#خاطره_شماره_۲۲۱
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده
برام عجیب بود یه عده خانم که پیاده روی اومده بودن مانتو کوتاه و شلوار کوتاهی که مچ پاهاشون هم معلوم بود پوشیده بودن... چرا آخه؟؟اونجا.. کربلا.. اربعین.. این پوشش اصلا مناسب نبود😔
یه آقای جوونی جلوی ما تو شلوغی سیگار دستش بود و خاکسترشو تکون میداد تا بریزه زمین همین طور که با کالسکه جلو میرفتم گفتم آقا ببخشید سیگارتون اینجا خیلی خطرناکه ممکنه خاکسترش بریزه رو سر بچه ها...ایشون هم گفتن چشم و چند قدم جلوتر سیگار رو انداختن زمین و با پا خاموشش کردن😍
#همیشه_احتمال_اثر_هست ✌️😇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۲۲
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌱
نشستم داخل اتوبوس اصفهان، یه خانم با گیسوان پریشان نشست کنارم😁
باتوجه به تجربه ی قبلی گفتم باید اول سر صحبت را باز کنم و برنامه ی دوستی بریزم بعد برم سر موضوع اصلی!
گفتم سلام خانم ببخشین مسیر این اتوبوس کجاست؟ و یکم حرف زدیم.
بعد یکم با گوشیم ور رفتم دوباره گفتم ببخشین یه چیزی بگم ناراحت نمیشین؟ گفت نه. گوشی را گرفتم متن وصیت شهید حججی در مورد حجاب را دادم دستش خوند ، گفتم ببخشین فونتش بد بود اذیت شدین!!! گفت نه خواهش میکنم... دیگه هیچی نگفتم. خودش شروع کرد😍 گفت بایدعلاقه باشه. تایید کردم که هیچ کاری بدون علاقه فایده نداره..بعد گفتم البته وقتی اسلام را پذیرفتیم باید دستورای خدا را رعایت کنیم حتی بدون علاقه... اونم علت بدحجابیش را اوضاع بد جامعه مثل اقتصادی گفت!!😓 گفت اگه بقیه چیزامون درست بود قطعا این مورد هم درست میشد. یکم گله کرد از خانم های چادری دانشگاهشون که چه کارای زشت و خلاف عرفی میکنن..😥😥. تایید کردم چیزایی که ازشون گفت اشتباه بوده، بعد گفتم خب تو درست باش، شما که قلبت پاکه و کارات خوبه این موردو هم درست کن.. صحبت رسید به شهدا.. گفت احساسی به شهدا نداشته وتو یه شرایط بدی از یکی شون که تابلوش را دیده کمک خواسته و نتیجه گرفته...دعوتش کردم بیاد گلستان شهدا و یه دوست شهید داشته باشه. البته یکم هم بعضی شهدا را برد زیر سوال که عموی بابای منو به اجبار میبرن و کشته میشه و همه ی شهدا داوطلب نبودن... زیاد سر این موضوع صحبت نکردم فقط مثال زدم که نه فلان فامیل ما داوطلب رفت و یا همین شهید حججی.
خلاصه بحث رسیده بود به اوضاع اقتصادی که گفتم اول باید وظیفمونو درست انجام بدیم مثل انتخابات و اینا ولی دیگه زیاد هم درگیر این مسائل نشیم منظورم این بود که زندگیمون را و اعتقاداتمون را برای این موارد تغییر ندیم.. دیگه دوست جدیدم باید پیاده میشد شمارمو گرفت که تلفنی بحث را ادامه بدیم و خداحافظی کرد و رفت🌺🌺. بعد هم پیام داد کلی تحویل گرفت.😍 خدا را شکر اول واقعا میترسیدم حرف بزنم و با کلی دعا و توسل به شهدا و اماما شروع کردم و بعد دو تا دوست شدیم.💕💕💕💕
#امر_به_معروف_محبت
👇♥️👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۲۳
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌺
چند روز پیش توی پارک یه دختری رو دیدم که حجابش خیلی بد بود😣داشت با دوستش که حجابش بهتر از اون بود😀 قدم میزد🚶♀ از جلوم رد شدبه خاطر پسرم که همراهم بود نشد که برم بهش تذکر بدم خیلی ناراحت شدم😞چون همه بهش نگاه میکردن و لباسش جوری بود که خیلی تو چشم بود👀گفتم خدایا ای کاش یه بار دیگه از اینجا رد میشد میتونستم باهاش حرف بزنم بعداز چند دقیقه دوباره اومد سریع رفتم پیشش و بهش گفتم سلام عزیزم خوبی☺️ ،گفت سلام ممنونم ،گفتم عزیزدلم میشه حجابتو بیشتر رعایت کنی♥️همین که اینو گفتم سریع گفت خاله خیلی خوشم ازت اومد😍 چشم ،گفت همین الان یه آغای مسنی بهمون گفت شما هرزه این خیلی ناراحت شدم☹️، منم گفتم عزیزم اون آقا با توجه به حجاب شما این حرفو زده که نباید قضاوت میکرد ولی شما به خاطر دل امام زمان😇و حضرت فاطمه😇 دیگه این کارو نکن اینطوری کسی هم شما رو قضاوت نمیکنه با این کار باعث میشین دیگران هم گناه کنن،خلاصه خیلی تشکر کرد🙏 به خاطر اینکه با رفتار بد باهاش برخورد نکردم و قبول کرد که حجابش درست نیست😍😊
#حس_خوب_یعنی_لبخند_امام_زمان_عج ☺️😍
👇🌸👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۲۴
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده
#خاطره
امسال تصمیم گرفتیم تو پیاده روی اربعین به سمت حرم حضرت عبدالعظیم نذری پخش کنیم☺️
چند بسته آبنبات چوبی🍭 گرفتیم و با بچه ها👧👦 در مسیر به کسانی که بچه همراهشان بود دادیم
در تمام مدت به کسایی که کمی شل حجاب بودن تذکر میدادم
با جملاتی مثل؛
به خاطر دل حضرت زینب حجابتون رو رعایت کنید❤️(یا موهاتون رو بپوشونید)، امام حسین حاجت دلتون رو بده
برای منم دعا کنید🙏
دخترهای محجبه رو هم تشویق میکردم؛
قربون چادرت بشم😍
ماشاالله به این حجاب قشنگت و ...👌👏
به چند تا دختر هم که حجابشون خوب نبود و مانتو جلو باز و شلوار کوتاه داشتن هم با مهربونی سلام و علیک کردم
و گفتم
معلومه که دل پاکی دارید ماشاالله خوشگل هم هستید جوری نگردید که نگاه دنبالتون باشه خودتون رو بپوشونید تا چشم نخورید
یکیشون که موهاش معلوم نبود ولی شلوارش کوتاه بود گفت من که خوبم
گفتم بله ولی شلوار بلند بپوشی بهتره
خلاصه که دلها آماده بود😊
بیشتر اینها رو گفتم چون یه متن دیدم که میگفت این ایام تذکر ندید زده میشن
ولی من میگم اگه با محبت و نیت خیر جلو بریم جذب هم میشن😃
این حرف مکر شیطانه که وقتی جو مثبته نگو که دفع نشه👿
تو جو منفی هم که ترس درگیری میندازه به دل آدم😥
اگه تو اینجور محیطها چیزی نگیم کم کم عادی میشه😟 و اونوقت بچه های خودمون هم یه محیط امن براشون نمیمونه
خدا به همه توفیق امر به معروف بده💪🌷
#آمین 😇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۲۶
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده
اعتراض به پخش موسیقی#
سلام
امشب رفته بودم کتاب فروشی میدان انقلاب، نشر جیهون،کتاب روانشناسی کودک به نام:« به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن» رو بخرم.
فروشنده ها یه خانم و یه آقا بودن،
من رفتم و از اون خانم خواستم کتاب رو برام بیاره،
آورد و همزمان آهنگ خارجی رو هم روشن کرد.
من از آقامون خواستم بچه ها رو بیرون ببره که آهنگ گوش ندن آخه ما تو خونه ام آهنگ های تلویزیونی رو قطع میکنیم و میگیم با صدای آهنگ فرشته ها از خونه مون میرن بیرون...
کتاب سه جلدی بود و صد و سی و پنج هزارتومن قیمت مجموعش بود و تخفیفم نداشت.
من با اینکه از گرونی کتاب جاخورده بودم و میخواستم فقط جلد اولشو بگیرم
اما یهو یه چیزی به دلم افتاد که همه شو بخرم
سه تا تراول پنجاهی گذاشتم رو میز و گفتم بنظرم آهنگ پخش نکنید بهتره
چون مکان عمومیه
و آدم میخواد راجع به خریدش فکر کنه، بخشی از کتاب رو بخونه و...
و من بخاطر بالا رفتن راندمان کار خودتون میگم...
بلافاصله تشکر کرد و آهنگو قطع کرد
همسرم هم بخاطر تذکرم خوشحال شد و گفتیم می ارزید که انقدر پول دادیم در ازای تذکرمون
#به_لبخند_آقامون_می_ارزه 😍
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۳۰
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده
سلام علیکم،
تو فطار مترو🚇 یه جا خالی شد نشستم ،دیدم یه دختر فروشنده با فاصله کمی از آقایون به راحتی موهاشو باز کرد و شروع به تبلیغ بام تل کرد،👱🏻♀با اشاره بهش فهماندم بیاد نزدیک،اونم یه سری تکون داد و کار خودشو انجام داد،بعد به ناچار گفتم عزیزم حیفه به خاطر ۵ یا ۱۰ تومن هم دنیا و آخرتت رو بدی ارزش نداره،گفت چکار کنم ؟و البته تو این فاصله شالشو انداخت رو سرش،بعد گفت باشه و به ایستگاه که رسید پیاده شد ،اما یه خانمی داشت پیاده می شد شروع کرد به غر😤 زدن و همینطور ادامه داد... ،یه خانم دیگه هم که خیلی ناجور نبود شروع به حمایت از اون دختر کرد 😠و دیدم نمیشه آروم بشینم تا اینا سمپاشی کنن،گفتم نه خانم ما درست نیست بی احترامی به دیگران کنیم شروع کرد چرا آخوندها فلان و مدرسه دولتی پول میگیرن و منم گفتم خانم مغلطه نکن الان حرف چیز دیگس که دختر جوونی که بغل دستم نشسته بود خوشبختانه شروع کرد به دفاع ،اون خانم معترض گفت مردم دارن از گشنگی می میرن منم گفتم: والله ماهم داریم زندگی می کنیم خانم، چون یه عده از شکمشون می زنن خرج کاشت ناخن💅 و تتو 👁💄و لوازم آرایش می کنن،دختر روبروییم به دفاع از من گفت راست میگه،الان همین دختر فروشنده بینیشو👃 عمل کرده بود خب کم کم ۵ میلیون💶💵 خرجش شده ،گفتم ما اجازه نداریم فکر آقایون رو آلوده کنیم ،خانمه گفت نه با این چیزها هیچی نمیشه تو خارج مردم اینقدر خوبن و ....،منم گفتم،پس با توجه به آماری که دارم خانمهای پلیس که با یه فرم ساده 👮🏻♀هستن و محرک نیستن چرا آمار بالایی بهشون تعدی شده یا اینهمه بچه های نامشروع 👶🏻بدنیا میان چیه؟ !!
من به آقا هم مشاوره دادم می دونم چه مشکلاتی هست،گفت آها حتما کلی از مشاوره👥 درآمد داری که بغلیم گفت خانم تهمت نزن ،منم گفتم اینطوری نیست من رایگان مشاوره میدم ،خلاصه خدارو شکر محکوم شد و دیگه جوابی نداشت ،منم یکم با اون خانمها حرف زدم بقیه گوش می دادن و ازشون تشکر کردم🤝 که حمایت از امر خدا کردن،و به مقصد که رسیدم خداحافظی کردم🙋🏻 و خدا رو شاکر که عده ای ذهنشان روشن☀️ شد و تنها نموندم 😊
#آمر_خدا_باشیم ☘
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۳۴
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌺
سلام رفته بودیم مسافرت خواهرشوهرم داشت ازپاکیزگی شهرو مردم شهرشون ایرادمیگرفت ومیگفت شهرماکثیف ترین شهردنیاست.عضویه کانال هستم به نام 2025(خارج بدون فیلتر)سایتش هم هست.سریع یه عکس وخبرنشونش دادم که توانگلیس وبعضی کشورهای اروپایی دولت مجبورشده گشت مدفوع بذاره برای شستن خیابوناچون بعضی مردم اصلاصبرنمیکنن برن سرویس بهداشتی وهمونجاکنارخیابونا...یامتروو..
اصلاخواهرشوهرم تعجب کرد.بهش گفتم عزیزمردم ماخیلی نسبت به خیلی جاهاخوبترن.
این روازحاج آقاپناهیان دارم که گفتن الان زمانیه که بایدمردم روازغرب وزندگی غربی ناامیدکردچون مردم فکرمیکنن اونجابهشته.اگرمردم بفهمن اقتصادوفرهنگ و...اونهاداره وازهم میپاشه توپوشش هم دیگه نمیخوان ادای اونهارودربیارن.
