#خداحافظی
◻️ علاقه و دلبستگی ِ معنویِ مردم در شهرهای #پاوه و #مریوان به #متوسلیان و #همت ، به حدی شدید بود که مانع از آسودگیِ خاطرِ این دو سلحشور جوان، برای هجرتِ ایشان از منطقه می شد. #سید_محمد_رضا_دستواره ، مسئولِ وقتِ واحدِ پرسنلیِ سپاهِ #مریوان ، در این باره می گوید:
...حُسنِ سلوک و کارهایِ فرهنگیِ ریشه ایِ این دو #سردار عزیز ما بر روی اهالی منطقه باعث شده بود که مردم به شدت به آنها علاقه مند بشوند. روزی که #حاج_احمد و #حاج_همت می خواستند از #مریوان و #پاوه راهی جنوب بشوند، خدا گواه است مردم در این شهرها زار می زدند و گریه می کردند. جلوی #سپاه_مریوان و #سپاه_پاوه جمع شدند، #تحصن کردند و نمی گذاشتند اینها از منطقه خارج بشوند.
📚 منبع : کتاب #همپای_صاعقه ، صفحه ۱۲۶
Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
💗🌷 سالروز یوم الله ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و به خاک و خون کشیده شدن هزاران #شهید گلگون کفن این روز را گرامی می داریم...
👈 ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ ؛ روزی که به روی مردم #رگبار بستند....
@yousof_e_moghavemat
#فرماندهان_لشکر_۲۷
📷 نفر سمت راست: #شهید_محسن نورانی : فرمانده تیپ ذوالفقار
📷 نفر سمت چپ: #شهید_علیرضا_ناهیدی : معاون تیپ
🔶 مکان : مدرسه روستای #سروآباد ، سال ۶۰
@yousof_e_moghavemat
😎 #شوخی_با_احمد_متوسلیان 😉
🔵 با سلام و صلوات در پی دیگران سوار شدم .مقصد شهرستان #پاوه بود. شهری که به تازگی امنیت نسبی پیدا کرده بود و بچه های #سپاه در آن مستقر شده بودند. برادر #احمد روی رکاب مینی بوسی ایستاده بود و بچه ها تک تک از کنار او رد می شدند و روی صندلی های زِوار در رفته مینی بوس می نشستند. همه خندان وسبکبال،انگار به طرف خانه های خودشان می رفتند،توی سر و کله هم می زدند و حتی سر به سر #احمد می گذاشتند. صدای برادر #احمد برای مدت کوتاهی همه را ساکت کرد.
«همه هستن؟ کسی جا نمونه، برادرها چیزی را فراموش نکنند!!»
#غلامرضا دستش را درست مثل بچه کلاس اولی بالا برد و با جدیت گفت :
برادر #احمد ،ما لیوان آبخوری مان جا مانده ،اشکالی نداره ؟ 😄
#خنده از همه بچه ها بلند شد و #حاج_احمد هم ضمن لبخندی کمرنگ و نمکین،با دست به پشت راننده زد و بدین سان ،حرکت رزم آوران اعزامی از #سپاه خیابان خردمند #تهران به سمت شهرستان #پاوه آغاز شد .
راه زیادی را طی نکرده بودیم و هر کسی به کاری مشغول بود که دوباره صدای #غلامرضا بلند شد:
برادرا توجه کنند!!! برای شادی ارواح #شهدا و رفتگان این جمع و برای سلامتی خودمان و برادر #احمد ... و پس از مکث کوتاهی ادامه داد :
اللهم سرد هوا ،گرم زمین ،لبو لبو داغ ،آش رو چراغ ،شلغم تو باغ.😄😄
در پایان هر فراز از رجز طنز آمیز #مطلق همه با هم و محکم جواب می دادیم :هییییی...
😄 برادر #احمد ،چند بار سرش را به چپ و راست تکان داد ،به راحتی میشد از چشمانش خواند: باز این #غلامرضا شروع کرد!... لبخندی زد و از سر ناچاری با ما همراه شد.😃
http://Eitaa.com/yousof_e_moghavemat
#احمد_متوسلیان
#متوسلیان
#جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
#freemotevaselian
📷 #شهید_غلامرضا_قربانی_مطلق (سمت چپ با ریش بلند، فرمانده سپاه پاوه)٬ #شهید_علیرضا_مهرآیینه (با لباس پلنگی) و #شهید_سید_محمد_رضا_دستواره نیز با موهای بلند در تصویر مشاهده می شود. ( سال ۵۸ یا ۵۹ )
#شهید_عبدالعلی_محمد_بیگی
#شهید_امیر_حسین_نیک_روش
#شهید_علی_طالبی
یادمان هست که مدیون شهیدان هستیم
#سالروز_شهادت
روحمان بایادشان شاد
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
#تشییع_شهدا 🌷
💕
💗
📷 روز تشییع پیکر پاک و مطهر سردار #شهید_غلامرضا_قربانی_مطلق ، #شهید_علی_سلطانی_قمی (با لباس پلنگی٬سمت راست) و #سردار_مجتبی_عسگری (سمت چپ) ، اردیبهشت ۵۹
@yousof_e_moghavemat
4_5812226671553545604.mp3
6.87M
◼ به مناسبت فرارسیدن ایام محرم الحرام
🎵 با نوای حاج محمود کریمی
Telegram.me/Fotros_ir
📷 همین الآن ، تهران، خیابان ۱۷ شهریور
- به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم ، تصاویر تعدادی از #شهدا قرار داده شده است و این هم تصویر سردار بی نشان #جاویدالاثر_حاج_احمد_متوسلیان
@yousof_e_moghavemat
📷 این هم تصویر #شهید_حاج_همت عزیز ...
- ارسالی از طرف دوست عزیز ( از اعضای محترم کانال )
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
%2FMedia%2FArchive%2F01_Mahe_Moharam%2F01_Dahe_Avval%2F1397%2F01_Chizar%2F970619%2F01_ma%2F[WWW.FOTROS.IR]ma97061902-mc.mp3
9.95M
شب اول محرم الحرام ۱۴۴۰
با نوای حاج محمود کریمی
🌹اگر نبود محرم ، دعا هدر می رفت
تمام معجزۀ انبیاء هدر می رفت🌹
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
❤️ #شهید_حاج_محمد_عبادیان ❤️
⬛ ایشان به قدری در بحث #تدارکات جدی بود که در عملیات سختی مانند والفجر ۸ (فاو) هم سر ظهر به نیروهای رزمنده غذای گرم میرساند. به خاطر میآورم در جریان آزادسازی مهران که در تیرماه ۱۳۶۵ انجام شد، هوا بسیار گرم بود و همه تشنه بودند که دیدیم تویوتای تدارکات از دور ظاهر شد. پشت آن پر از قالبهای یخ به همراه #شربت_آبلیمو بود. علاوه بر این یکی از تدبیرهای ایشان این بود که غذا را با موتور به دست رزمندگان میرساند.
📷 سمت راست هر دو تصویر سردار #شهید_محمد_عبادیان ، مسئول تدارکات و پشتیبانی #لشکر۲۷
- راوی : جواد علی گلی از مداحان #لشکر۲۷
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا محمود؛
یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود، نه فقط محرم و صفر...
یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت:
مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...
گفتم: الان که محرم وصفر نیست!
گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
#منبع: کتاب شهید عزیز مجموعه خاطرات شهید رادمهر به روایت همرزم شهید در سوریه
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
#سردار_شهید_حاج_احمد_غلامی
⬛
◼ #سالروز_شهادت سردار سرافراز و دلیر اسلام ، #شهید_مدافع_حرم #شهید_احمد_غلامی
.
.
⬜ «حاج احمد غلامی» از در نخستین روزهای تشکیل #سپاه پاسداران، به سال ۱۳۵۸ شمسی، به این نهاد پیوست و در گردانِ ۲ «پادگان ولی عصر»(عج الله تعالی فرجه) به نبرد با ضدانقلاب و بعدها، متجاوزین بعثی مشغول شد. پس از تشکیل «تیپ ۲۷ محمد رسول الله»(ص) توسط « #حاج_احمد_متوسلیان »، او در عملیات « #فتح_المبین » و « #الی_بیت_المقدس » به عنوان یکی از فرماندهان گردان های رزمی، تکلیف جهادی خود را به انجام رساند. پس از تشکیل « #تیپ_سیدالشهدا »(ع) توسط شهید «حاج علی موحد دانش»، «حاج احمد» با دعوت آن سردارِ شهید، به یگان مزبور ملحق شد و پس از آن که شهید «کاظم نجفی رستگار» فرماندهی «تیپ سیدالشهدا»(ع) را به دست گرفت، ایشان به عنوان «قائم مقام فرماندهی تیپ» (که مدتی بعد به لشکر ارتقا پیدا کرد) منصوب شد. «حاج احمد غلامی» در ماه های پایانی سال ۱۳۶۳ شمسی، پس از تغییر و تحولات گسترده در سازمانِ « #لشکر_سیدالشهدا »(ع)، به هم راه جمعی از هم رزمانش در آن یگان، ماموریت یافت که «تیپ مستقل شهید بروجردی» را تشکیل دهد. این سردار شهید، تا پایانِ جنگ، فرماندهی آن تیپ مستقل را (که بعدها به تیپ ۱۱۰ خاتم الانبیاء» تغییر نام یافت) بر عهده داشت.
.
.
«حاج احمد غلامی» که سالیان پس از جنگ را در سکوتی مظلومانه و معنادار پشت سر گذاشته بود، مدتی قبل داوطلبانه در جبهه های دفاع از حرم در «عراق» و «سوریه» فعالیت جهادی خود را از سر گرفت و سرانجام در یک مأموریت مستشاری در #حلب سوریه بعد از چند روز حالت کما به علت اصابت ترکش به سر مبارکش، به فرمانده و رفیق شهیدش، « #حاج_کاظم_نجفی_رستگار » پیوست.
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
عاقبت به خیری
یعنی انتهای زندگی شاهرخ!
یعنی شهید ضرغام ...
امروز یادی می کنیم از حر انقلاب
#حر_انقلاب
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat
#سلام_بر_محرم_سلام_بر_حسین ◼
🚩
... به من نخند
بگذار ببارد باران که این شب هم بر من سرِ ناسازگاری دارد
گوش کن
تنگ نگاه کن
بغض هایم بر گلویم چنگ می نوازند که مرا بر تو گِله ایست
من در کدام نقطۀ کور با تو سخن می گویم؟
دیدِ پنجره بر من سنگینی می کند
و انتظارت خاک می پاشد بر چشمهایم
زبانم بند آمده
فکر می کنم که لال شده ام
من با کدام جرأت از تو سخن می گویم؟...
📷 تصویری با خنده های ملکوتی سردار بی نشان #حاج_احمد_متوسلیان در حال ساختن وضو
https://Eitta.com/yousof_e_moghavemat