#ینگه_دنیا صندوق امن کودک سال گذشته در خبرها آمده بود که مسئولان شهرى در ایالت ایندیاناى آمریکا، در خدمتى جدید به شهروندان جعبه اى کنار خیابان براى انداختن فرزندان ناخواسته نصب کرده اند! حال اخیرا زنگ هشدار یکى از این سطل ها یا همان صندوق ها به صدا درآمده و خبر از رها شدن یک نوزاد را درون آن داده است. مسئول آتش نشانى ابتدا فکر کرده که این زنگ دروغین است و یکى مثل همیشه خواسته آن ها را سر کار بگذارد. مثلا بچه اى شیطان یا آدمى مریض، محض یک شوخى هالووینى، بچه راکون یا بچه سنجابى گذاشته آنجا و در رفته! اما این بار مسأله جدى بود و یک نوزاد انسان آن جا رها شده بود. بند ناف نوزاد هنوز وصل بود و او را داخل یک تى شرت پیچیده بودند. مسئولین محلى هم کنفرانس گذاشته و در مورد این واقعه توضیح داده اند. واکنش من به این خبر ابتدا سکوت بود. بعد تلاش کردم میان این خبر و آن چه در پستوى ذهنم دارم ارتباطى برقرار کنم تا شاید معنایى براى این واقعه پیدا کنم. آنچه این خبر و تحلیل آن را براى من عجیب کرده شاید متداول بودن این قضیه در آن شهر است. این که احتمالا موارد مشابهى در آن شهر اتفاق افتاده که مسئولین شهرى را به فکر واداشته تا صندوقى با نام «صندوق امن کودك» در آتش نشانى تعبیه کنند تا دختر یا خانمى که باردار شده و احتمالا به هر دلیلى جنین خود را سقط نکرده بتواند با احساس شرم کمتر از زیر بار این مسئولیت و عاقبت کارى که کرده شانه خالى کند. شاید از یک منظر تعبیه چنین صندوقى از جانب مسئولین شهرى اقدامى انسانى باشد اما از سوى دیگر باید پرسید بر سر این جامعه چه آمده و آزادى چگونه براى انسان تعریف شده است که بدون تعهد و پذیرش مسئولیت اعمال خود، در سنین کم وارد روابط صمیمى مى شود و عواقب کار خود و مسئولیت آن را به دوش جامعه مى گذارد؟ @zane_ruz

#داستان کاش از زیر قرآن ردش کرده بودم مرضیه ولی حصاری ليوان را محكم به زمين مى كوبم و فرياد مى زنم. محمدعلى بهت زده نگاهم مى كند و هيچ چيز نمى گويد و من فقط فرياد مى زنم، از نگاهش احساس مى كنم كه باور نمى كند اين من هستم كه اين گونه بى محابا دعوا به راه انداخته ام، مى خواهد به سمتم بيايد كه آرامم كند، اما من به سمت اتاق مى دوم. در اتاق را محكم مى بندم و پشت در مى نشينم و هاى هاى گريه مى كنم. محمدعلى پشت در التماس مى كند: «آخه خانومم چرا اين طورى مى كنى، مگه خودت شرايط منو قبول نكردى! خودت نگفتى ازم حمايت مى كنى! حالا چى شده كه ورق برگشته؟» دست خودم نيست فرياد مى زنم: «نمى خوام صدات بشنوم. نمى خوام... » ديگر صدايى از محمدعلى نمى آيد احساس مى كنم ديگر پشت در نيست، صداى جاروبرقى را مى شنوم، حتما دارد خرده شيشه هاى ليوان شكسته را جمع مى كند... در ادامه می‌توانید این داستان زیبا را در کانال زن روز بخوانید. @zane_ruz

#داستان نویسنده: #مرضیه_ولی_حصاری @zane_ruz

بسم الله الرحمن الرحیم... ✨ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم✨ اعضای محترم کانال زن روز، سلام!✋🌸 صبح تون بخیر و روزتون پر روزی و نورانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در بیان اهمیت دعا در حدیثی گهربار می‌فرمایند: «جز دعا، هیچ‌چیز تقدیر خداوند را تغییر نمی‌دهد» (جامع‌الاحادیث، ج ۱۵، ص ۲۱۲) با ما همراه باشید @zane_ruz

