eitaa logo
یادداشت های فرا-مرزی
2.3هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
382 ویدیو
68 فایل
دایرکت @YahyaJS ادمین: @jahangiri_amin @Elhamshiri67 تاریخ تولد کانال بهمن ۱۴۰۱ نوشته ها، از آن ِاندیشه خود ِشخصی ام است؛ بدون پیوسته های علمی، اجتماعی، کاری، اداری و ... با این سنجه، ارزیابی و نقد و نقل فرمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
🎯ضرورت جهش از وحدت الهیاتی به الهیات وحدت گفتگو با حجت الاسلام یحیی جهانگیری ✂️برش‌هایی از متن: 📍وحدت را نباید محدود و منحصر به گفتگوهای الهیاتی کرد. الهیات جای مناقشه و اتفاقا دعواهای الهیاتی، نزاع آفرین و مشاجره ساز است. باید وحدت را بین هنرمندان، ببین اقتصاددانان و سایر اقشار ایجاد کرد. مثلا یک کارآفرین شیعه و سنی با هم یک کارگاه تولیدی ایجاد کنند و شیعه و سنی آنجا کار کنند بدون اینکه به عقاید یکدیگر توهین بکنند. 📍یکی از عناصر همگرایی همین مولودالنبی‌ست، در حالی که در ذهن ما چنین القا شده که عناصر همگرایی قرآن و کعبه هستند در حالی که اینها آموزه هستند اما آنچه که مردم از آن بیشتر تاثیر می‌پذیرند عمل است نه آموزه. لذا من نقش مولودالنبی را از بسیاری از آموزه ها پررنگ‌تر می‌بینم چراکه در حد عملکرد و آیینی‌ست و چیزهایی که آیینی باشند اثربخشی بیشتری دارند؛ چه بسا شما افرادی را دیده باشید که امام حسین را قبول ندارند اما در مراسم سینه زنی در عاشورا شرکت می‌کنند. 🖇برای مطالعه متن کامل اینجا کلیک کنید. ‌ ⬅️ شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان: @shouba @YAHYAjahangiri
با کمال تاسف امروز با خبر شدم شیخ الهلالی مفتی اسبق استرالیا به رحمت خدا رفت چند روز پیش یک که از دنیا رفت، برایش، بجای سوره ، سوره خواندم تا خدا بجای رحمتش، شاملش شود ولی برای این عالم باید هزاران حمد خواند. معلوم می شود، عناوین، (این شیعه است و او سنی؛ این شیخ است و او رفتگر) حقیقت ها را تعییر نمی دهد. خدا نکند پشت این القاب، خودمان را قول بزنیم. روزی یک سنی، مسیحی مشمول شفاعت شان بگردد . و من شیخ شیعه
استانبول از عمر به علی ِ ولی، سلام اسم همسرش، عمر است اسم پسرش اما محمد حسین بهشتی و نیز دخترش زهرا. می زند که شک میکنم باشد و خوند که شک دارم باشد. صبر کردم وقت نماز شود تا یقین کنم شیعه است یا سنی؟ وقتی نماز مغرب که شد، این بانو، کرد و نماز گزارد. قبل از نماز در دفترشان گرم صحبت و مباحثه بودیم گفت و می گفت از عشقش به ، که چگونه در قلبش، شعله گرفت و اینکه این عشق هنوز دلربایی میکند. مگر می شود یک سنی اما این همه عاشق خمینی! وسط حرفش چند نکته گفت که عصاره و خلاصه همه دو ساعت صحبت بود. گفت: روزی یک تو پرواز به من گفت، من ایرانی ام و تو غیر ایرانی. من شیعه ام و تو یک سنی. چطور تو کاتولیک تر از پاپ شدی و از ما داغتر طرفدار خمینی هستی؟؟ گفت گفتم: خمینی نه فقط مال ایرانی هاست و نه فقط از آن ِ شیعه ها. او برای است و 👍 و گفت روزی یکی به من گفت تو که اینجوری، چرا شیعه نمی شی؟ گفت گفتم: شیعه آن است که با علی باشد، نه اینکه خود را به فقط شیعه نام نهد. گفت: گفتم: بگذار بماند روز قیامت ببینیم علی دست من سنی را میگیرد تا تو شیعه را؟؟😉 و بالاخره باز از خاطرات گفت و گفت: روزی خدمت رسیدم. بهشان گفتم: همسرم خیلی دوست داشت بیاد شما را زیارت کند ولی نتوانست. اسمش است. عمر همسرم به شما علی سلام رساند.