تقديم هدايا به شاعر اهل بيت
اباصلت هروى حكايت كند:
روزى دعبل خزاعى شاعر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام - در شهر مَرْوْ به محضر مبارك امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام شرفياب شد و اظهار داشت: ياابن رسول اللّه! قصيده اى در شاءن و عظمت شما اهل بيت، سرودهام و علاقه مندم آن را در محضر شما بخوانم؟
امام عليه السلام فرمود: بخوان.
پس دعبل خزاعى قصيده خود را در حضور
مبارك حضرت آغاز كرد ؛ و چون به اين شعر رسيد: (۱۷)
مى بينم كه حقوق و شئون اهل بيت در بين غير صاحبانش تقسيم گشته، و دست ايشان از تمامى حقوق، قطع و خالى گشته است.
امام عليه السلام شروع به گريستن نمود ؛ و پس از لحظه اى فرمود: راست گفتى، اى خزاعى! حقيقت را بيان كرده اى.
و چون دعبل، اين شعر را سرود:
هنگامى كه در تنگ دستى قرار گيرند و جهت احقاق حقّ خويش به غاصبين مراجعه نمايند، آنها از پرداخت هرگونه كمكى امتناع مى ورزند و ايشان دست خالى خواهند بود.
حضرت دست هاى مبارك خود را به هم مى فشرد و كف دست پشت و رو مى نمود و مى فرمود: آرى، به خدا سوگند، تمامى آنها را قبضه و غصب كرده اند.
و هنگامى كه اين شعر را خواند:
همانا من در دنيا از روزگار آن وحشت داشتهام ؛ وليكن اميدوارم بعد از مرگ به جهت علاقه و محبّت به شما اهل بيت در اءمنيت و آسايش قرار گيرم.
حضرت فرمود: اى دعبل! خداوند متعال تو را از سختىها و شدايد قيامت در اءمان دارد.
و همين كه به اين شعر رسيد:
و قبر نفس زكيّه يعنى ؛ امام موسى كاظم عليه السلام در بغداد است، خداوند متعال او را در عالى ترين غرفهها و مقامات اُخروى جاى داده است.
امام عليه السلام اظهار نمود:
آيا مايلى دو قصيده هم من بسرايم و بر اشعارت افزوده شود؟
دعبل خزاعى عرضه داشت: بلى، ياابن رسول اللّه!
پس حضرت رضا عليه السلام چنين سرود:
و قبر ديگرى در طوس خواهد بود، كه چه ظلمها و مصيبت هائى را متحمّل شده و درونش را از زهر جفا به آتش كشيده اند كه تا روز محشر سوزان است.
و خداوند، حجّت خود يعنى ؛ امام زمان عجّل اللّه تعالى فى فرجه الشّريف را مى فرستد و تمام ناراحتىها و اندوه ما اهل بيت را برطرف مى گرداند.
بعد از آن، دعبل خزاعى سؤ ال كرد: اين قبر از چه كسى است، كه در طوس مدفون مى گردد؟!
حضرت در پاسخ فرمود: قبر خود من مى باشد، و طولى نخواهد كشيد كه طوس محلّ تجمّع شيعيان و زوّار من گردد.
پس هركس مرا در غريبى طوس با معرفت زيارت نمايد، آمرزيده شود و در قيامت با من محشور خواهد شد.
سپس امام عليه السلام به دعبل فرمود: لحظه اى درنگ كن و از جاى حركت منما.
و آن گاه حود حضرت وارد اندرون منزل شد ؛ و پس از گذشت لحظاتى، خادم وى بيرون آمد و مقدار صد دينار تحويل دعبل خزاعى داد و اظهار داشت: سرور و مولايم فرمود: اين پولها را خرجى راه خود قرار بده.
دعبل عرضه داشت: به خدا سوگند، كه من براى پول نيامدم ؛ و دِرهمها را برگرداند
و گفت: اگر ممكن است لباسى از لباس هاى حضرت به من داده شود،
پس چون خادم آن دراهم را خدمت امام عليه السلام برد ؛ و حضرت همان مقدار پول را با يك لباس مخصوص از لباس هاى خود را براى دعبل ارسال نمود.
پس از آن كه دعبل - ضمن جريانات مهمّى كه در مسير راه برايش اتّفاق افتاد - به منزل خويش وارد شد، كنيزى داشت كه بسيار مورد علاقه اش بود، چشمش نابينا گشته و تمام پزشكان از معالجه و درمان آن عاجز و نااميد بودند، لذا مقدارى از آن لباس حضرت را بر صورت و چشم هاى كنير ماليد، كه به بركت آن بلافاصله كنيز، بينائى خود را باز يافت.... (۱۸)
همچنين محدّثين و مورّخين به نقل از دعبل خزاعى - كه شخصاً حكايت كند - آورده اند:
روزى در خراسان به مجلس حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام وارد شدم، پس از گذشت لحظه اى حضرت فرمود:
اى دعبل! شعرى براى ما بخوان.
و من هم اشعارى را كه خود، در منقبت اهل بيت رسول اللّه عليهم السلام سروده بودم، خواندم.
چون مقدارى از آن اشعار را خواندم، حضرت بسيار گريست ؛ چندان كه حالت بيهوشى به حضرت دست داد و خادمى كه كنار حضرت بود، به من اشاره كرد: ساكت باش ؛ و من ديگر چيزى نخواندم تا آن كه حضرت به هوش آمد.
بار ديگر فرمود: اشعارت را تكرار
كن.
و من نيز تكرار كردم، مجدّدا حضرت در اثر گريه بسيار، حالت اوّليّه را پيدا نمود و من ساكت شدم ؛ و تا سه مرتبه چنين گذشت، تا آن كه در مرحله چهارم اشعارم را تا آخر خواندم.
و در پايان، حضرت سه مرتبه فرمود: اءحسنت، اءحسنت، اءحسنت.
سپس امام رضا عليه السلام دستور فرمود كيسه اى كه در آن سه هزار درهم سكّه بود، به من داده شود و همچنين پارچه هاى گرانبهاى زيادى را نيز به من عطا نمود.
.......:
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#از_حرم
بارش شدید باران در نیمه تابستان در حرم مطهر رضوی
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
💠 سلسله جلسات #سیر_مطالعاتی_آثار_علامه_مصباح_یزدی 16 🔰 جلسه 6️⃣1️⃣ ✳️ #فصل_اول تدریس کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیر مطالعاتی آیت الله مصباح 17.MP3
6.46M
💠 سلسله جلسات #سیر_مطالعاتی_آثار_علامه_مصباح_یزدی 17
🔰 جلسه 7️⃣1️⃣
✳️ #فصل_اول تدریس کتاب #نظریه_سیاسی_اسلام ( جلسه هفدهم)
🎤 #استاد_احسان_عبادی
👈 با توجه به اهمیت کتب ایشان طبق بیانات رهبری معظم، این فایلها را حتی با نام و لینک خودتان نشر دهید 👉
@zandahlm1357
14.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دانشگاه
#علم
🔻 یک سوال از نظام آموزشی کشور که هیچ کس جوابش رو نداده تا حالا❗️
⬅️ دانشگاهی که باید کارخانه تولید علم و کار و اشتغال باشه شده کارخانه تولید مدرک!
بالاتر! شده کارخانه افسرده سازی و ضدانقلاب سازی❗️
استاد رحیمپور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@zandahlm1357
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_سر
🎥داستان ششم ؛ درخواست عجیب اهالی یک روستا از فرمانده سپاه!
💢توانش در اردوی جهادی ده برابر میشد...
📌 مجموعه کلیپهای «حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی شهیدِ بی سر محسن حججی
@zandahlm1357
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرماندهای که از آمریکا به فقرا در ایران کمک میکرد
🆔️ @zandahlm1357
شهید بابایی13404_1 - <unknown>.mp3
11.77M
بیانات شنیدنی استاد عالی راجع به سبک زندگی شهید عباس بابایی
🆔️ @zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
سنگینی دنیا و دردهای آن بر انسان قوله علیه السلام: وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اختیار عبد در جلب مکروهات
قوله علیه السلام: وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ.
القدرة: عبارة عمّا قضاء اللّه و حکم به من الأمور.
و القدر: ما صدر مقدور أعنی فعل القادر. فالقدرة التامة للعبد علی ما زعمه القدری باطل. و القول بعدم القدرة علی شی ء من الطرفین کما زعمه الأشاعرة، أیضاً باطل ؛ و الحقّ بینهما، و هو مقتضا حدیث: « لا جبر و لاتفویض بل أمر بین الأمرین » [۱] .
ولی باید دانست که هر فعلی که از آنان صادر میشود و نسبت دارد، نسبتی به فاعل و خالق حقیقی، و نسبتی به قابل مجازی - اعنی خلق - [دارد]، و نسبت شی ء به فاعل بالوجوب است، یعنی أبداً از او صحت سلب ندارد، و نسبت آن به قابل بالامکان، یعنی صحّت سلب دارد ؛ چون نور شمس که در حین انبساطش در وجه ارض نسبت به فاعلش که قرص شمس باشد بالحقیقة ؛ و وجوب است یعنی ذاتی او است، و « الذاتی لایختلف و لایتخلّف » [۲] ؛ ولی نسبتش به قابل ارض بالمجاز و الامکان است ؛ لذا ورد فی الحدیث: « لایدخل الجنة قدری » [۳]، و هو الذی یقول: لایکون ما شاء اللّه و یکون ما شاء ابلیس.
پس ما حصل فقره دعا آن که: این امر مکروهی که تحمّل ثقل او مرا عاجز
نموده و به تعب انداخته به تقدیر ازلی و قضاء لایزالی خود بر حسب مقتضیات حکمت و رعایت مصلحت حال و مآل من وارد نموده[ای]، نه آن که امر جزافی گزافی [۱] اتفاقی باشد.
----------
[۱]: ۱ - الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۱۴ ؛ متشابه القرآن، ج ۱، ص ۱۹۳.
[۲]: ۲ - بسنجید: شرح المنظومة، ج ۲، ص ۱۲۶.
[۳]: ۳ - بسنجید: الخصال، ج ۲، ص ۴۳۶ ؛ بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۰: « لا یدخل الجنة مدمن خمر و لا سکیر... و لا قدری ».
[۱]: ۴ - کذا: ظاهراً یکی از دو لفظ جزاف و گزاف زائد است.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357