ای دیده خون ببار نیامد نگار ما
آخر سحر نگشت شب انتظار ما
یا ذالکرم به غربت عشاق رحم کن
کی می رسی به داد دل بی قرار ما
صاحب عزا به مجلس ما هم سری بزن
رحمی نما بر این جگر داغدار ما
ای کاش گریه وا کند این دیده بنگرم
در مجلس عزا تو نشستی کنار من
بیمار رو به قبله شدیم از فراق تو
دیگر ز اشک و گریه گذشت است کار ما
یا صاحب البکاء سبوئی حواله کن
خشکانده است گناه دو ابر بهار ما
سوگند بر نوای حسین جان فاطمه
باشد گدائی حرمت اعتبار ما
خیمه زدی به چادر خاکی ِ مادرت
تا درس نوکری بدهی بر تبار ما
ای کاش با دعای شما تا خدا رویم
همراه تو زیارت کرب و بلا رویم
از همه دوستان و مبلغان محترم در این شب ها و روزها التماس دعا داریم ما را از دعای خیرتان محروم نفرمائید. https://eitaa.com/tth_ir
هدایت شده از فیش منبر و مرثیه
حضرت مسلم علیه سلام.pdf
162.2K
⚫️فیش مرثیه ⚫️
⭕️حضرت مسلم سلام الله علیه⭕️
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
🌀متن روضه🌀
⭕️دنیای فیش منبر و مرثیه و مدیحه
👇👇👇👌👌💯💯
╭┅─────────┅╮
🌺 @fishemenbar
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کانال متن روضه
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب دوم محرم 96_حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
عباس امیر این سپاهه.....بعضی وقتا یه نیم نگاهی به سمت ابی عبدالله می کرد؛ میدید بعضی جاها وایمیستادن خواهر و برادر ،حسین پاشو به زمین می زد...زینب گریه می کرد...
همین طوری که گریه می کرد یه نگاه از دور به علی اکبر می کرد...
شاید یه جایی بین نخلستان ها رو نشون داده اونجا زینب به عباسش نگاه کرده ...اما بین همه ی اینا تو یه گودی ای دید خواهر و برادر نشستن، های های دارن گریه میکنن ...*
کم کم زمان گذشت
ایام خوش گذشت ولی ناگهان گذشت
اکبر که رفت
بانگ اذان نیامد و وقت اذان گذشت
سقا نیامد و ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...
علمدار نیامد ...
سقای حسین سید و سالار نیامد...
علمدار نیامد ...
سقا نیامد و
آخر سراب از سر لب تشنگان گذشت
وای از دل رباب
با نیشخند حرمله تیر از کمان گذشت
در بین قتلگاه
سرنیزه ای شکست ولی از دهان گذشت
.
سر نیزه بس نبود
یک دفعه خنجر آمد و از استخوان گذشت
چون روضه باز بود
از روضه ی بریدن سر روضه خوان گذشت
او می برید و من می بریدم
خاک اینجا به ما نمی سازد
پسرِ مادرم بیا برگرد
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_كريمی
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
🌴 محرم در اسارت
با شروع ماه محرم، اردوگاه حال و هواى خاصی به خود می گرفت، تا آنجایی که عراقی ها هم این مسأله را درک می کردند و طبعاً تدابیری هم برای مقابله با این مسأله در نظر می گرفتند....
از جمله این تدابیر تزریق واکسن به بچه ها بود. واکسنی که هیچگاه متوجه نشديم برای مقابله با چه بیماری بود و از آنجا که هر ساله، يك روز قبل از تاسوعای حسینی بلا استثناء به همه اسرا تزریق می شد، بچه ها به آن واکسن ضد عزاداری می گفتند! چرا که این واکسن دو سه روز همه را از پا در می آورد ودر تب و لرز شدیدی فرو می برد.
البته بچه ها دست بردار نبودند و قضاى عزاداری را در روزهای بعد به جا می آوردند! با اینکه با شروع ماه محرم هر آسایشگاه مراسم سینه زنی و نوحه خوانی را هر شب بر پا می کرد؛ ولی هر چه به تاسوعا و عاشورا نزدیکتر می شدیم، وعده های عزاداری و زمان آن بیشتر می شد.
مسائل امنیتی را هم باید رعایت می کردیم و با به کار گماردن چند تا از بچه ها در پشت پنجره های آسایشگاه، مواظب بودیم که سربازهای عراقی به ما شبیخون نزنند، با این حال یک شب که بچه ها گرم عزاداری و سينه زنی بودند، فرمانده اردوگاه با تعداد زیادی از سربازهایش به یکباره در آسایشگاه را باز کردند و به داخل هجوم آوردند.
