هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هر روز با امام رضا
@zandahlm1357
@HashtominEmam
آرشیو
مطالب صفحه هرروز با امام رضا (ع)
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: الهام دانش متن حديث إلهام العلم الصدوق: حدّثنا أبوالعبّاس محمّد بن إبراهيم بن إسحاق الطال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
در ناداني
متن حديث
فى الجهل ۱- عن الرضا عليه السلام عن علىّ بن أبى طالب عليه السلام قال: قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: من أفتى الناس بغير علم لعنته ملائكة السماوات و الأرض. ۲- الصدوق قال: حدّثنا أبومنصور أحمد بن إبراهيم قال: حدّثنا زيد بن
محمّد البغدادي، قال: حدّثنا أبوالقاسم عبدالله بن أحمد الطائى، قال: حدّثنا أبى قال: حدّثنا علىّ بن موسي الرضا عن أبيه موسي بن جعفر عن أبيه جعفر بن محمّد عن آبائه عليهم السلام قال: قال علىّ عليه السلام: خمس لو رحلتم فيهن ما قدرتم علي مثلهن: لايخاف عبد إلّا ذنبه و لايرجو إلّا ربّه عزّوجلّ و لايستحيى الجاهل إذا سئل عمّا لايعلم أن يتعلّم [ و لايستحيى أحدكم إذا سئل عمّا لايعلم أن يقول لاأعلم ] و الصبر من الإيمان بمنزلة الرأس من الجسد و لاإيمان لمن لاصبر له. ۳- الصدوق قال: حدّثنا أبى رضي الله عنه قال: حدّثنا علىّ بن موسي بن جعفر بن أبى جعفر الكميدانى و محمّد بن يحيي العطار عن أحمد بن محمّد بن عيسي عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر البزنطى، قال: سمعت أبا الحسن الرضا عليه السلام يقول: إنّ رجلا من بنى إسرائيل قتل قرابة له ثمّ أخذه و طرحه علي طريق أفضل سبط من أسباط بنى إسرائيل، ثمّ جاء يطلب بدمه، فقالوا لموسي عليه السلام: إنّ سبط آل فلان قتلوا فلاناً، فأخبرنا من قتله. قال: إيتونى ببقرة، (قالُوا أَتَتّخِذُنا هُزُوا قَالَ أَعُوذُ بِالله أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلِينَ)، و لو أنّهم عمدوا إلي أى بقرة أجزأتهم ولكن شدّدوا فشدّد الله عليهم، (قالُوا ادْعُ لَنا رَبّكَ يُبَيّن لَنَا مَا هِى قَالَ إِنّهُ يَقُولُ إنّها بَقََرةٌ لافارِضٌ و لابِكْرٌ) - يعنى لاصغيرة و لاكبيرة - (عَوانٌ بَيْنَ ذَلِكَ)، و لو أنّهم عمدوا
إلي أى بقرة أجزأتهم، ولكن شدّدوا فشدّد الله عليهم، (قالُوا ادْعُ لَنَا رَبّكَ يُبَيّنَ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنّهُ يَقُولُ إِنّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فَاقِعٌ لَوْنُها تَسُرّ النّاظِرِينَ)، و لو أنّهم عمدوا إلي أى بقرة لأجزأتهم، ولكن شدّدوا فشدّد الله عليهم، (قالُوا ادْعُ لَنَا رَبّكَ يُبَيّن لَنا ما هِى إِنّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَيْنا وَ إِنّا إِنْ شاءَ الله لَمُهْتَدُونَ* قالَ إِنّهُ يَقُولُ إِنّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولُ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِى الْحَرْثَ مُسَلّمَةٌ لاشِيَةَ فيِهَا قالُوا الآنَ جِئْتَ بِالْحَقّ) فطلبوها، فوجدوها عند فتىً من بنى إسرائيل، فقال: لاأبيعها إلّا بمل ء مَسْكها ذهباً، فجاؤوا إلي موسي عليه السلام فقالوا له ذلك. فقال: اشتروها، فاشتَرَوها و جاؤوا بها، فأمر بذبحها، ثمّ أمر أن يضرب الميّت بذَنَبها، فلمّا فعلوا ذلك حَىّ المقتول، و قال: يا رسول الله، إنّ ابن عمّى قتلنى دون من يدّعي عليه قتلى، فعلموا بذلك قاتله. فقال رسول الله موسي بن عمران عليه السلام لبعض أصحابه: إنّ هذه البقرة لها نبأ، فقال: و ما هو؟ قال: إنّ فتىً من بنى إسرائيل كان بارّاً بأبيه و إنّه اشترى تبيعاً فجاء إلي أبيه و رأى أنّ المقاليد تحت رأسه، فكره أن يوقظه فترك ذلك البيع، فاستيقظ أبوه، فأخبره، فقال له: أحسنت، خذ هذه البقرة فهى لك عوضاً لما فاتك، قال: فقال له رسول الله موسي بن عمران عليه السلام: انظروا إلي البِرّ ما بلغ بأهله؟!
