غروب عاشورا... کربلا
از #امام_صادق علیه السلام روایت شده:
آنگاه که آن مصیبتها بر #امام_حسین علیه السلام وارد شد، ملائکه با دیدن مصیبت کربلا ضجه ای زده و به خدای متعال عرض کردند:
این #حسین برگزیده تو و پسر برگزیده تو، #علی علیه السلام و فرزند دختر پیامبر توست که چنین #شهید شده...
در این هنگام خدای متعال با کنار زدن پرده ای از ملکوت، تمثال شریف #امام_مهدی ، #قائم_آل_محمد صلی الله علیه و آله و عجل الله فرجهم را به آن ها نشان داد و فرمود:
«به وسیله او انتقام خواهم گرفت».
ترجمه لهوف، ص173
شهادت حضرت #أباعبدالله_الحسین علیه السلام و أصحاب باوفایش تسلیت باد.
@toubaefaf
السلام علیک یا أباالحسن #یا_زین_العابدین
بس که خورشید موپریشان است
آفتاب عراق سوزان است
رنگ عوض کرده پیکرت حتما
چونکه در قتلگاه عریان است...
رفت میدان برادری تنها
آمد اما از او سری تنها
باقی قصه بعد تو این است
راه شام است و خواهری تنها
هیچ روزی شبیه شام نشد
دختر حیدر احترام نشد
هر چه رفتیم صبح تا سرشب
کوچه پس کوچه ها تمام نشد
بس که شد کوچه های شام شلوغ
دورمان بود از اتهام شلوغ
معجرم خاک و خون گرفت که بود
سرم از سنگ های بام شلوغ
آبروی قبیله را بردند
بانوان جلیله را بردند
سر #عباس تا به نیزه نشست
دست بسته عقیله را بردند
صحبت از معجر و نقاب گذشت
بر سرم کامل آفتاب گذشت
به خدا نصف جان شدم از شرم
تا که آن مجلس شراب گذشت
خواهرت شعله های در دیده
از همان ابتدا خطر دیده
این غبار مبارزه است #حسین
معجرم رنگ خاک اگر دیده
من به دلهای مرده جان دادم
به همه راه را نشان دادم
مثل حیدر که فتح خیبرکرد
کوفه و شام را تکان دادم
همه ی خلق در امان من است
#عفت و عاطفه نشان من است
کوفه وشام بدر و احزاب است
ذوالفقار علی بیان من است
از یتیمان سپاه آوردم
باغم و سوز و آه آوردم
کاروانی پر از ستاره و ماه
سمت شام سیاه آوردم
#محمد_علی_بقایی
@shere_aeini
شهادت جانسوز #امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد.
@toubaefaf
با کاروان #امام_حسین علیه السلام (۲۰)
خطبه حضرت #امام_سجاد علیه السلام در کوفه
«حذيم بن شريك اسدى» مى گويد: امام زين العابدين عليه السلام رو به مردم نمود و به آنها اشاره كرد كه ساكت شوند. مردم نيز ساكت شدند و آن حضرت در حالى كه ايستاده بود، پس از حمد و ثناى الهى و فرستادن درود بر پيامبر اسلام اين خطبه را ايراد كرد:
«أَيُّهَا النّاسُ! مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي، وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي فَأَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَيْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، أَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِكَ حَرِيمُهُ وَ سُلِبَ نَعِيمُهُ وَ انْتُهِبَ مالُهُ وَ سُبِيَ عِيالُهُ، أَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَكَفى بِذلِكَ فَخْراً.
اى مردم! هر كس مرا شناخت كه مى داند من كيستم، ولى آن كس كه مرا نمى شناسد بداند كه من #على فرزند حسينم، همان كس كه بدون هيچ جرم و گناهى كنار شطّ #فرات [با لب تشنه] سر بريده شد. من فرزند كسى هستم كه حريمش مورد بى حرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده شد و خانواده اش به اسارت گرفته شد. من پسر كسى ام كه با آزار و شكنجه به شهادت رسيد و همين افتخار ما را كافى است!
