به نام خدایی که زیباست و زیبایی را دوست دارد...
🖤اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🖤
سلام! صبحتون بهخیر. روزتون بانشاط و پرانرژی ان شاالله
@zane_ruz
#نگاه_نو
زنان پیشرو در سرسپردگی
نیلوفر حاج قاضی
پایان واقعه ی جانسوز ، آغازی برای آزادگی و تفکر دیگران بود. قبیله ی بنی اسد از محل واقعه عبور می کرد که با پیکرهای شهدای کربلا مواجه شد. زنان بنی اسد، مردان خود را با خبر کردند تا برای دفن شهدای کربلا کمک کنند. آن ها بی اعتنایی کردند اما زنان خود برای این کار مردانه آستین همت بالا زدند و دست به کار شدند. مردان هم غیرتشان جوشید و به خود آمدند و همراه با امام سجاد علیه السلام شهدای کربلا را به آغوش خاک سپردند. قبل تر هم که اباعبدالله الحسین علیه السلام، عازم این سفر شد زنانی بودند که در یاری حق، قوی تر، بهتر و بیشتر از مردان شان خود را نشان دادند. زنانی که زندگی برایشان مفهومی دوباره یافته بود و این تحول عمیق، گام هایشان را در سرسپردگی تمام به معبودشان استوارتر کرده بود و ان چنان شده بود که لیاقت همراهی با اباعبدالله در سرنوشت شان رقم خورد و شایستگی دفاع از حریم دین و ساحت اهل بیت را پیدا کردند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#نگاه_نو
زنان حماسهآفرین کربلا
نیلوفر حاج قاضی
از میان این زنان باشعور و شایسته گروهی همراه و هم قدم با امام شان بودند و گروهی رسالت تبلیغ و فریاد زدن مظلومیت پسر رسول خدا و و اهل بیتش را برعهده داشتند. نامشان را که بنگری خرده روایت هایی از جهادشان دلت را زیرورو می کند؛ «ماریه دختر سعد»، از قبیله عبدالقیس و از شیعیان ساکن بصره، در شرایط اختناق منزل خود را در اختیار شیعیان قرار داد تا محلی برای اجتماع ایشان، جهت مشورت پیرامون چگونگی پیوستن به امام حسین علیه السلام باشد. از این انجمن، چند تن، چون «یزید بن نبیط» و دو پسرش، عازم کربلا شدند و در قیام عاشورای امام حسینعلیه السلام به شهادت رسیدند.
«قمر بنت عبید»، همسر «عبدالله بن عمیر كلبی» دیگر زنی است که به همسرش در حال شهادت، می گوید: «چه خوب جانبازی كردی» و دشمن سر او را با عمودی خرد می كند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#منبرک
باید تجسم حسینی بودن روی زمین باشیم
امام موسی صدر
خدمات حسین (ع) به دین، فراتر از هر خدمت دیگری است. خدمت هیچکس، از برادر و پدر و خویش و دوست و یاور، مانند خدمات حسین نیست. وقتی به این فکر میکنیم که حسین (ع) چیزی برای خود نگه نداشت و از بذل مال و آبرو و خانواده و کودکان و دوستان و یاران خودداری نکرد و همهچیز، حتی جان خود را فدا کرد، درمییابیم که خدمات او برابر با همهٔ خدمات ماست. وظیفهٔ ما در برابر این خدمات چیست؟ اگر من یک ساعت از آسایش یا وقت خود را فدا کنم یا از برخی عادات خود دست بردارم یا واجبات را ادا کنم و گناهان را ترک کنم، آیا تصور میکنید کار دشواری صورت دادهام؟ هرچقدر هم این کارها دشوار باشد، حسین (ع) دشواریها و سختیهای بیشتری تحمل کرده است. به همان اندازه که در این روزها احساس مصیبت و اندوه عمیق و نیز احساس قدردانی فراوان میکنیم، به همان اندازه باید در زندگی و اوضاعمان بازنگری کنیم و خط تازهای برای رفتار و سلوکمان برگزینیم؛ باید تجسم حسینی بودن روی زمین باشیم.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#کدبانوگری
شربت گل پنیرک
👩🍳مواد لازم:
گل پنیرک: ۳ قاشق غذاخوری
شکر: ۱/۵ لیوان
آب: ۴ لیوان
آبلیمو: ۱ قاشق غذاخوری
گلاب: ۲ قاشق غذاخوری
عرق بهارنارنج (یا عرقیات گیاهی دیگر با طعم دلخواه): ۱ قاشق غذاخوری
👩🍳طرز تهیه:
در ابتدا، گل پنیر ک ها را پاک کنید. سعی کنید از انواع تازه و سالم گیاه گل پنیرک استفاده کنید که خوب رنگ بدهند. گل های پنیرک را در یک کاسه بریزید. روی آن ها را با آب سرد بپوشانید. مراقب باشید که آب گرم استفاده نکنید چون، باعث خارج شدن رنگ آن ها می شود. حدود نیم ساعت گل پنیرک ها را در آب خیس کنید تا گل ولای آن ها خارج شود. سپس آن ها را آبکش کنید.
