eitaa logo
یاقوت سرخ
1.1هزار دنبال‌کننده
163 عکس
86 ویدیو
13 فایل
#گروه_یاقوت_سرخ 🖋️دفتر شعر و ادب آئینی شهرستان بروجرد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سجاد روان مرد
60447چنان-شیری-که-از-بیشه-خرامان-میزند-بیرون.mp3
6.14M
بسم الله الرحمن الرحیم چنان شیری که از بیشه خرامان میزند بیرون با نوای @sajad_ravanmard @yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
13.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم چنان شیری که از بیشه خرامان میزند بیرون با نوای @sajad_ravanmard @yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم دل‌نگران به انتهای مسیرش رسید دل‌نگران گذشت از دل قومی پلید دل نگران قدم گذاشت به دارالخلافه با هیبت قدم گذاشت یل موسپید دل‌نگران میان کوفه قدم می‌زد اینچنین مسلم غریب ، تشنه‌جگر ، ناامید ، دل نگران به پای بندی مردان کوفه دل‌بسته است مراد عازم شهر و مرید دل‌نگران بگو به غیرت تاریخ کوفه بر بخورد سفیر نامه‌برش شد شهید دل نگران نوشته‌اند که در لحظه‌ی شهادت بود حسین بابت خیمه شدید دل‌نگران @yaqoote_sorkh @Alikavand333
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علی باب الحوائج موسی‌بن‌جعفر روحی فداه کلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بود به وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بود چنان آئینه‌ی « والکاظمین الغیظ» شد حلمش که در خندیدنش آیات رحمانی مصور بود ربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کرد که تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بود کرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بود برای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج را کسی که روزی عالم به یمن او مقدر بود زبان روزه شب میکرد صبحش را میان بند و شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بود غلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفت که زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بود یهودی زاده‌ای که دم به دم آزار داد او را میان سینه‌اش بغض علی از فتح خیبر بود شکستند استخوانش را و رویش شد کبود اما تمام غصه‌اش از روضه‌ی پهلو و مادر بود خداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردند خداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqootesorkh
بسم الله الرحمن الرحیم به انتهای مسیرش رسید دل‌نگران گذشت از دل قومی پلید دل نگران قدم گذاشت به دارالخلافه با هیبت قدم گذاشت یل موسپید دل‌نگران میان کوفه قدم می‌زد اینچنین مسلم غریب ، تشنه‌جگر ، ناامید ، دل نگران به پای بندی مردان کوفه دل‌بسته است مراد عازم شهر و مرید دل‌نگران بگو به غیرت تاریخ کوفه بر بخورد سفیر نامه‌برش شد شهید دل نگران نوشته‌اند که در لحظه‌ی شهادت بود حسین بابت خیمه شدید دل‌نگران 📝 @yaqoote_sorkh @Alikavand333
السلام علیک یا سیدالشهداء ( علیه السلام ) "پرچمت" قلب رو به قبله‌ام را کرد احیا پرچمت ای نفس‌هایم بقربان مسیحا پرچمت هر محرم می نشیند بر تن سینه زنت رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت بس که مواج است از چندین خیابان دورتر مانده‌ام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟ بر سر خورشیدِ گنبد تا می‌افتد سایه‌اش میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت هر فرازی دیده‌ام با خود فرودی داشته‌‌است «هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت» با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت 📝گروه یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم باران رحمت باران رحمت تو به ما بی امان رسید از دست تو به سفره‌ی ما آب و نان رسید با کام تلخ نام تو را تا صدا زدم چندین پیاله‌ی عسل از آسمان رسید حُر دشمن تو بود ولی شد حبیب تو پیش تو از کجا به کجا می‌توان رسید هر اربعین به سمت تو جاری شد این جهان دریای زائران تو تا بیکران رسید در روز حشر خنده کنان می‌رسد اگر هرکس به کربلای تو گریه کنان رسید پایان سبز ، وعده‌ی سرخی راه توست پس باید از مسیر تو تا جمکران رسید 📝 گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
