#خاطره_شماره_۲۴۴
#ارسالی_اعضای_کانال 🌺
سلام
دبروز توی پارک داخل یک شهرک ارتشی بودیم. حجاب خانمها خوب بود اما تعداد زیادی دختر نوجوان حدودا ده دوازده ساله وسط پارک در حال وسطی بازی کردن بودن بدون شال یا با شال افتاده. از اول توی فکر بودم....بگم نگم چجوری بگم به کدومشون بگم چه جوری بگم؟ چطور یکیشونو بکشم بیرونو بگم ....خلاصه... داشت موقع رفتن میشد. دیدم توپشون افتاد دورتر و چند لحظه ای بازی متوقف شد. تا یکیشون بره توپو بیاره رفتم جلو و با لحن پرانرژی گفتم: استپ ...با کنجکاوی و شیطنت نگاهم کردن. گفتم میشه ی سوال بپرسم دخترای خوشگل؟ .... بپرسین. میشه بگین فرق این که شالمون اینجا ( روی سر) باشه یا اینجا( روی شونه) چیه؟ یکی گفت شپش میزنیم😝( کاش میگفتم اگه تو خونه سگ نداشته باشیم شپش نمیزنیم) یکی گفت آخه گرمه.. گفتم فرقش اینه که وقتی اینجاست یعنی خدایا حرف تو رو میذارم روی سرم. حرفتو گوش میدم تو هم هوامو داشته باش( تقریبا همشون با معصومیت شیرینی کشیدن روی سرشون) اما وقتی اینجاس یعنی خدایا تو تو قرآن گفتی حجاب اما من حالشو ندارم به حرفت گوش بدم حرف شیطونو گوش میدم چون راحتتره چون خوشگلتر میشم...
آخرسر هم آرزوی موفقیت براشون و ی خداحافظی صمیمانه😍
دوست داشتنی و معصوم بودن❤️
👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۴۵
_من خودم آرایشگرم،عسلی ۱۲ بزن 😋😛
_چه خوب
آرایشگاه تون کجاس؟
_فعلا کار نمی کنم ...
سلام
#خاطره_امروز
نه قرآن رو قبول داشت که معجزه اس ، نه نماز می خوند، 😕
بعد از سوال در مورد رنگ مو و تعریف از اخلاق و برخوردش
ورود پیدا کردم به ظاهرش😀
می گفت من که کاری نکردم موهام رو ،
گفتم پاهات هم که پیداس🙄
گفت نامزدم💍
گفتم میشه نامزدت رو دوس داشته باشی ولی به حرفش گوش ندی؟🤔🧐
گفت نه نمیشه
گفتم خب تو که خدا رو دوست داری
حرفش رو گوش کن
همش دین رو می برد سمت آدم های به ظاهر دین دار و نقد می کرد ...
اتوبوس اومد و باید می رفت
کلا ۵ دقیقه حرف زدیم
اما بهش گفتم که این تیپ اون جذابه و الحمدلله سعی کردم #بی_تفاوت_نباشم
@vajebefaraamooshshodeh
💜💚💜💚💜💚💜💚
سلام
🌱یک پیشنهاد ویژه از طرف کانال واجب فراموش شده
سلام
روزها دارن تند تند می گذرن ...
چطوره ی نگاه بندازی به ماه رمضان های سال های گذشته و ببینی چند تا روزه داری که باید بگیری 😊👌
اولِ یک کتاب تعداد رو بنویس
و شروع کن
از فرصت این روزهای کوتاه استفاده کن و به بقیه هم بگو 🙈☺️
🌱تیم ادمین و اعضای کانال و گروه واجب فراموش رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نگذارین 🌱
#یا_علی
👇👇👇
کانال واجب فراموش شده
@vajebefaraamooshshodeh
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
#خاطرات
#ارسالی_مخاطبین
توی سرویس دانشگاه نشسته بودم که صدای موسیقی خانمی که راننده پخش می کرد، شنیده شد؛
کتابم رو باز کردم و به بهونه اینکه قصد مطالعه دارم و صدای ضبطتتون یه کم بلنده، یا کمش کن واسه خودتون ؛ یا خاموش کن؛ با لحنی خیلی مودبانه به راننده گوشزد کردم؛
راننده هم انقدر درخواستم مودبانه بود که نتونست چیزی بگه و خاموش کرد😀
اما چشمتون روز بد نبینه، انگاری سوار اتوبوس آپاچیا شده بودم، خاموش کردن همانا و صدای اعتراض کل بچه های اتوبوس همانا!!😨
فک کنید در یه اتوبوس ، یک دفعه همه شروع کنن علیه شما ، اعتراض کردن؛
دیدم یکی از پشت اتوبوس با صدای بلند و با شدت تنفر داره میگه..