اى مردم! شما را به خدا سوگند! آيا قبول داريد كه همين شما بوديد كه به پدرم نامه نوشتيد [و او را براى آمدن به كوفه دعوت كرديد] ولى با او به نيرنگ عمل كرديد. با او با جان خويش عهد و پيمان بستيد و بيعت نموديد، آنگاه او را تنها گذاشته و با وى پيكار كرديد؟!
خداوند شما را به خاطر توشه بدى كه براى خود از پيش فرستاديد و تصميم بدى كه [در زندگى] گرفتيد، نابود كند. شما با چه چشمى مى خواهيد به پيامبر خدا بنگريد آن زمان كه [در قيامت] به شما مى گويد: شما خاندان مرا كشتيد و حريم مرا مورد هتك و بى احترامى قرار داديد، شما از امت من نيستيد.
«حذيم» مى گويد: با اين خطابه، صداى گريه مردم بلند شد و مردم به يكديگر مى گفتند: نابود و بدبخت شديد، ولى خودتان نمى دانيد!
#امام_سجاد عليه السلام در ادامه فرمود: «خداوند بيامرزد، آن كس كه نصيحت و اندرز مرا بپذيرد و سفارش مرا درباره #تقواى_الهى و درباره رسولش و #اهل_بيت_پيامبر صلى الله عليه وآله به خاطر بسپارد؛ چرا كه رسول خدا صلى الله عليه وآله براى ما اسوه و سرمشق نيكو و ارزشمندى است».
مردم همگى فرياد زدند: اى فرزند #رسول_خدا صلى الله عليه وآله همه ما گوش به فرمان و مطيع توايم و حافظ و نگهبان جان و مال شما هستيم؛ هرگز از شما روى گردان نيستيم، به ما فرمان بده ـ خدايت رحمت كند ـ كه ما با هر كس تو بجنگى، مى ستيزيم و با هر كس كه آشتى نمايى، صلح مى كنيم، و كسانى كه به شما و ما ستم كردند و ظلم روا داشتند را مجازات خواهيم نمود!!
#امام_سجاد عليه السلام فرمود:
هيهات! اى گروه پيمان شكن حيله گر! [هرگز به وعده هاى شما اطمينانى نيست زيرا] ميان شما و خواسته هايتان پرده اى [از جهل و غفلت و ناتوانى] افكنده شده؛ آيا با همان حال و هوايى كه به سراغ پدران ما رفتيد، مى خواهيد به سراغ من بياييد [كه فقط وعده مى دهيد و عمل نمى كنيد؟!]؛ به خداىِ مركب هاى تندرو كه زائران خانه خدا را به سوى منا مى برند سوگند! كه هرگز چنين نخواهد شد [و من فريب وعده هاى شما را نمى خورم]؛ چرا كه هنوز آن زخمها بهبود نيافته. همين ديروز بود كه پدرم و جمعى از خاندانش به شهادت رسيده اند و هنوز داغ مرگ #رسول_خدا صلى الله عليه وآله را فراموش نكرده بودم كه داغ مرگ پدر و فرزندان پدر و جدم اختيار از من ربود. تلخى اندوه آن را در گلوگاهم احساس مى كنم و درد جانكاهش در سينه ام جارى است. خواسته من از شما اين است كه نه از ما طرفدارى كنيد و نه با ما به جنگ و ستيز برخيزيد، ما را به خير شما اميدى نيست، شرّ مرسانيد.
آنگاه #امام_زين_العابدين عليه السلام با اين ابيات سخنش را پايان داد:
«لا غَرْوَ إِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَ شَيْخُهُ
قَدْ كانَ خَيْراً مِنْ حُسَيْن وَ أَكْرَما
فَلا تَفْرَحُوا يا أَهْلَ كُوفَةَ بِالَّذِي
أُصيبَ حُسَيْنٌ كانَ ذلِكَ أَعْظَما
قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ نَفْسي فِداؤُهُ
جَزاءُ الَّذِي أَرْداهُ نارُ جَهَنَّمـا».
جاى شگفتى نيست اگر #حسين عليه السلام و پدرش كه از او بزرگوارتر و بهتر بود كشته شدند.