☺️☺️ آقا هم جواب داده بودند و لبخندی ملیح... در مقابل این حرفا، فکر کردم چه بگم که کم نمیارم، و بالاخره بهش گفتم، اگر شیعه بودن، آن است که تو می نمایی، تو یک شیعه ای. و اگر سنی بودن آن است که تو می گویی، من یک سنی ام. ..... دارم مرکز شان را ترک میکنم و ، سخت می بارد و کف خیابان های سنگ فرش استانبول را می شوید. با خود میگویم کاش و ، هم می بارید تا بشوید از خیابان های تنگ ما، ننگ تفرقه را پیامبر باران❤️، ببار تا گرد و غبار تفرقه و فرقه ها شسته شود خاطرات استانبول یحیی جهانگیری @yahyajahangiri
نقدی سندی و دلالی حدیث : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا به بهانه روز معلم ذهنیت ما، سعی می کند برای هر رفتار و باوری، پیشنیه دینی و گاه !! برای تکریم معلمان و استادان، اغلب به سخنی به (ص) یا امام (ع) اشاره می‌شود: این سخن با عبارات مختلفی همچون «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»، «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» یا «أنا عبد منْ علّمنی حرفا واحدا» نقل شده است. این حدیث از جهتی قابل بررسی است: 1- قدیمی ترین منبع در نقل این حدیث، یک منبع است تا . آنهم در یعنی چند قرن پس از عصر حضور ع: کتاب «تعليم المتعلّم فى طريق التعلّم» اثر برهان‌الدین زرنوجی؛ فقیه حنفی‌مذهب اهل بخارا باشد که این کتاب را در آخرین دهه قرن هجری نوشته است 2- شگفت آنکه همین منبع هم این حدیث را ذکر سند از امام علی نقل کرده است. 3- اولین حضور این حدیث در منابع شیعی، به کتاب «آداب المتعلمین» بر می گردد. که دهه بعد از کتاب قبل تدوین شده است که احتمالا از همان منبع استفاده کرده است. 4- برخی در شیعی بودن این کتاب هم تردید دارند. این کتاب به نصیرالدین طوسی نسبت داده شده، اما برخی پژوهشگران معاصر مثل جویا جهانبخش معتقدند که این کتاب را خواجه نصیر و صرفا گزیده‌ای از کتاب زرنوجی است. 5- همچنانکه گفته شد در قرن 6 این حدیث به امام علی ع منسوب شده اما از 3 قرن به پیامبر ص انتساب یافته است: نقطه عطف دیگر این مضمون را در پایان قرن هجری در کتاب «عوالی اللئالی» ابن ابی جمهور می‌بینیم که او نیز از قضا همانند زرنوجی گرایش به داشته و در نقل روایات نیز بوده است. او این مضمون را به دو شکل متفاوت به اسلام نسبت داده است. 6- نکته اینجاست که این مضمون، قرن پیش از کتاب ابن ابی جمهور، در تفسیر «غرائب‌ القرآن» نظام‌الدین قمی معروف به نظام اعرج، به یکی از نسبت داده شده است نه ص 7- جالب‌تر آنکه صاحب نیز با وجود بودن، همچون زرنوجی و ابن ابی‌جمهور به گرایش داشته است. یعنی منابع نقل این حدیث در همه زمان ها، تفکر داشتند. 8- به هر حال با نقل این روایت در عوالی‌اللئالی، نیز آن را در بحار می‌آورد و سپس در جامع‌السعادات به آن اشاره می‌کند و در زمان ما نیز ادامه می یابد. 9- کسی که به تفکر و یا به تعبیر دیگر ارباب و برده، آگاه باشد، خوب می داند که این این دانشی، ساخته آن دستگاه فکری است. 10- در دستگاه فکری ای که نقد و توضیح و شرح شاگرد به استاد، یک تلقی می شود، و دنبال ایجاد رابطه مراد و مریدی و بردگی نیست، علم رشد می کند. 11- چه که قبولش کردیم و پس از سعی کردیم قرار دهیم و حتی به انتساب به حضرات معصومین سعی کردیم هم پنداریم و خبر نداریم که گاه در زمین دستگاه فکری بازی می کنیم. این یک تامل کوتاه بود قطعا نیاز به تکمیل و تدقیق دارد. از فیسبوک اقای فتحی این یادداشت را الهام گرفتم ■ همیشه در کلاس هایم گفتم. راز تحول و رشد، این است: اتفاقا در ، کنید. @yahyajahangiri
هدایت شده از کانال
امروز تولد است ■ مفاخر شیعی که دنیا و خودشیعیان باید دوباره بشناسندش و به دیگران بشناساناندنش ■ شخصیتی و : تولد: ۱۸ فوریه ۱۵۴۷ در بعلبک، وفات: ۱ سپتامبر ۱۶۲۱ در بنابر وصیت خودش پیکر او را به بردند و در کنار آرامگاه علی‌بن موسی‌الرضا جنب موزه آستان قدس به خاک سپردند. ■ به پاس خدمات او به علم ستاره‌شناسی، سال ۲۰۰۹ که مصادف با سال نجوم می‌بوده نام شیخ بهایی را در لیست مفاخر ایران و لبنان ثبت کرد. ■ بهائی یکی از نخستین اخترشناسانی در جهان اسلام بود که امکان حرکت زمین را پیش از انتشار نظریه مطرح کرد. ■■■ عدم قدرت ما در مفاخرمان سبب می شود، همه را مهد تولید دانش بپندارند و ما را عقب مانده ■از او ۱۲۳ رساله و مقاله و کتاب به‌جامانده است و او همچنین بنیان‌گذار حلوا‌شکری ،نان سنگک و فرنی بوده است. چند اثر: التّحضیر کتابی است درزمینهٔ احضار جن و بسیار کمیاب است که چند نسخهٔ باقی‌ماندهٔ آن درکتابخانهٔ آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود بیشتر روش‌های احضار جن که دراین کتاب آورده شده‌است به‌وسیلهٔٔ صفحهٔ شطرنج انجام می‌گیرد که طبق چه مراحلی صورت می‌گیرد. صمدیه کتاب صمدیه نوشته بهاءالدین عاملی برای برادر خود '''عبدالصمد''' است. این کتاب در باب علم نحو است. ■■■ برخی او را متهم به بودن کردند و بعضی دیگر ملقب به بودن و عده ای هم مطرودش کردند به بهانه بودنش ■■■ آری بزرگان در قاب ذهن افراد کوچک نمی گنجند! و در قالب مسلکی، محدود نمی گردد! آنها به جستجوی اند به هر نامی که باشد. @yahyajahangiri
بنویسید برای تاریخ اسرائیلی که دنبال بین شیعه و سنی بود، با دست کاری کرد، که نماز یک مجاهد برجسته را یک ولی مجاهد بخواند. و دنیا با تمام چشم هایش آن را دید. این زیبای سینمایی از را فقط خداوند می‌تواند کند. یحیی جهانگیری @yahyajahangiri
برخی گفتند شده است وبرخی فریاد زدند که با می چرخد عده ای هم گفتند مسجد را رها کرده و در حرف می زند برخی چیزی پیدا نکردند او را نامیدند اما دشمن می‌دانست تاثیر او را بر آینده از دوستان خورد و نتیجتا دشمن او را برد وقتی برای کار کنی؛ باید منتظر این انگ ها و لیبل و ضربه ها هم باشی؛ آن هم از طرف مدعیان ! و البته منتطر یک مزد خووووب: عجیب است کار خدا؛ ربودند تا مفقود شود ولی بر نشست @yahyajahangiri
یادداشت های فرا-مرزی
ع نه تفرقه ؛ گنبدی فیروزه ای است که شهر را به دور خود به طواف می آورد. انصاری، مردی که پدرانش سلسله وار، تولیت این آستان را بر دوش کشیدند و می کشند. او چون شروع کند به شعر خواندن در رسای صاحب روضه شریف، دیگر با شور شاعرانه اش، تو را چنان جذب کند که یارای ترک محفلش نخواهی داشت. اینجا روضه است آنهم شریف؛ چنان که از درب ورود، مردم و پای برهنه می آیند. به گفته متولی این مزار، سرّ این دلبری و دلدادگی مردم و این نقطه فیروزه ای شهر در این است که دنیایی از گره ها را در این مزار، گشوده یافته اند و حاجت ها را روا. انصاری می گوید حتی هم نتوانست دست درازی کند این روضه را. روضه، شریف است چون منتسب است به مولا علی ع؛ تابلو ورودی اش چشمانم را متوجه خود می سازد: مزار علی ابن ابی طالب خلیفه چهارم. به مردمانش، ابومسلم خواست پیکر مطهر علی ع را به این منطقه بیاورد. و به ، اینجا مزار علی است. گویند که مرتضی علی درنجف است در بلخ بیا، ببین چه بیت الشرف است گاه باید باورها را در دلها جست نه در اسناد تاریخی. چه زیبا گفت انصاری: چه اینجا مزار واقعی باشد و چه نباشد، حُسن انتسابش به علی ما را کفایت می کند. باز مرا به واداشت. علی کیست؟ که مولای همه است! کیست که از شیعه و سنی تا جرداق مسیحی به او دل دادند. باوردارم علی، برای همه است نه فقط مال من! مولا مرا ببخشا که تو را فقط مال خود کردیم و وسعت بی انتهای تو را فقط برای مذهبی و قومی محصور و محدود‌. باور کنیم علی محور است نه . او ، که است. خواه یکی او را بداند و دیگری ... خواه یکی او را به بخواند و دیگری به ... او فراتر از واژه های و القاب و عناوین ماست. این عناوین فقط برای آن است تا میزان فهم و هضم مان از اقیانوس علی را اندازه کنیم. و ... من از روضه شریف بیرون می آیم. ولی اما دلم پیش علی ماند و مزار شریف علی؛ و منتظر دعوتی دیگر که مرا بخواند: بیا بریم به مزار... سفرنامه افغانستان 🌏 @yahyajahangiri
اگر عاشورا امروز بود؛ من کدام سمت ایستاده بودم؟ یزید؟ یا حسین؟ ■ عده ای از افراد مثل را بخاطر شان، از خیمه حسین میکردم و میگفتم جای شما در بین نیست؟ با استدلال میکردم که هنوز اثر ، کار شما هست هرچند کردید؟ ■ ایرانی؟ ؟ و عجم می کردم؟ را اجازه حضور نمی دادم؟ وهب را بخاطر عقاید اش، اخراج می کردم و ابی الختوف را به جهت بودن راه نمی دادم؟ و سیاهپوست را بخاطر بوی بد بدنش، مانع می دیدیم. ■ چنان می خوردم و می کردم که حسین پسر فاطمه به گوشم نرسد تا امام فریاد زند: ملئت بطونکم من الحرام ■ نماز خود را فقط مقبول می شمردم و چنان خود را حق مطلق میدیدم که نماز امام را میگفتم: حسین نماز تو قبول نیست. ■ چنان دنبال بودم و همین که حسین شب عاشورا وعده بهشت را داد، می کردم. ■ مصلحت ها و منفعت ها را حساب می کردم و کدام عقل می گوید به کسی که شهادت اش فردا حتمی است، من همراه باشم. و برایش کلی آیه و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه می آوردم برای استدلال به حسین ■■■ امشب ببین کدام سمت تاریخ ایستادی؟ لشکر مجهز و پر طمطراق یزید یا خیمه تنها و تشنه حسین؟ ■■ یحیی جهانگیری | شب عاشورا @yahyajahangiri 👍
هدایت شده از مبلغان نور 🌍
اگر عاشورا امروز بود؛ من کدام سمت ایستاده بودم؟ یزید؟ یا حسین؟ ■ عده ای از افراد مثل را بخاطر شان، از خیمه حسین میکردم و میگفتم جای شما در بین نیست؟ با استدلال میکردم که هنوز اثر ، کار شما هست هرچند کردید؟ ■ ایرانی؟ ؟ و عجم می کردم؟ را اجازه حضور نمی دادم؟ وهب را بخاطر عقاید اش، اخراج می کردم و ابی الختوف را به جهت بودن راه نمی دادم؟ و سیاهپوست را بخاطر بوی بد بدنش، مانع می دیدیم. ■ چنان می خوردم و می کردم که حسین پسر فاطمه به گوشم نرسد تا امام فریاد زند: ملئت بطونکم من الحرام ■ نماز خود را فقط مقبول می شمردم و چنان خود را حق مطلق میدیدم که نماز امام را میگفتم: حسین نماز تو قبول نیست. ■ چنان دنبال بودم و همین که حسین شب عاشورا وعده بهشت را داد، می کردم. ■ مصلحت ها و منفعت ها را حساب می کردم و کدام عقل می گوید به کسی که شهادت اش فردا حتمی است، من همراه باشم. و برایش کلی آیه و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه می آوردم برای استدلال به حسین ■■■ امشب ببین کدام سمت تاریخ ایستادی؟ لشکر مجهز و پر طمطراق یزید یا خیمه تنها و تشنه حسین؟ ■■ یحیی جهانگیری | شب عاشورا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ 🚨انتشار محتوا در راستای جهاد تبیین با شماست👇 ╭┈───────🦋࿐‌ 🦋 @mobaleghanenor