بعد از تو هر کس گفت «بابا» گریه کردم؛ با خاطرات مشک و سقّا گریه کردم با خنده رفتم کربلا اما از آنجا تا شام را صحرا به صحرا گریه کردم هجده عزیزم را به روی نیزه دیدم با خاطراتم هر قدم را گریه کردم در کربلا و کوفه و دروازه‌ی شام نام تو را بردند هر جا گریه کردم گفتم تو را قدر دو دنیا دوست دارم زیر لگد قدر دو دنیا گریه کردم از کاروان وقتی که جاماندم، برایت با هر نفس همپای زهرا گریه کردم دیدم رباب آهسته دارد میکشد باز، بر خاک با انگشت، دریا ، گریه کردم... از داغ گوش و گوشوار و زخم پهلو تا درد دست و تاول پا گریه کردم تا پیش چشم ساربان بغضم ترک خورد بر صورتم زد بیشتر تا گریه کردم زجر لعین با یک طبق سمت خرابه با نیشخند آمد من امّا گریه کردم 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
" مهمان " یا عاقبت از سینه جانم درمی‌آید یا این‌که بابای من از این در می‌آید این گریه‌ها از درد نه از روی شوق است امشب پدر مهمانی دختر می‌آید شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن از دست من تنها همین‌ها برمی‌آید خاکستری یا گُلگُلی؟ عمه کدامش از این دوپیراهن به من بهتر می‌آید؟ خون لبم بند آمده خوب است، اما خون سرم از زیر این معجر می‌آید من گیسویم را دور دستم حلقه کردم چون که به دست دختر انگشتر می آید پیراهنم که سوخت قبلاً، پس چگونه دارد دوباره بوی خاکستر می آید؟ حتی صدای پای بابا فرق کرده‌ست حس میکنم مهمان من با سر می‌آید 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض همیشه آب خوردم لحظه‌ی افطار با گریه به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را به جای شانه ات بر شانه‌ی دیوار با گریه دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد چَکُش را می‌زند بر میخ در نجار با گریه @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
"کوه صبر" آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود شرط ضمن عقد این خواهر فقط این بوده که هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود در مقابل محض همراهی این خواهر، حسین ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین در اسارت هم، چنان فاتح به منبر میرود هیبت زینب به حیرت برده دشمن را، که او روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟ خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم آنچنان که انتظار روز محشر میرود تیغ برّان بیانش ذوالفقاری دیگر است آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود کوه صبر است او که از داغ دل پر غصه‌اش کاسه‌ی صبر تمام غصه‌ها سر میرود 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم شبیه هاجرِ دنبالِ آب باگریه دوید در دل صحرا رباب باگریه برای مادر اصغر در آسمان آن روز نشست، روضه گرفت، آفتاب باگریه به یاد گریه‌ی طفل رباب، ساقی شد... کنار علقمه از غصّه آب باگریه شبیه عاشق دلتنگ، تیر از چلّه دوید سمت علی باشتاب، باگریه به‌گریه گفت: که سیراب شد علی‌اصغر؟ حسین داد به‌زینب جواب؛ باگریه... حسین گفت: علی‌جان خدانگهدارت! رباب گفت: عزیزم بخواب...، باگریه برای داغ دل مادر علی‌اصغر دل زمین و زمان شد کباب باگریه به روی حنجر او فتح باب شد با تیر اگر چه بسته شد آخر کتاب با گریه دلی که سوخت به یاد گلوی نازک او به روسیاهی خود زد نقاب باگریه گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