اى كوفيان به آنچه كه به #حسين رسيد و بسيار هم مصيبت بزرگى بود، شادمان نباشيد.
جانم فداى آن كشته اى كه كنار شط آب [با لب تشنه] به شهادت رسيد، ولى كيفر آن كس كه وى را شهيد كرد، آتش دوزخ است».
احتجاج شیخ طبرسى ره، ج 2، ص117
بحارالانوار، ج 45، ص 112 - 113
@toubaefaf
با کاروان #امام_حسین علیه السلام (۲۵)
چون خبر شهادت #امام_حسين عليه السلام و فرزندان عبدالله بن جعفر در مدينه انتشار يافت گروهی براي تسليت به نزد او آمدند و يكی از نزديكان او كه گويا ابواللسلاس بود گفت: اين داغها براي خاطر ابی عبدالله الحسين به ما رسيد!
عبدالله سخت از اين سخن برآشفت و كفش خود را بسوی او پرتاب كرد و گفت:
يابن اللخناء! (نوعی سب و لقبی که به دشمن می دهند) آيا درباره #حسين عليه السلام چنين سخن مي گويی؟ بخدا سوگند كه اگر من نيز با او بودم دوست داشتم كه از وي جدا نگردم تا با او كشته شوم و الله كه از صميم قلب شهادت فرزندان را ناخوشايند نمی دانم و تحمل داغ آنان برای من آسان است، چرا كه در ركاب برادر و پسر عمويم #حسين عليه السلام كشته شده اند.
آنگاه روی به حاضران كرد و گفت: شهادت #حسين بر من سخت گران و دشوار است و خدای را سپاس می گويم- اگر چه خودم همراهي و جانبازی نكردم- فرزندان من در راه او از جان خود گذشتند. تاريخ طبری، ج۵، ص۲۳۵
#شيخ_طوسی ره روايت كرده است كه: چون خبر شهادت #امام_حسين عليه السلام به مدينه رسيد، دختر #عقيل_بن_ابی_طالب با گروهی از زنان و خويشان از خانه خود بيرون آمد و چون به نزديكی قبر #رسول_خدا صلی الله عليه وآله و سلم رسيد فريادی كشيد و رو بسوی مهاجران انصار كرد و گفت:
«ماذا تقولون اذ قال النبي لكم
يوم الحساب و صدق القول مسموع
خذلتم عترتي او كنتم غيبا
و الحق عند ولي الامر مجموع
اسلمتموهم بايدي الظالمين فما
منكم له اليوم عند الله مشفوع
ما كان عند غداة الطف اذ حضروا
تلك المنايا و لا عنهن مدفوع
ترجمه شعر:
«چه خواهيد گفت در روز قيامت که فقط گفتار صدق پذيرفته می شود چون پيامبر شما را گويد: عترتم را مخذول ساختهيا مگر شما غايب بوديد
و حق نزد صاحب امر گرد آيد؛ شما آنان را بدست ستمگران سپرديد
پس امروز برای شما نزد خدا چيزی براي شفاعت نيست؛ هنگامي که آنان ديروز در طف نزد کشتگان حضور داشتند و از عترت پيامبر دفاع نشد».
امالي شيخ طوسی ره، ج۱، ص۸۸
نک: قصه کربلا، ص۴۵۷
@toubaefaf
با کاروان #امام_حسین علیه السلام (۲۶)
شب آن روزی كه عمرو بن سعيد- حاكم مدينه- خطبه خواند و خبر كشته شدن #امام_حسين عليه السلام را براي مردم مدينه بازگو كرد مردم مدينه در نيمه شب ندايی را شنيدند، كسی صاحب صدا را نمی ديد ولي صدايش را همه می شنيدند كه می گفت:
ايها القاتلون جهلا حسينا
ابشروا العذات و التنكيل
كل اهل السماء يدعو عليكم
من نبي و ملاك و قبيل
قد لعنتم علي لسان ابن داود
و موسي صاحب الانجيل
ترجمه: «اي کسانی که #حسين علیه السلام را به نادانی کشتيد! بشارت باد شما را عذاب و شکنجه؛ همهي اهل آسمان شما را نفرين کنند، از پيامبر و فرشته و طوايف ديگر؛ شما لعنت شده ايد بر زبان سليمان، موسی و عيسی
صاحب انجيل».
