eitaa logo
💗 حاج احمد 💗
279 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
3هزار ویدیو
42 فایل
❇ #حاج_احمد_متوسلیان ، فرماندۀ شجاع و دلیر تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) در تیرماه سال ۶۱ به همراه سه تن از همراهانش ، در جایی از تاریخ گم شد. @haj_ahmad : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
◻️ علاقه و دلبستگی ِ معنویِ مردم در شهرهای و به و ، به حدی شدید بود که مانع از آسودگیِ خاطرِ این دو سلحشور جوان، برای هجرتِ ایشان از منطقه می شد. ، مسئولِ وقتِ واحدِ پرسنلیِ سپاهِ ، در این باره می گوید: ...حُسنِ سلوک و کارهایِ فرهنگیِ ریشه ایِ این دو عزیز ما بر روی اهالی منطقه باعث شده بود که مردم به شدت به آنها علاقه مند بشوند. روزی که و می خواستند از و راهی جنوب بشوند، خدا گواه است مردم در این شهرها زار می زدند و گریه می کردند. جلوی و جمع شدند، کردند و نمی گذاشتند اینها از منطقه خارج بشوند. 📚 منبع : کتاب ، صفحه ۱۲۶ Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗🌷 سالروز یوم الله ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و به خاک و خون کشیده شدن هزاران گلگون کفن این روز را گرامی می داریم... 👈 ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ؛ روزی که به روی مردم بستند.... @yousof_e_moghavemat
۲۷ 📷 نفر سمت راست: نورانی : فرمانده تیپ ذوالفقار 📷 نفر سمت چپ: : معاون تیپ 🔶 مکان : مدرسه روستای ، سال ۶۰ @yousof_e_moghavemat
😎 😉 🔵 با سلام و صلوات در پی دیگران سوار شدم .مقصد شهرستان بود. شهری که به تازگی امنیت نسبی پیدا کرده بود و بچه های در آن مستقر شده بودند. برادر روی رکاب مینی بوسی ایستاده بود و بچه ها تک تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی های زِوار در رفته مینی بوس می نشستند. همه خندان وسبکبال،انگار به طرف خانه های خودشان می رفتند،توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر می گذاشتند. صدای برادر برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد. «همه هستن؟ کسی جا نمونه، برادرها چیزی را فراموش نکنند!!» دستش را درست مثل بچه کلاس اولی بالا برد و با جدیت گفت : برادر ،ما لیوان آبخوری مان جا مانده ،اشکالی نداره ؟ 😄 از همه بچه ها بلند شد و هم ضمن لبخندی کمرنگ و نمکین،با دست به پشت راننده زد و بدین سان ،حرکت رزم آوران اعزامی از خیابان خردمند به سمت شهرستان آغاز شد . راه زیادی را طی نکرده بودیم و هر کسی به کاری مشغول بود که دوباره صدای بلند شد: برادرا توجه کنند!!! برای شادی ارواح و رفتگان این جمع و برای سلامتی خودمان و برادر  ... و پس از مکث کوتاهی ادامه داد : اللهم سرد هوا ،گرم زمین ،لبو لبو داغ ،آش رو چراغ ،شلغم تو باغ.😄😄 در پایان هر فراز از رجز طنز آمیز همه با هم و محکم جواب می دادیم :هییییی... 😄 برادر ،چند بار سرش را به چپ و راست تکان داد ،به راحتی میشد از چشمانش خواند: باز این شروع کرد!... لبخندی زد و از سر ناچاری با ما همراه شد.😃 http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📷 سردار بی نشان #حاج_احمد_متوسلیان و #شهید_غلامرضا_قربانی_مطلق در کنار هم ، شهرستان #پاوه ، سال ۵۸ Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
📷 (سمت چپ با ریش بلند، فرمانده سپاه پاوه)٬ (با لباس پلنگی) و نیز با موهای بلند در تصویر مشاهده می شود. ( سال ۵۸ یا ۵۹ )
🌷 💕 💗 📷 روز تشییع پیکر پاک و مطهر سردار ، (با لباس پلنگی٬سمت راست) و (سمت چپ) ، اردیبهشت ۵۹ @yousof_e_moghavemat
4_5812226671553545604.mp3
6.87M
◼ به مناسبت فرارسیدن ایام محرم الحرام 🎵 با نوای حاج محمود کریمی Telegram.me/Fotros_ir
📷 همین الآن ، تهران، خیابان ۱۷ شهریور - به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم ، تصاویر تعدادی از قرار داده شده است و این هم تصویر سردار بی نشان @yousof_e_moghavemat
📷 این هم تصویر عزیز ... - ارسالی از طرف دوست عزیز ( از اعضای محترم کانال ) https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
📷 از سمت راست: ۱- سردار #شهید_حاج_مجید_رمضان ، رییس ستاد #لشکر۲۷ ۲- سردار #شهید_اسدالله_پازوکی ، فرمانده گردان حمزه از #لشکر۲۷ ۳- سردار #شهید_حاج_محمد_عبادیان ، فرمانده لجستیک و پشتیبانی #لشکر۲۷ ۴- سردار #شهید_حاج_سید_محمدرضا_دستواره ، جانشین فرماندهی #لشکر۲۷ @yousof_e_moghavemat