نقدی سندی و دلالی حدیث : من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا به بهانه روز معلم ذهنیت ما، سعی می کند برای هر رفتار و باوری، پیشنیه دینی و گاه !! برای تکریم معلمان و استادان، اغلب به سخنی به (ص) یا امام (ع) اشاره می‌شود: این سخن با عبارات مختلفی همچون «من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا»، «من تعلمت منه حرفا صرت له عبدا» یا «أنا عبد منْ علّمنی حرفا واحدا» نقل شده است. این حدیث از جهتی قابل بررسی است: 1- قدیمی ترین منبع در نقل این حدیث، یک منبع است تا . آنهم در یعنی چند قرن پس از عصر حضور ع: کتاب «تعليم المتعلّم فى طريق التعلّم» اثر برهان‌الدین زرنوجی؛ فقیه حنفی‌مذهب اهل بخارا باشد که این کتاب را در آخرین دهه قرن هجری نوشته است 2- شگفت آنکه همین منبع هم این حدیث را ذکر سند از امام علی نقل کرده است. 3- اولین حضور این حدیث در منابع شیعی، به کتاب «آداب المتعلمین» بر می گردد. که دهه بعد از کتاب قبل تدوین شده است که احتمالا از همان منبع استفاده کرده است. 4- برخی در شیعی بودن این کتاب هم تردید دارند. این کتاب به نصیرالدین طوسی نسبت داده شده، اما برخی پژوهشگران معاصر مثل جویا جهانبخش معتقدند که این کتاب را خواجه نصیر و صرفا گزیده‌ای از کتاب زرنوجی است. 5- همچنانکه گفته شد در قرن 6 این حدیث به امام علی ع منسوب شده اما از 3 قرن به پیامبر ص انتساب یافته است: نقطه عطف دیگر این مضمون را در پایان قرن هجری در کتاب «عوالی اللئالی» ابن ابی جمهور می‌بینیم که او نیز از قضا همانند زرنوجی گرایش به داشته و در نقل روایات نیز بوده است. او این مضمون را به دو شکل متفاوت به اسلام نسبت داده است. 6- نکته اینجاست که این مضمون، قرن پیش از کتاب ابن ابی جمهور، در تفسیر «غرائب‌ القرآن» نظام‌الدین قمی معروف به نظام اعرج، به یکی از نسبت داده شده است نه ص 7- جالب‌تر آنکه صاحب نیز با وجود بودن، همچون زرنوجی و ابن ابی‌جمهور به گرایش داشته است. یعنی منابع نقل این حدیث در همه زمان ها، تفکر داشتند. 8- به هر حال با نقل این روایت در عوالی‌اللئالی، نیز آن را در بحار می‌آورد و سپس در جامع‌السعادات به آن اشاره می‌کند و در زمان ما نیز ادامه می یابد. 9- کسی که به تفکر و یا به تعبیر دیگر ارباب و برده، آگاه باشد، خوب می داند که این این دانشی، ساخته آن دستگاه فکری است. 10- در دستگاه فکری ای که نقد و توضیح و شرح شاگرد به استاد، یک تلقی می شود، و دنبال ایجاد رابطه مراد و مریدی و بردگی نیست، علم رشد می کند. 11- چه که قبولش کردیم و پس از سعی کردیم قرار دهیم و حتی به انتساب به حضرات معصومین سعی کردیم هم پنداریم و خبر نداریم که گاه در زمین دستگاه فکری بازی می کنیم. این یک تامل کوتاه بود قطعا نیاز به تکمیل و تدقیق دارد. از فیسبوک اقای فتحی این یادداشت را الهام گرفتم ■ همیشه در کلاس هایم گفتم. راز تحول و رشد، این است: اتفاقا در ، کنید. @yahyajahangiri