ارشاد #شيخ_مفيد ره ج۲، ۱۲۴ و در بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۳۶ آمده است: «من نبي و مرسل و قتيل».
و نيز حلبي از #امام_صادق عليه السلام نقل كرده است كه: چون #حسين عليه السلام كشته شد كسان ما از هاتفی شنيدند كه مي گفت: امروز بلا بر اين امت نازل گرديد و ديگر شادی و سروری نخواهند ديد تا قائم شما قيام كند و دلهای شما را شفا دهد و دشمنان شما را بكشد و خونخواهی شما كند.
کامل الزیارات، ۳۳۶
نک: قصه کربلا، ص۴۵۹
@toubaefaf
همراه با کاروان #امام_حسین علیه السلام(۲۷)
شدت دشمنی بنی امیه با کاروان اسرای کربلا
#امام_سجّاد علیه السلام در مورد رفتار دشمن نسبت به ايشان چنين ميفرمايد: «من را بر شتري لاغر و عريان و لنگ، سوار كردند (كه ناهموار راه ميرفت) درحالي كه سرِ #حسين علیه السلام بر نيزه و #زنان خاندان ما پشت سر من، سوار بر شتراني لاغر و استخواني ميآمدند و بچههاي كوچك و بزرگ پشت سرِ ما و نيزهها گرداگرد ما بود.
اگر اشکي از چشم يکي از ما جاري ميشد، با #نيزه به سرش ميزدند، تا آنکه وارد #شام شديم آنگاه امام سجاد اضافه کرد:
حتي اذا دخلنا الدمشق صاح صائح: يا اهلالشام هولاء سبايا اهلالبيت الملعون»
بنا به نقل ابناعثم و خوارزمي، مأموران عُبَيْداللهبنزياد، حرم #رسولخدا صلی الله علیه وآله را از #كوفه تا شام بر محملهاي بي پرده و پوشش، شهر به شهر و منزل به منزل بردند، آنگونه که اسيران كافر ترک و ديلم را ميبردند.
📚سيدبنطاووس، الاقبال بالاعمالالحسنة، ج3، ص89.
📚ابناعثم، الفتوح، ج5، ص127؛
📚خوارزمي، مقتلالحسين، ج2، ص56_ 55.
@ahlebait110
📢 روشنگری....
سر شهیدان #کربلا را در روز اول صفر از دروازه "توما" به #شام آوردند در حالی که شهر را آزین بسته بودند.
هنگامی که #اهل_بیت امام #حسین(ع) در کنار در مسجد جامع بودند، پیرمردی نزد آنان آمد و گفت:
📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و #یزید را بر شما پیروز کرد.
📌 امام #سجاد(ع) به او فرمود:
آیا #قرآن خوانده ای؟
گفت آری.
امام فرمود: پس این( #مودت) آیه را شنیده ای:
💠 بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳)
#پیرمرد گفت: آری.
امام سجاد(ع) فرمود:
ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد.
پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت:
📢 خداوندا در پیشگاه تو از #دشمنان آل محمد علیهم السلام، از #جن و انس بیزاری می جویم.
📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ
📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰
@toubaefaf
در کدام راه حق و باطل این زمانه قدم می زنی؟
با #حسین و حسینیان یا با یزیدیان زمان...
راه سومی هم نیست، چون بی تفاوتان در زمره بی شرفان عالمند.
السلام علیک یا سیدتنا #یارقیة
با کاروان #امام_حسین علیه السلام(۳۳)
🌷تجلی نور و عطر #حیاوعفاف در شام و الگویی برای عالمیان
از کامل بهائى نقل شده که اهلبیت #امام_حسین علیه السلام در حال اسارت از کودکانى که پدرشان در کربلا شهید شده بوده خبر شهادت پدر را پنهان مى داشتند.