در ناداني ۱- از
امام رضا (ع) از علي بن ابي طالب (ع) نقل است كه رسول خدا (ص) فرمود: هر كه بي دانش براي مردم فتوا دهد فرشتگان آسمانها و زمين او را نفرين گويند ۱. ۲- صدوق گويد: ابومنصور احمد بن ابراهيم ما را حديث كرد و گفت: زيد بن محمد بغدادي ما را چنين حديث گفت: ابوالقاسم عبدالله بن احمد طائي گويد: پدرم ما را چنين گفت: علي بن موسي الرضا از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرانش (ع) نقل كرد و فرمود: علي (ع) فرموده است: پنج چيز است كه اگر براي كسب آنها به سفر رويد نخواهيد توانست مانندش را به دست آوريد: بنده جز از گناه خود بيمي به خود راه ندهد، و جز به پروردگار عزّوجلّ اميد نبندد، و جاهل، آنگاه كه از او درباره چيزي كه نمي داند سؤال شود، حيا نورزد كه آن را فرا گيرد، [ و هيچ يك از شما حيا نكند، اگر از او آنچه نمي داند سؤال شود، كه بگويد نمي دانم ] و صبر نسبت به ايمان همچون سر، نسبت به بدن است و آن كه صبر ندارد، ايمان نيز ندارد۲. ۳- صدوق گويد: پدرم گفت: علي بن موسي بن جعفر بن ابي جعفر كميداني و محمد بن يحيي عطار از احمد بن محمد بن عيسي، از احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي ما
را حديث كرد كه گفت: از ابوالحسن الرضا (ع) شنيدم ميفرمود: مردي از بني اسرائيل كسي از خويشان خود را كشت، پس او را برداشت و در راه برترين سبطهاي بني اسرائيل انداخت، سپس به طلب خون او نزد موسي (ع) آمد، به موسي (ع) گفتند: فرزند فلان خاندان، فلاني را كشتند قاتل او را به ما بشناسان؟ گفت: ماده گاوي نزد من آوريد، (گفتند: آيا ما را به استهزاء ميگيري، گفت: به خداوند پناه ميبرم از اينكه از جاهلان باشم) فرمو
د: اگر ما
ده گاوي آورده بودند بار تكليفشان را نهاده بودند، اما سخت گرفتند و خداوند نيز بر ايشان سخت گرفت، (گفتند: از پروردگارت بخواه جنس و سنّ گاو چقدر باشد، گفت: ميفرمايد: نه كوچك باشد و نه بزرگ) و اگر آنان هر ماده گاوي ميآوردند، رفع تكليف از ايشان نموده بود اما سخت گرفتند و خداوند نيز بر ايشان سخت گرفت، (گفتند: از پروردگارت بخواه تا رنگ آن را براي ما روشن كند، گفت: ميفرمايد: گاوي زرد رنگ و روشن كه رنگ آن بينندگان را شاد كند) كه اگر هر ماده گاوي آورده بودند عهده شان را بر آورده بود، اما ايشان سخت گرفتند و خداوند نيز بر آنان سخت گرفت. (گفتند: از پروردگارت بخواه آن را براي ما روشن سازد كه گاو بر
ما مشتبه شده و إن شاء الله هدايت شدگانيم، گفت: او ميفرمايد آن گاوي است كه نه زمين شخم زده باشد و نه آبكشي كند. سالم و بي هيچ لكّه اي باشد، گفتند: اكنون حق را آوردي) پس به جستجوي آن برآمدند و چنان گاوي را نزد جواني از بني اسرائيل يافتند، گفت: آن را نمي فروشم مگر كه در برابرش پوست او را پر از طلا كنيد، نزد موسي (ع) آمدند و گفتند: چنين گفته است، فرمود: آن را بخريد، پس آن را خريدند و آوردند و دستور داد آن را ذبح كنند، سپس امر نمود دمش را به پيكر آن مرده زنند و چون چنين كردند، كشته زنده شد و گفت: اي پيامبر خدا پسر عمويم مرا كشته است نه آن كه عليه او ادعا كنند، و بدين ترتيب همگان قاتل او را شناختند. گفت: آنگاه رسول خدا، موسي بن عمران (ع) به يكي از يارانش گفت: اين ماده گاو را داستاني است، گفت: آن چيست؟ فرمود: جواني از بني اسرائيل نسبت به پدرش نيكوكار و خوش رفتار بود، گوساله اي خريد و نزد پدرش آمد ديد پدر در خواب و كليدها زير سر او هست دلش نيامد او را بيداركند و گوساله را رها كرد، پدر از خواب بيدار شد و او وي را از آنچه رخ داده بود با خبر كرد، پس پدر گفت: آفرين بر تو
! حالاينمادهگاورابهجايآنچهازدستداديبگير. گفت:آنگاهپيامبرخداموسيبنعمرانفرمود:بن گريدنيكي،اهلخودرابهكجارساند۳.
منبع حديث
۱- عيون اخبار الرضا ۲/ ۴۶. ۲- خصال ۳۱۵. ۳- عيون اخبار الرضا ۲/ ۱۳-۱۴، و آيات در سوره بقره/ ۶۷-۷۱.
#دانستنیهای امام رضا علیه السلام
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
🎥 سلسله کلیپهای #جهاد_تببین_عملکرد_دولت 4 ✅ بررسی نقاط قوت و ضعف دولت و آسیب شناسی رفتار برخی انقلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سلسله کلیپهای #جهاد_تببین_عملکرد_دولت 5
✅ بررسی نقاط قوت و ضعف دولت و آسیب شناسی رفتار برخی انقلابی ها در نقدهای تخریب گونه و حمله به #دولت_انقلابی
🎬 جلسه پنجم 5️⃣
👈 پاسخ دوم به این انتقاد گه چرا هنوز برخی مسئولین دولت قبلی حضور دارند
👈 آیا ما در هر پست و مسئولیتی ، انقلابی متخصص داریم ⁉️
🎤 #احسان_عبادی
🌀 دیدن همه کلیپهای #عملکرد_دولت با کیفیت های بالاتر در 👈 اینجا
#جهاد_تبیین
#دولت_انقلابی
🔰انقلابی باید قوی شود🔰
☑️متن شبهه و سوال👇👇👇👇👇
اینکه گفته شده 1/5 سال بعد از خروج سفیانی و 15 روز بعد از قتل نفس زکیه ظهور اتفاق میفته آیا تعیین وقت نیست؟ چطور توضیح داده میشه؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✅متن پاسخ به شبهه👇👇👇👇👇
⏰ نه اینها تعیین وقت نیست، چون اینها بعد از رخ دادن علامات حتمی است.
این بحث تعیین وقت و امثال اینها قبل علامات حتمی است و در روایتی هم که امام زمان (عج) به علی بن محمد سَمُری به نائب چهارم می نویسد صراحتا قید میکند قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی هر کسی ادعای ارتباط با من را دارد دروغ میگویند. پس یعنی بعدش ممکن است این ادعاها مطرح بشود و مشکلی ندارد.
👈🏻پس قضیه تعیین وقت تا قبل
از خروج سفیانی است، بعد از خروج سفیانی به هر حال روایات مشخص کردند، اما این را هم بدانید همین 6 ماه و 9 ماه و شب 23 رمضان و.. اینها ممکن است بداء حاصل بشود یعنی اصل سفیانی و صیحه آسمانی حتمی است کسی نگفت، زمانش هم حتمی است.
📲 این آقایانی که در فضای مجازی هی مطرح می کنند آماده باشید امسال شب 23 رمضان صیحه آسمانی است، دیگر حالیشان نمی شود ممکن است زمان صیحه آسمانی تغییر حاصل بشود. قبل از صیحه آسمانی سفیانی حرکت می کند، یمانی حرکت می کند. کو الان سفیانی، یمانی حرکت نکردند که شما جو بیخود به مردم می دهید!
