eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
165 عکس
87 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم واحد تند حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام بند اول شال علی‌و، بسته به‌کمر بازم میزنه، به‌قلب خطر هرکس که‌میاد، با نیّت جنگ از اول کار، می‌ندازه سپر۲ به‌ میدون می‌زنی باعلم ابروهای تو تیغ دودم لشکر میره باترس به‌عقب وقتی برمی‌داری یه‌قدم۲ با هر تکبیرت، دم شمشیرت میگه هر تیرت، نمی‌زنه به‌خطا خوشحاله پیرت، که با تدبیرت شده تسخیرت معرکه‌ی کربلا سرتاپا، شبیه پیغمبری تو بی‌مثلی، آخه علی‌اکبری تو۲ "لبیک، یا علی‌اکبر حسین" ۳ بند دوم هرکس که دم از، جنگش می‌زنه گور خودشو، داره می‌کَنه چون موقع جنگ، مثل علی‌و تو بحث کرم، مثل حسنه۲ وقتی‌که میرسی به‌حرم از دل همه می‌ریزه غم آروم میشه دل همه تا می‌زنی دم خیمه قدم۲ انقد مردونه، رجز می‌خونی که می‌لرزونی، دل همه لشکرو یکه سواری، حریف نداری به یاد میاری، جوونی حیدرو از یل‌ها، یک‌سروگردن سری تو بی‌مثلی، آخه علی‌اکبری تو۲ "لبیک، یا علی‌اکبر حسین" ۳ بند سوم انقد تیغشو، محکم می‌زنه که ریشه‌شونو، از دم می‌زنه اینجور که داره، می‌جنگه علی رو قله‌ی قاف، پرچم می‌زنه۲ اومد خشم علی به‌خروش رفته برق نگاش به‌عموش هرکسی که به‌جنگش اومد زنده نمیره از روبروش۲ "لاحول و لا..."، می‌خونه لیلا که داره بابا، میگه ماشاالله علی ضربه‌هاش هستن، چنان مردافکن که حتی دشمن، میگه ماشاالله علی تنهایی، حریف یک‌لشکری تو بی‌مثلی، آخه علی‌اکبری تو۲ "لبیک، یا علی‌اکبر حسین" ۳ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چنان دریایی از می که به یک ساغر نمیگنجد درون یک غزل توصیف آن دلبر نمیگنجد همان که گر بنا باشد نوشتن از کمالاتش فقط شرح دو ابرویش به صد دفتر نمی گنجد به اقلیم دلم اولاد زهرا پادشاهانند دو سلطان پس غلط باشد به یک کشور نمیگنجد دل هر کس به گیسوهای معشوقی گره خورده‌است مرا در دل به جز عشق علی اکبر نمیگنجد به روی سر در هر خانه نامش میخورد از شوق درون چارچوب خویش دیگر در نمیگنجد برای بوسه بر یاقوت لبهای علی اکبر ستون هم تاک شد طوری که در باور نمیگنجد! درون کوزه شاید جا شود دریا ولی قطعا علی نور است و جز در جسم پیغمبر نمیگنجد اذان بوی خوشی دارد که از عطر دهان اوست که غیر از عطر خوش در نافه و عنبر نمیگنجد حرم رفتی ادب کن محضرش پایین پا بنشین که نوکر در سرش رفتن به بالاسر نمیگنجد # برایش سر شکستم؛ خون کنار اشک جاری شد؛ چه باید کرد این غم در دو چشم تر نمیگنجد! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم بر شانه گرفتیم از اول علم ات را بر سینه نشاندیم سپس داغ غم‌ات را در روضه و در سینه زنی های محرم خواندیم فقط شعر تر محتشم‌ات را ((ای اهل حرم میر و علمدار)) که گفتیم هی باد نشان داد به عالم علم‌ات را ما فاصله داریم که احساس نکردیم آغوش پر از لطف و لطیف حرم‌ات را هرگز نفروشیم به جنات پر از شور شیرینی این عشق پر از پیچ و خم‌ات را شاعر بِنِشین گریه کن از درد فراق‌اش بگذار زمین دفتر شعر و قلم‌ات را گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم می چکد آبروش از مشک و می چکد آب مشک آهسته مرد گریه نمی کند حالا مرد می ریزد اشک آهسته روی شن های خیس ساحل بود لب خشکیده و ترک دارش زیر چشمی به مشک زل می زد آب کم می شود ز مقدارش قبل ازین ماجرا طلا مي شد دست میزد اگر به هرچيزي لیک حالا شد آب آوردن باعث شرم و آبرو ريزي پیش ازین اعتبار دریا بود نبض دریا