یک عکس یادگاری! و نمی‌دانیم، کدام خودش جا مانده، و کدام خاطره_هایش ... https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
%2FMedia%2FArchive%2F01_Mahe_Moharam%2F01_Dahe_Avval%2F1397%2F01_Chizar%2F970619%2F01_ma%2F[WWW.FOTROS.IR]ma97061902-mc.mp3
9.95M
شب اول محرم الحرام ۱۴۴۰ با نوای حاج محمود کریمی 🌹اگر نبود محرم ، دعا هدر می رفت تمام معجزۀ انبیاء هدر می رفت🌹 https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
❤️ ❤️ ⬛ ایشان به قدری در بحث جدی بود که در عملیات سختی مانند والفجر ۸ (فاو) هم سر ظهر به نیروهای رزمنده غذای گرم می‌رساند. به خاطر می‌آورم در جریان آزادسازی مهران که در تیرماه ۱۳۶۵ انجام شد، هوا بسیار گرم بود و همه تشنه بودند که دیدیم تویوتای تدارکات از دور ظاهر شد. پشت آن پر از قالب‌های یخ به همراه بود. علاوه بر این یکی از تدبیرهای ایشان این بود که غذا را با موتور به دست رزمندگان می‌رساند. 📷 سمت راست هر دو تصویر سردار ، مسئول تدارکات و پشتیبانی ۲۷ - راوی : جواد علی گلی از مداحان ۲۷ https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه می‌انداختند گردنشان الا محمود؛ یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر... یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم... گفتم: الان که محرم وصفر نیست! گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم... ‌ ‌ : کتاب شهید عزیز مجموعه خاطرات شهید رادمهر به روایت همرزم شهید در سوریه https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
⬛ ◼ سردار سرافراز و دلیر اسلام ، . . ⬜ «حاج احمد غلامی» از در نخستین روزهای تشکیل پاسداران، به سال ۱۳۵۸ شمسی، به این نهاد پیوست و در گردانِ ۲ «پادگان ولی عصر»(عج الله تعالی فرجه) به نبرد با ضدانقلاب و بعدها، متجاوزین بعثی مشغول شد. پس از تشکیل «تیپ ۲۷ محمد رسول الله»(ص) توسط « »، او در عملیات « » و « » به عنوان یکی از فرماندهان گردان های رزمی، تکلیف جهادی خود را به انجام رساند. پس از تشکیل « »(ع) توسط شهید «حاج علی موحد دانش»، «حاج احمد» با دعوت آن سردارِ شهید، به یگان مزبور ملحق شد و پس از آن که شهید «کاظم نجفی رستگار» فرماندهی «تیپ سیدالشهدا»(ع) را به دست گرفت، ایشان به عنوان «قائم مقام فرماندهی تیپ» (که مدتی بعد به لشکر ارتقا پیدا کرد) منصوب شد. «حاج احمد غلامی» در ماه های پایانی سال ۱۳۶۳ شمسی، پس از تغییر و تحولات گسترده در سازمانِ « »(ع)، به هم راه جمعی از هم رزمانش در آن یگان، ماموریت یافت که «تیپ مستقل شهید بروجردی» را تشکیل دهد. این سردار شهید، تا پایانِ جنگ، فرماندهی آن تیپ مستقل را (که بعدها به تیپ ۱۱۰ خاتم الانبیاء» تغییر نام یافت) بر عهده داشت. . . «حاج احمد غلامی» که سالیان پس از جنگ را در سکوتی مظلومانه و معنادار پشت سر گذاشته بود، مدتی قبل داوطلبانه در جبهه های دفاع از حرم در «عراق» و «سوریه» فعالیت جهادی خود را از سر گرفت و سرانجام در یک مأموریت مستشاری در سوریه بعد از چند روز حالت کما به علت اصابت ترکش به سر مبارکش، به فرمانده و رفیق شهیدش، « » پیوست. https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
عاقبت به خیری یعنی انتهای زندگی شاهرخ! یعنی شهید ضرغام ... امروز یادی می کنیم از حر انقلاب https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
تابستان1360_مریوان_پادگان شهید عبادت_جاویدان نشان حاج احمد متوسلیان در کنار یک درجه دار پناهنده عراقی https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
◼ 🚩 ... به من نخند بگذار ببارد باران که این شب هم بر من سرِ ناسازگاری دارد گوش کن تنگ نگاه کن بغض هایم بر گلویم چنگ می نوازند که مرا بر تو گِله ایست من در کدام نقطۀ کور با تو سخن می گویم؟ دیدِ پنجره بر من سنگینی می کند و انتظارت خاک می پاشد بر چشمهایم زبانم بند آمده فکر می کنم که لال شده ام من با کدام جرأت از تو سخن می گویم؟... 📷 تصویری با خنده های ملکوتی سردار بی نشان در حال ساختن وضو https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat