#شماوما گریه از بهر خویشتن آورده اند که زاهدى در بصره بیمار شده بود. چون به در مرگ رسید، خویشانش همه از گرد وى در نشستند و مى گریستند. گفت: مرا باز نشانید. وى را باز نشانیدند. روى سوى پدر کرد و گفت: اى پدر! تو چرا مى گریى؟ گفت: (چگونه نگریم که فرزندى چون تو بمیرد و پشت بشکند. مادر را گفت: تو چرا مى گریى؟) گفت: امید مى داشتم که در پیرى خدمت من کنى و در بیمارى بر سر بالین من باشى. روى سوى فرزندان کرد و گفت: شما چرا مى گریید؟ گفتند: زیرا که یتیم شدیم و خوار ذلیل گشتیم. رو سوى عیال کرد و گفت: تو چرا مى گریى؟ گفت: من چگونه دارم این یتیمان را؟ گفت: آه! آه! شما همه، براى خود مى گریید، هیچ کدام براى من نمى گریید که تا من چگونه چشم تلخى مرگ را و چه گویم جواب اعمال و کردار خویش را؟ این بگفت و بخروشید و جان به حق تسلیم کرد. @zane_ruz

#ج_مثل_جوان رفیق ناباب نیلوفر حاج قاضی ولخرجى براى برخى لذت خودش را دارد. براى برخى دیگر هم نه تنها لذتى ندارد بلکه آن ها را دچار عذاب وجدان مى کند ولى حال و هوایشان نمى گذارد در برابرش مقاومت کنند و به آن نه بگویند. مد روز بودن، تب داغ آرایش و پیرایش و اکسسورى هاى جوانانه هم به این ولخرجى ها دامن مى زند. براى همین معمولا خیلى از جوان ها حتى اگر بضاعت محدودى هم داشته باشند معمولا جعبه هاى بزرگى از برون ریزهاى بى خودى دارند که دلشان نمى آید آن ها را دم در بگذارند. چون پول زیادى برایشان پرداخت کرده اند.بعضى هم با خریددرمانى حالشان خوب مى شود. هر موقع دلشان مى گیرد یا حوصله شان سر مى رود راه مى افتند توى کوچه و خیابان و تا ته کیف شان را خرج نکنند آرام نمى گیرند. هیچوقت پس اندازى ندارند. همیشه هم هشتشان گرو نه آنها است. حتی اهل رفیق و دوست بازى هم نیستند و همه پولشان را صرف خوش خورى، شیک پوشى و به روز بودن هاى غیر ضرورى مى کنند. در جوانى، شرم و حیاى مخصوص این سن و قدم گذاشتن به دنیاى بزرگسالى شرایطى رو به وجود میاره که خیلى از ما قدرت «نه گفتن» را نداشته باشیم. خیلى اجناس را بیشتر از قیمتشان مى خریم، خیلى از رفاقت ها را تحمل مى کنیم، زیر بار برخى حرف هاى زور مى رویم، گاهى هم خودمان را برتر و بزرگ تر از چیزى که هستیم نشان مى دهیم. خلاصه این که حال و هواى جوانى مجبورمان مى کند قدرت مدیریت برخى موضوعات را نداشته باشیم. خصوصا پول توجیبی هایمان. موضوع «ج مثل جوان» این هفته ولخرجی ست. در صورت تمایل می توانید متن کامل آن را در مجله مطالعه کنید. @zane_ruz

#جهانگردی مزرعه زیبای چای در ژاپن! @zane_ruz

#داستان چشم های سرخ غروب معصومه تاوان بوی پِهن بود و گرد و غبار داغ جاده هاى آفتاب خورده. زن ها هر کدام سطل و دیگى به کنار، در سینه کش دیوارهاى باغ بابا طاهر کز کرده بودند. بچه ها با موهاى آویزان و سر و صورت خشکه زده لابه لاى گرد و خاك ها غلت مى زدند و خاك به سر و کول هم مى پاشیدند. صداى خنده هایشان تب و تاب گرما را مى شکافت و پیش مى رفت و حوصله مردهایى را که در گوشه اى مشغول صحبت بودند، سر مى برد. ـ اِهه برین اونطرف بازى کنین، وخیییى... از شما دعوت می کنیم ادامه این داستان زیبا را بخوانید. @zane_ruz

#داستان نویسنده: #معصومه_تاوان @zane_ruz

بسم الله الرحمن الرحیم... همراهان گرامی کانال زن روز سلام!✋🌼 صبح تون بخیر، روزتون سرشار از امید و موفقیت🌸🌺 @zane_ruz

#حدیث_امروز امام علی علیه السلام فرمود: ایمان هیچ بنده ای راستین نباشد مگر زمانی که اطمینان او به آن چه نزد خداست بیشتر باشد از آن چه در دست خویش دارد. @zane_ruz

#مشاوره دارندگی و برازندگی یاسمین رضوی تجمل گرایى به شکل بیمارگونه آن، یک مرض روحى محسوب مى شود، آن موقع که خواب شب و آرامش روز انسان را بگیرد و او را به قدرى درگیر کند که جلوى دیگر فعالیت هاى سالم فرد گرفته شود. تصور کنید فردى را با حقوق کارمندى و معمولى که اسیر تجمل گرایى است؛ او براى ارضاء این بیمارى خود مجبور است از بسیارى از خرج هاى منطقى دیگر خود کم کند تا به فلان مبل گران قیمت و پالتو پوست مارك و... برسد. او مجبور است هزینه اى را که مى تواند با آن کتاب بخرد، براى آینده خود پس انداز کند و... را کم کند. تجمل گرایى زمانى که حالت بیمارگونه و سیرى ناپذیر به خود بگیرد، در همین نقطه آرام نمى ماند، یعنى فرد تجمل گرا و تجمل پرست، تنها به همین خریدن هاى اولیه اکتفاء نمى کند، زمانى مى رسد که او براى ارضاء این حس سیرى ناپذیر مجبور به انجام کارهایى مى شود که بیمارى هاى دیگر هم به سراغش مى آیند، وسواس یکى از آنهاست. رفتار انسان ها تابع نگرش آن ها نسبت به زندگى و دنیاست. فردى که دنیا را تنها و آخرین مأمن خود مى داند، احتمال بیشترى دارد که به دام تجمل گرایى بیفتد. در «مشاوره» این هفته نگاهی روانشناختی داشته ایم به پدیده تجمل گرایی. متن کامل این مطلب را می توانید در مجله زن روز بخوانید. @zane_ruz

#پزشکی آب دهان های آویزان! یکى از دلایل اصلى بیرون ریختن آب دهان هنگام خواب، مسدود شدن بینى است، که باعث مى شود از دهان نفس بکشید و ممکن است منجر به بیرون ریختن آب دهان شود. تمیز کردن و باز کردن سینوس هاى بینى مى تواند راه خوبى براى خلاص شدن از خیس شدن هر شب بالشتان باشد. این کارها به باز شدن سینوس ها کمک مى کنند: 🔸یک حمام داغ بینى را تمیز مى کند و باعث مى شود شب تنفسى طبیعى داشته باشید. 🔹روغن هاى گیاهى، به ویژه آن هایى که حاوى اکالیپتوس هستند به شما کمک مى کنند راحت تر نفس بکشید و خواب بهترى هم داشته باشید. 🔸استفاده از محصولات بهداشتى مثل ویکس، بینى را باز مى کند و به شما اجازه مى دهد راحت تر نفس بکشید. علاوه بر این ها، اگر دچار عفونت سینوسى شدید حتما آن را درمان کنید. در غیر اینصورت، دچار مشکلات مختلفى خواهید شد که یکى از آن ها گرفتگى بینى براى همیشه است. @zane_ruz