یه کانال هم هست به نام پیچ آخر اونم ازاین مطالب میذاره
#با_ما_همراه_باشید 👇👌👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۴۲
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌺🌺
امروز بعد از مدتها رفتم مترو چند مورد تذکر داشتم😍 کشف حجاب دو سه مورد بیشتر نبود الحمدلله به نظرم وضعیت مترو بهتر شده😊
۱_ تو ایستگاه یه دختره کشف حجاب کرده بود وبا یه آقا باهم میرفتن دنبالش رفتم گفتم خانم شالت و سر کن آقا هم گفت سرت کن😃 ،اونم سرش کرد👍👌
۲_داخل قطار یکی شالش افتاده آروم کنار گوشش گفتم حواستون نیست شالتون افتاده
گفت اینجا که همه خانمن💁
گفتم پنجره.
گفت خب اینجا که ایستگاه نیست شما ازکجا میدونی که تو ایستگاه سر نمیکنم
گفتم بله حق با شماست🙂
و رفتم🚶♀
۳_خانم فروشنده کش سر می فروخت وبا کشف حجاب طریقه بستن مو با کش وگل سر را یاد میداد و راحت تردد میکرد🤦♀وقتی خواستم پیاده شم رفتم کنارش و آروم
گفتم بیا پایین کارت دارم پیاده شدم و دیدم داره میاد در حالی که شال سرش بود و نگران بود😰
گفت بله
گفتم این طوری ادامه نده گیر میدن بهت وبه درد سر می افتی در حالی که با نگرانی اطراف و نگاه میکرد ،سریع رفت
۴_ دختر ۱۴،۱۵ ساله با مانتو و شال صورتی کنار پدرش نشسته بود و منم کنار دختر خانم وموهاش از دوطرف بیرون بود یه گیره روسری رنگ مانتو ش در آوردم و گفتم دختر گلم🌺 این هدیه به شما به رنگ مانتوت هم میخوره و موهای خوشگلت هم پوشیده میشه تا چشم نخوری😉
نگرفت 🤷♀ اما پدرش تشکر کرد منم گفتم شما بفرمایین بدین بهشون پدر گرفت و بازم تشکر کرد🙏😍
۵_خانم در ایستگاه ایستاده بود با شلوار کرمی کوتاه و چسبان و افتضاح 😣 و موهای زیبا و آرایش
رفتم جلو گفتم سلام ، ما شا لله چقدر جذابی! 😅 لبخند زد☺️ گفتم لباستون هم جذابه
اما مناسب بیرون نیست ، گناه داره☝️ چیزی نگفت🙊 منم رفتم🚶♀
#الحمد_لله 😊
#به_امید_روزی_که_دیگه_نیازی_به_نهی_از_منکر_نیست 😍
👇😇👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۴۹
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌺
سلام
امروز داشتم با ماشین وارد پارکینگ میشدم که دیدم چند تا از دانش آموزای هنرستان جلوی در خونه مون وایستادن و یکیشون مقنعه اشو انداخته😨
دو تا بچه تو ماشین بودن و شیطون😈 خیلی وسوسه می کرد که حالا بی خیال. بچه ها رو چه می کنی؟ اینا نوجوانن ضایعت می کنن . حالا این یکی رو بگذر.🤫 رفتیم تو پارکینگ همون وسط ماشینو گذاشتم و به پسرم گفتم الان میام. 🚶♀
راستشو بگم از نهی از منکر نوجوانها کمی می ترسم. چون بعضا اهل حفظ حرمت نیستند.🙅♀😕 خودمو جمع و جور کردم. از پشت آهسته دست گذاشتم رو شونه اشو گفتم: عزیزم!☺️
گفت:عه ببخشید حواسم نبود و قبل از اینکه چیزی بگم سرش کرد. 😃😍
میشد بی تفاوت بود و یک اپسیلون هم که شده در انحراف سهیم بود. ☝️
میشد با یک کلمه عزیزم ولو به اندازه یک اپسیلون راه باطل رو کج کرد✌️👍
خدا رو شکر که بی تفاوت نبودم🤲
غریبه نیستید وقتی برگشتم تو پارکینگ و نشستم پشت ماشین زانوم بدجوری میلرزید😆😫 قندم افتاده بود. سخت بود برام واقعا
به دیوار نزنم حالا😬😝
#همیشه_احتمال_تاثیر_هست
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۵۷
🌺 #ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده
سلام ما دیشب کار فرهنگی عاااالی انجام دادیم😍
من و مادرم و دوستم و خواهرم رفتیم بیرون و پنج هزارتومن گیره روسری خریدیم حتی خود مغازه دار هم ۲گیره رایگان داد که داریم کار خیر میکنیم😌
بعد به هر خانومی میرسیدم با لبخند می گفتیم چه خانوم باشخصیتی ماشاءالله خیلی هم زیبا هستین بعد گیره میدادیم و میگفتیم این هدیه ما به شما😌
خودتون بهش نگین و مروارید اضافه کنین و تزئین کنین به سلیقه خودتون و ازش استفاده کنین...
