💌 #ڪـــلامشهـــید
🌹شهــید احـــمد ڪاظمی:
دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم
#دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا
انــــسان رو به باتـــلاق می برد و
گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات
هـــم نمیــشه پیدا ڪرد.
#در_مسیر_شهادت
#شهادت_زیبا_ترین_ارزو
💌 #ڪـــلام شهید
🌹شهــید احـــمد ڪاظمی:
دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم
#دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا
انــــسان رو به باتـــلاق می برد و
گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات
هـــم نمیــشه پیدا ڪرد.
#در_مسیر_شهادت
#شهادت_زیبا_ترین_ارزو
🏰📜 لوحی در زیر دیوار 📜👇
❤️ #امام_حسين عليه السّلام فرمودند:
✅ زير #ديوار شهرى از شهرها #لوحى پيدا شد كه در آن چنين نوشته شده بود:
😳 #تعجّب مى كنم براى كسى كه به #مرگ يقين دارد چطور #شادى مى كند،
😳 و در شگفتم از كسى كه #سرنوشت (قضا و قدر الهی) را قبول دارد چگونه #اندوهگين مى شود،
😳 و عجب دارم از كسى كه #دنيا 🌍 را آزمايش كرده، باز چگونه به آن #اطمينان پيدا مى كند!
📚[عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 48.]
#ڪلام_شہید🌸
هرشهیـدے را ڪه دوستش دارۍ
#ڪوچه_دلـت را به نامـش ڪن
👌یقیـن بـدان
در ڪوچه پس ڪوچه هاے
پر پیـچ و خم #دنیــا
#تنهـایـت نمےگذارد...
#شهید_ابراهیم_هادے❤️
@taShadat
#اسير شما شدن
خوبــ استــ ...
اسير #شهدا شدن را میگویم...🕊
🌷خوبی اش بہ
اين استــ ڪہ از
اسارتــ #دنيا آزاد ميشوی...🍃
#شهیـد_سجـاد_طاهرنیـا🕊
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌺 @taShadat 🌺
کسی که توانست از من و مای #دنیا کنار رود ،
به راحتی می تواند #سلوک_الی_الله نماید .
#آسیدعلی_خامنهای
🌷 @taShadat 🌷
کسی که توانست از من و مای #دنیا کنار رود ،
به راحتی می تواند #سلوک_الی_الله نماید .
#آسیدعلی_خامنهای
🏴 @taShadat 🏴
خـدایـا...
بگیـر از مـن!
آن چـه که "#شهـــادت"
را می گیـرد از مـن...😔😔
این روزهــا عجیب دلم؛
به سیم خـاردار هـای #دنیــا !
گیـــر کرده است...
#ابو_تـراب را گفتنـد:
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی!؟
فرمود:
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#شلمچه
حتی اگـر بـه آخـر خط هـم رسیدی!
آنجـا بـرای عشـق
شـروعی مجـدد اســت...😭💔
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات
#شبتون✨
#شـهـدایـی😇🌷
#التماس_دعای_فرج🤲🏻
#یــــــــاعـــــلـــــے✋🏻🌹
🏴 @taShadat 🏴
خـدایـا...
بگیـر از مـن!
آن چـه که "#شهـــادت"
را می گیـرد از مـن...😔😔
این روزهــا عجیب دلم؛
به سیم خـاردار هـای #دنیــا !
گیـــر کرده است...
#ابو_تـراب را گفتنـد:
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی!؟
فرمود:
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#شلمچه
حتی اگـر بـه آخـر خط هـم رسیدی!
آنجـا بـرای عشـق
شـروعی مجـدد اســت...😭💔
🔻برای شادی روح شهدا #صلوات
#التماس_دعای_فرج🤲🏻
#یــــــــاعـــــلـــــے✋🏻🌹
🌷 @taShadat 🌷
#زندگی_به_سبک_شهـیدهمت
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى، بیا #شهرضا یک خانه برایت بخرم ...🙂
گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ #ارزشی ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانهی من عقب ماشینم است، باور نمیکنی بیا ببین...😕🙂
همراهش رفتم در عقب ماشین
را باز کرد؛ سه تا کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر...😶
گفت: این هم خانه!!! #دنیــا
را گذاشتهام برای دنیا دارها، خانه
هم باشد برای خانه دارها....😇☺️
راوی: مــادر سردار شهیـــد
#شهید_محمدابراهيم_همت🌹
🌷 @taShadat 🌷
ٺـٰاشھـادت!'
قسمت دهم 🚫این داستان واقعـےاست🚫 . چند لحظه#مکث کرد زل زد توی چشم هام و گفت : واسه این ناراحتی می
قسمت یازدهم
.🚫این داستان واقعی است🚫
.