#در_محضر_خورشید چند انگشت داری!؟ حسنا احمدی عمربن خطاب در کنار على بن ابى طالب نشسته است مدت هاست که سؤالى ذهن او را مشغول کرده است. این بار تصمیم مى گیرد که سؤال خود را بپرسد. به همین جهت رو به سوى على بن ابى طالب مى کند و مى پرسد: ـ اى على تو چرا هرچه مى پرسند بلافاصله پاسخ مى دهى و درنگ و فکر نمى کنى و با تمام این وجود پاسخ هاى تو بهترین و کامل ترین و دقیق ترین پاسخ هاست؟ لبخندى زیبا بر چهره على مى نشیند. رو به عمر مى کند و مى گوید: ـ دست خود را مشت کن. عمر دست خود را مشت مى کند و منتظر است تا على دلیل کارش را بگوید. على بلافاصله مى پرسد: ـ بگو ببینم چند انگشت در مشت خود دارى؟ عمر تبسمى مى کند و مى گوید: ـ معلوم است پنج انگشت. على ادامه مى دهد: ـ چرا درنگ نکردى و انگشت هاى خود را نشمردى؟ عمر بلافاصله مى گوید: ـ چون واضح بود و از قبل مى دانستم. على به چشمان عمر نگاه مى کند و بعد مى گوید: ـ براى من هم پاسخ به سؤالات این چنین در سینه ام حاضر است. عمر به فکر فرو مى رود او حالا جواب سؤالى را که مدت ها ذهنش را مشغول کرده بود مى دانست. @zane_ruz

#مهارتهای_زندگی با احترام به روح درخت! 📱مزایای کتاب الکترونیکی نسبت به کتاب کاغذی چیست؟ 🔸قیمتِ انگیزاننده با افزایش قیمت کاغذ، گریزی از افزایش قیمت کتاب نیست؛ شاید برای برخی از مخاطبان، کار به جایی برسد که دیگر حریف قیمت این دوست‌داشتنی فرهنگی نشوند و به فکر حذف آن از سبد خانوار بیفتند. اما راه‌حل ساده‌ای پیش رو است؛ استفاده از کتاب‌های الکترونیکی که معمولا نصف یا یک‌سوم نسخه‌ی کاغذی، قیمت دارند، و گاهی حتی کمتر! البته مراقب باشید کتاب الکترونیکی دارای مجوز بخرید که حق کپی‌رایت و حق ناشر نیز محفوظ بماند. 🔹حفاظت از محیط زیست هیچ‌کس نمی‌تواند منکر ارتباط تنگاتنگ بین قطع درختان و تولید کاغذ شود. بنابراین برای حفظ محیط زیست، باید از درختان محافظت و از قطع آنها جلوگیری کرد. مسلما ترویج کتاب‌های الکترونیکی و کاهش چاپ و تولید کتاب‌های کاغذی، گام بزرگی برای حفاظت از محیط زیست خواهد بود. 🔸فضای نگهداری در زندگی شهری امروز که خانه‌ها کوچک و فضا محدود است، نگهداری از کتاب‌های کاغذی، خود، دل‌مشغولی بزرگی به حساب می‌آید. متأسفانه‌ در خانه‌های کوچک بسیاری از ما، جایی برای کتابخانه‌ای مناسب وجود ندارد و ناچار می‌شویم کتاب‌هایمان را در خانه‌های پدری‌مان به امانت بگذاریم تا زمانی که خانه‌ی بزرگتری با کتابخانه‌ای در خور، تهیه کنیم. اما در این فاصله می‌توانیم کتاب‌های الکترونیکی را بخوانیم که در حافظه‌ی دستگاه‌های الکترونیکی هم چندان فضایی اشغال نمی‌کنند. 🔹حفاظت از کتاب دغدغه‌ی بسیاری از کتاب‌خوان‌های مستأجر، جابه‌جایی انبوه کتاب‌هایشان در هر اسباب‌کشی است، بدون اینکه کمترین آسیبی به کتاب‌ها برسد. محافظت از کتاب‌ها در مقابل شیطنت کودکان (پاره و کثیف کردن صفحات) هم مسأله‌ی قابل‌توجه دیگری است؛ در حالی که در مورد کتاب‌های الکترونیکی چنین دغدغه‌هایی وجود ندارد و به سادگی و بدون کمترین زحمت و آسیبی می‌توان آنها را جابه‌جا و حفظ کرد. 🔸دسترسی به کتاب و محتوای آن تهیه‌ی کتاب‌های الکترونیکی بسیار راحت و سریع است، بدون اینکه در ترافیک بمانید یا مجبور باشید آلودگی هوای شهر را تحمل کنید! با یک جست‌وجوی ساده‌ی اینترنتی و پرداخت الکترونیکی، صاحب کتاب می‌شوید و می‌توانید در صفحات کتاب، واژه یا بخش موردنظرتان را هم جست‌وجو کنید. منبع: صفحه ریحانه @zane_ruz