دخترکى سه یا چهار ساله از #امام_حسین علیه السلام شبى از خواب بیدار شد و بهانه پدر گرفت و گفت: بابایم #حسین الان در کنارم بود و مرا در آغوش خود گرفته بود به کجا رفت؟ #اهلبیت علیهمالسلام که از خواب حضرت #رقیه سلام الله علیها آگاه شدند یکباره صداى ضجه و ناله شان بلند شد، صداى شیون به خانه یزید رسید.
از خواب بیدار شد، پرسید در خرابه چه خبر است؟
گفتند: طفلى از #حسین ، پدر را در خواب دیده و بهانه پدر گرفته است. گفت: سر پدر را برایش ببرید.
سر #امام_حسین علیه السلام را در طشتى نهاده و پارچه اى روى آن پوشیدند و به خرابه آوردند و جلوی او نهادند.
حضرت #رقیه خاتون سلام الله علیها به تصور این که طعام برایش آورده اند صدا زد: عمه جان! از شما طعام نخواستم، من بابایم #حسین را مى خواهم؛ گفتند: آنچه مى خواهى در میان طشت است.
دختر اباعبدالله با دست هاى کوچکش روپوش را برداشت، چشمش بر سر بریده پدر افتاد، سر را در آغوش گرفت و با سر پدر درد دل مى کند که شاعر زبان حال او را چنین به نظم آورده است:
پدر بعد از تو محنت ها کشیدم
بیابان ها و صحراها دویدم
همى گفتندمان در کوفه و شام
که اینان خارجند از دین اسلام
مرا بعد از تو اى شاه یگانه
پرستارى نَبُد جز تازیانه
ز کعب نیزه و از ضرب سیلى
تنم چون آسمان گشته است نیلى
به آن سر جمله آن جور و ستم ها
بیابان گردى و درد و الم ها
بیان کرد و بگفت اى شاه محشر
تو برگو کى بریدت سر ز پیکر
مرا در خوردسالى در بدر کرد
اسیر و دستگیر و بى پدر کرد
همى گفت و سر شاهش در آغوش
بناگه گشت از گفتار خاموش
#اهلبیت علیهمالسلام دیدند که سر به یک طرف و حضرت #رقیه سلام الله علیها بطرفى بر زمین افتاد. او را حرکت دادند دیدند جان به جان آفرین تسلیم کرده است.
نفس المهموم، ص ۴۵۶
بازنشر نکته (۴۴۹) از طرح هزار و یک نکته پیرامون #حیاوعفاف
@toubaefaf
2.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله
بی سبب نیست شب جمعه شب #رحمت شد
مادری گفت #حسین و همه را بخشیدند...
شب زیارتی #امام_حسین علیه السلام
@toubaefaf
با کاروان #امام_حسین علیه السلام(۳۸)
هنگامی که #امام_سجاد علیه السلام آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید.
روایت شده است که یکی از دانشمندان یهود که در آن مجلس حضور داشت به یزید گفت:
این جوان کیست؟
یزید گفت: او #علی_بن_الحسین است.
یهودی گفت: #حسین کیست؟
یزید در جواب گفت: پسر #علی_بن_ابیطالب می باشد.
عالم یهودی گفت: مادر #حسین کیست؟
یزید گفت: #فاطمه_دخترمحمّد.
یهودی گفت: سبحان اللَّه! این #حسین پسر دختر پیامبر شما است و مع ذلک او را با این سرعت کشتید. چه بد با ذرّیه #پیامبرخدا رفتار کردید!! بخدا قسم اگر حضرت موسی یک نوه از صلب خود در میان ما یهودیان به یادگار می نهاد ما او را پرستش می کردیم، ولی شما که دیروز پیغمبر خود را از دست داده اید امروز برجستید و پسر او را شهید کردید؟ اف بر شما، چه بد امتی هستید!
در این حال یزید عصبانی شد و فرمان داد تا او را بزنند.
در این هنگام آن یهودی برخاست و گفت:
اگر می خواهید مرا بزنید بزنید، می خواهید بکشید بکشید، رها می کنید رها کنید؛ در هر صورت من در تورات می نگرم که می گوید: هر کسی ذریه پیامبری را بکشد تا زنده باشد همیشه ملعون خواهد بود و هنگامی که بمیرد دچار آتش جهنم خواهد شد.