بچه ها برای چند ثانیه در حالی که جا خورده بودند، دست از سینه زنی برداشتند، ولى ناگهان يك
«یا حسين» از میان جمعیت شنیده شد و همگى «یا حسین» گفتند و به سر و سينه زدند. فرمانده عراقی هم هر چه فریاد زد که ساکت باشيد بچه ها توجهی نکردند و همچنان ادامه دادند.
راستش خودمان هم باورمان نمی شد که اینطور جلو عراقی ها ایستاده و عزادارى می کنیم. فرمانده عراقی هم که درمانده شده بود، آمد جلو یکی از بچه ها و شروع کرد به استهزاء او، این برادر عزیزمان هم باصدای بلند فریاد زد:«يا ابوالفضل» به طوري كه با شنیدن این فریاد و اسم مبارک حضرت ابوالفضل (ع) عراقي ها دچار ترس شده، خیلی سریع آسایشگاه را ترک کردند!
https://eitaa.com/tth_ir
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
استفاده از الات موسیقی مثل طبل،سنج،نی،ارک ومانند انها در مراسم عزاداری چه حکمی دارد؟؟
لینک
@khosravi1253
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
#جدا_کردن #ناخن_مصنوعی از #میت قبل از #غسل
❓: آیا ناخن مصنوعی را باید قبل از غسل از میت جدا کرد یا #غسل_جبیره انجام می شود؟
⭕️ پاسخ: 👇👇
🌷 امام خامنه ای: ناخن مصنوعی مثل بقیه مانع ها باید برطرف شود و اگر قابل برداشتن نيست احتياط در اين است علاوه بر غسل، تيمم هم بدهند. [1]
🌷 آیت الله مکارم: چنانچه امکان جداسازي آن، به هنگام غسل و وضو نباشد، بصورت عادي، وضو يا غسل را انجام مي دهد. هرگاه روي آن بسته شده است و باز کردن آن ضرر و مشقت زيادي ندارد بايد جبیره را باز کرده و غسل دهند. در غير اين صورت، اطراف آن را بشويند و بنابراحتياط مستحب، روي جبيره را نيز مسح کند و اگر جبيره، نجس است يا نمي شود روي آن دست تر بکشند، پارچه پاکي را بر آن ببندند و دست تر روي آن بکشند. [2]
🌷 آیت الله سیستانی: هر چیزی که مانع رسیدن آب باشد باید برطرف سازند و غسل جبیره صحیح نمی باشد. [3]
🌷 آیت الله شبیری زنجانی: در صورت امکان باید مانع(ناخن مصنوعی) را از بدن میت جدا کنند ولی اگر امکان نداشت یا موجب آسیبی به بدن میت شود به صورت غسل جبیره غسل داده شود یعنی بقیه قسمت ها شسته شود و آن قسمت مسح شود. با امکان تیمم به صورت صحیح، غسل جبيرهاى مشروع نيست. [4]
🌷 آیت الله وحید: ناخن مصنوعی و هر مانع دیگری را باید بردارند و بعد غسل دهند و الا غسل باطل است و غسل میّت، جبیره ای ندارد. [5]
🌷آ یت الله فاضل: در غسل میت، جبیره ذکر نشده و باید ناخن مصنوعی را از دست میّت بکنند و مانع غسل را بر طرف کنند سپس میّت را غسل بدهند. [6]
—------------—
✅ پی نوشت: 👇
[1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء: 576623.
[2]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله مکارم، کد رهگیری: 9406020039.
[3]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله سیستانی، کد استفتاء: 382494.
[4]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله شبیری زنجانی، شماره سوال: 20525.
[5]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله وحید، شماره سوال: 10067.
[6]. استفتاء اينترنتی پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت الله فاضل لنکرانی، کد رهگیری: 9402443.
================
✅ کانال تخصصی رایحه ی احکام
🆔 https://eitaa.com/khosravi1253
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
📯 🏴 🎺 🏴
🔘 احکام عزاداری و موسیقی 🔘
🎌 سوال:
استفاده از آلات موسیقی مثل طبل 💈، سنج 🛎 ، نی 🎺 ، ارگ 🎹 و مانند آنها در خلال عزاداری چه حکمی دارد؟
🎯 پاسخ:
✍ آیت الله خامنه ای:اگر به سبک موسیقي لهوي حرام باشد و یا موجب وهن مذهب يا مراسم عزادارى معصومين «عليهم السلام» باشد جایز نیست و در هر حال لازم است مؤمنين مراعات شؤون عزادارى معصومين «عليهم السلام» بويژه سيد و سالار شهيدان اباعبدالله الحسين «عليه السلام» را بنمايند.