#فرزند_کوچک_من
هر روز که می گذشت #علاقه ام بهش بیشتر می شد ، لقبم اسب سرکش بود و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود و من چشمم به دهنش بود
تمام تلاشم رو می کردم تا کانون #محبت و رضایتش باشم من که به لحاظ مادی، همیشه توی #ناز و نعمت بودم می ترسیدم ازش چیزی بخوام #علی یه #طلبه ساده بود
می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته
چیزی بخوام که شرمنده من بشه هر چند، اون هم برام کم نمی گذاشت مطمئن بودم هر کاری برام می کنه یا چیزی برام می خره با اینکه تمام توانش همین قدربود... علی الخصوص زمانی که فهمید #باردارم اونقدر خوشحال شده بود که #اشک توی چشم هاش جمع شد
دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم این رفتارهاش #حرص پدرم رو در می آورد،مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی ونباید به #زن رو داد ،اگر رو بدی سوارت میشه ... اما علی گوشش بدهکار نبود منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده با اون خستگی، نخواد کارهای #خونه رو بکنه
فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم و #دائم_الوضو باشم
منم که مطیع محضش شده بودم وباورش داشتم ... 9 ماه گذشت 9 ماهی که برای من، تمامش #شادی بود ،اما با شادی تموم نشد
وقتی علی خونه نبود، #بچه به #دنیا اومد
مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده
اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت گفت :
لابد به خاطر #دختر دخترزات #مژدگانی هم می خوای؟
و تلفن رو قطع کرد!
مادرم پای تلفن خشکش زده بود و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد...
🌷 @taShadat 🌷
❌شهید مظلوم....،
شرمنده ڪه تروریست
یا قاتل نبودی ،ڪه برایت
هشتگ ترند ڪنند
و تقاضای بخشش ڪنند
علی بیرامی، عصر روز #جمعه
حین خدمت برای امنیت
ڪشور در مرزهای #آذربایجان
غربی به دست گروههای
#تروریستی به شهادت رسید....🕊
💬 علی جان ، آسوده #بخواب
زیرا در این سرزمین
مردمانش برای قاتلین
#هشتگ ترند میڪنند .
برای #مرگ یڪ پیرمرد هشتاد
ساله ڪه به مرگ طبیعی
از #دنیا رفته غمگین میشوند
و نوحه سر میدهند .
اینجا ڪسی نیست ڪه #قدردان
رشادت و #جانفشانی شما باشد .😔
💭ننگ بر جامعه #سلبریتی زده
امروز ما ،ڪه سلبریتی هایش
فقط دلواپس مادران
#قاتلین هستند، ....،💔
#شهید_علی_بیرامی_مغان
#اللهم_ارزقناشَهادة_فےسَبیلِک
@tashadat
•┈┈┈┈✾*"🕊❄️🌸❄️🕊"*✾┈┈┈┈•
#نماز_شب
از #شب کلید #گنج مقصود
است😃👇🏻
✍🏻آیةاللّه #بهجت رضوان الله علیه:
یکی از علماء، آدم فقیر و تنگدستی بود، به پسرش خیلی تأکید می کرد که #نمازشب را ترک مکن!❗️⚠️
از ایشان سؤال کرده بودند که آقا چرا شما اینقدر روی #نمازشب، تأکید دارید؟!🧐
🖇ایشان فرموده بود: می دانم که این #نمازشب کلید 🔑 #سعادت_دنیا و #آخرت است؛ من که پولی ندارم برای او بگذارم، اگر #دنیا هم بخواهد، #کلیدش همین #نماز_شب است.🦋🍁
و به قول #حافظ👤
#دعا_ صبح و #آه_شب کلید گنج #مقصود است....
بدین #راه و روش میرو که با #دلدار_پیوندی....🙂💥
🌷 @tashadat 🌷
#سبک_زندگی_شهدایی🌹
#شهید_ابراهیم_هادی🌷🍃
▫️ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت😇.
▫️بارها به من می گفت:
▫️"طوری #زندگی و #رفاقت کن که احترامت را داشته باشند.❤️
▫️می گفت:
▫️"این#دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.❣
▫️بابا #دنیا دوروزه این همه اهمیت دادن نداره. آدم اگه بتونه توی این دنیا برای #خدا کاری کنه ارزش داره."💗
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#لبخنـدت
آتش بہ جانـم مےزند ...
آری ... با تمـام #کوچکےات
میخندی بہ آمال و آرزوهای دنیایےام!
و میگویے : #دنیا محل مانـدن نیست
بگذریـم .....💔
#بیاد_شهدای_دفاع_مقدس🕊
#صبحتون_شهدایی
•♡ټاشَہـادَټ♡•
#تلنگر
✅گردوی بی مغز
✍مـلا مهرعلی خـویی ، روزی در کوچه دید دو کـودک بر سـر یک گردو با هم دعوا میکنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشـم دیگری را با چـوب کور کرد. یکی را درد چشـم گرفت و دیگـری را ترس چشـم درآوردن . گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند
ملا گردو را برداشت و شکست ودید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. سوال کردند تو چرا گریه میکنی؟ گفت دو کودک ازروی نادانی و حس کودکانه، بر سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغز نداشت
#دنیا هـم همینه ، مثل گـردویی بـدون مغز! که بر سر آن می جنگیم و وقتی خسته شدیـم و آسیب به خـود و یا دیگران رسـاندیم و پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه می رویم.