👈🏻پس حواستان در این زمینه ها جمع باشد که در زمانها ممکن است بداء حاصل بشود. ممکن است سفیانی خروج بکند دوماه بعدش ظهور بشود چون کسی نگفت 6 ماه حتمی است، اصل سفیانی حتمی است.
#پرسش_پاسخ
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👤پاسخ دهنده: #استاد_احسان_عبادی
(👆جزو اساتید مهدویت ، پژوهشگر تاریخ و محقق)
هدایت شده از #مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
هنر آن است ڪه بمیرے پیش از آنڪه بمیرانندت و مبدا و منشا حیات آنانند ڪه چنین مردهاند...
.......:
@zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
#بچه_های_کارون قسمت سیزدهم رفتم نشستم تو سنگرِ سقفدار دیدبانی و از تویِ سوراخیِ جلوی آن، زل زدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پنجشنبه_های_شهدایی🌷
#بچه_های_کارون
قسمت ۱۴
فرمانده همان جا، کنارِ سوراخیِ سنگر ایستاد. زل زده بود به روبهرو و چشم نمیگرداند. با صدای هر
تکتیر، تکان میخورد؛ انگار که راستی راستی به سمت او شلیک میشود. ‼️خواستم دربارهی عبدل بپرسم و اینکه کجا رفت. نتوانستم. ترسیدم جوابم را ندهد.😒
ـ تو برو تو سنگر، پیشِ بیسیم📞 من فعلاً اینجا هستم.
نمیخواستم بروم❗️ دلم همچنان پیشِ آن پسره بود😢 اما به ناچار راه افتادم سمت سنگرمان.
توی سنگر، یک گوشه نشستم. سنگرمان جادار بود؛ چون خیلی وقتها فرماندهان میآمدند آنجا. دیوارههایش از گونیِ خاک بود و روی آن را چند
تیرآهن انداخته بودند. جلوی در، پتو آویزان کرده بودیم که شبها، نور فانوسهایی💥 که روشن میکردیم، بیرون نرود. همان بغل هم دو تا جعبه مهمات بود؛ برای خوراکیها و خرتوپرتهای دیگری که داشتیم.
همهی حواسم به عبدل بود و داشتم دربارهی او فکر میکردم که فرمانده آمد. بدون اینکه حرفی بزند، یکراست رفت سراغِ بیسیم:
ـ قاسم، قاسم... فروزان.
انگار که منتظر باشند، بلافاصله یک نفر آمد پشت خط و جواب داد:
ـ فروزان هستم. چه خبر⁉️
ـ آذرخش پرواز کرد. تکرار میکنم. آذرخش به سوی آشیانه پرواز کرد😭
ـ شنیدم. تمام.
فرمانده، همان جا تکیه داد به دیوارهی سنگر و پاهاش را دراز کرد. یک مدت، نه حرف زد و نه حتا مژه زد. خیره شده بود به یک نقطه و چنان بیحرکت نشسته بود که صدای نفس کشیدنش هم نمیآمد.‼️
بلند شدم، توی یکی از شیشههای مربایی، چای☕️ ریختم و گذاشتم کنارِ دستش. با تکان دادنِ سر، ازم تشکر کرد. بعد پا شد، لیوان را برداشت و رفت بیرون.
شب سختی بود. نمیدانستم عبدل که پیشِ چشمِ من یک پسرک لاغر و قدکوتاه بود و پیشِ چشمِ فرمانده یک قهرمان، کجا رفت. او کی بود😔 تا آن روز سابقه نداشت کسی به آن طرف کارون برود. یا اقلکم، من خبرش را نداشتم😢
بلند شدم رفتم بیرون. فرمانده تکیه داده بود به دیوارهی کانال ـ رو به کارون و خط دشمن
ایستاده بود. همه جا ساکت بود و تکوتوک، صدای ترقوتروق شلیک تفنگها میآمد. هر چه صبر کردم تا فرمانده چیزی بگوید و سرِ صحبت باز شود، حرفی نزد.
ناچار گفتم: «من... من میتوانم یک چیزی بپرسم... راجع به...»