بحارالانوار، ج۴۵
نفس المهموم و قصه کربلا، از کربلا تا شام
@toubaefaf
جابر گفت: ... ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شده ايد شريك هستيم.
با کاروان #امام_حسین علیه السلام(۴۳)
عوفي می گويد: با جابر بن عبدالله به عزم زيارت قبر #امام_حسين عليه السلام بيرون آمدم و چون به #كربلا رسيديم جابر نزديك شط فرات رفته و غسل كرد و ردائی همانند شخص محرم بر تن نمود و هميانی را گشود كه در آن بوی خوش بود و خود را معطر كرد و هر گامی كه بر می داشت #ذكر_خدا می گفت تا نزديك قبر مقدس رسيد و به من گفت: دستم را بر روی قبر بگذار! چون چنين كردم، بر روی قبر از هوش رفت.
من آب بر روی جابر پاشيدم تا به هوش آمد. آنگاه سه مرتبه گفت: #ياحسين
سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه!» و بعد اضافه كرد: چه تمناي جواب داری كه #حسين در خون خود آغشته و بين سر و بدنش جدائي افتاده است! و گفت:
«فاشهد أنك ابن خير النبيين و ابن سيد المومنين و ابن حليف التقوي و سليل الهدي و #خامس_اصحاب_الكساء و ابن سيد النقباء و ابن فاطمة سيدة النساء و مالك لا تكون هكذا و قد غذتك كف سيد المرسلين و ربيت في حجر المتقين و رضعت من ثدي الايمان و فطمت بالالسلام فطبت حيا و طبت ميتا غير ان قلوب المومنين غير طيبة لفراقك و لا شاكة في الخيرة لك فعليك سلام الله و رضوانه و اشهد انك مضيت علي ما مضي عليه اخوك يحيي بن زكريا.
من گواهی مي دهم كه تو فرزند بهترين پيامبران و فرزند بزرگ مؤمنين مي باشی، تو فرزند سلاله ي هدايت و تقوايی و پنجمين نفر از #اصحاب_كساء هستی، تو فرزند بزرگ نقيبان و فرزند #فاطمه سيده بانوانی و چرا چنين نباشد كه دست #سيدالمرسلين تو را غذا داد و در دامن پرهيزگاران پرورش يافتی و از سینه ايمان شير خوردی و پاك زيستی و پاك از دنيا رفتی و دلهای مؤمنان را از فراق خود اندوهگين كردی پس سلام و رضوان خدا بر تو باد، تو بر همان طريقه رفتی كه برادرت يحيي بن زكريا شهيد گشت.»
آنگاه صورت را به اطراف قبر گردانيد و گفت:
«السلام عليك ايتها الرواح التي حلت بفناء الحسين و اناخت برحله، اشهد انكم اقمتم الصلوة و آتيتم الزكوة و امرتم بالمعروف و نهيتم عن المنكر و جاهدتم الملحدين و عبدتم الله حتي اتاكم اليقين.
سلام بر شما اي ارواحي كه در كنار #حسين نزول كرده و آرميديد، گواهي می دهم كه شما نماز را بپا داشته و زكوة را ادا نموده و به معروف امر و از منكر نهی كرديد و با ملحدين و كفار مبارزه و جهاد كرده و #خدا را تا هنگام مردن عبادت نموديد.»
و اضافه نمود: به آن خدائي كه پيامبر را به حق مبعوث كرد ما در آنچه شما شهدا در آن وارد شده ايد شريك هستيم.
عطيه مي گويد: به جابر گفتم: ما كاری نكرديم! اينان #شهيد شده اند.
گفت: اي عطيه! از حبيبم رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم شنيدم كه مي فرمود: «من احب قوما حشر معهم و من احب عمل قوم اشرك في عملهم» «هر كه گروهي را دوست داشته باشد با همانان محشور گردد و هر كه عمل جماعتي را دوست داشته باشد در عمل آنها شريك خواهد بود».
قصه کربلا، ص ۵۲۵
@toubaefaf