هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
برای...
برای خاک، برای شرف، برای وطن
برای خون شهیدی که ریخت پای وطن
برای عزّت ایران، برای ایرانی
برای هرکه دلش میتپد برای وطن
برای ترک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد
برای آن همه جانی که شد فدای وطن
برای "گریهی هرروز مادران شهید"
برای "حسرت بابا"ی بچههای وطن
برای "فرّخی"و"عشقی"و"نسیم شمال"
برای بلبل مست غزلسرای وطن
برای هرکه وطن را رها نکرد و نرفت
که گردوخاک نگیرد پر قبای وطن
برای جملهی "حبُّ الوَطَن مِنَ الایمان"
چه بیشازاین بنویسیم در ثنای وطن؟
برای این که بدانیم اوج خوشبختیست
که میشود ریههامان پر از هوای وطن
برای رقص جنون در میان آتشوخون
برای رد شدن از خویش در اِزای وطن
برای این که اگر خسته شد، زمین نخورد
که شانههای منوما شود عصای وطن
برای شاهرگ زیر تیغ رفتهی ما
اگر که خون بشود ضامن بقای وطن
برای اینکه اگر تنبهتن کفن بشویم
مباد بر تن ما جامهی عزای وطن.
#مجتبی_خرسندی
#وطن
#امام_زمان
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجتبی خرسندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یک_خط_روضه
#حضرت_علیاصغر_علیهالسلام
شب جمعه، شبزیارتی اباعبداللهالحسین
به نیّت فرج امام زمان علیهالسلام
دریغا! کشتن ششماهه با تیر سهپر درجنگ
دلِسنگ و نشانِننگ میخواهد، مهارت نه..!
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#غزل
#حضرت_رقیه
همیشه باز خواهد شد گره از کار با گریه
شفا میگیرد آخر آدم بیمار با گریه
گرفتاری ندارد روز محشر آن که در روضه
سلامی داده سمت تو فقط یک بار با گریه
به یاد تشنگی ها و ترک های لبت با بغض
همیشه آب خوردم لحظهی افطار با گریه
به یاد دخترت با دخترم دیروز با سرعت
گذشتم از میان کوچه و بازار با گریه
همیشه میگذارم در فراق صحن تو سر را
به جای شانه ات بر شانهی دیوار با گریه
دوباره اسمی از دیوار آمد ناگهان در من
نوای روضه های کوچه شد تکرار با گریه
شنیدم از همان روزی که زهرا پشت در افتاد
چَکُش را میزند بر میخ در نجار با گریه
#سجاد_روانمرد
#غزل
#امام_حسین_علیهالسلام
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard
بسم الله الرحمن الرحیم
تقدیم به غبار چادر علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها
"جبل الصبر"
آنچنان که خُلق دخترها به مادر میرود
خُلق زینب نیز به زهرای اطهر میرود
شرط ضمن عقد این خواهر فقط این بوده که
هر چه پیش آید بهمراه برادر میرود
در مقابل محض همراهی این خواهر، حسین
ترک پیکر کرده و بر نیزه با سر میرود
خون حیدر در رگش جاریست وقتی اینچنین
در اسارت هم، چنان فاتح به منبر میرود
هیبت زینب به حیرت برده دشمن را، که او
روی منبر میرود یا فتح خیبر میرود!؟
خطبه میخواند تمام شهر میریزد به هم
آنچنان که انتظار روز محشر میرود
تیغ برّان بیانش ذوالفقاری دیگر است
آن زمانی که به جنگ جهل لشگر میرود
کوه صبر است او که از داغ دل پر غصهاش
کاسهی صبر تمام غصهها سر میرود
#میثم_کاوسی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@mkavoosi110
@yaqoote_sorkh
هدایت شده از سجاد روان مرد
بسم الله الرحمن الرحیم
#سبک_زمینه
بند اول✏️
بگو کجایی
رو خاکی یا که روی نیزه هایی
ولی خدایی
این رسمش نبود این همه جدایی
بگو کجایی بگو کجایی
بذار با دستای خودم نوازشش کنم موهاشو
بذار میخوام ی بار دیگه بیام ببوسم اون چشماشو
بذار برم به سمت قبله بکشم پاهاشو
همه عمرم غریب افتاده
از روی زین عجیب افتاده
خاطرات رقیه و زینب
گیر یک نا نجیب افتاده
سیدناالغریب
بند دوم✏️
دیگه تمومه
خنده روی لب های زینب حرومه
توی شلوغی
جسم پاره پارهی تو کدومه
بگو کدومه بگو کدومه
اومده ذولجناح ولی تو زیر دست و پا جا موندی
وا شده پای شمر و حرمله به خیمه ها جا موندی
سرت با ما مسافرو خودت تو کربلا جا موندی
مثل تو من غریب افتادم
از رو محمل عجیب افتادم
گریه کردی رو نیزه ها وقتی
گیر یک نا نجیب افتادم
سیدناالغریب
بند سوم ✏️
وای از زمونه
رقیه واسهی تو روضه میخونه
چرا بابایی
انگشتر تو،تو دست ساربونه
داره میخونه داره میخونه
تو رفتی منو سپردی دست این حرومیا بابایی
نمیدونی چه حرف های بدی زدن به ما بابایی
دوری دیگه بسه خودت پاشو بیا بابایی
تو بیابون غریب افتادم
از رو ناقه عجیب افتادم
فک میکردم عمو میاد اما
گیر یک نا نجیب افتادم
سیدناالغریب
#سجاد_روانمرد
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@sajad_ravanmard