میان مشتش بود سر راحت رقیه می خوابید چون عمو مثل کوه پشتش بود با چه بغضی به مشک می گوید اينقدر بی وفا نبودی که قبل ازین با مرام تر بودي اهل جور و جفا نبودی که خاطرت هست که دم خیمه ما دوتایی چه صحبتي کردیم عهد بستیم هر چه پیش آمد دست پر سمت خیمه برگرديم خاطرت هست اینکه می گفتم به حرم باید آب برگردد یک نفر ازمیان ما دو نفر پیش طفل رباب برگردد خاطرت هست آب پرکردم به تو بسیار گوشزد کردم تو خودت را به خیمه ها برسان من اگر چه نشد که برگردم آنطرف تر حسین برمی گشت ناله از سوز سینه سر می داد قدّ خم ، دست بر کمر بودن از چه مرگ بدی خبر مي داد گفت اطراف علقمه دیدم چقدر از حسود پر شده بود گفت حجم سر عمو عباس از فرود عمود پر شده بود استخوان ها شکسته شد یعنی شیر کارش به گرگ افتاده است بين ابروي خوشگلش دیدم چه شکافی بزرگ افتاده است دست ها را یکی یکی ... بعدش دست ها روی آب افتادند تیرها مثل گرگ به جان آرزوی رباب افتادند قصه ی علقمه بدش اینجاست حرمله نیزه ای سه پر آورد آنچنان زد که با دوتا زانو تیر او را به زور درآورد بعد از آن اتفاق ها هر روز چه غمی با رقیه دمساز است آب از جمع ما عمو را برد چقدر آب دردسر ساز است @Yaqoote_sorkh @Alikavand333
حس آبی ِموج دریایی پیش دریا لبت ترک برداشت اعتبار تمام دریا ها لحظه های غروب لک برداشت قول پایان تشنگی دادی حرف تو معتبر ترین حرف است آخرین مشک خیمه را امروز دست بی جان دخترک برداشت کمرم را شکست پایانت پیکرت با نسیم می پاشد با همین وضعیت چگونه تو را می توانم که بی کمک برداشت پیکرت را تبرکی بردند دست تو سهم ساحل دریاست گرچه چشمت نصیب پیکان شد گیسوان تو را ملک برداشت قسمت ماسه های دریا شد قطره هایی که بین مشکت بود ولی آن شه پر کلاهت را پر بی جان شاپرک برداشت دشت تاریک و چند تا خیمه آتش و ازدحام بی غیرت ردّ دستی میان آن شعله زیور از گوش قاصدک برداشت لحظه های غروب سردار است دارد از غصه آب می گردد چه عروج پر از غمی دارد عزم رفتن که نم نمک برداشت @Yaqoote_sorkh @Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم عقیق یمانیِ چشاش ، نگین ركابِ عليه رجزای میدونِ عمو ، لالایی خوابِ عليه پیش حسین ادبشو ببین برگرد عقب نسبشو ببین توو خیمه مهربونی شو دیدی توو معركه غضبشو ببین غضبشو ببین غضبشو ببین میگن پیرمردا حیدر برگشته حیدر باز به فتح خیبر برگشته هرکی جنگیده روبروی اباالفضل با سر رفته ولی بی سر برگشته بند دوم سکینه‌رو وقتی می‌بینه، خنده میشه مهمونِ عمو رقیه تا میزنه صداش، میگه عمو جون جونِ عمو بعد علی قمرشو ببین جنگیدنِ پسرشو ببین لشگر می‌پاشه با یه غضبش توو معرکه هنرشو ببین هنرشو ببین هنرشو ببین اون که روز دشمنو شب می کرده زینب حق داشته براش تب می کرده روایته دست ابوفاضل خیلی معجر زینبو مرتب می‌کرده بند سوم توو معرکه میزنه قدم ، می‌ریزه یه میدونو به هم میره و توی دل سپاه، با یا علی میکوبه علم توو معرکه چه یلی اومده با رزم بی بدلی اومده اونا که خیبر و دیده بودن گفتن به هم باز علی اومده باز علی اومده باز علی اومده دستار رو دور سرش می‌گردونه شمشیر رو مثل حسن می چرخونه مثل علی که مونده بود با پیغمبر پای امامش تا قیامت می‌مونه شعر و سبک از؛ ✏️ 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
بند اول.mp3
1.48M
عقیق یمانی چشاش... 🔹بند اول 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
بند دوم.mp3
1.36M
عقیق یمانی چشاش... 🔹بند دوم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh