eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیدر حیدر اول و آخر حیدر... حیدر حیدر ساقی کوثر حیدر.... مداحی: حاج محمود کریمی 🏴فرا رسیدن ایام شهادت امیر المومنین امام علی علیه السلام را تسلیت عرض میکنیم 🏴 @yousof_e_moghavemat
نام: سید احمد پلارک ولادت: 7 اردیبهشت 1344 شهادت: 22 فروردین 1366 محل شهادت: شلمچه 🔸در 13 سالگی تا به هنگام شهادت 23 سالگی نماز شبش ترک نشده بود. 💢شب‌های بسیاری سر بر سجده عبادت با خدای خود نجوا می کرد و اشک می ریخت... نماز اول وقت چیزی بود که برایش از نان شب مهمتر بود. گاهی بعضی کارهایش همه را متعجب می کرد. مثلا بین هر دو رکعت نماز شبش کمی می خوابید و دوباره بیدار می شد. وقتی علت این کارش را پرسیدند گفت: آدم باید نفسش را سختی بدهد تا پاک شود. @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلم کمتردیده شده از مصاحبه شهید سلیمانی درباره شهید صیاد شیرازی 🔹فروردین ۱۳۷۸ ترور خیلی‌ها را غافلگیر کرد. سالها بود از ترورهای اینچنینی خبری نبود تا اینکه شهریور ۱۳۷۷ اسدالله لاجوردی دادستان انقلاب معروف سالهای دهه شصت و حالا علی صیاد شیرازی، ارتشیِ محبوبی که جانشین ستادکل نیروهای مسلح بود، توسط منافقین ترور شدند. اولی در مبارزه با منافقین شهره بود و دومی هم در سرکوب منافقین در مرصاد خوش درخشیده بود. 🔹 در دوران دفاع مقدس فرمانده لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود و از سال ۷۶ فرماندهی نیروی قدس سپاه را بر عهده داشت، در حاشیه مراسم تشییع شهید صیاد مصاحبه‌ای کوتاه کرد و گفت شهید صیاد، ارتش بود. @yousof_e_moghavemat
سفر آسمان است ؛ و سفر آسمان را باید با دل بروی ... @yousof_e_moghavemat
امام على عليه السلام: دل هاى خود را از كينه پاك كنيد؛ زيرا كينه مرضى مُسرى است طَهِّرُوا قُلوبَكُم مِن الحِقدِ؛ فإنّهُ داءٌ مُوبئٌ غررالحكم حدیث 6017 🖤شهادت مولی الموحدین حضرت علی ابن ابیطالب علیه السلام را تسلیت عرض میکنیم🖤 @yousof_e_moghavemat
💗 حاج احمد 💗
📚 ☆ ♡ لباس‌هایم اگر پاره می‌شد، با تکه پوستی یا لیف خرمایی وصله‌شان می‌زدم تا مجبور نباشم در آن شرایط لباس جدیدی بخرم. با همه این‌ها، مصمم شدم پا پیش بگذارم. وضو گرفتم کهنه عبایم را تن کردم و رفتم خواستگاری. آن روزها تنها دارایی‌ام از مال دنیا و و همان یک بود که با آن آب می‌کشیدم. تنها و بدون مادرم رفتم. پیامبر تا حیاط به استقبالم آمدند. دستم را گرفتند و باهم رفتیم. روی حصیر نشستیم، سرم را زیر انداختم. از خجالت زبانم بند آمده بود، صورتم داغ شده بود. پیامبر انگار از دل پرآشوب شوریده‌ام خبر داشتند. - چرا حرف دلت را نمی‌زنی؟ راحت باش. لحنشان مثل همیشه آرام و گیرا بود. - از بچگی نان و نمکتان را خوردم. افتخار هم‌صحبتی با شما مایه‌ی مباهات من است. همیشه به من لطف داشتید. برای تربیتم وقت گذاشتید. در این چند سال عمر، هیچ‌وقت سرگردان نشدم و از هدف اصلی زندگی فاصله نگرفتم؛ همه‌ی این‌ها را مدیون شما هستم. خودتان بهتر از هرکس دیگری می‌دانید که همه‌کسِ من هستید. از فداکاری‌هایم در میدان‌های جنگ گفتم. از همه توفیقاتی که برای پیش‌قدم شدن در اسلام نصیبم شده بود: - همه این‌ها را قبول دارم، تو در نظر من برتر از این‌هایی. کسی از درونم مدام فریاد می‌زند، برو سر اصل مطلب. - یا رسول‌الله من دوست دارم با کسی که مایه‌ی آرامشم باشد، ازدواج کنم. . دندان‌های پیامبر مثل دانه‌های تگرگ نمایان شد. - همان‌طور که می‌دانی فاطمه قبل از تو خواستگارهای دیگری هم داشت؛ اما به همه‌ی آنان جواب رد داد. منتظر باش بروم نظرش را بپرسم و بیایم. ساکت و دل‌نگران به حصیر چسبیده بودم. قلبم محکم می‌کوبید که لب‌های خندان پیامبر نگاهم را پر کرد. - از خواستگاری شما که گفتم، سکوت کرد. رویش را برنگرداند. . الحمدلله خدا خودش این قضیه را به عهده گرفت. قبل از آمدنت، فرشته‌ای نازل شد و فاطمه را برایت خواستگاری کرد. نزدیک بود از خوشحالی پر درآورم. احساس خوش غریبی بود. کلی تشکر کردم و سریع برگشتم خانه تا این خبر خوش را به مادرم بدهم. دوست داشتم تا مدت‌ها احساس آن روزم را با خود نگه دارم. 📘 برگرفته از کتاب بسیار جذاب و خواندنی نوشته‌ی سرکار خانم آزاده اسکندری، صفحات ۱۳ و ۱۴. @yousof_e_moghavemat
اولین بار که در جبهه رفتم، نزدیک شب قدر بود. شب قدر که رسید ، به اتفاق چندین تن از هم رزم هایم ، به محل برگزاری مراسم احیا رفتم. از مجموع ۳۵۰ نفر افراد گردان ، فقط بیست نفر آمده بودند. تعجب کردم…! شب دوم هم همین طور بود . برایم سؤال شده بود که چرا بچه ها برای احیا نیامدند، نکند خبر نداشته باشند…؟! از محل برگزاری احیا بیرون رفتم . پشت مقر ما صحرایی بود که شیارها و تل زیادی داشت . به سمت صحرا حرکت کردم ، وقتی نزدیک شیارها رسیدم، دیدم در بین هر شیار، رزمنده ای رو به قبله نشسته و قرآن را روی سرش گرفته و زمزمه میکند . چون صدای مراسم احیا از بلندگو پخش میشد، بچه ها صدا را می شنیدند و در تنهایی و تاریکی حفره ها ، با خدای خود راز و نیاز میکردند. بعدها متوجه شدم آن بیست نفر هم که برای مراسم عزاداری و احیا آمده بودند، مثل من تازه وارد بودند. راوی: @yousof_e_moghavemat
مهمان رزقِ شهدا باشیم با جرعه‌ای از خلوص و یکرنگی ... @yousof_e_moghavemat
🌷با این وجود این که یک ارتشی بود و همه از نظامی یک فرد خشک را تصور می‌کنند. ولی مجتبی اینگونه نبود. او هر ماه برای بچه ها کادو می خرید. 🌷 گاهی ماشین، هلیکوپتر، تفنگ و... هر وقت به خانه می آمد. آنقدر در شور و هیجان بازی بود که صدای او از بچه ها بالاتر می‌رفت. کودک درون او زنده بود و هم بازی خوبی برای بچه ها بود. ✍راوی: همسر شهید @yousof_e_moghavemat
جمع باصفای شهدا به یاد رزمندگان دلاور گردان ۹ قدر پادگان حضرت ولیعصر(عج) سپاه تهران هفت نفر در این عکس تاریخی به مقام والای شهادت رسیدند (فرمانده وقت عملیات سپاه غرب) (فرمانده وقت گردان ۹ قدر) تمامی افراد حاضر در عکس عضو رسمی سپاه پاسداران هستند و تصویر مربوط به عملیات بازی دراز در اردیبهشت سال ۱۳۶۰ می‌باشد. @yousof_e_moghavemat
📸 دست نوشته در قرآن اهدایی به خانواده 🔹به یاد شهید عزیز، سید شهیدان اهل قلم، آقای سیدمرتضی آوینی که یادش غالباً با من است، به خانواده گرامی‌اش اهدا می‌گردد. @yousof_e_moghavemat
🌟🍁 امیرالمؤمنین امام علی (ع): گواراترین زندگی، دور افکندن تکلف⚡️(قید و بندها و سختگیری های بیهوده) است. 📚 بحارالانوار / ص ۴۷۸ @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صحبت های بسیار شنیدنی از حاج قاسم... ♦️سردار سلیمانی: اگر بعضی از کارها با دیپلماسی قابل حل بود، هیچ کس مصلحتر از امیرالمؤمنین(ع) نبوده، هیچ‌کس مصلحتر از امام حسین(ع) نبوده است. ♦️چرا با خون از اسلام دفاع کرد چون آن منطق، منطق دیپلماسی نبود... @yousof_e_moghavemat
وقتی دعا در زیر باران مستجاب است و طلب شهادت دعایِ رزمندگان ... دشت عباس ۱۳٦۱ قبل از عملیات فتح‌ المبین رزمندگان درحال خواندن دعا و نم نم باران بهاری که دشت را تازه کرده است.... عکاس: مجید دوخته‌چی زاده @yousof_e_moghavemat
بیست و هفت روز و یک لبخند :)🌱🌸 📕این کتاب راوی زندگی و خاطرات زیبای "شهید بابک نوری" مدافع حرم است..🌻 خاطرات یک جوان دهه هفتادی که به جای آلمان سر از سوریه در آورد و چقدر زیبا به سوی خدا پر کشید 👈در کتاب زیبا و خواندنی «بیست و هفت روز و یک لبخند»، خانم فاطمه رهبر خاطرات او را از دوستان و همرزمان و خانواده‌اش گردهم آورده تا بیشتر با سبک زیستن شهید بیست و پنج ساله این اثر آشنا شویم...🌱 ✍🏻نویسنده:فاطمه رهبر ▫️ناشر:خط مقدم 📖تعداد صفحات: ۲۱۵ 💳قیمت۶۹ تومان @yousof_e_moghavemat
بی‌سیم ها ... حلقه وصلِ زنجیره‌‌ی مجاهدان راه خدا بودند @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 : 💠 برادرها! ... بایدکه اسرائیل ازجهان زدوده شود... 🔹 ... و شما مردان بزرگ باید که حرف اماممان را جامۀ عمل بپوشانید @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝 ۲۱ 📖 وَاهْدِنا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِكَ، إِنَّكَ تَهْدِى مَنْ تَشاءُ إِلىٰ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ 🔆خدایا با ظهور امام زمان به آنچه که از حق در آن اختلاف افتاده، به اذن خود راهنمایی فرما همانا تو هرکه را بخواهی به راه راست هدایت می‌کنی @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠رهبر انقلاب: امیدوارم که ان‌شاءالله آن روزی را که شماها در قدس نماز جماعت می‌خوانید، ببینید و ببینیم ان‌شاءالله؛ ما معتقدیم که این ‌روز خواهد آمد، دیر هم نخواهد شد. @yousof_e_moghavemat
در اولین دیدار به دلم نشست ✍️✍️✍️ راوی سردار_محسن_سوهانی 🔴 اولين باري كه حاج احمد را ديدم توی اطلاعات وعمليات لشگر ٢٧ و توی مدرسه سر پل ذهاب بود . همراه شهيد مهدي خندان و حاج حسين الله كرم ميخواستيم بريم شيخ صله براي توجيه شدن منطقه_بمو اون زمان احمد هنوز روي مين نرفته بود و پاهاش سالم بود توی حياط مدرسه بوديم كه احمد به همراه شهيد اقا پرويز و چندتاي ديگه از راه رسيدن هنوز ماشین در حال حركت بود که احمد با قدو قامت بلندي كه داشت از ماشين پايين پريد شهيد_مهدی_خندان از حاج حسین الله کرم پرسید که ایشون کیه؟؟؟ حاج حسين احمد عراقی را معرفي كرد توی سلام و عليك اول خیلی به دلم نشست با اينكه خسته بود و تازه از شناسايي برگشته بود با ما همراهی کرد و قبول کرد كه بياد توی ديدگاه و مسير راه كارش را نشون بده . خيلي مسلط گزارش شناسايي را ميداد و توكلش عجيب بود دو هفته نگذشته بود كه توی پادگان_ابوذر از شهيد_خندان شنيدم كه احمد عراقي پشت قله_ی_بمو روي مين رفته و در حالي كه پشت منطقه دشمن بود با كمك اقا پرويز به عقب منتقل شده . سردار شهید حاج احمد عراقی در حالیکه فرماندهی اطلاعات عملیات لشگر10 را داشت در عملیات_کربلای_8 از شلمچه در 24 فروردین 66 آسمانی شد. @yousof_e_moghavemat
💠 آن روز، به مسجد نرسیده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجیبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ایستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل این که خدا را می‌بیند؛ ذکرها را دقیق و شمرده ادا می‌کرد. بعدها در مورد نحوه‌ی نماز خواندنش ازش پرسیدم، گفت: «اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می‌ذاریم، جز برای خدا! نمازمون رو سریع می‌خونیم. و فکر می‌کنیم زرنگی کردیم؛ اما یادمون می‌ره اونی که به وقت‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست.» 🌹 🌹 @yousof_e_moghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حقیقت ذکاوت 🔺حاج قاسم سلیمانی: شهدا خیلی انسان‌های تیزهوش و با ذکاوتی هستند. ذکاوت در این نیست که من چگونه ثروت اندوزی کنم. ذکاوت این است که من چگونه بین دنیا و آخرت ابدی بتوانم برنده آخرت ابدی بشوم. ذکاوت این است که بین دو مرگ اختیاری و اجباری انسان بتواند خودش داوطلبانه آن ««مرگ اختیاری» را انتخاب کند. @yousof_e_moghavemat
شهید شب قدر، جانباز شهید شیعهٔ واقعی حضرت امیرالمومنین {ع} فرزند سلحشور حیدر کرّار افتخار حزب الله، قهرمان ما "شهید سهراب (یاسر) عیسی پور" -استاد بزرگ «کونگ فو توآ» (صاحب سبک ببر خونین) متولد = اردبیل (بزرگ شده تهران) -جانباز شیمیایی دفاع مقدس -عضو لشگر ۲۷ محمّد رسول الله (ص) شهادت = ۱۳۷۷/۱۰/۲۰ مصادف با شب بیست و سوم ماه رمضان « جوان؛ سر نترس دارد و آرزوهای دور و دراز چه رسد به آنکه رزمی کار هم باشد هم آرزویش بلند است، هم همتش سهراب می خواست، استاد بزرگی شود شبیه (ابراهیم) میرزایی، قهرمان کونگ فو خیلی هم تلاش می کرد خیلی ها هم امیدوار بودند به جاهایی برسد امّا وقتی عاشق شد، راهش عوض شد همه چیزش عوض شد فکر و هدفش و زندگی کردنش وقتی عاشق خمینی شد جوان دیگری شد جوانی که می توانست مثل دیگر شاگردهای میرزایی برود خارج اما نرفت، ماند و در زیرزمین های مسجدها، باشگاه راه انداخت بچه ها را جمع کرد توی مسجد و بعد راهی جبهه کرد خودش بیشتر از بچه های باشگاه، جبهه می رفت جنگ که تمام شد، راهش را ادامه داد این بار هم بچه ها را مرد بار آورد نه بزن بهادر جنگ برای ما تمام شده بود، اما برای او نه او که هنوز آثار جنگ در بدنش بود همین آثار، بارها او را به بیمارستان کشاند هر چند نتوانست، پایبندش کند آثاری که بند پایش را از زمین گُسست و او را در شب قدر به آسمان کشاند بعد از چهارده روز کما » @yousof_e_moghavemat
📸نماز شکر و نیروهای مقاومت در مرز عراق و سوریه @yousof_e_moghavemat
🔰 «آتش انقلاب فروزانتر می شود» 🔺آیا فلسطینیان یک بار دیگر به سرزمین خویش باز خواهند گشت؟ آتش این امید نه تنها در دل فروننشسته است بلکه هر چه می‌گذرد شدت و حرارت بیشتری می‌یابد. اسرائیل خلاف آنچه از آغاز انتظار می‌برده است بعد از گذشت نیم قرن از اشغال فلسطین هنوز هم به ثبات سیاسی همچون آرزویی دست نیافتی چشم دوخته است. هر چه می‌گذرد آتش انقلاب فروزانتر می‌شود چرا که فلسطینیان اکنون دیگر دریافته‌اند که مسأله آنها هرگز بر آب و خاک توقف نمی‌یابد، اگر چه نتیجه ظلمی که بر آنها رفته آوارگی و دورافتادن از وطن است. ✍ @yousof_e_moghavemat