چنان دریایی از می که به یک ساغر نمیگنجد درون یک غزل توصیف آن دلبر نمیگنجد همان که گر بنا باشد نوشتن از کمالاتش فقط شرح دو ابرویش به صد دفتر نمی گنجد به اقلیم دلم اولاد زهرا پادشاهانند دو سلطان پس غلط باشد به یک کشور نمیگنجد دل هر کس به گیسوهای معشوقی گره خورده‌است مرا در دل به جز عشق علی اکبر نمیگنجد به روی سر در هر خانه نامش میخورد از شوق درون چارچوب خویش دیگر در نمیگنجد برای بوسه بر یاقوت لبهای علی اکبر ستون هم تاک شد طوری که در باور نمیگنجد! درون کوزه شاید جا شود دریا ولی قطعا علی نور است و جز در جسم پیغمبر نمیگنجد اذان بوی خوشی دارد که از عطر دهان اوست که غیر از عطر خوش در نافه و عنبر نمیگنجد حرم رفتی ادب کن محضرش پایین پا بنشین که نوکر در سرش رفتن به بالاسر نمیگنجد # برایش سر شکستم؛ خون کنار اشک جاری شد؛ چه باید کرد این غم در دو چشم تر نمیگنجد! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض همیشه آب خوردم لحظه‌ی افطار با گریه به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را به جای شانه ات بر شانه‌ی دیوار با گریه دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد چَکُش را می‌زند بر میخ در نجار با گریه @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
هدایت شده از میثم کاوسی
هر کس به کسی داده دل و ما به رقیه لا حول و لا قوة الّا به رقیه هرجا گره افتاد به کارم پدرم گفت یا رو به ابالفضل بزن یا به رقیه شد آینه‌ی حضرت زهرا و رسیده‌ست ارثیه از او أم أبیها به رقیه از بس که گرفتند شفا از حرم او باید که بگویند مسیحا به رقیه تا اینکه گره واشود از کار خلایق باید که قسم داد خدا را به رقیه مانند رکابی که دلش بند نگین است دلبسته شده شانه‌ی سقا به رقیه او جان خودش را سر عشقش به پدر داد دلدادگی اصلا شده معنا به رقیه با دلهره شد صبح، شبش بین خرابه آشفته شده بعد عمو خواب رقیه یک شهر تماشاگر اشکش شده بودند حاشا که کسی داد تسلا به رقیه 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @mkavoosi110
"میلیون" زیر قدوم زائرانت مست شد هامون از خاک پای عاشقانت لاله زد بیرون خیل فدائی های راه افتاده سمتت را هر اربعین باید شمارش کرد با «میلیون» در چشم مجنون‌های عالم، یکنفر لیلاست در کوی تو لیلا بیاید می‌شود مجنون بابای نوکرها تویی، ای مهر تو بی مرز! با هر زبان هستند نوکرهای تو همخون خوشبخت آنکه زیر پرچم زندگی کرده خوشبخت‌تر آنکه شده در کربلا مدفون عمری قلم گرد حریمت چرخ زد آری از گنبد زردت درخشان می‌شود مضمون گفتی بعین الله و چشمم چشمۀ خون شد ای عالم و آدم به خون اصغرت مدیون 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
کریما دستگیرا فاتحا شاها جوانمردا! بزرگا یکه تازا بی همانندا یلا فردا! چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کرده‌است!؟ الا شیر علی فرزند زهرا بی‌هماوردا! به روی دوش داری کیسه‌ی خرما و نان هر شب تو تکرار علی هستی، اباالایتام و شبگردا! کشید از زیر پا سجاده‌ات را جهل سرداران «شگفتا و دریغا حسرتا واویلتا دردا!» از آن یک مشت نامردی که دورت بود معلوم است تو را زهر جفا از پای در می‌آورد؛ مردا! بگو هر شب فدای غربت آن قبر خاکی که بدون سایه بان خورشید میتابد بر آن فردا! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
به دربار تو حاتم نیز از خیل خدم باشد؛ کنار سفره‌ات هر وعده سائل بیش و کم، باشد! به عشق تو قمر دور زمین میگردد و باید قد ماه از ادب پیش بلندای تو خم باشد چه کس مثل تو میبخشد سه دفعه زندگیش را!؟ چه کس مثل تو نام خانه‌اش دارالکرم باشد!؟ ندیدم جز تو شاهی را که حتی با جذامی ها شود هم سفره و آن لقمه پیشش محترم باشد! ندیدم جز تو شاهی را که رعیت را به یک لبخند کند دلخوش ولی قلب خودش دریای غم باشد... ندیدم جز تو شاهی را که دنیا سائلش، اما؛ تمام سهمش از دنیا مزاری بی حرم باشد! برای افتخار مردم ایران همین کافیست همین که کار صحنت دست معماری عجم باشد سراسر در رواقت از طلا با خط نستعلیق صد و هجده کتیبه شعرهای محتشم باشد النگو های خود را نذر صحنت کرده تا شاید کمی از گنبدت هم یادگار مادرم باشد 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