•♡ټاشَہـادَټ♡•
🔹🔸🔹🔶🔹🔸🔹
#شهید_جاویدالاثر_ذکریا_شیری 🕊🌺
#حجاب_خون_بهای_شهیدان
شهید به بحث #حجاب خیلی اهمیت می دادن، به خانواده همیشه میگفتن که #سیاهی #چادرشما به اندازه ی #سرخی_خون شهیدان ارزش دارد، #اگرروزی خون #شهیدی ریخته شده به خاطراین است که #چادری #برسرزن مسلمان #استوار باشه، شهیدخیلی #شوخ طبع بوده وبه گفته ی فرمانده خود #همیشه باچهره ی شاد در سرکار حاضر میشدند و تاحالاازشهید دیده نشده که کسی ازش ناراحت بشه، از #غیبت کردن هم خیلی #بدش میدمدو همیشه به کسی که #غیبت میکرد تذکر میداد، ودرمورد امربه معروف ونهی ازمنکر تمام خانواده ودوستان راسفارش به کارخوب میکرد مخصوصا کمک به #نیازمندان، شاهدم که به دفاع ازحرم ۳ساله امام حسین از دختر خودش گذشت وحتی شب رفتن باهاش خداحافظی هم نکرد تاشاید یک لحظه هم از هدفش دورنشه وحتی منتظر نشد تا پسرش به #دنیا بیاد واونو ببینه، برادرمن توخواب دوستش اومدو وقت مراسم یاد بودش رومشخص کرد. شهیددرکناردختر۴سالش، بردارمن شهید شدنش هم مثل خودش #گمنام شد چون پیکرش گفتن دیگه که نمیادالان چهار ماه که ازش هیچ اسمی برده نشد
#نقل_از_برادر_شهید
#شهیدی_که_هیچ_وقت_پسرش_را_ندید💔
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
☆#مهدی_زین_الدین☆
🍃قلم های بسیاری خوبی هایش را بر صفحه کاغذ #شهادت داده و کتاب ها دقایق زندگی اش را روایت گر بوده اند. #قلب های زیادی به امید شفاعتِ او می تپند و شلوغی همیشگی مزارش نشان از بی قراری دلهایی است که با فاتحه ای ، آرام می شوند ❤️
🍃فرمانده...
حال روزهایمان خوب نیست. نبض ایمانمان کند می زند و توکل مان از نفس افتاده. روزگار #تکلیف بلاتکلیفی را برایمان دیکته می کند و از سنگینی بارِ گناه، کمر خم کرده ایم😔
🍃نمازهایمان حسرت ِ اول وقت بر دل داشتند و حال به وقت بی خیالی، #قضا می شوند. ناله ی وجدانمان را نمی شنویم. گاهی #صُمٌّ_بُكْمٌ_عُمْيٌ می شویم و یادمان می رود برای چه آمده ایم...
🍃از باقیمانده محبت #حسین در دل گاهی #زیارت_عاشورا می خوانیم با فراز #إِنِّي_سِلْمٌ_لِمَنْ_سَالَمَكُمْ بغض می کنیم و با #حَرْبٌ_لِمَنْ_حَارَبَكُمْ دل می شکند. شرمنده حسین زمان شده ایم که با اعمالمان خنجر به قلب اش می زنیم. از او دور شده ایم و دلمان گرم به دوستان حقیقی و مجازیِ بسیاری است که ما را سرگرم کرده اند به #گناهان. گناهانی که #حیا را بلعیده و وجدانمان را به مهمانی بی خیالی دعوت کرده اند. ظاهرمان آهِ حسرت بر دل دیگران می نشاند و باطنمان آهِ شرمندگی بر دل💔
🍃ای شهید این روزها کسی دلش برای دیگری نمی سوزد. #الجار_ثم_الدار را فراموش کرده ایم و ظلم کردن شده عادتمان. #دروغ و #تهمت اعمال روزانه زندگی شده و قلب های شکسته بسیاری را در پرونده اعمالمان بایگانی کرده ایم.
اینجا تکلیف را خیلی ها از یاد برده اند و بی خیالِ #قیامت ،به فکر #دنیا هستند😓
🍃گناهان بسیارند و #بغض ها گلوگیر، راه فراری نداریم. نفسمان به تنگ آمده، زمین گیر شده ایم و #شهادت آرزوییست دست نیافتنی. فرمانده برگرد. اینجا زمین و زمان تو را کم دارد. بیا و با خودت #همت و #باکری را بیاور. نجات بده غرق شدگان در محاصره دنیا را....
🌺به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_مهدی_زین_الدین
📅تاریخ تولد: ۱۸ مهر ۱۳۳۸
📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳
🥀مزار شهید : گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم
🕊محل شهادت : سردشت
#سالروزشهادت...🌿🌺🌸🌺🌿
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🔹#سیره_ابراهیم
✍ #ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت بارها به من می گفت:
طوری #زندگی و #رفاقت کن که احترامت را داشته باشند.
می گفت:
این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.
بابا #دنیا ارزش این همه اهمیت دادن نداره. آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره.
#شهید_ابراهیم_هادی...🌷🕊
@tashahadat313