌿 إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِين @tahzibe