وقتی دیدم حتی رویش را برنگرداند طرفم، کلمات تو دهنم ماسید.🤭 صبر کردم تا شاید چیزی بگوید. نگفت.
ـ راستش...
فرمانده برگشت به سمتم. توی تاریکی، میتوانستم سنگینیِ نگاهش را روی خودم حس کنم😞
ـ نه. هیچ چیز نپرس. از الان به بعد هم انگار نه انگار که قبلاً آذرخش را ـ یا همان عبدل را ـ دیدهای. دربارهی او با احدی حرف نزن. متوجه شدی؟ اگر کسی دربارهاش ازت چیزی پرسید،
بگو... اصلاً بگو آمده بود کمکبیسیمچیِ تو شود ولی نماند و رفت. ندانستن اینکه این پسرک کی بود، به نفع همه است‼️
از دور، صدای زوزهی خمپاره آمد. از بالای سرمان رد شد و آن عقبترها، خورد زمین و ترکید. من سر خم کردم ولی فرمانده جنب نخورد. ناچار برگشتم تو سنگر و کنارِ بیسیم📞 دراز کشیدم. تا وقتی بیدار بودم، فرمانده برنگشت تو. من هم تصمیم گرفتم دیگر چیزی از عبدل نپرسم و فراموشش کنم😔
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: اعطای خبر توسط خداوند قوله علیه السلام: وَ لاَ مِنَ الْخَیْرِ إِلاَّ مَا أَعْطَیْتَه [۳] .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
خلقت شرور
امّا باید دانست که اگر چه خیر و شرّ هر دو مخلوق و مجعول و مقدور خدا است، ولی چون خدا خیر محض است لهذا خیرات مخلوق او است بالذات و شرور مجعول او است بالعرض، یعنی اگر گاهی شرّ و الم و مرض در عباد هویدا نماید، آن هم به واسطه جهات خیریه ای است که از انظار و ابصار اولواالابصار مخفی است، که من جمله انتباه و اختبار عبد و جلب او به منافع کثیره باشد من حیث لایشعرون. کما قال علی علیه السلام:
و کم للّه من لطف خفی یدق خفاه عن فهم الزکی [۴]
چنانچه مثلا آتش را ایجاد فرموده بالذات به واسطه احتوای او بر جهات خیریه و منافع عدیده لاتعدّ و لاتحصی، و شرّ قلیل او که در زمانی از ازمنه جامیه مظلومی را سوزاند، موجد آن هم خدا است نه غیر، ولی او بالعرض مقصود خدا است نه بالذات، و حکیم برای شرّ قلیل ترک خیرات کثیره ننماید.
پس:
اگر نیک و بدی دیدی مزن دم که هم ابلیس میباید هم آدم
----------
[۴]: ۴ - دیوان علی علیه السلام، ص ۴۹۴.
.......:
📚✍ #شرحی بر صحیفه سجادیه
میرزا ابراهیم سبزواری وثوق الحکماء
https://eitaa.com/zandahlm1357
#مجله_مجازی_تازنده ایم_ رزمنده ایم
.......: احول صفدی میگوید: علت اینکه احول یک چیز را دو چیز میبیند این است که اگر پیچشی در اثر سست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.......:
اسم جمع
بدرالدین بن جمال الدین میگوید: اسمی که بیش از دو معنی دارد، یا موضوع برای احاد مجتمعه است که بر آنها بر اساس تکرار واحد که یکی یکی بر هم عطف شده باشند دلالت میکند یا موضوع برای مجموعه احاد است و مانند مفرد بر مجموعه اجزاء دلالت میکند، یا موضوع برای حقیقت است که فرد ملاک نیست. اسمی که موضوع برای احاد مجتمعه است، چه از لفظ آن مفرد استعمال شود مانند رجال و اسود و یا نشود مانند ابابیل، و نیز اسمی که موضوع برای آحاد است، چه مفردی از لفظ آن باشد مانند رکب و صحب یا نباشد مانند نوم و رهط، چنین اسمی اسم جمع است. اسمی که موضوع برای حقیقت باشد و فردیت در آن ملغی شده باشد اسم جنس است. غالباً ممیز اسم جنس از مفرد آن بوسیله تاء است مانند تمر و تمرة.
.......:
#کشکول شیخ بهاء
https://eitaa.com/zandahlm1357