#مهارتهای_زندگی برخورد صحیح با دختران نوجوان علاقه‌مند به آرایش کردن نوجوان بیش از هر برهه سنى دیگر به قضاوت و نظر دیگران اهمیت مى دهد. او دلش مى خواهد ستایش شود و دیگران او را زیبا توصیف کنند. دختر نوجوان ما مشغول هویت یابى است و زیبا بودن را بخشى از هویت زنانه اش مى داند. پس با «نیاز به دیده شدن» او نجنگید. اگر صاحب یک دختربچه هستید، تشویق هایتان را مختص به ظاهر و قیافه اش نکنید. «به به چه دختر خوشگلى»، «واى چه موهاى زیبایى» و ... نه اینکه این جملات را نگویید، بگویید، اما سعى کنید زیبایى عقل و اخلاق را هم در نظر بگیرید که «از این که مادر دختر مؤدبى مثل تو هستم خیلى خوشحالم»، «همیشه از اینکه اینقدر خوب درك مى کنى و مى فهمى بهت افتخار مى کنم». با این جملات به فرزندانمان مى گوییم که ما او را مى بینیم، نه فقط ظاهرش را که عقل و اخلاق و بقیه داشته هایش را هم در نظر داریم و اتفاقا از ظاهر زیبا برایمان مهم تر است. درباره قهرمان فرزندتان دقیق باشید. رفت و آمدهاى تان با آدم هایى که رفتار و ظاهرشان را براى نوجوان سالم نمى دانید، کنترل کنید. افرادى که در خانواده و اجتماع مذهبى زندگى و رفت و آمد مى کنند، ارزش هایشان هم متفاوت است و کمتر تحت فشار اجتماع به سمت آرایش کردن و آراستن غیرطبیعى متمایلند. در میان این گونه جمع ها سادگى مقبولیت بیشترى دارد و تمرکز بر معنویات بیش از ظاهر است و تمیزى و آراستگى طبیعى بیش از آراستن مصنوعى مورد قبول واقع مى شود. فرزندتان را از محبت سیراب کنید. چه محبت هاى ظاهرى و چه محبت هاى غیرظاهرى. دست از قربان صدقه رفتن و در آغوش کشیدن دختر نوجوانتان نکشید فقط به این دلیل که دیگر بزرگ شده و لوس مى شود. اگر خواهر و برادر کوچک ترى دارد و مدام توى سر و کله هم مى زنند، سعى کنید بیشتر طرف دختر نوجوانتان را بگیرید. در عین حال که اجازه نمى دهید به خواهر و برادرش آسیب جدى وارد کند. از مضرات استفاده از لوازم آرایش صحبت کنید؛آرایش کردن باعث پیرى زودرس در زنان مى شود، خاصه آن هایى که از نوجوانى آن را شروع کرده اند. تحقیقى درباره نحوه ساخت لوازم آرایش، مواد مصرفى آن ها و تأثیرى که بر پوست و سلامت جسم دارند بکنید و نتیجه آن را با دخترتان بررسى کنید. @zane_ruz

#پزشکی جوش هاى سفید و قرمز روى گونه و بازوها نشانه چیست؟ اگر روى گونه ها یا بازوهایتان جوش هاى قرمز رنگى مشاهده مى کنید. شاید دچار کمبود اسیدهاى چرب ضرورى و ویتامین هاى گروه A و D شده اید. این جوش هاى قرمز رنگ با آکنه فرق داشته و مقاوم تر هستند. این ها دردناك بوده و به سختى از بین مى روند چون شکل شان مانند یک توپ چربى است. راه حل مشکل این است که تا مى توانید مصرف چربى هاى اشباع شده یا ترانس را کاهش داده و در عوض چربى هاى سالم میل کنید. ماهى آزاد، تخم کتان، تخم شربتى و شاهدانه و همچنین آجیل هایى مانند بادام و گردو و غیره را به برنامه غذایى تان اضافه کنید. براى افزایش میزان ویتامین A بدنتان نیز به سراغ هویج، سیب زمینى شیرین و فلفل دلمه اى قرمز بروید. @zane_ruz

#منبرک خواب بین‌الطلوعین را ترک کن یکى از آقایان خواب دیده بود که برآورده شدن حاجتت به دست فلانى است. به نزد او مى رود و مى گوید: ابتلا به هم و غم داشتیم ما را نزد شما فرستادند. او با خونسردى جواب مى دهد به ما هم گفتند اگر حاجتت را به ما عرضه داشتى بگوییم که آن خواب بین الطلوعین را ترك کن گرفتارى دنیایى تو رفع مى شود. @zane_ruz

#کدبانوگری ته‌ چین تن ماهی 🌸مواد لازم برنج:3 پیمانه سبزى (گشنیز، شوید و شنبلیله): 350 گرم ماست چکیده: 1 پیمانه تخم مرغ: 3 عدد تن ماهى: 2 عدد روغن، پیاز داغ، سماق، زرد چوبه، نمک، فلفل: به میزان لازم 🌼طرز تهیه ابتدا برنج را دم مى کنیم و کمى زنده از اجاق برمى داریم. سپس ته ظرفمان را چرب کرده و تمامى مواد به جز تن ماهى را با برنج مخلوط مى کنیم. نصفش را در ظرف مى ریزیم و بعد تن ماهى را به آن اضافه نموده و دوباره رویش را با مواد مى پوشانیم و به مدت یک تا یک و نیم ساعت در فر قرار مى دهیم. @zane_ruz

#چشم_سوم @zane_ruz

#چشم_سوم @zane_ruz

#سردار_دلها ظرف غذایش که دست نخورده می‌ماند، وحشت می‌کردیم. مطمئن می‌شدیم به گروهانی در یک گوشه خطِ لشکر غذا نرسیده. این‌طوری اعتراض می‌کرد به کارمان. تا آن گروهان را پیدا نمی‌کردیم و غذا نمی‌دادیم بهشان، لب به غذایش نمی‌زد. گاهی ۴۸ ساعت غذا نمی‌خورد تا یقین کند همه غذا خورده‌اند. @zane_ruz