نمیرود نفسی از سرم هوای ضریحت به خواب سر بگذارم به خاک پای ضریحت شده‌است غصه‌ی لب‌های عاشقان تو یک عمر هزار بوسه‌ی حسرت به جای جای ضریحت کنار خاکی قبرت رساست گریه‌ی غربت چه شعرها که نگفتیم در رثای ضریحت شبیه چشمه‌ی خون است چشم‌هایم از اینکه نشد دخیل ببندم به چشم های ضریحت دوباره میشود آباد خاکی حرم تو به گوش کل جهان میرسد صدای ضریحت همیشه بعد نمازش دعای مادرم این است بدست خویش النگو کند فدای ضریحت 📝گروه یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
"سلطان" در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است شاهی‌که بی‌لشگرکشی سلطان ایران است آرامِ‌جان ماست آقایی که دامانش تنها توسل‌خانه‌ی آهوی حیران است مهمان‌نواز است آنقدر که زائرش هربار مانند صاحب‌خانه‌ها در صحن، مهمان است هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است وقتی ضریحش را بغل کردم دلم وا شد در وقت دل‌تنگی فقط آغوش درمان است از بس که اینجا آه درهم می‌شود تکرار انگار در صحن و رواق آیینه بندان است انگار سائل پادشاهی می‌کند اینجا انگار در درب ورودی شاه، دربان است از آب سقاخانه می‌نوشند و خوشحال‌اند کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است درماندگان راهی به‌جز مشهد نمی‌بینند تنها پناه بی‌پناهان در خراسان است 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @Yaqoote_sorkh @Mkavoosi110
هدایت شده از یاقوت سرخ
بسم الله الرحمن الرحیم "دارالکرم" از ادب در حرمت قامت زوّار خم است هر که زانو زده در محضر تو محترم است قم بهشتی است که از لطف تو رونق دارد هر کویری که بر آن پا بگذاری «ارم» است «بهجت» از قلب ضریحت همه جا را پر کرد آنچه در صحن تو هرگز نتوان یافت غم است عالِمان ریزه خور سفره‌ی احسان توئند عالَمی سائل و ایوان تو دارالکرم است «مرعشی» وار شدم زائر زهرا در عرش بین خاکی که در آن فاطمه صاحب حرم است قصد قم میکنم از مشهد و در هر نفسم یارضاجان دم و معصومه مدد بازدم است شد پناهنده به منظومه‌ی صحنت «پروین» حرمت امن ترین خانه‌ی اهل قلم است وقت توصیف شکوه تو مضامین لال اند شاعران مدح تو را هر چه بگویند کم است 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @Mkavoosi110
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض همیشه آب خوردم لحظه‌ی افطار با گریه به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را به جای شانه ات بر شانه‌ی دیوار با گریه دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد چَکُش را می‌زند بر میخ در نجار با گریه @Yaqoote_sorkh @sajad_ravanmard
هدایت شده از میثم کاوسی
بسم الله الرحمن الرحیم «باب الحوائج» کلامش واژه واژه خط به خط مثل پیمبر بود به وقت خطبه خوانی روی منبر نیزحیدر بود چنان آئینه‌ی « والکاظمین الغیظ» شد حلمش که در خندیدنش آیات رحمانی مصور بود ربود از خلق عالم دل به حسن خلق و ثابت کرد که تاثیر محبت بیشتر از زور و زیور بود کرامت داشت آنگونه که در هنگام بخشیدن غریب و آشنا در چشم او با هم برابر بود برای آب و نانت هم بخوان باب الحوائج را کسی که روزی عالم به یمن او مقدر بود زبان روزه شب میکرد صبحش را میان بند و شب تا صبح بر روی لبش الله اکبر بود غلط گفتند زندانی شده در اصل باید گفت که زندان خود اسیر حضرت موسی بن جعفر بود یهودی زاده‌ای که دم به دم آزار داد او را میان سینه‌اش بغض علی از فتح خیبر بود شکستند استخوانش را و رویش شد کبود اما تمام غصه‌اش از روضه‌ی پهلو و مادر بود خداراشکر اگر کشتند، جسمش را کفن کردند خداراشکر که رأس شریفش روی پیکر بود 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از میثم کاوسی