✍ آیت الله فاضل : استفاده از طبل و سنج در صورتى كه به صورتی لهوی و مناسب مجالس لهو و لعب نباشد مانعى ندارد.نی اگر به صورت لهوی استفاده شود جایز نیست و استفاده از ارگ جایز نیست.
✍ آیت الله مکارم شیرازی: در صورتي که آهنگ مناسب مجالس لهو و فساد نزنند، و به گونه اي نباشد که باعث ايذاء ديگران گردد جايز است ولي داخل مساجد و حسينيه ها جايز نيست.
✍ آیت الله شبیری زنجانی: نواختن و گوش دادن به آهنگی که نوعا مطرب باشد حرام است و در غیر این صورت ذاتا اشکالی ندارد. البته چنانچه موجب هتک حسینیه یا مسجد یا بی احترامی به مومنین یا باعث مفسده دیگری مانند ترویج فرهنگ غیر اسلامی گردد ، باید از آن اجتناب نمود.البته استفاده از آلات موسیقی زیبنده مجالس اهل بیت علیهم السلام نیست بلکه احتیاط مستحب آنستکه مطلقا از آلات موسیقی اجتناب شود.
✍ آیت الله وحید: استفاده از آلات موسیقی مثل ارگ ونی وتار وغیره مطلقاً چه در عزاداری چه غیر آن حرام است ولی طبل عزا وسنج از آلات موسیقی نیست واشکالی ندارد.
✍ آیت الله سیستانی: اگر زدن آن در عزاداری هتک نباشد و نواختن به نحوی که مناسب مجالس لهو ولعب نباشد اشکال ندارد.
------------
🖥 استفتا از سایت مراجع تقلید
#احکام_عزاداری
#احکام_موسیقی
#استفادهازطبلارگسنجنیدرعزاداری
➖➖➖
کانال رایحه ی احکام
https://eitaa.com/khosravi1253
هدایت شده از کانال متن روضه
⇦🕊 #قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _شب سوم محرم 96_ حاج محمود کریمی↯
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
بابا...
یه گوشه خواب بودم خیلی آروم ...
*خوابیده بودم *
ولی پیچید تو گوشم صداشون ...
نمیبردن اگه گوشواره هامو
خودم می بخشیدم به دختراشون
*من بچه توام .نمیبردن خودمم بهشون میدادم .*
من که جدم علی به وقت نماز
داد انگشتری به اهل نیاز ...
مادرم فاطمه سه لیل و نهار
کرد افطار خویش را ایثار
من خودم گوشوار میدادم ....
دُر به آن نابه کار میدادم .
پس بگو تازیانه کم بزنند ...
دخترم... دخترانه ام بزنند...
نمیبردن اگه گوشواره هامو
خودم می بخشیدم به دختراشون ...
گذشت و گم شدم توی بیابون ..
آخه از قافله جامونده بودم...
یکی اومد برم گردوند بابا...
ولی کاشکی همونجا مونده بودم ...
*بابا...*
بداخلاقن چِقد مردای شامی ...
به جای قلب، سنگه تو دلاشون
با این دستای سنگینی که دارن
دلم میسوزه واسه بچه هاشون ...
یه جوی زد چشام تاره هنوزم ...
یه جوری زد قدّم از درد خم بود...
جای دستش یه کم بهتر شد اما ...
جای انگشترش رو صورتم موند...
تو روی نیزه و من رویِ ناقه
تو چشمات باز و من دستام بسته...
چقدر شکل همیم بابا نگاه کن ...
منم مثل تو دندونام شکسته
النگوهامو تو بازار فروختن
دیگه فرقی به حال من نداره...
ولی ای کاش اینجوری نمونن...
اخه مال یتیم خوردن نداره...
به ماهِ آسمون میگفت
شمعِ شبستونِ منی
یاد عموم بخیر که تو
مثل عمو جون منی
راستی تو از تو آسمون
ببین بابای من کجاست ؟!
بهش بگو که دخترت
ساکنِ تو خرابه هاست...
بابا ...بابا....
*میگم به داد بچه برس به هق و هق افتاد...
بابا ...باب...باب...بابا....
مَ...نو... بِ...بَر ...
مَ...من...جا می...مونم... عمه مو میزنن...
شیرین زبونیم تموم شد....مال اون وقت بود که دندون هام سالم بود ...
بابا ....
ای حسین....*
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
________________
‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال #جایز نبوده و حق الناس محسوب میشود.
#حاج_محمود_كريمی
#شب_سوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#ویژه_ایام_صفر
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
☑️ وبلاگ↶
babolharam.mihanblog.com
✘سروش JOin↶
http://sapp.ir/babolharam.ir
✘ایتا JOin↶
https://eitaa.com/babolharam_ir
✘تلگرام JOin↶
@babolharam_mihanblog_com
هدایت شده از محفل عشق ، زندگی به سبک شهدا
#سیره_شهدا
با ابراهیم در دوره مجروحیت در تهران بودم. من شاهد بودم که بیشتر اهل محل با او دوست بودند. افرادی با ویژگیهای متفاوت!
ابراهیم از در که بیرون می آمد به همه سلام میکرد. چقدر از بچه های کم سن و سال به خاطر همین سلام کردن با او دوست شده بودند.
️یکروز با هم از کوچه بیرون میرفتیم. چند روحانی با ظاهری زیبا و آراسته به سمت ما آمدند. با شناختی که از ابراهیم داشتم گفتم: حتما حسابی آنها را تحویل میگیرد اما برعکس به آنها سلام هم نکرد!
️با تعجب نگاهش کردم. خودش فهمید و گفت: اینها آخوندهای ولایی هستند. کاری با این جماعت نداریم.
گفتم: ولایی!
گفت: یعنی به جز ولایت اهل بیت چیز دیگری را قبول ندارند. نه ولایت_فقیه. نه حضور در جبهه و...
فقط دم از ولایت مولا میزنند. چند سری هم با اینها صحبت کردم ولی بی فایده بود. فقط کار خودشان را قبول دارند.
بعد ادامه داد: خطر اینها برای اسلام و انقلاب کم نیست. مثل خوارج که در بدنه حکومت مولا بودند و...
من آن روز نفهمیدم که ابراهیم چه گفت. اما سالها بعد و با جریان سازی فرقه شیرازی ها و شیعه انگلیسی ، تازه فهمیدم که ابراهیم چه بصیرتی داشت.
#شهیدابراهیم_هادی
📕 س سلام بر ابراهیم2
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
✅ « محفل عشق »
🇮🇷 eitaa.com/joinchat/644087811C0093ab0c88
از خیمه ها که رفتی و دیدی مرا به خواب
داغی بزرگ بر دل کوچک نهاده ای
گرچه زمن لب تو خداحافظی نکرد
می گفت عمّه ام به رخم بوسه داده ای
تا گفتگوی عمّه شنیدم میان راه
دیدم تو را به نیزه و باور نداشتم
تا یک نگه ز گوشه ی چشمی به من کنی
من چشم از سر تو دمی بر نداشتم
با آنکه آن نگاه، مرا جان تازه داد
اما دوپلک خود ز چه بر هم گذاشتی
یکباره از چه رو، دو ستاره افول کرد
گویا توان دیدن عمّه نداشتی
هر کس غمم شنید، غم خود زیاد برد
بر زاری ام ز دیده و دل، زار گریه کرد
هر گاه کودک تو، به دیوار سر گذاشت
بر حال او دل در و دیوار گریه کرد
گر اشک من به چهره ی مهتابی ام نبود
ای ماه، این سپهر، اثَر از شَفَق نداشت
معذور دار، اگر شده آشفته موی من
دستم بر شانه به گیسو رَمَق نداشت
ویرانه،غصّه،زخم زبان،داغ، بی کسی
این کوه را بگو، چون کاه چون کِشَد؟
پای تو کو؟ که بر سَرِ چشمان خود نَهم
دست تو کو؟ که خار ز پایم برون کشد
ای آرزوی گمشده پیدا شدی و من
دست از جهان و هر چه در آن هست می کشم
سیلی، گرفته قوّت بینایی ام
من تا شناسمت به رخت دست می کشم
علی انسانی
مرحوم حجة الاسلام دکتر امینی فرزند علامه اميني چنین می نویسد:
🌻پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه امینی نجفی یعنی سال 1394 هجری قمری ، شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم. او را شاداب و خرسند یافتم.
جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی عرض کردم:
پدر جان! در آنجا چه علمی باعث سعادت و نجات شما گردید؟
گفتند: چه می گویی؟
مجددا" عرض کردم:
آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟
کتاب الغدیر ... یا سایر تألیفات .... یا تأسیس و بنیاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟
پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی. قدری واضح تر و روشن تر بگو!
گفتم:
🌺آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید و به جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات شما گردید از میان صدها خدمت و کارهای بزرگ علمی و دینی و مذهبی؟
مرحوم علامه امینی درنگ و تأملی نمودند. سپس فرمودند:
فقط زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.
عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران و عراق تیره و تار است و راه کربلا بسته ، چه کنم؟
فرمود:
🌹در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شرکت کن. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند.
سپس فرمودند:
💐پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن.
مرتبا" زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان.
👌 این زیارت دارای آثار و برکات و فوائد بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو می باشد ...