استقبالشون خداروشکر عالی بود...🤲
خییییلی ها تشکر فراوان میکردند و چندتایی همونجا با اینکه خیلی بدحجاب بودند شالش رو کشیدند جلو و گیره رو زدند...
بعضی هاهم میگفتن نه خیلی ممنون به کارمون نمیاد و پس میدادند ولی ما بازم با لبخند میگفتیم☺️هدیه که پس نمیدند پیش خودت داشته باش شاید به کارت اومد عزیزم یبار امتحانی بزن شاید خوشت اومد...😉
بعد قبول کرد😌
خواهرزاده کوچولوم هم به بعضی هاشون گیره داد و خانوما خیلی ذوق میکردند😁
شما هم میتونین انجام بدین
قیمتی نداره و خیلی تاثیرگذاره👍👌
#کانال_خوبمونو_به_دوستاتون_معرفی_کنید 🙏
👇😎😍👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۵۸
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌺
#خاطره
سلام
چند روز پیش تو بیمارستان یاس تهران 2روز بستری بودم، موقع ترخیص وقتی آقامون رفته بود حسابداری برای تسویه حساب،خانمی که متصدی امورمالی بیمارستان بود،از آقامون پرسیده بود که به امام زمان(عج)اعتقاد داری؟آقامون گفته بود آره،خانمم قبول داره😃 بعد اون خانم یکی از این کارتها رو👇👇 داده بود بهش و گفته بود پس اینو بده بخونه. فواید دعا کردن برای امام زمانه(عج).
آقامون تشکر کرده😍🙏و از روی کنجکاوی پرسیده بوده که اینهارو از کجا آوردی؟اون خانم هم توضیح داده که با هزینه ی شخصیم چاپ کردم و به مراجعه کننده هام میدم. بعد آقامون میره از تو ماشین یه بطری خانواده سرکه ی خونه گی😄میاره و میده بهش و میگه این به خاطر تشکر از شماست که دارید کاری می کنید که مردم بفهمن امام زمانشون زنده است.👌
اون خانم هم انقدر ذوق می کنه و تشکر میکنه که می پرسه خانم تون کدوم بخش بستریه که برم ملاقاتش؟ آقامون هم میگه نیازی نیست😃
#همه_جا_میتوان_خدایی_عمل_کرد 👌✌️
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۶۸
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌺
#خاطره
امروز تو تشیع قم کلی مورد برا امر به معروف بود اما جرئت من کم😢
⚘خیلی آروم در گوشش گفتم خانومم موهات در اومده.یه نگاهی کرد انگار خیلی کار سختیه.زدم روشونش با خنده گفتم بخاطر حاج قاسم.اونم با لیخند موهاشو پوشوند😊
⚘۲تا رفیق بودن یکی چادری ولی با تیپ زدن و اون یکی بدون چادر و موهاش بیشتر از اون یکی پیدا بود.نشست لب خیابون رفتم جلوش منم نشستمبنده خدا ترسید .دستشو گرفتم گفتم چرا ترسیدی قربونت بشم.
گفتم عزیزم پسرا خیلی نگان میکنن میشه سوزن خودمو بدم شالتو سوزن بزنی؟
قبول کرد😊
گفتم دمت گرم😁
⚘دومورد اشاره ای گفتم موهاتو بپوشن یکی قبول کرد ولی اون یکی فقط چپ چپ نگام کرد😳
⚘خانوم خوشگله موهاتون دراومده.
نگام کرد.
گفتم بخاطر حاجی....
پوشوند😊
⚘کاش کارت یا نوشته همرام بود☹
ممنون حاج قاسم،همه شو مدیون توام،وگرنه عمراً جرئتشو نداشتم...
@vajebefaraamooshshodeh