السلام علی أم المؤمنین خدیجة الغرّاء(سلام الله علیها و علی بنتها فاطمة الزهراء) برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود چنانکه ثروت تو هم‌تراز تیغ حیدر بود به ایثارت گواهی میدهد شعب أبی طالب همین از خود گذشتن های تو خود فتح خیبر بود همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی کجا این منقبت در شأن آن زنهای دیگر بود؟ کسی که مادر زهراست ام المومنین باشد فقط اینگونه مادر لایق آنگونه دختر بود نه تنها مریم و حوا کنیز خانه‌ات بودند که غیر از فاطمه شأن تو از کل زنان سر بود تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافیست پیمبر از همان آغاز هم دارای لشگر بود تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمیکردی یقین دارم جهان امروز  بی «الله اکبر» بود خدیجه!  آه...  بعد از تو رسول الله هر روزش... خدیجه آه...  هر شب روی لبهای پیمبر بود @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از میثم کاوسی
کریما دستگیرا فاتحا شاها جوانمردا! بزرگا یکه تازا بی همانندا یلا فردا! چه کس مثل تو صفین و جمل را زیر و رو کرده‌است!؟ الا شیر علی فرزند زهرا بی‌هماوردا! به روی دوش داری کیسه‌ی خرما و نان هر شب تو تکرار علی هستی، اباالایتام و شبگردا! کشید از زیر پا سجاده‌ات را جهل سرداران «شگفتا و دریغا حسرتا واویلتا دردا!» از آن یک مشت نامردی که دورت بود معلوم است تو را زهر جفا از پای در می‌آورد؛ مردا! بگو هر شب فدای غربت آن قبر خاکی که بدون سایه بان خورشید میتابد بر آن فردا! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از میثم کاوسی
به دربار تو حاتم نیز از خیل خدم باشد؛ کنار سفره‌ات هر وعده سائل بیش و کم، باشد! به عشق تو قمر دور زمین میگردد و باید قد ماه از ادب پیش بلندای تو خم باشد چه کس مثل تو میبخشد سه دفعه زندگیش را!؟ چه کس مثل تو نام خانه‌اش دارالکرم باشد!؟ ندیدم جز تو شاهی را که حتی با جذامی ها شود هم سفره و آن لقمه پیشش محترم باشد! ندیدم جز تو شاهی را که رعیت را به یک لبخند کند دلخوش ولی قلب خودش دریای غم باشد... ندیدم جز تو شاهی را که دنیا سائلش، اما؛ تمام سهمش از دنیا مزاری بی حرم باشد! برای افتخار مردم ایران همین کافیست همین که کار صحنت دست معماری عجم باشد سراسر در رواقت از طلا با خط نستعلیق صد و هجده کتیبه شعرهای محتشم باشد النگو های خود را نذر صحنت کرده تا شاید کمی از گنبدت هم یادگار مادرم باشد 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
هدایت شده از میثم کاوسی
نمیرود نفسی از سرم هوای ضریحت به خواب سر بگذارم به خاک پای ضریحت شده‌است غصه‌ی لب‌های عاشقان تو یک عمر هزار بوسه‌ی حسرت به جای جای ضریحت کنار خاکی قبرت رساست گریه‌ی غربت چه شعرها که نگفتیم در رثای ضریحت شبیه چشمه‌ی خون است چشم‌هایم از اینکه نشد دخیل ببندم به چشم های ضریحت دوباره میشود آباد خاکی حرم تو به گوش کل جهان میرسد صدای ضریحت همیشه بعد نمازش دعای مادرم این است بدست خویش النگو کند فدای ضریحت 📝گروه یاقوت سرخ @mkavoosi110 @yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم تو را بردند بی عمّامه و عالم پریشان شد از آدم تا به خاتم در همین ماتم پریشان شد قدم برداشتی وقتی به روی خاک بی نعلین زمین مرد از خجالت،آسمان یکدم پریشان شد میان شعله ها بودی شبیه مادرت،او که شد از داغش پریشان هاجر و مریم پریشان شد نماز آخرت بود و تن سجاده می لرزید در آن ساعت که حتی کعبه هم از غم پریشان شد به یاد روضه‌ی گودال بودی لحظه‌ی آخر که با اشک تو حالات ملائک هم پریشان شد همان گودال که خم کرده قدِّ عمه جانت را که از سوز دل محزون او عالم پریشان شد 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh
بسم الله الرحمن الرحیم طلوع کرده ای و نور عشق تابیده ست در آسمان مدینه چه جای خورشید است؟! به گرد خانه‌ی تو در طواف جنّ و ملک که عید آمدنت روز شور و امّید است کلاس درس تو جای هزار افلاطون به خاک پای تو سقراط چشم ساییده است برای شاگردانت چقدر آسان است هرآنچه از نظر اهل علم پیچیده است سر ارادت ما و کلام قدسی تو که سر سپرده‌ی تو مرد راه توحید است تو وعده داده‌ای آن عید صبح صادق را حدیث صدق که باشد چه جای تردید است؟! 📝گروه ادبی یاقوت سرخ @yaqoote_sorkh @Abbasgoodarzicanal