یکی میگه...خودتون ببرن و دین و آیینتون؛
هنوز توهیناشون تمام نشده بود ، که یکی از پشت اتوبوس ، کفشش رو پرت کرد جلو!!😥
و تمام مدت سکوت کردم و چیزی نگفتم !
راننده دید، الان یه خون راه میفته، یه موسیقی با صدای آقا گذاشت ؛ تا بچه ها کمتر فحش و ناسزا بدن و کار به خونریری نکشه😄
تنها یه نفر ، فحش و ناسزا نثارم نکرد؛ یعنی جراتشو نداشت😊
اونم خانمی بود که کنارم نشسته بود؛ با یه صورت آرایش کرده و در عین حال مانتو کوتاه و می خورد زیاد مذهبی نباشه؛
رو کرد و بهم گفت ، ارزشش داشت؟ این همه فحش؟ این همه ناسزا؟ این همه توهین؟
بهش گفتم می تونم یه سوال ازتون بپرسم؟
گفت بپرس؛
گفتم به نظرت بالاترین شخصیت معنوی الان کی هست؟
گفت نمی دونم!
گفتم یه کم فکر کن؛
گفت آقای بهجت؟
گفتم کسی که از آقای بهجت هم معنوی تر باشه، و معصوم !!
گفت امام زمان علیه السلام؟
گفتم باریک الله؛
معتقد هستی امام زمان در هفته حداقل یکبار نامه عملمون نگاه می کنه؟ و می دونستی لحطه به لحظه هواسش به ما هست؟ گناه بکنیم از دستمون ناراحت می شه؟ و اعمال خیر انجام دهیم ، خوشحال؟
گفت بله، که چی؟
گفتم اگر اون لحظه که راننده موسیقی خانم گذاشته بود و دانشجو ها همانگار نه انگار نامحرم هستن و هم خوانی می کردن و دست می زدن، یه لحظه، یکی داد بزنه و بگه یا الله، امام زمان علیه السلام وارد اتوبوستون می خواد بشه،
اون موقع چه کار می کردی؟
دیدم آروم سرش انداخت پایین و گفت،
خجالت می کشیدم ؛
گفتم خب گل من، واقعا فک می کنی امام زمان علیه السلام، شما رو نمی بینه؟ از شما دوره؟
آیا فک می کنی، خدای امام زمان علیه السلام من و شما رو در اون وضع گناه نمی بینه؟
الم یعلم بان الله یری؟
در حالی که از زمین و آسمون داشتم فحش و ناسزا می خوردم، بی توجه به بی احترامی های دانشجوها، به بحث شیرینی رو با این خانم که کنارم نشسته بود، ادامه می دادم و اصلا برام ذره ای توهین اطرافیان مهم نبود!
دیدم چشماش داره نمناک می شه و قرمز؛
بهم گفت یعنی شما با شادی مخالفی؟
یعنی تو هیچ عروسی نمی ری؟
گفتم کی گفته خدا دوست نداره بنده هاش شاد باشن؟ خدا با گناه مخالفه؛
اونم دلیل داره و به خاطر خودمونه؛
شما دوست داری حزب خدا باشی، یا حزب شیطان ⁉️
من تو مجلسی می رم که اگر همون زمان امام زمان علیه السلام یا الله گفت، و وارد شدن ، مثل شما الان نگم شرمنده شدم و سر به زیر بشم؛ حالا انتخاب با خودته،
مجلسی که توش نوچه های شیطون معرکه گیری می کنن، ارزش داره وارد بشیم؟
یه خوشحالی به ناراحتی اماممون؟
دیدم با مِن مِن کنان گفت آخه این جور زندگی کردن که خیلی سخت می شه! ببین الان چقد توهین شنیدی؟
گفتم اگر بخوای طلا بشی باید زیاد تو حرارت قرار بگیری تا عیارت بالا بشه، عاشق دوست داره برا انتشار رنگ خدا، سختی خودش را به رخ آسمانیان بکشه؛ عاشق دوست داره برای محبوب خودش سختی ها رو تحمل کنه، شاید از نظر شما سخت باشه، ولی برا عاشق شیرینه؛ چون داره تلاش می کنه همه صبغه الله بشن! 😇
دیگه هیچی نتونست بگه!
بی بی زینب سلام الله علیها تو اوج اون همه سختی، فرمودن و ما رایت الا جمیلا!! جز زیبایی چیزی ندیدم؛
این سختی ها ، از منظر کسی هست که تو باغ نیست، بیا وارد باغ شو تا زیبایی ببینی!
اگر عینکت رو به زندگی عوض کنی ، و سعی کنی جز خدا رو نبینی، دیگه سختی معنایی نداره
یواش یواش رسیدیم و ندامت رو در چهره خانم معترض دانشجو دیدم و خدا رو شکر کردم اگر این همه توهین شنیدم، یک نفر بدجور سلول های خاکستریش به و جوش اومده بود و وسیله شدم تا کمی به صبغه الله شدن فک کنه !
خدایا در همه حال شکرت😊
@aamerin_ir
#خاطره_شماره_۲۴۶
سلام
با دو تا از دوستان ایستاده بودیم و منتظر تاکسی بودیم ...
خانمی با شلوار کوتاه و آرایش و ... ایستاده بود .
چشم مون افتاد بهش و دوستم بهم گفت این شلوارش ...
گفتم خب موهاش رنگ هم نداره که شماره رنگ بپرسم برای شروع 😁
بسم الله الرحمن الرحیم رفتم جلو
گفتم ببخشید اتوبوس های این خط از کجا آمده اند و به کجا می روند؟
خوب شد نگفت از کنعان آمده اند و به مصر می روند 😂😁🙈
خلاصه توضیح داد و گفتم ما این بار تاکسی گرفتیم ولی اگه بشه بعدا با اتوبوس بریم ...
دیگه یخش وا رفته بود ...
بهش گفتم شما که انقدر مهربون و خوش برخوردی شلوارت خیلی کوتاهه عزیزم ..
با لبخند گفت چشم
خیلی ممنون
منم تشکر کردم و خداحافظی 😍
#بی_تفاوت_نباشیم ✅
کانال خاطرات واجب فراموش شده در پیام رسان ایتا
👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۴۷
سلام
امروز سوار تپسی که شدم دیدم یک خانم چادری بسیار محترم و متین راننده هستن
همون اول تشکر کردم ازشون و ایشون گفتن که مجبور هستن کار کنن و گفتن بعضا بهشون توی تابستون گفتن گرمت نمیشه؟😕
که گفتن آتیش جهنم گرم تره👌
به اون خانم گفتم توی ماشین تون می تونید از جملات کوتاه و زیبای امر به معروف استفاده کنید ...
گفتن ایده می خوام و از خدامه😘😍
پیام رسان بله رو نصب کردن
و قرار شد وارد گروه واجب فراموش شده بشن 👌😌
و گفتن این دیدار اتفاقی نبود...
#الحمدلله 😍🙏
👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۴۸
سلام
پیاده روی جلوی درب خونه مون
از ماشین که پیاده شدم دیدم داره بلند بلند حرف می زنه...
مجبور بودم چند دقیقه بایستم همون جا .
با اینکه دید من ایستادم
تُن صداش کم نشد😊
موهای رنگ کرده و شلوار کوتاه و ...
به زمین و زمان ناسزا می گفت ...
قسمی از حرفاش👇
فلانی رو می دونی
عقده ایه ... با اون قیافه ی ...
می خواد زیر آب منو بزنه ... ....
بوق
بوووووق
(از گفتن دقیق کلمات معذورم)
واقعا شرایط تذکر مستقیم نبود .
پیش خودم فکر کردم که چیکار کنم 🧐😞
به خدا سپردم
و وارد خونه شدیم ...
ی نگاه توی قفسه ی کتاب ها
#سلام_بر_ابراهیم 👌
برش داشتم و از پنجره نگاه کردم دیدم هنوز هستش
رسیدم پایین پیش خودم گفتم این بنده خدا از بس حرص خورده قندش افتاده ، برگشتم بالا
جاتون خالی شیرینی خریده بودم
با جعبه ی شیرینی و یک کتاب برگشتم پایین
رفتم سمتش سلام کردم
زورکی جواب داد
گفتم بفرمائید تازه اس 😋
بدون اینکه بگه نه
انگار از خداش باشه برداشت
گفتم این کتاب هم مال شماست ...
گفت ممنون ☺️
گفتم خواهش می کنم
امیدوارم کتاب رو بخونه ...🤲
#مامور_به_وظیفه_ایم_نه_نتیجه 🌺
#به_هر_روشی_شده_بی_تفاوت_نباشیم
کانال خاطرات واجب فراموش شده در پیام رسان ایتا
👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh
💦💦💦 به نام خدا
#کاشت_ناخن و عدم اطلاع خانمهای متدین از اشکال وضو
1. کاشت ناخن باعث ابطال غسل و وضو است و درنتیجه قبول نبودن نماز است. 2.برخی از خانمها که مورد تذکر و سوال قرار میگیرند علت کاشت ناخن خود را استفتاء از دفاتر مرجع خود و بلااشکال آن عنوان میکنند.
3. عدم توجه ارایشگران زنانه و احیانا اهمیت درآمد کاشت ناخن ، باعث عدم اطلاع رسانی مسئله شرعی موضوع به مراجعان شده است.
4. زندگی بدون نماز ، انهم فقط بخاطر اهمال در یک جامعه اسلامی غیرقابل قبول است.
5. آمیزش و انعقاد نطفه از مادر جنب تاثیرات غیرقابل حل در فرزند متولد شده خواهد گذاشت. نکته اینجاست که این اتفاقات مهلک نه از روی بی دینی و لجاجت خانمها بلکه بدلیل اغفال و بی اطلاعی شان در مورد اشکال کاشت ناخن بوجود میآید.
https://my.farsnews.com/c/5926
دعوت برای حمایت از کمپین اطلاع رسانی احکام کاشت ناخن و اشکال وضو
حتما شرکت کنید
👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۴۹
#ارسالی_در_گروه_واجب_فراموش_شده 🌺
سلام
امروز داشتم با ماشین وارد پارکینگ میشدم که دیدم چند تا از دانش آموزای هنرستان جلوی در خونه مون وایستادن و یکیشون مقنعه اشو انداخته😨
دو تا بچه تو ماشین بودن و شیطون😈 خیلی وسوسه می کرد که حالا بی خیال. بچه ها رو چه می کنی؟ اینا نوجوانن ضایعت می کنن . حالا این یکی رو بگذر.🤫 رفتیم تو پارکینگ همون وسط ماشینو گذاشتم و به پسرم گفتم الان میام. 🚶♀
راستشو بگم از نهی از منکر نوجوانها کمی می ترسم. چون بعضا اهل حفظ حرمت نیستند.🙅♀😕 خودمو جمع و جور کردم. از پشت آهسته دست گذاشتم رو شونه اشو گفتم: عزیزم!☺️
گفت:عه ببخشید حواسم نبود و قبل از اینکه چیزی بگم سرش کرد. 😃😍
میشد بی تفاوت بود و یک اپسیلون هم که شده در انحراف سهیم بود. ☝️
میشد با یک کلمه عزیزم ولو به اندازه یک اپسیلون راه باطل رو کج کرد✌️👍
خدا رو شکر که بی تفاوت نبودم🤲
غریبه نیستید وقتی برگشتم تو پارکینگ و نشستم پشت ماشین زانوم بدجوری میلرزید😆😫 قندم افتاده بود. سخت بود برام واقعا
به دیوار نزنم حالا😬😝
#همیشه_احتمال_تاثیر_هست
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۵۰
سلام
سوار اسنپ که شدم ته صدای یک خواننده میومد به سختی میشد شنید چون خیلی کمش کرده بود و وسط راه کلا خاموش کرد 😊
وقتی رسیدیم یک مقدار پول بیشتر بهش دادم چون معطل شده بود دم در و نمی خواستم مدیونش باشم 😢
بعدش گفتم ببخشید آقا
خواننده خانوم بود؟
با ذوق گفت هایده بود 😄
خیلی جدی گفتم خب صدای خانوم گوش نکنید
این جوری شد 😢 و گفت چشم
منم گفتم ممنونم و اومدم
#بی_تفاوت_نباشیم
👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh
#خاطره_شماره_۲۵۱
#ارسالی_اعضای_کانال
سلام
یک پیجی در اینستاگرام رو دنبال میکنم که مانتو و لباس میفروشه
از همان اول میدیدم عکس ها جالب نیست
چند بار درخصوصی پیام دادم و سوال راجع به جنس های فروشی و شرایط خرید پرسیدم تا احساس کنند من از مشتریانشونم
بعد از مدتی هم این پيام رو دادم:
یک نکته ایی چند وقته به نظرم رسیده خدمتتون بگم🌹☺️
شما که انقدر کارهاتون زیبا و تک هست خیلی خوبه برای تبلیغاتتون از مدل ها و لباس های پوشیده تر استفاده کنین😍👌
خدا هم به کارتون برکت بیشتر میده ان شاء الله
❤️❤️❤️
که ایشون لایک کردند
و ان شاءالله در ادامه رویه شان را اصلاح کنند
👇👇👇
@vajebefaraamooshshodeh