یک قابلمه روی حرارت بگذارید و در آن ۲ لیوان آب بریزید. شکر را به آب اضافه کنید و اجازه دهید آب و شکر بجوشند و دانه های شکر حل شوند. سپس گل پنیرک های آبکش شده را در این شربت بریزید. روی حرارت متوسط، ۵ دقیقه شربت را بجوشانید.
در ادامه، آبلیمو، عرق بهارنارنج و گلاب را اضافه کنید. ۱۵
دقیقه ی دیگر، شربت را بجوشانید تا گل پنیرک ها تغییر رنگ بدهند. سپس شعله ی گاز را خاموش کنید و شربت گل پنیرک را از صافی رد کنید.
اجازه دهید شربت خنک شود، سپس برای درست کردن یک لیوان شربت گل پنیرک ۲ یا سه قاشق از این شربت غلیظ را با مقداری آب و یخ، مخلوط کنید.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#زیرگذرتاریخ
شاهکار نورگیرها
هورنو در معماری سنتی ایران به نورگیری بالای سقف گفته می شود. چون در نزدیکی های تیزه گنبد امکان اجرا به صورت بقیه ی قسمت ها میسر نیست، لذا در نزدیکی های تیزه، سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق کار نوررسانی را انجام دهد. هورنو یا نورگیر بیشترِ بناهای تاریخی ایران که غالباً برای تاریخی ساخته می شدند، به گونه ای بودند که در وقتِبازارها، ساباط ها، کاروانسراها، دالان خانه ها و کاخ های اذان ظهر، نور دقیقاً در قسمت زیرین هورنوها قرار می گرفت.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#نگاه_نو
اهل کدام بلندی هستیم؟
نیلوفر حاج قاضی
در واقعه ی عظیم عاشورا تل زینبیه بود و تل ندبه. آه که اگر تل ندبه نبود، زینب از فراز ان بلندی شهادت برادرش را نظاره نمی کرد. در واقعه ی عاشورا خیل کثیری در یک طرف صحنه بودند و یاران اندک اباعبدالله در سمت دیگر اما عده ی سومی هم بودند که بر فراز تپه ای به راز و نیاز مشغول بودند و برای پیروزی امام حسین دعا می کردند. همان ها که بعدتر به اصحاب ندبه مشهور شدند. آن ها مویه و تضرع می کردند و از خدا می خواستند امام حسین را پیروز این میدان کند. حتی لحظه ای که آن حضرت، شیرخواره ی تشنه ی خود، حضرت علی اصغر را به آسمان بلند کردند و کمک خواستند، باز هم تنها دعا کردند و به حضرت نپیوستند.
اهالی ندبه برای ما غریبه نیستند و امروز در این معرکه های حساس تاریخی نیز بسیاری از آنان را در موضع گیری هایشان می شناسیم. همان ها که دعاهای جانسوزشان تنها برای ظهور حضرت آقا امام زمان است و کنج عافیت طلبیده تنها برای ظهور دست به دعا برداشته معتقدند تقویت جبهه ی حق ظهور را به تأخیر می اندازد.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#نگاه_نو
شمر زمانه ات را بشناس و خون به پا کن!
نیلوفر حاج قاضی
در این ایام شمر زمانه اسرائیل است و آنان که چشم خود را روی جنایات او بسته اند اهالی ندبه! قتل و نسل کشی بیش از ۴۰ هزار نفر که بیشترشان زن و کودک هستند، قحطی، تشنگی و گرسنگی کودکان در سرزمین های اشغالی و در نبردی نابرابر کربلایی دیگر را رقم زده است. «حکمت» یکی از کودکان این کربلاست و دیدن عکس پیکر نحیف او و استخوان های بیرون زده از پوستش دل سنگ را آب می کند. حتی خیلی جاها امکان بارگذاری این عکس نیست مبادا خاطر ساکنان کره ی زمین مکدر و مشوش شود!
نام کاملش « حکمت بدر» و ۶ ساله است. جرمش این است که در غزه به دنیا آمده است. پزشک او را پشت به دوربین خوابانده تا پیکر نحیفش ظلم حرمله های اسرائیلی را فریاد کند. هیچ گوشتی بر بدنش نیست و استخوان ها از شدت بی غذایی از زیر پوست زرد و چروکیده اش هویداست.
این پسر ۶ ساله از شدت سوء تغذیه به خاطر قحطی، اشغالگری و جنایت علیه فلسطین به به شهادت رسیده است. او فقط یکی از ۴۰ هزار کودک شهید غزه طی ۹ ماه گذشته ست.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#هر_روز_یک_آیه
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ ۛ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا ۛ سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ ۖ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ ۖ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا ۚ وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ. ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیش تحریف میکنند، و (به یکدیگر) میگویند: «اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید!» (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پیدرپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی، و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد.» (سوره مبارکه مائده، آیه ۴۱)
@zane_ruz
#پزشکی
با دوستانتان معاشرت کنید
تنهایی به سلامت روان، سلامت عاطفی و سلامت مغز افراد صدمه می زند. پس ارتباط با دیگران امری حیاتی است. به طور کلی، طول عمر افرادی که ارتباط اجتماعی قوی دارند، بیشتر است. گذران وقت با دیگران برای زندگی عاطفی ما بسیار مفید است. همین موضوع به سلامت مغز نیز کمک شایانی خواهد کرد.
با توجه مطالعات، ارتباطات اجتماعی قوی به کاهش خطر افسردگی و اضطراب منجر می شود و به افراد کمک می کند تا با مسائل دشوار بهتر کنار بیایند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97
#داستان
آرامش من
اکرم بادی
افسردگی ای که به جانم افتاد، تمام امیدم را شست. شد گلوله ای غمگین و نشست تنگ دلم. گاه و بیگاه که می آمد سراغم، بغض می شد می چسبید بیخ گلویم؛ نه می گذاشت از دنیا و زندگی ام لذت ببرم، نه به فکر آخر و عاقبت آن دنیایم باشم.
مشاور که پرسید، چی خوشحالت می کند؟ فکر کردم به طلا، به اثاث و لباس های نو نوار... دیدم نه. هنوز غصه ته دلم ووُل می خورد. نه از طلا و نه از زرق و برقش کاری بر می آمد؛ و نه چیزهای نو! هیچ کدام نمی توانست غصه ای که مثل قیر سیاه و سوزنده، چسبیده بود کف قلبم را پاک کند.
برای مشاور از فکر و خیال هایم گفتم؛ از غصه ی جدایی و زندگی ویران دختر یکی یکدانه ام! از اینکه هر لحظه، پی بهانه و تلنگری، می خواهد که بترکد و بشود های های گریه ام...
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97